لحظههای تلخ وداع با خانه خدا عکس
دل تو دلم نیست نمیدونم باید چه کار کنم میخواهم دلم را به اینجا گره بزنم و به خدا بگم خدایا دلم نیست که اینجا رو ترک کنم اما مجبورم دلم را اینجا جا میگذارم.
به گزارش خبرنگار اعزامي پايگاه اطلاعرساني حج به مكه مكرمه، يادم آمد بايد خداحافظي كنم، چه زود گذشت اين 12 روزي كه مدينه بوديم و مكه. اما غمناكتر از همه اينها لحظهايه كه ميخوام بروم، خود به خود اشكها از چشمم جاري ميشود.
وقتي مداح برايمان ميخواند و ميگفت زائرها بايد با خونه خدا خداحافظي كنيم، با صفا و مروه خداحافظي كنيم انگار دنيا روي سرم خراب شده بود. ديگه بايد رفت چاره اي نيست.
مدير كاروان گفته ساكهايتان را ببنديد و قراره چند ساعت زودتر ساكها را بفرستيم فرودگاه. دل تو دلم نيست نميدونم بايد چه كار كنم ميخواهم دلم را به اينجا گره بزنم و به خدا بگم خدايا دلم نيست كه اينجا رو ترك كنم اما مجبورم دلم را اينجا جا ميزارم خودت هواش و داشته باش و دلم رو حفظ كن.
كم كم با نواي دلنشين مسؤول فرهنگي كه ميخوند روز وداع رسيده، زائر دلشكسته، باهم بگيم يا الله با اين صداي خسته و همچنين ميگفت شبهاي قدر يادتونه، با هم دعا ميكرديم يه روز بياييم به مكه، كعبه خدا نگهدار، مروه خدا نگهدار، صفا خدا نگهدار از هتل خارج ميشديم.
عكس: سيدحميد درخشان