به مناسبت روز رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی
هزاران شاخه یاسین هدیه به حضرت عبدالعظیم
همزمان با ایام وفات حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام طرح قرآنی هزاران شاخه یاسین هدیه به حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام برگزار میشود.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، علاقمندان به شركت در اين طرح ميتوانند با ارسال تعداد سورههاي يس قرائت شده، به سامانه ۱۰۰۰۵۱۲۲ در اين طرح شركت كنند. در پايان نيز به قيد قرعه به تعدادي از شركت كنندگان در اين طرح قرآني، هداياي متبركه اهداء خواهد شد.
لازم بذكر است طبق سنوات گذشته مراسم گراميداشت سالروز وفات حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام با حضور جمع كثيري از مردم ولايتمدار و متدين ري و عموم ارادتمندان و شيفتگان حضرت سيدالكريم عليه السلام ازسراسر كشور، در روز پنجشنبه ۱۴ شوال مطابق با ۳۱ مردادماه در مصلاي بزرگ ري برگزار خواهد شد.
عبدالعظيم عليه السّلام فرزند عبدالله بن علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت ميرسد. پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قيس.
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سال ۱۷۳ هجري قمري در شهر مقدّس مدينه واقع شده است و مدّت ۷۹ سال عمر با بركت او با دوران امامت چهار امام معصوم يعني امام موسي كاظم عليه السّلام، امام رضا عليه السّلام، امام محمّدتقي عليه السّلام و امام عليّ النّقي عليه السّلام مقارن بوده، محضر مبارك امام رضا عليه السّلام، امام محمّد تقي عليه السّلام و امام هادي عليه السّلام را درك كرده و احاديث فراواني از آنان روايت كرده است.
اين فرزند حضرت پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم، از آنجا كه از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است به حسني شهرت يافته است.
ديدار حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سامرا با حضرت امام هادي عليه السّلام به خليفه گزارش داده شد و دستور تعقيب و دستگيري وي صادر گشت، او نيز براي مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان ميكرد و در شهرهاي مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد ميكرد و شهر به شهر ميگشت تا به ري رسيد و آنجا را براي سكونت انتخاب كرد.
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به صورت يك مسافر ناشناس، وارد ري شد و در محلّه ساربانان در كوي سكّه الموالي به منزل يكي از شيعيان رفت، مدّتي به همين صورت گذشت. او در زيرزمين آن خانه به سر ميبرد و كمتر خارج ميشد، روزها را روزه ميگرفت و شبها به عبادت و تهجّد ميپرداخت، تعداد كمي از شيعيان او را ميشناختند و از حضورش در ري خبر داشتند و مخفيانه به زيارتش ميشتافتند، امّا ميكوشيدند كه اين خبر فاش نشود و خطري جانِ حضرت را تهديد نكند.
پس از مدّتي، افراد بيشتري حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را شناختند و خانهاش محلّ رفت و آمد شيعيان شد، نزد او ميآمدند و از علوم و رواياتش بهره ميگرفتند و عطر خاندان عصمت عليهم السّلام را از او ميبوئيدند و او را يادگاري از امامان خويش ميدانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف ميكردند.
روزهاي پاياني عمر پربركت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با بيماري او همراه بود، آن قامت بلند ايمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پيروان اهل بيت در آستانه محروميّت از وجود پربركت اين سيّد كريم قرارگرفته بودند، اندوه مصيبتهاي پياپي مردم و روزگار تلخ شيعيان در عصر حاكميت عبّاسيان برايش دردي جانكاه و مضاعف بود؛ در همان روزها يك روياي صادقانه حوادث آينده را ترسيم كرد: يكي از شيعيان پاكدل ري، شبي درخواب حضرت رسول صلّي الله عليه وآله و سلّم را در خواب ديد. حضرت پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم به او فرمود: فردا يكي از فرزندانم در محلّه سكّه المولي چشم از جهان فرو ميبندد، شيعيان او را بردوش گرفته به باغ عبدالجبّار ميبرند و نزديك درخت سيب به خاك ميسپارند.
سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن يكي از فرزندان پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم را نصيب خويش سازد، عبدالجبّار كه خود نيز خوابي همانند خوابِ او را ديده بود، به رمز و راز غيبي اين دو خواب پي برد و براي اينكه در اين افتخار، بهرهاي داشته باشد، محلّ آن درخت سيب و مجموعه باغ را وقف كرد تا بزرگان و شيعيان در آنجا دفن شوند.