دلیل ازدواج امام علی (ع) با امالبنین چه بود؟
امالبنین چه در زمان حیات امام علی (ع) و چه بعد از شهادت ایشان برای شوهر گرانقدرش، زنی صمیمی، فداکار و با عفت بود. فرزندان فاطمه (س) را بر فرزندان خود مقدم داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان کرد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، نامش فاطمه دختر حزام بن خالد عامري و مادرش ثمامه بود. در حدود سال پنجم هجري در كوفه و يا اطراف آن متولد گرديد.
وي در عصر خود يكي از زنان با فضيلت، پرهيزگار، عابد، با تقوا و در شعر و حديث سرآمد ديگران بود. پدران ام البنين در دوران قبل از اسلام جزو دليران عرب محسوب ميشدند و مورخان آنان را به دليري در هنگام نبرد ستوده اند.
چنانكه ابوالفرج اصفهاني در كتاب خود دليري و شجاعت اجداد ام البنين را متذكر شده است. افزون بر اين، آنان علاوه بر شجاعت و قهرماني، پيشواي قوم خود نيز بودند، چنانكه سلاطين زمان در برابر ايشان سر تسليم فرود ميآوردند.
بي جهت نيست كه عقيل بن ابي طالب به اميرالمؤمنين (ع) ميگفت: در ميان عرب از پدران ام البنين شجاعتر و قهرمانتر يافت نميشود.
گروهي از مورخان بر آنند كه علي (ع) با ام البنين بعد از شهادت حضرت زهرا (س) ازدواج كرد. دسته اي ديگر ميگويند كه اين امر بعد از ازدواج حضرتش با امامه بوده، اما در هر حال، مسلم است اين ازدواج بعد از شهادت صديقه كبري صورت گرفته است.
گويند عقيل بن ابي طالب كه آشنا به انساب عرب بود، پيشنهاد ازدواج ام البنين را به حضرت علي (ع) داد. حضرت اين انتخاب را پسنديد و او را به خواستگاري نزد پدر ام البنين فرستاد.
حضرت علي (ع) با ام البنين ازدواج كرد. ثمره اين ازدواج چهار پسر به نامهاي عباس (۲۶- ۶۱ق)، عبدا… (۳۶-۶۱ق)، عثمان (۳۸-۶۱ق) و جعفر (۴۰-۶۱ق) بود كه تمامي آنها در كربلا به شهادت رسيدند و سرور همه آنان حضرت ابوالفضل العباس (ع) بود.
امالبنين چه در زمان حيات امام علي (ع) و چه بعد از شهادت ايشان براي شوهر گرانقدرش، زني صميمي، فداكار و با عفت بود. اين بانوي فداكار وقتي كودكان خرد سال حضرت علي (ع) را ديد، بلافاصله تصميم به خدمت و پرستاري آنان گرفت و در اين كار تا حد يك مادر واقعي پيش رفت و فرزندان فاطمه (س) را بر فرزندان خود مقدم داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان كرد و همچون مادري مهربان به دلجويي و پرستاري آنان پرداخت.
با كمال خوشرويي و سخنان محبت آميز با آنها روبرو ميشد؛ به خاطر همين وفاداري و رفتار شايسته او بود كه زينب به ديدار او ميرفت و از او تجليل به عمل ميآورد.
چنانكه گفته اند، پس از چندي به مولا علي (ع) پيشنهاد داد به جاي فاطمه كه اسم قبلي و اصلي وي بوده، او را «ام البنين» صدا زند، تا حسنين (ع) از ذكر نام اصلي او توسط علي (ع) به ياد مادر خويش فاطمه زهرا (س) نيفتاده و در نتيجه خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعي نگردد و رنج بي مادري آنها را آزار ندهد. به واسطه صفات نيكوي ام البنين بود كه حضرت او را گرامي ميداشت و از صميم قلب در حفظ و حرمت او كوشيد.
منابع تاريخي هيچ گونه گزارشي از حضورفعال او در زمان امام حسن (ع) و امام حسين (ع) ارائه نكردند. تنها گويند ام البنين در واقعه عاشورا در مدينه بود چنان كه به آناني كه عازم سفر بودند، چنين سفارش كرد: چشم و دل مولايم امام حسين (ع) و فرمانبردار او باشيد؛ البته وقتي بشير و زينب او را از ماجراي كربلا و شهادت امام حسين (ع) و فرزندانش باخبر كردند، ام البنين همچنان از امام حسين (ع) خبرگرفت و چون بشير خبر شهادت آن حضرت را به او داد، ام البنين گفت: «اي بشير، بند دلم را پاره كردي!» و صدا و ناله شيون بلند كرد. ميگويند بشير گفت: خداوند به سبب مصيبت مولايمان امام حسين (ع) به شما پاداش بزرگ عنايت كند.
ام البنين گفت: فرزندان من و آنچه در زير آسمان است، فداي حسينم باد!
به گفته علامه مامقاني، اين شدت علاقه، كاشف از علو مرتبه او در ايمان، و قوت معرفت او به مقام امامت است كه شهادت چهار جوان خود را كه نظير ندارند در راه دفاع از امام زمان خويش سهل ميشمارد.
به هر حال، فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت كرده بود، چنانكه وقتي حضرت زينب (س) سپر خونين حضرت عباس را به عنوان يادگاري به ام البنين نشان داد، وي تا آن را ديد چنان دلش سوخت كه نتوانست تحمل كند و بي هوش بر زمين افتاد.
وي هر روز براي فرزندش عباس نوحه سرايي ميكرد و فرزند او عبيد ا… را نيز به همراه خود ميآورد. مردم مدينه براي شنيدن نوحه او گرد ميآمدند و به سبب جانسوز بودن نوحه سرايي او همگي اشك ميريختند. بايد گفت، آمدن ام البنين به بقيع نوعي انقلاب بر ضد بني اميه و آگاهي مردم از ژرفاي مصيبت بود.
پس از آگاهي از جريان عاشورا و شهداي آن واقعه، ام البنين مجلس سوگواري و مصيبت در خانه اش برپا كرد. زنان بني هاشم در آن جا گرد آمدند و براي امام حسين (ع) و خاندانش گريه كردند.
*وفات ام البنين
بنا بر قول مشهور، اين بانوي بزرگوار در ۱۳ جمادي الثاني سال ۶۴ ق وفات يافت و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.
چنانكه اشاره شد، وي صاحب چهار پسر به نامهاي عباس، عبدا…، عثمان و جعفربود. در اين ميان، نوادگان عباس كه اكثر آنان درعربستان، عراق، مصر، اردن، ايران و تركمنستان پراكنده ميباشند، در علم و ادب، شعر و حديث سرآمد عصر خويش بودند؛ از جمله ابويعلي حمزه بن قاسم بن علي بن حمزه بن حسن بن عبيدا… بن عباس از محدثان مورد اعتماد شيعه و صاحب كتاب «التوحيد»، «الزياره» و «المناسك» ميباشد كه مزار او در حله معروف است و مردم آنجا را زيارت ميكنند.