دکتر قنبری در تبیین گفتمان اعتدال عنوان کرد:

مفهوم اعتدال و جایگاه آن در منطق قرآن و اهل بیت دکتر قنبری در تبیین گفتمان اعتدال عنوان کرد:

مفهوم اعتدال و جایگاه آن در منطق قرآن و اهل بیت دکتر قنبری در تبیین گفتمان اعتدال عنوان کرد:

مفهوم اعتدال و جایگاه آن در منطق قرآن و اهل بیت بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
دکتر قنبری در تبیین گفتمان اعتدال عنوان کرد:

مفهوم اعتدال و جایگاه آن در منطق قرآن و اهل بیت دکتر قنبری در تبیین گفتمان اعتدال عنوان کرد:

مفهوم اعتدال و جایگاه آن در منطق قرآن و اهل بیت دکتر قنبری در تبیین گفتمان اعتدال عنوان کرد:

مفهوم اعتدال و جایگاه آن در منطق قرآن و اهل بیت دکتر قنبری در تبیین گفتمان اعتدال عنوان کرد:

مفهوم اعتدال و جایگاه آن در منطق قرآن و اهل بیت دکتر قنبری در تبیین گفتمان اعتدال عنوان کرد:

مفهوم اعتدال و جایگاه آن در منطق قرآن و اهل بیت
دکتر قنبری در تبیین گفتمان اعتدال عنوان کرد:

مفهوم اعتدال و جایگاه آن در منطق قرآن و اهل بیت

فراوان دیده شده است افراد و جمعیتهایی عمل و کار خود را بر مبنای اعتدال دانسته اند و دیگرانی که ضد آن رفتارها را انجام داده اند نیز رفتار و عمل خود را اعتدالی تلقی کرده اند، سوای از بحث تبیین مفهومی و تعیین حوزه معنایی مفهوم و جایگاه اعتدال را در منطق قرآن و روایات رسول خدا و عترت طاهره صلوات الله علیهم اجمعین بررسی می‌کنیم.

به گزارش خبرنگار پايگاه اطلاع رساني حج، دكتر حشمت الله قنبري استاد دانشگاه و پژوهشگر تاريخ اسلام در سخناني به تبيين واژه اعتدال و ميانه روي و مفهوم آن از منظر قرآن و اسلام و نگاه اهل بيت عصمت و طهارت (ع) به آن و همچنين شاخصها و مولفه‌هاي آن پرداخته است كه از نظر خوانندگان گرامي مي‌گذرد:
دكتر قنبري مي‌گويد: يكي از مهارتهاي زندگي براي هر انساي دستيابي به اعتدال است، اعتدال به عنوان يكي از عوامل سعادت بخش و ايجاد كننده موفقيت در زندگي به رسميت شناخته شده كه تعامل با ديگران را سهل و ممكن مي‌كند.
علماي اخلاق به صورت گسترده و متنوعي به واژه اعتدال پرداخته اند اگر چه اعتدال به لحاظ معنا و مفهوم كلمه مانند آزادي، عدالت، و كرامت مورد تحكيم و تاييد قرار گرفته، اما از بدفهمي‌هاي مفهومي و مصداقي در امان نمانده است.
اگر چه اعتدال در ابعاد مختلف حيات اجتماعي و فردي بروز و ظهور دارد اما نمود آن در زندگي فردي بيشتر است و چه بسا سرمنشا شكل گيري حيات اجتماعي بشر است در فرهنگ فارسي از اعتدال به معناي ميانه روي ياد شده و رفتار و حالتي است كه از هر گونه افراط و تفريط دور باشد، اما در شئون مختلف اجتماع و جغرافياي انساني معنا و مفهوم اعتدال بسيار متنوع و نيازمند تعيين و تبيين معيارهاي آن است تا بشود از اعتدال و آثار آن، تشخيص درست و مشترك داشت. مفهوم اعتدال و جايگاه آن در منطق قرآن و اهل بيت (ع) فراوان ديده شده است افراد و جمعيتهايي عمل و كار خود را بر مبناي اعتدال دانسته اند و ديگراني كه ضد آن رفتارها را انجام داده اند نيز رفتار و عمل خود را اعتدالي تلقي كرده اند، سواي از بحث تبيين مفهومي و تعيين حوزه معنايي مفهوم و جايگاه اعتدال را در منطق قرآن و روايات رسول خدا و عترت طاهره صلوات الله عليهم اجمعين بررسي مي‌كنيم.
واژه اعتدال در ادبيات عرب از «عدل» اخذ شده و با «عدالت»، «استواء»، «قصد» و «اقتصاد» هم خانواده است و در زبان فارسي به معناي ميانه روي از آن ياد شده است ايستادگي در كار و استقامت و دوري از افراط و تفريط از جمله متداول‌ترين معاني و معادل‌هاي عدل است.
ميانه روي نيز در تشبيه به قرار گرفتن در حالت تساوي ميان دو كفه ترازوست با همين توجيه هر يك از كفه‌هاي ترازو را عدل ديگري مي‌نامند، لذا در كاربردهاي عربي معاي تعادل برگرفته از واژه عِدل، گاهي به معناي انصاف و گاهي به مثابه مساوات در طرف امور است.
همان طور كه درميزان و ترازو وقتي كفه ترازو در وسط قرار مي‌گيرد كه هر دو كفه هم سنگ و هم وزن باشند در صفت و اخلاق، حد وسط خمودگي و تندي و يا تهور و ترس، اعتدال ناميده شده است. ضمن اينكه از ايستادگي و پايمردي بر هدف نيز به عنوان معادل اعتدال ياد شده است يعني انسان با اعتدال به كسي گفته مي‌شود كه وقتي حق و انصاف را شناخت نسبت به آن استقامت و پايمردي داشته باشد.
در قرآن كريم براي بيان مفهوم اعتدال، بيشتر از واژه «قصد» استفاده شده است اگرچه واژگاني چون «وسط»، «سواء»، «حد» و «تحديد» و يا در حوزه عقيده، «حنيف» نيز براي بيان اين معنا به استخدام درآمده است، اما بيشترين كابرد مفهوم اعتدال در «استواء» و «قصد» است. اعتدال اين قدرت را دارد كه غضب را به شجاعت و شهوت را به عفت تبديل كند
در مجموع بايد گفت كه اعتدال مفهومي اخلاقي است و بخش مهمي از آموزه‌هاي اخلاقي و تربيتي به ايجاد اعتدال و ميانه روي در رفتارهاي فردي و اجتماعي اختصاص دارد اعتدال اين قدرت را دارد كه غضب را به شجاعت و شهوت را به عفت تبديل كند.
خداوند متعال در آيه ۱۴۳ سوره مباركه بقره با استخدام واژه «وسط» در ويژگي جامعه اسلامي تصريح فرموده است: «و كذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء علي الناس…» و اين گونه شما را امت ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد…" مي‌بينيم كه خداوند عالم به صراحت در توصيف امت اسلام به عنوان جامعه اسوه ايماني و قرآني از اعتدال در شريعت و گرايش به معنويت ياد كرده است.
يا اينكه در آيه ۳۲ سوره مباركه فاطر تصريح فرموده است كه مردم سه گروه هستند: «ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبدنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات» سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه آنان را برگزيده بوديم به ميراث داديم. پس برخي از آنان بر خود ستمكارند و برخي از ايشان ميانه رو و برخي از آنان در كارهاي نيك به فرمان خدا پيشگام هستند.
از آموزه‌هاي قرآني استفاده مي‌شود كه اصل اعتدال و ميانه روي مبتني بر عدالت، در آفرينش جهان و انسان مورد تاكيد و اهتمام است و اين اصل بر نظام تكوين و تشريع و ارائه جهان بيني حاكم است. به عبارتي روان‌تر هستي بر مدار عدالت و اعتدال متوازن سامان يافته و تناسب ميان همه اجزاي خلقت رعايت شده و اين حقيقت حكيمانه به منظور فهم و درك انسان و تنظيم رابطه ميان جهان بيني و بايد و نبايدهاي رفتاري اوست.
لذا وقت ذات اقدس خداوند تصرح مي‌فرمايد كه موجودات به صورت معتدل و مستوي آفريده شده است: «الذي خلق فسوي» همين اعتدال در آفرينش آسمان و زمين نيز مورد تاكيد قرار مي‌گيرد: «هو الذي خلق لكم ما في الارض جميعا ثم استوي الي السماء فسواهن سبع سماوات و هو بكل شي ء عليم» و درعين حال آفرينش موجودات زميني از گياهان و غير گياهان به صورت معتدل از جانب خداوند مورد مراعات قرار گرفته است: «و الارض مددناها و القينا فيها رواسي و انبتنا فيها من كل شي ء موزون» در اينجا «انبتنا» شامل همه موجودات زميني و مفهوم كلمه «موزون» رعايت اعتدال و تناسب ميان اجزاي آنهاست. نفس انساني در حالت اعتدال آفريده شده است
اين كارشناس و پژوهشگر تاريخ اسلام در ادامه خاطر نشان مي‌كند در اعتدال در آفرينش انسان نيز با استخدام واژه «استوا» ياد شده است: «يا ايهاالانسان ما غرك بربك الكريم الذي خلقك فسواك فعدلك» در آيات ديگري از قرآن كريم نيز به همين معنا و مفهوم تصريح شده است و حضرت حق تعالي تاكيد فرموده اند كه نفس انساني در حالت اعتدال آفريده شده است و اجازه غلبه بخشي از قوا به بخش ديگر داده نشده است.
اما به دليل افزون خواهي و انگيزه‌ها و دلايل دروني و خارجي، انسان از مسير مستقيم و معتدل منحرف مي‌شود و نفس به افراط و تفريط مبتلا مي‌شود و در پي آن فسق و فجور و اسراف اعتقادي و رفتاري و اقتصادي و مانند آن وارد زندگي طبيعي انسان مي‌شود و او از جاده عدالت و اعتدال به جاده گمراهي و ضلالت سوق مي‌دهد.
اصل اعتدال در نظام تشريع و قانون گذاري نيز مورد تاكيد قرار گرفته است. از سوي پروردگار عالم، اسلام به عنوان دين معتدل معرفي شده و خود را نيز به بيان صراط مستقيم و راه ميانه و مقتصد در بيان معارف و تشريع احكام ملتزم دانسته است: «و علي الله قصد السبيل و مها جائر و لو شاء الله لهداكم اجمعين».
و اين حقيقت به صورت برجسته اي در آيات فراواني از قرآن مجيد مورد تاكيد قرار گرفته است. مثلا در سوره مباركه حج، آيه ۳۱ فرموده است: «ذلك و من يعظم حرمات الله فهو خير له عند ربه و احلت لكم الانعام الا ما يتلي عليكم فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور حنفاء لله غير مشركين به و من يشرك بالله فكانما خر من السماء فتخطفه الطير او تهوي به الريح في مكان سحيق» بر اساس منطق و هدايت قرآن مجيد، گوهر همه اديان ابراهيمي اعتدال است. ابراهيم خليل (ع) آيين حنيف خود را مبراي از افراط و تفريط معرفي كرده است (بقره: ۱۳۵؛ آل عمران: ۹۵؛ نساء: ۱۲۵ و نحل: ۱۲۰ و ۱۲۳) شريعت و آيين موسي (ع) و مسيح (ع) نيز آييني معتدل و ميانه بوده است (مائده: ۱۲، ۵۹، ۶۰ و ۷۷) و بعدها بعضي از پيروان اين اديان با بدعت گذاري و تحميل سلوك و عبادتهاي رهباني، غير دين را به نام دين به آنها تحميل كردند و همين انحرافات و التقاطها باعث از بين رفتن اعتدال و اقتصاد و ميانه روي در ميان امتها شد.
بر پايه آموزه‌هاي اسلام، در بيان، تبليغ و ترويج دين نيز اعتدال و وزانت امر اصلي و اساسي است. برخورداري از منطق و روش مندي‌هاي معتدل و متوازن و دوري از زور و جبر و هراس در بيان و ابلاغ دين خواسته قطعي خداست: «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم باالتي هي احسن ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبيله و هو اعلم بالمهتدين» اعتدال از منظر روايات
در روايات هم از اصل اعتدال به عنوان يكي از مهمترين ويژگي‌هاي مكتب اهل بيت عليهم السلام در قبال دشمنان آنان ياد شده است. امام باقر (ع) در مقايسه حكومت مدعي دين بني اميه و مكتب نوراني اهل بيت (ع) فرموده است: «اما علمت ان اماره بني اميه كانت بالسيف و العسف و الجور و ان امامتنا با الرفق و التالف و الوقار و التقيه و حسن الخلطه و الورع و الاجتهاد فرغبوا الناس في دينكم و في ما انتم فيه» آيا شما مطلع هستيد كه حكومت بني اميه با ششير و خشونت و ستم شكل گرفت و امامت و رهبري ما با مدارا، الفت، آرامش، نگهداري و رفتار خوب، ورع و تلاش و گفتگوست. سپس به پيروان خود امر مي‌كنند كه شما مردم را با اين روشها به دين خود دعوت كنيد. روايات فراوان ديگري نيز در اين خصوص وجود دارد كه از آنها مي‌گذرم.
در سيره مبارك رسول اكرم اسلام ملاحظه مي‌كنيم كه مجموعه گفتار و رفتارهاي پيامبر (ص) بر پايه عشق و محبت به اولاد آدم و هدايت و سعادت آنان بود و در اين راه سختي‌هاي بي حد و حصري را متحمل مي‌شدند.
اما خداوند متعال حتي در دعوت به سوي خدا نيز فرستاده اش را دعوت به اعتدال و ميانه روي مي‌فرمايد و با نزول وحي از اينكه اين همه خود را به مرارت و زحمت مي‌اندازد از آن حضرت گلايه مي‌كند: «فلعلك باخع نفسك علي آثارهم ان لم يومنوا بهذا الحديث اسفا»
از آموزه‌ها و هدايت‌هاي قرآني دريافت مي‌شود كه اعتدال و ميانه روي زماني تحقق پيدا مي‌كند كه همه شاخصها و مولفه‌هاي آن مراعات شود؛ يعني همان گونه كه انسان موظف است در زندگي فردي و شخصي و شخصيتي خود روح اعتدال را حاكم كند و اجازه ندهد تا اميال نفساني، او را به سمت افراط و تفريط سوق دهند. مبتلاي به رياست طلبي و قدرت خواهي و استبداد راي نشود و ميل شديد به زخارف و تعلقات دنيا پيدا نكند در شئونات و قلمرو اجتماعي نيز معيارهاي اعتدال بايد بر پايه ارزشهاي ديني و اعتقادي و هنجارهاي انقلابي و اسلامي ملت بزرگ ايران خوب شناخته شود و در نهايت جديت مراعات شود و در ميدان عمل قابل مشاهده و اندازه گيري باشد. گفتار ائمه اطهار (ع) درباره ميانه روي/ اعتدال در قلمرو سياست خارجي موفق سياست اعتدال گرا در منطق علي (ع)، احيا و ادامه روش سياسي پيامبر اكرم حضرت محمد (ص) بود. حضرت سيد الشهداء نيز اعتدال را درعمل به سنت پيامبر و اميرالمومنين مي‌ديد.
دكتر قنبري استاد دانشگاه و پژوهشگر تاريخ در ادامه به بحث اعتدال در سيره اهل بيت (ع) پرداخت و در اين زمينه گفت: محمد بن جرير طبري در صفحه ۲۳۲دومين جلد تاريخ خود نوشته است: در سالهاي پاياني بعثت، هنگامي كه قبايل مختلف براي برگزاري حج وارد مكه مي‌شدند، رسول گرامي اسلام در اجتماع آنها حاضر مي‌شد اسلام را بر آنها عرضه مي‌كرد. در يكي از روزها آن حضرت به محل چادرهاي قبيله بني عامر بن صعصعه وارد شدند و از آنها خواستند تا اسلام بياورند. بيحره بن فراس در پاسخ رسول خدا براي پذيرش اسلام شرط گذاشت و گفت «اگر ما با تو بيعت كرديم و خداوند نيز تو را بر دشمنانت پيروز كرد و دين تو حكومت و رياست بر عرب را به دست آورد آيا قول مي‌دهي كه جانشيني تو از آن ما باشد؟»
بايد اين نكته را در نظر گرفت كه شرايط بسيار حساس بود و چه بسا اسلام آوردن چنين قبيله اي، سرنوشت مسلمانان را با تغيير و گشايش اساسي روبرو مي‌كرد، اما آن حضرت در نهايت صداقت، صراحت و شجاعت فرمودند: «اين امر مربوط به خداست و خدا اين منصب را به هر كس كه بخواهد واگذار مي‌كند» بيحره بن فراس وقتي با پاسخ فرستاده خدا روبرو شد، گفت: «ما براي تو سينه خود را در برابر عرب سپر كنيم و بعد از پيروزي، ديگران سود آن را ببرند»؟ ما نيازي به دين تو نداريم" اگر دقت كنيم مانند اين رفتار و طلبكاريها را ما در ميان بعضي از گروهها، شخصيتها و خواص جامعه امروز مي‌بينيم و كسي هم از طرح اين نوع سهم خواهي‌ها نه تنها خجالت نمي‌كشد بلكه آن را لازمه سياست مي‌دانند.
از اقدامات اصلاحي و اساسي و عدالت گرايانه امير المومنين (ع) در آغاز زمامداري بر قلمرو اسلامي، لغو امتيازهاي ظالمانه دولتهاي پيشين و صيانت از بيت المال مسلمانان بود.
برخورد با ويژه خواران، استرداد اموال و دارايي‌هاي به غارت رفته امت و كوتاه كردن دست صاحب منصبان غارتگر دنيا پرست، عرصه را حتي بر خيرخواهان تنگ كرد. آنها به محضر امام شرفياب مي‌شدند و درخواست مي‌كردند تا دل ارباب قدرت و ثروت و خواص دنيا زده را از خود نرنجاند، اما پاسخ امام قاطع و تمام كننده بود: «آيا به من دستور مي‌دهيد كه براي پيروزي خود، از جور و ستم در حق كساني كه بر آنها حكومت مي‌كنم، استمداد بجويم؟ به خدا سوگند تا عمر من باقي و شب و روز برقراراست و ستارگان آسمان در پي هم طلوع و غروب مي‌كنند، هرگز به چنين كاري دست نمي‌زنم.»
در زمان آغاز حكومت اميرالمومنين (ع)، معاويه والي شام بود و هفده سال در منطقه زرخيز و ثروتمند شام سلطنت كرده بود او عملا در عهد عثمان نيرومندترين عنصر صحنه سياست و حكومت قلمرو اسلامي بود. امام در نخستين روزهاي حكومت نوراني اش تصميم گرفت واليان و كارگزاران دولتهاي پيشين را بركنار و كارگزاران صالح را جايگزين آنها كند وقتي كه خبر تصميم اميرالمومنين (ع) پخش شد، مغيره بن شعبه كه يكي از سياستمداران چهارگانه عرب در آن روزگار بود خود را به آن حضرت رساند و به آن حضرت عرض كرد: «مصلحت تو در اين است كه فرمانداران عثمان را يك سال در مقام خود ابقا كني و بعد از آنكه از مردم براي تو بيعت گرفتند و فرمانروايي و حكومت تو تثبيت شد، آنها را بركنار كن.»
امام (ع) بدون ملاحظه پاسخ داد: «و الله لا اداهن في ديني و لا اعطي الدني في امري. به خدا سوگند من در دينم سازشكاري نمي‌كنم و امور مملكت را به دست افراد پست نمي‌سپارم.» مغيره گفت: «اكنون كه سخن مرا درباره همه عمال و واليان عثمان قبول نمي‌كني با معاويه مدارا و مذاكره كن تا وي از مردم شام براي تو بيعت بگيرد و سپس با فراغ بال و اطمينان خاطر، معاويه را از مقامش عزل كن.»
اميرالمومنين (ع) فرمود: «به خدا سوگند دو روز هم اجازه نمي‌دهم كه معاويه بر جان و مال مردم مسلط باشد». امير المومنين (ع) شخصيتي نبود كه در امور ديني و امور مربوط به مردم كوچكترين سهل انگاري و بي تفاوتي را تحمل كند. عدم پذيرش وساطت بزرگان وقت و محترمين جامعه وقت در رابطه با معاويه، به اين دليل بود كه تعيين و ابقاي معاويه به معناي مداراي با فتنه، انحراف و التقاط و چشم پوشي از مسير حق و ناديده گرفتن تصرفات نامشروع در امور دين و دنياي مردم و پايمال كردن حقوق جامعه اسلامي بود. در منطق قدرتمند و اسلامي اميرالمومنين (ع) اين قبيل سفارشها و خيرخواهي‌ها و پذيرش چنين توصيه هايي يك مشي اعتدالي به حساب نمي‌آمد، بلكه تن دادن به چنين رهنمودهايي، انفعالي خطرناك تلقي مي‌شد كه اميد مردم را به عدالت اسلامي از بين مي‌برد. اين روشها اساس دين و اعتقاد و اعتماد ملي را مخدوش مي‌كند.
كاركردن با همه سلايق، فارغ از شايستگي‌ها و توانايي‌هاي تعهدي و تخصص، اعتدال نيست سياست اعتدال گرا در منطق علي (ع)، احيا و ادامه روش سياسي پيامبر اكرم حضرت محمد (ص) بود. حضرت سيد الشهداء نيز اعتدال را در عمل به سنت پيامبر (ص) و اميرالمومنين (ع) مي‌ديد و تعريف مي‌كرد: «اني لم اخرج اشرا و لا بطرا و لامفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي، اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و ابي علي بن ابيطالب»
اما در عصر سيدالشهداء از اين اعتدال با قيمت سنگين شهادت بهترين بندگان خدا و اسارت محبوب ترينهاي حرم نبوت و رسالت، پاسداري شد، لذا تسليم اباعبدالله در مقابل دشمن مستكبر اعتدال نبود. انفعالي ننگين بود كه آن حضرت دست رد به سينه آن زد و فرمود: «اني لا اري الموت الا سعاده و الحياه مع الظالمين الا برما»
لذا اعتدال به معناي كاركردن با همه سلايق، فارغ از شايستگي‌ها و توانايي‌هاي تعهدي و تخصصي نيست و اصولا چنين درك و اعمال چنين شيوه اي نه تنها اعتدالي نيست، بلكه رفتاري غيرحكيمانه است كه به توسعه ناهنجاري‌هاي سياسي و اجتماعي مي‌انجامد.
اينكه اميرالمومنين (ع) مي‌فرمايد: «اليمين و الشمال مضله و الطريق الوسطي هي الجاده» به معناي اين نيست كه حد وسط چپ گرايي و راست صراط مستقيم است طريق وسط هويتي مستقل از چپ و راست دارد طريق وسط بر بنيان‌ها و مقررات و سنتهاي الهي استوار است.
هيچ خيري از چپ گرايي و راست گرايي به نظام و ملت ايران نرسيده است
دكتر قنبري مي‌گويد در روزگار و كشور ما هيچ خيري از چپ گرايي و راست گرايي به نظام و ملت ايران نرسيده است بر عكس، به ميزان غفلتي كه از طريق وسط (كه همان راه و رسم ولايت و رهبري است) داشته اند، كشور را با مخصمه‌هاي فتنه و انحراف روبرو كرده اند و در غارت بيت المال و چنگ انداختن به آرامش و آسايش و بازي كردن با اعتقادات مردم شريف ايران هيچ كدام از ديگري كم ندارند.
دولت تدبير و اميد بايد اين قبيل عناصر مشكوك، فتنه گر، التقاطي و انحرافي را وابسته به هر جناحي كه باشند، از دولت خود دور نگه دارد. برخورد بي اغماض با غارتگران بيت المال و ويژه خواران زالوصفت و حاميان و همپيمانان پنهاني آنها حذف عناصر بي خاصيت و وابسته به جريانهاي انحرافي و فتنه از مصادر رسمي دولت شناسايي و نصب صالحان و شايستگان شاداب و توانا بر مصادر امور مردم، نشان و نماد رفتار اعتدالي در دولت تدبير و اميد بايد باشد. مفهوم اعتدال در سياست خارجي
اعتدال در قلمرو سياست خارجي موفق به منظور تامين منافع ملي، معني و مفهومي بسيار حساس‌تر و ظريف‌تر و دقيق‌تر از قلمرو سياست داخلي دارد و لو اينكه ايجاد بستر داخلي متعادل و مستعد، در توفيق اعتدال گرايي بيروني، بسيار مهم و اساسي است.
از پيروزي انقلاب اسلامي در سال ۵۷ تا به امروز، گفتمان‌هاي مختلفي در سياست خارجي تجزبه شده است و مسئله انكارناپذير، نقش تعيين كننده روساي جمهور در تدوين و تعريف گفتمان سياست خارجي كشور است. رياست جمهور يازدهمين دوره بر هيچ كدام از اسلاف خود استثناء نيست و جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاي دكتر حسن روحاني، گفتمان اعتدال را در حوزه سياست خارجي و مديريت بر نظام اجرايي كشور در معرض ديد و قضاوت مردم ايران قرار داده است.
پس گفتمان سياست خارجي دولت موسوم به دولت تدبير و اميد نيز در چارچوب گفتمان اعتدال قابل درك و تعريف است لذا رفتارها و راهبردهاي سياست خارجي دولت جمهوري اسلامي ايران مي‌بايست در قالب گفتمان اعتدال تعريف و تدوين شود.
به طور كلي اعتدال به دو صورت سلبي و ايجابي تعريف مي‌شود. در معناي سلبي، اعتدال به معناي نفي افراط و تفريط و پرهيز از اين دو حد است.
در سياست نيز اعتدال معمولا به صورت سلبي تعريف و تلقي مي‌شود؛ يعني در سياست خارجي نيز اعتدال به معناي نفي و پرهيز از گفتمان‌هاي افراطي و تفريطي جريان پيدا خواهد كرد. به عبارتي رساتر، شاخصه گفتمان اعتدالي دولت يازدهم، نفي گفتمان سازش و تسليم و انفعال از يك سو و نفي گفتمان ستيز و جدال و آرمان گرايي احساسي از طرف ديگر بايد باشد.
شناخت دقيق گفتمان اعتدال در سياست خارجي در سايه شناخت و تبيين شاخصها و عناصر قوام بخش آن ممكن است دو نقطه كانوني و ثقل گفتمان اعتدال، «تعادل و توازن» است؛ يعني شناخت، توازن و تعادل بين آرمان گرايي و واقع گرايي.
جمهوري اسلامي ايران يك نظام سياسي با هويت اسلامي و انقلابي است و در عرصه سياست خارجي نيز آرمانهاي انساني، انقلابي و اسلامي از شاخصه‌هاي اصلي اين نظام است. در عين حال نظام جمهوري اسلامي در سايه تعاليم قرآن و سنت پيامبر عظيم الشان و عترت طاهره، از گفتمان واقع بينانه نيز حمايت جدي مي‌كند. لذا كارگزار و سياستمدار مسلمان، آرمانهاي انساني و اسلامي را با توجه به واقعيت‌ها و هست‌ها و نيست‌ها پيگيري و تامين مي‌كند.
ما در سياست خارجي، مانند همه كشورهاي دنيا، داراي اهداف متعدد و متنوعي هستيم كه برخوردار از انديشه توحيدي و اسلامي در دو حوزه اهداف ملي و اسلامي، مي‌بايست آنها را با جديت پيگيري كنيم. اعتدال در سياست خارجي يعني تعادل و توازن برقرار كردن ميان اين اهداف، به طوري كه تعقيب هر كدام از آنها به معناي ناديده گرفتن هدف ديگر نباشد. اگر اين گونه نباشد، سياست خارجي از محور تعادل و توازن خارج شده است.
بي ترديد در سياست خارجي، تامين توامان منافع ملي و مصالح اسلامي، يك اصل مبنايي است و هيچ تعارضي هم ميان اين دو وجود ندارد. البته ممكن است گاهي در ميدان عمل ميان اين دو دسته از منافع و مصالح، تزاحم پيش بيايد. وظيفه كارگزاران سياست خارجي، رفع اين تزاحم و حفظ توازن و تعادل بين مصالح اسلامي و منافع ملي است.
اعتدال در سياست خارجي يعني شناخت توانمندي‌هاي معنوي و مادي و اعتماد كامل به قدرت ملي
ضمن اينكه برقراري و حفظ توازن و تعادل بين منافع دفاعي-امنيتي، رفاهي- اقتصادي وايدئولوژيك با رعايت شرايط حاكم بر جهان نيز از ويژگيها و مختصات گفتمان اعتدال در سياست خارجي قلمداد مي‌شود. البته تعيين و تعقيب اهداف عالي و متعالي در سياست خارجي به تنهايي كافي نيست، بلكه ابزار مناسب براي تحصيل اهداف هم اهميت ويژه اي دارد كه سياستمدار و ديپلمات مسلمان مي‌بايست اين ابزار را فراهم آورد و صد البته بايد فرصت مناسب هم با رعايت همه اصول و مراقبتها در اختيار او قرار داده شود.
ديپلمات مسلمان و انقلابي بايد باور داشته باشد كه اعتدال در سياست خارجي يعني شناخت مجموعه توانمندي‌هاي معنوي و مادي، نرم افزاري و سخت افزاري كشور و اعتماد كامل به قدرت ملي، زيرا ناآگاهي و بي اعتمادي نسبت به اقتدار ملي، سياست خارجي را به ناكارآمدي و ناكامي مي‌رساند و دشمن را غيور مي‌كند.
مسئولان و كارگزاران سياست خارجي بايد از هر دو ابزار ديپلماسي و قدرت سخت افزاري و نظامي كشور استفاده كنند و از اين عوامل ثبات و اقتدار در جهت سياست خارجي بهره ببرند. نظام جمهوري اسلامي يك نظام مسئوليت پذير است كه در عمرمبارك سي و چند ساله خود در عرصه منطقه اي و بين المللي نقش آفريني و به تكاليف و مسئوليت‌هاي خود عمل كرده است و مانند همه كشورهاي دنيا، مي‌بايست از حقوقي متناسب با ارزشها و اندازه‌هاي خود برخوردار باشد. لذا در گفتمان بر پايه اعتدال، حقوق و تكاليف كشور به صورت متوازن و متناسب مي‌بايست تعقيب و محقق شود امروز در ديپلماسي هسته اي جمهوري اسلامي ايران از اعتبار و هويت اين گفتمان بايد بر اساس اصل عزت، حكمت و مصلحت دفاع شود.
بايد به درستي مباني مذاكره بر پايه برد-برد تبيين شود
از سوي ديگر دكتر قنبري در اظهاراتي كه در مجله خردنامه منتشر شد، تصريح كرد: دستاورد و داد وستد سياسي در آوردگاه هسته اي براي ملت ما بسيار مهم و سرنوشت ساز است و بايد به درستي مباني مذاكره بر پايه برد-برد تبيين شود.
اين كارشناس ابراز عقيده مي‌كند اين مفهوم نياز به روشنگري دارد. سياست برد-برد به چه معناست؟ آيا برداشتن تحريمها و سرازير شدن كالاها و خدمات خارجي و دسترسي پيدا كردن به بازارهاي جهاني در قبال توقف و انحلال همه فعاليتهاي هسته اي صلح آميز به معناي برد براي كشور ما و براي طرفهاي دعواي ماست؟ قطعا اين گونه نيست و فكر نمي‌كنم حتي يك نيمه ديپلمات هم چنين باوري داشته باشد. تحريمها از اول و در تمام مقاطع، ظالمانه بود و انرژي هسته اي صلح آميز علاوه بر اينكه حق ما و همه ملتهاي دنياست، حاصل خلاقيت و توانايي دانشمندان جوان ما در شكستن انحصار ظالمانه علمي قدرتهاي استكباري است.
دشمنان با تعطيلي فعاليتهاي هسته‌اي صلح آميز، عزت ملي ما را هدف قرار داده‌اند
بهداشت و سلامت مردم، محيط زيست، رونق صنعت و كشاورزي و دستيابي به انرژي‌هاي سالم و ارزان و دائم و كاستن از نيازهاي آيندگان در گرو اين فعاليت علمي و صلح آميز است. چشم اميد اكثريت قاطع مردم دنيا نيز به استقامت ماست. كسي حق ندارد كوتاهي كند. ضمن اينكه اصولا خط و عمر تحريم كشور ما بيشتر از عمر ماجراي نيروگاه بوشهر و غني سازي اورانيوم در نطنز است.
دشمنان انقلاب اسلامي اصولا حقي نداشتند و ندارند كه بخواهند براي رسيدن به آن امتيازي بدهند يا بگيرند، آنها با تعطيلي فعاليتهاي هسته اي صلح آميز، عزت ملي ما را هدف قرار داده اند و به دنبال تحقير ملي و جهاني ما هستند. ما براي رفع ابهام از شبهه افكني‌ها و شيطنت‌هاي گسترده دشمنان انقلاب اسلامي و بدخواهان ايران عزيز، مذاكره مي‌كنيم.
مذاكره هوشمندانه و مودبانه و دفاع شجاعانه، جوهره فرهنگ ديني و ملي ماست
قانع كردن افكارعمومي جهانيان و جلب اعتماد و اطمينان آنها هم موافق با حكمت و مصلحت است و هم اعتماد و آگاهي ساير ملتها از صلح جويي و صلح طلبي ملت و نظام جمهوري اسلامي، تضمين كننده عزت ما و پرده برداري از ظلم و استكبار شيطان بزرگ و همپيمانان اوست.
مذاكره هوشمندانه و مودبانه و دفاع شجاعانه، جوهره فرهنگ ديني و ملي ماست و اين تربيت مي‌بايست در همه جاي عالم و محل حضور ملت و دولت ما، ظهور علني پيدا كند. مسئولان بايد باور و مراقبت كنند كه هرگونه گفتار و رفتار نامتعادل و غير متوازن بين اين سه اصل، سياست خارجي را با شكست حتمي روبرو خواهد كرد.
دولت براساس سه اصل عزت، مصلحت و حكمت در سياست خارجي حركت كند
دكتر قنبري خاطر نشان مي‌كند متاسفانه در سالهاي گذشته، گاهي اوقات به اصل عزت، با ناديده گرفتن دو اصل حكمت و مصلحت تاكيد بيش از حد شده است؛ چه بسا گاهي تظاهر به صيانت از اصل عزت، بدون رعايت جدي اصل حكمت و اصل مصلحت نه تنها مول عزت نشد، بلكه موجبات ناراحتي مردم را فراهم آورد. همان طور كه گاهي نيز مشاهده كرده ايم مصلحت انديشي بي قاعده و بدون ملاحظه مي‌رفت كه اصل خدشه ناپذير عزت اسلامي و ملي ملت ما را به انفعال و تحقير بكشاند.
لذا دولت تدبير و اميد، بايد با داشتن تعريف درست و بي مناقشه از گفتمان اعتدال در سياست خارجي، بر پايه اين سه اصل مبارك (عزت، مصلحت و حكمت) برنامه ريزي و عمل كند حتي در توسعه روابط خارجي و تعيين اولويت در برقراري و توسعه روابط با ساير كشورها، اين تعادل و توازن بايد ملموس و قابل محاسبه باشد .


| شناسه مطلب: 46262




قنبري



نظرات کاربران