یادداشت یک دانشجوی عمرهگزار:عافیت طلب نباش!
هفته قبل دو جوان را دیدم که سیگار میکشیدند. تذکر دادم و گفتم: «لطف کنید احترام ماه مبارک رو حفظ کنید». باور کنید هیچ اتفاق خاصی نافتاد.
به گزارش خبرنگار پايگاه اطلاع رساني حج، يادداشت زير را يكي از دانشجويان عمرهگزار نوشته است. او در اين يادداشت دغدغه خود را از بي توجهي جامعه ديني به فريضه امر به معروف و نهي از منكر نوشته است.
متن اين يادداشت را ميخوانيم:
اين مطلب را فقط براي ريا مينويسم چون ريايش هم عبادت است.
سال گذشته دقيقا در همين ايام مشغول خواندن «لحظههاي انقلاب» گلابدرهاي بودم. همانموقع نوشتم كه خواندن اين كتاب احساس دين خواننده را به انقلاب و اسلام بيشتر ميكند. مرحوم گلابدرهاي آدم شجاعي بود و اين شجاعت را به خوانندهاش هم القا ميكند. بهمين خاطر ماه رمضان گذشته خيلي راحت مشغول امر بمعروف و نهي از منكر بودم. درست مثل امسال. (رياي اول)
امر به معروف فقط اين نيست كه وقتي حقير را موقع اذان درحال كار ديگري غير از نماز ديديد، تذكر دهيد كه «فلاني نمازت!» ؛ اين هم خوب است اما خيلي كم است. خيلي خيلي كم است. چرا؟ چون از خودتان هيچ چيز خرج نكرديد. امثال من را ميشناسيد و ميدانيد كه اگر فلان حرف را بگوييد قطعا به شما نخواهم گفت: «به تو چه ... فحش!... ».
هفته قبل دو جوان را ديدم كه سيگار ميكشيدند. تذكر دادم و گفتم: «لطف كنيد احترام ماه مبارك رو حفظ كنيد». باور كنيد هيچ اتفاق خاصي نافتاد! نه آنها چاقو كشيدن و كمر به قتل من بستن، نه فرياد زدن و رسوايي به بار آوردن و نه... فقط گفتن: «آقا بخدا ما مسافريم». با اين حال به حفظ احترام ماه مبارك تاكيد كردم.(رياي دوم)
نگاهي به خودمان بياندازيم. يعني تا الان كه به اين سن رسيديم يكبار هم موقعيت و شرايط امر به معروف و نهي از منكر برايمان پيش نيامده؟ موقعيت و شرايطي كه همهمان از روي ناچاري و فرار از عذاب وجدان فقط حفظش كرديم.
آقايي را ديدم كه روي موتور منتظر مسافر نشسته بود. عينك آفتابي زده بود و يقه تيشرت قرمزش هم تا حد نامتعارفي باز بود. موهاي صورتش هم اصلا صدق ريش نميكرد، فقط صدق پوست ميكرد! پاي راستش را روي پاي چپ انداخته بود و با عشق سيگار ميكشيد. با اين شرايط لابد يك چاقوي مختصري هم داشت. به او گفتم: «آقا ممنون ميشم اگر احترام ماه رمضون رو حفظ كنيد» . منتظر جوابش نشدم، كمي ترس داشتم. همينطور در حال حركت مونولوگم را گفتم و از كنارش گذاشتم. فقط ديدم كه پايش را جمع و جور كرد. انصافا منتظر بودم از پشت سر بيايد و خفتم كند. يكي دوبار هم در طول مسير سرم را برگرداندم كه ببينم دنبالم هست يا نه؟ باور كنيد بازهم اتفاقي نافتاد. (رياي سوم)
خودمان هم ميدانيم كه اگر از اين فريضه غافليم بخاطر پيش نيامدن شرايط شرعي امر به معروف و نهي از منكر نيست. صريح ميگويم كه حاضر نيستيم از خودمان خرج كنيم. اين خرج نكردن يعني چه؟ يعني قرار نيست امتيازي بدهيم، كاري كنيم و خلاصه اضطراب نتيجه ماجرا را داشته باشيم. اين عافيت طلبي نيست؟
نتيجه اين عافيت طلبي در قيام امام حسين(ع) مشخص است. عدهاي ابتدا نهي از منكر كردند و براي امام نامه نوشتند كه اي پسر فاطمه(س) به كوفه بيا. اما امام كه آمد همانها ديدند مثل اينكه شرعا شرايط امر به معروف و نهي از منكر نيست و سراغ ديگر عبادات و واجبات رفتند. مثلا در روايات داريم كه وقتي امام حسين(ع) و يارانش در حال جنگ بودند، عدهاي بالاي يك تپه جمع شده بودند و براي پيروزي اباعبدالله دعا ميكردند. لابد يكي از دعاهايشان هم اين بوده كه «اللهم الرزقنا توفيق الشهاده»!
اين ظاهر غلط اندازي كه براي خودمان درست كرديم قطعا حقي به گردنمان دارد. هميشه اين نيست كه تا منكري ديديم سرمان را پايين بياندازيم و «استغفرالله» بگوييم، تازه آنهم آرام كه خداي نكرده كسي نشنود! يكبار هم با استقامت سر بلند كنيم و بلند «لااله الا الله» بگوييم. نهايتش اين است كه به مقام شهيد خليلي ميرسيم. خوش بسعادتش، اين شهيد از من يكسال كوچكتر است. طول عمر مهم نيست، عمقش مهم است.