خاطرات حج؛
تجربه سختی که خاطره شیرینی را رقم زد
وقتی مدیر کاروان احساس غرور میکند خدا تلنگری به او میزند و به اصطلاح میگوییم مدیر پاتک خورده است که دیگر دچار غرور بی جا نشود.
ايرج اسكندري از مديران موفق يكي از كاروانهاي حج در استان مركزي در گفت و گو با خبرنگار پايگاه اطلاع رساني حج به ذكر تجربه سختي پرداخت كه خاطره شيريني را براي وي رقم زد و سبب شد كه همواره اين تجربه در ذهنش بماند.
سالهاي گذشته وقتي به عنوان معاون كاروان در حال خدمتگزاري به زائران بودم و مهارت كافي نيز در اين زمينه داشتم در برگشت از منا منطقه صالح منصور بود كه دچار غرور شدم و گفتم كاروان من از همه كاروانها زودتر به هتل خواهد رسيد.
وقتي اين امر از ذهنم گذشت، يك لحظه غافل شدم و راننده راه اشتباه رفت و بعد از يك دقيق متوجه شدم كه اين نتيجه غرور بي جايي بوده است كه فكر ميكردم كاروان من اولين كاروان باشد كه به هتل ميرسد.
وقتي به غرور بي جاي خود پي بردم گفتم خدايا اشتباه كردم من را ببخش ما چه كاره هستيم كه خدا يك راهي را جلوي راهمان گذاشت و مسير را اصلاح كرديم؛ هرچند نفر اول نبوديم اما نفر دوم وارد هتل شديم.
اين هشدار برايم بسيار شيرين بود كه در حج با همه مهارت نبايد از خدا غافل شد.
پول قرباني كه خرج خريد سوغات نشد
ايرج اسكندري در ادامه به ذكر خاطره ديگري پرداخت و گفت: بر كسي كه حجّ تمتّع بهجا ميآورد، واجب است بعد از رمي جمره عقبه در روز عيد قربان، قرباني كند و قرباني نيز بايد با توجه و قصد قربت انجام شود.
وي افزود: اگر قرباني براي كسي پيدا نشود، يا قدرت خريد نداشته باشد، بايد سه روز پي در پي در حج و هفت روز بعد از مراجعت از حج، روزه بگيرد.
برخي از زائران احكام حج را نميدانند؛ برايم جالب بود وقتي در مكه پول قرباني را جمع ميكرديم پيرمردي را ديدم كه ميگفت پول قرباني را ندارم پرداخت كنم اما به جايش روزه ميگيرم.
هرچند در زماني كه قرباني پيدا نشود يا فرد قدرت خريد نداشته باشد، ميتوان روزه گرفت، اما با اين زائر صحبت كرديم تا اگر مشكلي دارد يا پولي ندارد كمكش كنيم و به او قرض دهيم.
بعد كه با او بيشتر صحبت كرديم متوجه شديم كه پول قرباني را دارد اما ميخواهد اين پول را براي نوه هايش سوغاتي بگيرد و از ايران نيز پيگير اين موضوع بوده كه آيا ميشود به جاي قرباني كار ديگري انجام دهد.
بالاخره او را راضي كرديم كه پول قرباني را در راه صحيح آن خرج كند، پول قرباني را گرفتيم و بعدها براي خريد سوغات به او كمك كرديم.