وقت انس و معاشقه با سفرنامههای حج
بهترین سفرنامه حج که رهبر انقلاب خواندند+عکس
بار دیگر موسم حج شد و وقت انس و معاشقهٔ من با سفرنامههای حج. دود کبابی به ضرورت، با مصداقی از «وصفالعیش، نصفالعیش»؛ و «ماشاءالله کان». اما بیشک این یکی از بهترین سفرنامههای حج است که من خواندهام.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، يكي از سنتهاي معمول اهالي قلم، نگاشتن داستانها و خاطرات سفرهايي است كه داشتهاند. اين خاطرات معمولاً با نام «سفرنامه» منتشر ميگردند و از جملهٔ اين سفرنامهها، «سفرنامههاي حج» است. نويسندگاني كه به اين سفر مشرف شدهاند، با انتشار اين خاطرات، خوانندگان را با احساسات، عواطف و تجربيات خود از اين سفر سهيم ميكنند. كتاب «يار كجاست؟» كه به قلم آقاي رحيم مخدومي به رشتهٔ تحرير درآمده است، شرح حال سفر اين نويسندهٔ كشورمان به سرزمين وحي است؛ شرح حالي كه حضرت آيتالله خامنهاي آن را «يكي از بهترين سفرنامههاي حج» كه خواندهاند ميدانند.
كتاب در ۱۸۰ صفحه و در سال ۱۳۷۲ از سوي انتشارات ملك اعظم به چاپ ميرسد. نويسنده در توضيحي كه در ابتداي اين سفرنامه آمده است مينويسد: «حج درس زندگي است و بانگ بيداري، و فرصت بازگشت براي آنان كه قسمتي از عمر خويش را به غفلت گذراندند؛ و اين همه نه تنها در حج، كه در لحظه لحظه طبيعت و نيز ديگر عبادات هويداست؛ اما در حج آشكارتر. هركس به فراخور گنجايش فهم خويش از اين كلاس بزرگ برداشتي دارد. اين دفتر نيز مجموعهاي است از برداشت بسيار اندك اينجانب از حج.»
[factimage()] /_Shared/_Sites/Site(14)/Gozaresh Tasviri/smpf.jpg [imagetitle()] [factimageend()]
حضرت آيتالله خامنهاي پس از مطالعهٔ اين كتاب، در تقريظي بر آن نگاشتند: «بار ديگر موسم حج شد و وقت انس و معاشقهٔ من با سفرنامههاي حج. دود كبابي به ضرورت، با مصداقي از «وصفالعيش، نصفالعيش»؛ و «ماشاءالله كان». اما بيشك اين يكي از بهترين سفرنامههاي حج است كه من خواندهام. اگر نگويم بهترين؛ لطيف، پرنكته، ژرفنگر، با روح، موعظهآميز، گويا و همراه با هنرمنديهاي اديبانه؛ از قبيل زيبايي قلم، همراهي طنز، اشتمال بر تصوير، آميختگي به خيال؛ و… خلاصه اينكه، نوشته زيبا و شيريني است. »
عنوان اثر برگرفته از اين بيت معروف است:
كعبه يك سنگ نشان است كه ره گم نشود
حاجي! احرام دگر بند، ببين يار كجاست؟
ماجراي اطلاع نويسنده از سفر حج نيز جالب است؛ او در اينباره مينويسد: «گوشي را برميدارم. آقاي صفري است، يكي از نويسندهها و محققين خوب دفاع مقدس. ميگويد: از سفر اطلاع داري؟ ميگويم: كدام سفر! ؟ روحم ميچرخد توي زيارتگاهها؛ مشهد، دمشق و… ميگويد: سفر حج! غافلگير ميشوم. نميدانم چه بگويم. فقط اشتياق عجيبي در درونم احساس ميكنم كه گويي پس از سالها سستي دوباره زنده شده است. اشتياقي كه مرا در عالم خيال، بارها برده بود و به تماشاي جاي پاي اولين قدمهاي اسلام و ميدان كارزار اولين مجاهدين مسلمان، پيامبر صلياللهعليهوآله، امام علي عليهالسلام و ياران با وفايشان؛ حمزه، سلمان، ابوذر، بلال و… ميگويد: پانزده نفر از حوزهٔ هنري هستيم؛ نويسنده، محقق، عكاس، فيلمبردار و…»
به اين ترتيب سفر گروهي ايشان به همراه تعدادي ديگر از اعضاي حوزهٔ هنري سازمان تبليغات اسلامي شروع ميشود. اما شروع اين سفر با مشكلاتي همراه است كه نويسنده آنها را اينگونه تصوير ميكند: «در اين يك ماه گذشته به قدر يك سال دوندگي كردهام. اصلاً فكر نميكردم عبور از دستاندازهاي سفر اينقدر دشوار باشد. بعضي دشواريها پولي بودند و بعضيها صوري. هر دو مثل بختك چمباتمه زده بودند رويم. طوري كه به هيچ قيمتي حاضر به فرود نبودند!»
در ادامه نگارنده شرح روزانهٔ سفر حدود يك ماههٔ خود را مينويسد كه ميتوانيد تفصيل آن را در اين كتاب مطالعه كنيد.
منبع: khamenei.ir