رازدار امیرمومنان به شهادت رسید+ تصاویر
میثم تمار رازدار امیرمومنان در چنین روزی و مدتی کوتاه قبل از واقعه عاشورا در کوفه به شهادت رسید.
ميثم بن يحيي اسدي كه به خاطر خرما فروشي به: «تمّار» معروف بود، يكي از ياران نزديك امير مؤمنان علي بن ابي طالب (ع) و از حواريان آن حضرت بودو از آن حضرت به اندازه استعداد خويش، دانش و معرفت فرا گرفت و بر رازهاي نهان و اخبار غيبي، اطلاع مييافت. (۱)
به همين جهت، وي پيش از شهادت ابا عبدالله الحسين (ع) در كربلا، شهادت آن حضرت و يارانش را پيش گويي كرده بود. فضيل رسان از جبله مكيه روايت كرد كه از ميثم شنيدم ميگفت: به خدا سوگند، اين امت [جفا كار] فرزند پيامبرشان را در دهم ماه محرم ميكشند و دشمنان خدا، آن روز را جشن گرفته و عيد ميگيرند.
سپس گفت: و ان ذلك لكائن قد سبق في علم الله تعالي ذكره، أعلم ذلك بعهد عهده الِّي مولاي امير المؤمنين (ع) و لقد اخبرني انه يبكي عليه كلّ شئي...؛ اين مسئله، انجام شدني است، كه در علم ازلي خداوند متعال گذشت و آن را سرورم امير مؤمنان (ع) كه بهتراز هر كسي ميداند، طي عهدي مرا به آن مطلع نمود و به من خبر داد كه براي مظلوميت او [امام حسين (ع)] تمام موجودات ميگريند. (۲)
ميثم تمار در كوفه امام علي (ع) را همراهي ميكردو آن حضرت چيزهايي كه به خيلي از همراهانش نميتوانست بگويد، به خاطر ظرفيت بالاي ميثم تمار به وي ميفرمود. از جمله وي را از آيندهاش و كشته شدنش در راه خدا و محبت اهل بيت (ع) خبر داد. در اين باره روايات فراواني نقل گرديده است. از جمله، يوسف بن عمران روايت كرد كه ميثم تمار به من گفت: روزي حضرت علي (ع) مرا خواست و فرمود: چگونه خواهد بود حال تو آن زماني كه فرو مايه بني اميه [عبيدالله بن زياد] تو را بخواند و بخواهد از من برائت جويي؟
گفتم: من از تو برائت نميجويم.
امام علي (ع): به خدا سوگند، در آن حال او تورابه صليب كشيده و ميكشد.
گفتم: صبر پيشه ميكنم و اين كار از من، در نزد خداي متعال بسيار اندك است.
امام علي (ع): در آن حال، در بهشت با من خواهي بود. (۳)
ميثم تمار، حتّي بر چوبه داري كه وي را در آن به صليب خواهند كشيد، از امام علي (ع) نشانياش را گرفت و به زير درخت آن ميرفت و با آب، جارو كردن آن، درآنجا به نماز ميايستاد وبه همسايگان آن ميگفت من به زودي همسايه شما ميشوم. آنان تصور ميكردند كه وي قصد خريد خانه در نزديكيهاي آنان را دارد، وليكن مراد او، چيز ديگري بود كه از استاد و مرادش امام علي (ع) به آن پي برده بود.
به هر روي، وي از عاشقان و مريدان امام علي (ع) و فرزندانش امام حسن (ع) و امام حسين (ع) بود و در آن سالي كه امام حسين (ع) بر عليه يزيد قيام كرد، ميثم در آن سال به سفر حج رفته بود و در بازگشت به كوفه، در قادسيه دستگير شد. در آن ايام با آمدن عبيدالله بن زياد به كوفه و شهادت مسلم بن عقيل (ع) دراين شهر، رعب و وحشت عظيمي اهالي اين ديار را فرا گرفته بود و عبيد الله بن زياد حكومت نظامي بسته و كنترل كنندهاي اعمال ميكرد و تمامي دوستان و دوستداران ولايت را دستگير و شكنجه مينمود. از جمله، ميثم تمار را پيش از رسيدن به خانهاش، در قادسيه دستگير كرده و او را به قصر عبيدالله بردند و عبيدالله از وي خواست كه از علي (ع) برائت بجويد و وي را دشنام دهد.
ولي ميثم تماراز اين كار امتناع كرد و مناقب علي (ع) را بر زبان جاري كرد.
عبيدالله هر چه تلاش كرد، فايدهاي نداد و از روي خشم و غضب دستور داد وي را در بالاي داري به صليب كشند و هيچ گونه آب و غذايي ندهند، تا جان دهد. ولي ميثم تمار در بالاي دار نيز از مناقب و فضايل اهل بيت (ع) سخن ميگفت و اهالي كوفه با اجتماع در پاي داراو، به سخنانش گوش فرا داده و بر دشمنان اهل بيت (ع) لعنت ميفرستادند.
عبيدالله دستور داد كه بر دهانش لجامي زده، تا وي را از گفتن باز دارند. اين، نخستين لجامي بود كه در تاريخ اسلام بر دهان يك انسان زدند و او را از گفتن باز داشتند.
ميثم سه روز تمام در بالاي دار مقاومت كرد و تا توانست از نيكيهاي اميرمؤمنان (ع) و فضائل اهل بيت (ع) و ستم كاريهاي يزيدبن معاويه و عبيدالله بن زياد، سخن گفت و مردم را از ناآگاهي و ناداني بيرون آورد و با واقعيتها آشنا كرد.
در روز چهارم دستها و پاهايش را قطع و زبانش را از كام بيرون آوردند و بر بدن شريفش نيزه زدند و به همان حالي كه مو لايش امام علي (ع) پيش گويي كرده بود، وي را به شهادت رسانيدند. (۴)
شهادت وي، روز ۲۲ ذي حجّه سال ۶۰ قمري، ده روز پيش از آمدن امام حسين (ع) به كربلا، واقع گرديد.
قبر شريف وي، از زيارت گاههاي معروف عراق است كه در سمت جنوب مسجد اعظم كوفه قرار دارد و شيعيان و دوستداران اهل بيت (ع)، آن را زيارت ميكنند.
۱- منتهي الامال [شيخ عباس قمي]، ج۱، ص۲۱۵
۲- الأمالي [شيخ صدوق]، ص۱۱۰؛ بحار الانوار [علامه مجلسي]، ج۴۵، ص ۲۰۲
۳- الخرائج والجرائح [قطب الدين راوندي]، ج۱، ص۲۲۹
۴- نك: روضة الواعظين [فتال نيشابوري]، ص۲۸۸؛ كشف اليقين [علامه حلي]، ص۷۷؛ خصائص الائمه (ع) [سيد رضي]، ص۵۴؛ الفضايل [ابن شاذان]، ص ۱۰۳؛ اختيار معرفه الرجال [شيخ طوسي] ص ۸۰وص۸۲وص۸۵