پناه خواهی مروان از امام سجاد(ع) در واقعه حره پناه خواهی مروان از امام سجاد(ع) در واقعه حره پناه خواهی مروان از امام سجاد(ع) در واقعه حره بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
پناه خواهی مروان از امام سجاد(ع) در واقعه حره پناه خواهی مروان از امام سجاد(ع) در واقعه حره پناه خواهی مروان از امام سجاد(ع) در واقعه حره پناه خواهی مروان از امام سجاد(ع) در واقعه حره پناه خواهی مروان از امام سجاد(ع) در واقعه حره

پناه خواهی مروان از امام سجاد(ع) در واقعه حره

امروز پنجشنبه، ۲۸ ذیحجة مصادف با واقعه حرّه و قتل عام اهالی مدینه منوره در سال ۶۳ هجری قمری است.

تعدادي از شهداي واقعه حره در قبرستان بقيع دفن شدند كه در ادامه تصاوير آن خواهد آمد و تعداد فراواني از آنان در قبرستان «شهداي حره» واقع در خيابان كنوني ملك عبدالله دفن شدند. اين قبرستان در سه سال پيش - پانزدهم اسفندماه سال ۱۳۸۹ شمسي- براي وسيع سازي يك دور برگردن تخريب شد!
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، پس از شهادت امام حسين (ع) و ياران وفا دارش در سرزمين كربلا و اسير شدن بازماندگانشان به دست سپاه يزيد بن معاويه و افشاگري بازماندگان اهل بيت (ع) مانندامام زين العابدين (ع)، حضرت زينب كبري (س)، حضرت رباب همسر امام حسين (ع) وديگر اسيران و هواداران اهل بيت (ع)، جوّ عمومي مسلمانان نسبت به يزيد بن معاويه و كردار غير اسلامي وي متغير واو در جامعه اسلامي بي‌مقدار و ستمگر نشان داده شد و روز به روز تنفر مردم نسبت به وي و عاملان و مزدورانش زياد‌تر مي‌گرديد.
يزيد بن معاويه براي كاهش نارضايتي‌هاي مردمي، تعدادي از معاريف و بزرگان حجاز، از جمله عبدالله بن حنظله را به دمشق دعوت كرد و از آنان پذيرايي نيكي به عمل آورد وبخشش‌هاي زيادي به آنان نمود، تا از اين راه، آنان را به خود جذب كرده و تعريف وبا توصيف‌هاي آنان از يزيد، تنفر عمومي مردم رااز حكومت بكاهد.
وليكن، نتيجه كار يزيد، بر عكس شد. زيرا آن‌هايي كه به كاخ يزيد رفته بودند، چيز‌هايي از يزيد و درباريان او ديده بودند كه هرگز چنين تصوري پيش ازاين درباره وي نداشتند و تازه فهميدند كه امام حسين (ع) به حق بر ضد يزيد قيام كردو در اين راه كشته شد. بدين جهت آنان نيز به افشاگري يزيد پرداخته و هر آنچه ديده بودند براي مردم بيان كردند و بخشش‌هاي يزيد و تطميع‌هاي وي تأثيري در اين ماجرا نداشت.
عبدالله بن حنظله، فرزند شهيد نامدار اسلام «حنظله غسيل الملائكه» بود، كه پدرش يك روز پس از عروسي‌اش، در جنگ احد كشته شدو به حنظله غسيل الملائكه معروف ولي فرزندي از او به جا ماند كه عبدالله ناميده مي‌شد و با مراقبت و تربيت مادرش، رشد يافت و از بزرگان و معاريف مدينه منوره گرديد. وي پس از بازگشت از شام، در جمعي از مردم مدينه خطبه‌اي خواند و چنين گفت: فو الله ما خرجنا علي يزيد حتّي خفنا أن نرمي بالحجارةمن السماء...؛ به خدا سوگند ما بر عليه يزيد قيام نكرديم، مگر اينكه مي‌ترسيم [با سكوت و سازش ما بااو] از آسمان، سنگ بر ما ببارد. زيرا او مردي است كه ازدواج با مادران، دختران و خواهران را مباح مي‌كندو در روز روشن خمر مي‌نوشدو به نماز بي‌توجهي مي‌كند.
بدين گونه چهره واقعي يزيد بن معاويه، خليفه غاصب و ستمگر را براي اهالي مدينه منوره روشن نمود و آنان رابه نا‌فرماني و قيام عمومي بر ضد او فرا خواند.
سر انجام اهالي اين شهر مقدس به رهبري عبدالله بن حنظله، بر عامل يزيد در اين شهر يعني عثمان بن محمد بن ابي سفيان فشار آورده و او را به همراه تمامي افراد خاندان ستم پيشه بني اميه و هوادارانشان از شهر اخراج كردند، و شهر را به تصرف خويش در آوردند. در همين هنگام عبدالله بن زبير نيز در مكه معظمه قيام كرد و اين شهر را از دست بني اميه بيرون آورده بود.
يزيد بن معاويه، براي سر كوبي مردم حجاز، مسلم بن عقبه را كه به خون ريزي و جنايت كاري معروف بود، با سپاهي عظيم به سوي آنان گسيل داشت واين سپاه از راهنمايي‌هاي عبد الملك بن مروان، كه از فراريان مدينه بود اطلاعات لازم را به دست آورد و سر انجام در ۲۸ ذي حجّه، سال ۶۳ قمري به شهر مدينه منوره هجوم آوردند و با انقلابيون و مخالفان بني اميه به نبرد پرداختند.
انقلابيون مدينه تا توان داشتند به رزم بي‌امان خود ادامه دادند ولي سپاه حجيم و پر تعداد شامي توانشان را بريد و آنان را وادار به شكست سنگين نمود.
تعداد زيادي از مردم مدينه كشته و زخمي گرديدند و عده‌اي نيز فرار كرده و به عبذالله بن زبير در مكه معظمه پيوستند. عبدالله بن حنظله و فرزندان وي دراين نبرد نابرابر به شهادت رسيدند.
مسلم بن عقبه سه روز جان، مال و ناموس اهالي مدينه را بر لشكريانش مباح كردو سپاهيان بي‌نزاكت شامي چنان وحشي‌گري نمودند كه روي تاريخ را سياه كردند و بر هيچ يك از بازماندگان صحابه رسول خدا (ص) و فرزندان و نوادگانش ترحم نكردند و قتل عام بزرگي به راه انداختند. گويند قريب هزارو هفصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از ساير مردم مدينه در اين واقعه قتل عام شدند.
لشكريان يزيد بنا به فرمان وي، تنها به بيت معظم حضرت امام زين العابدين (ع) و علي بن عبدالله بن عباس متعرض نشدند. (۱)
اين واقعه هولناك را رسول خدا (ص) در سفري كه به مكه معظمه مي‌رفت در سرزمين حرّه [در يك مايلي بيرون مدينه] پيش گويي كرد و براي آن بسيار متأثر شد. (۲)
پناه خواهي مروان از امام سجاد عليه السلام يكي از موضوعات قابل توجه در زندگاني امام سجاد (ع)، پناه دادن به خانواده مروان بن حكم، در ماجراي قيام مردم مدينه (واقعه حرّه) است. طبق تصريح منابع تاريخي در جريان واقعه حره و هجوم شاميان به مدينه، بسيارى از خانواده‌ها همسر و فرزندان خود را به خانه امام سجاد (عليه السلام) فرستادند و از آن حضرت پناه خواستند و در پناه آن حضرت تا پايان اشغال مدينه به دست سپاه مسرف، در امنيت و سلامت به سر بردند و از تعرض شاميان در امان ماندند.
از جمله خانواده هايى كه به پناه امام سجاد (عليه السلام) آمده بودند، خانواده مروان مى باشند و اين نكته نشان مى دهد كه تنها علويان و يا بستگان نزديك آنان از لطف و بزرگوارى امام بهره‌مند نبودند بلكه همه كسانى كه به آنحضرت التجا مى جستند، از كرامت او بهره‌مند مى شدند، حتى عناصر بدخواه و بد سابقه اى چون مروان!
البته بايد يادآور شد كه پناه خواهى مروان براى خانواده‌اش از امام سجاد (عليه السلام)، مربوط به زمان يورش شاميان نبوده است، زيرا مروان خود از بنى اميه مى باشد و مورد حمايت سپاه شام. بنابراين پناهندگى خانواده وى مربوط به ماجراى اخراج بنى اميه از مدينه است. كه در جريان آن حدود هزار نفر از بنى اميه، از مدينه رانده شدند و در چنين شرايطى مروان در صدد پناه دادن به خانواده‌اش برآمده است. او نخست به عبيدالله بن عمر روآورد و از او خواست تا در آن بحران و آشوب كه عليه بنى اميه صورت گرفته بود به همسرش - عاشيه دختر عثمان بن عفان - پناه دهد و او را مخفى دارد تا اهل مدينه متعرض او نشوند ولى عبدالله بن عمر نپذيرفت. ناگزير، مروان روى نياز به خانه لطف و كرم و رحمت آورد و از على بن الحسين (عليه السلام) پناه خواست و تقاضا كرد كه همسرش در ميان خانواده امام جاى گيرد. امام سجاد (عليه السلام) درخواست او را پذيرفت. (۳)
۱- نك: تاريخ الطبري، ج۵، ص۴۸۵؛ اسد الغابه [علي بن ابي الكرم جزري]، ج۳، ص۲۱۹ منتهي الآمال [شيخ عباس قمي]، ج۲، ص۳۳؛ تاريخ اُمراء المدينة المنورة [عارف احمد عبدالغني]، ص۵۹
۲- بحار الانوار [علامه مجلسي]، ج۸۱، ص۱۲۵
۳- اعيان الشيعه، ج ۱، ص۶۳۶.




نظرات کاربران