مداحان قدیمی سوپراستار نبودند!
مداحی گذشته و امروز چه فرقی باهم دارند؟
در سالهای نه چندان دور، مداحان نوپا در مجالس عمومی، مداحی را میآموختند و پس از طی دورههای متعدد، در همین مجالس و برابر استادان و پیشکسوتان میایستادند و میخواندند.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، در گذشته، پيوستن به جمع مداحان اهل بيت (ع)، به سادگي و سهولت امروز نبود و عنوان «مداح» و حتي «روضهخوان» را به هر ناپختهاي نميدادند. به عبارت ديگر، اينطور نبود كه افراد با درج نامشان روي پارچهنوشتهها و بنرها ظهور كنند و جامعه از آن پس، آنان را مداح بداند. سختگيري استادان، انتظار مخاطبان و ملاحظات ويژه براي مداح شدن، اجازه نميداد كه هركس با هر انگيزهاي به اينجامعه مذهبي بپيوندد.
شايد قياس خوبي بين اين دو نباشد، اما مداح شدن، همانند پروردن يك كاسب تمام عيار در بازار، آموزشهاي خودش را داشت و يك مداح جوان بايد با فنون متعدد اين كار آشنا ميشد.
در اين يادداشت ميخواهم دو شكل و روش مداحي در گذشته و امروز را در حد بضاعت فكري خود با معيارها و مؤلفههاي ملموس به مقايسه بنشينم. پر واضح است كه مقصود و منظور اين يادداشت برخي از مداحان هستند و بسياري از مداحان شناخته شده شامل اين يادداشت نميشوند.
انگيزه مداح شدن
مهمترين تفاوت بين ستايشگران بااخلاص و بعضي مداحان جوان در انگيزه ورود آنها به اين حوزه است. اغلب مداحان قديمي، خودشان براي مداح شدن اقدام نميكردند، بلكه يك مرشد و راهنما با شاخصههاي تربيتي، آنان را براي اين كار انتخاب ميكرد. دليل اين دعوت، داشتن صداي خوب، استعداد كافي در حفظ كردن شعر و مهمتر از همه، اخلاص، ارادت و ادب نسبت به خاندان پيامبر اكرم (ص) بود.
در شرح حال بسياري از اين افراد، كشف و شهودهاي بسياري ديده ميشود كه مطالعه آنها، نيت و انگيزه مداحان را آشكار ميكند. بسياري از ذاكران بااخلاص، انسانهايي مستجابالدعوه بودهاند كه در مواقع سختي و رنج، پناه مردم شهر به شمار ميآمدهاند.
در فضاي مداحي سالهاي اخير، گاهي اين انگيزهها كمتر به چشم ميخورد. شوربختانه، مداحي از نظر بعضي به يك پيشه سهلالوصول و در عين حال، درآمدزا تبديل شده است كه البته نسبت به همه افراد فعال در جامعه مداحان جوان قابل تعميم نيست، اما به جرأت ميتوان ادعا كرد كه آن اخلاص و ادب در ميان برخي مداحان امروز كمرنگتر شده است.
استعدادهاي ذاتي
۱. صدا: يكي از فاكتورهاي بسيار مهم در مداحي است كه در گذشته، اهميت كمتري بدان داده ميشد. به عبارت ديگر، شمار مداحان خوشصدا در فضاي امروز مداحي كشور، به مراتب بيشتر از گذشته است؛ چون در جايي كه مرشدباقر معماري با گفتن عبارت «السلام عليك يا اباعبدالله» دل مردم را به سادگي ميلرزاند، داشتن صداي خوب از مطالبات اوليه مخاطبان به شمار نميرفت. با اين حساب، جذب مداحاني كه صاحب صداي مناسب هستند، در سالهاي اخير سهلتر و اين مولفه، بسيار مهمتر شده است.
۲. حافظه: مداحان قديم، نه از روي كاغذ شعر ميخواندند و نه وسايل ارتباطي براي يك مداح در دسترس بود. آنها تمام اشعار مورد استفادهشان را در گنجينه سينه حفظ ميكردند و هنوز مداحاني مانند حاج سيداحمد هاشمي، بيش از ۱۵ هزار بيت شعر، اعم از قصيده، پنديات، مرثيه و نوحه در حافظه دارند. اما سالهاست كه مداحي به حافظه اشخاص اتكا ندارد و تمام دارايي يك مداح در دفترچه شعر او خلاصه ميشود كه اين دفترچه در فصول مختلف، اعم از محرم و صفر، فاطميه، ماه مبارك رمضان و... تغيير ميكند.
۳. روابط عمومي: مردمداري و دوستي و مراوده با ديگران، يكي از مولفههاي مهم در مداحي است؛ منتها اين مردمداري در مداحان قديمي، بيشتر در سفرهداري و تعامل خوب با هيئتيها تعريف ميشد و براي مداحان امروزي، در ارتباطات وسيعتر و حضور در رسانهها و شبكههاي اجتماعي و همچنين مجالس خاص. مداحان سنتي، تريبوني جز منبر نداشتند، اما امروز مداحي كه تصوير و برنامهاش در شبكههاي تلويزيوني پخش ميشود، چه از نظر خودش و چه از نظر ديگران، امتيازآورتر است. اكنون مداحاني هستند كه جايگاهي مانند ستارههاي سينما در ميان مردم دارند و رفتارشان به شدت زير ذرهبين است؛ در حالي كه كسي مانند حاج سيدحسن معطر بعد از ۶۰ سال مداحي و منبر، زندگي كاملاً عادي و طبيعي دارد.
۴. سوز درون: در مداحي، چيز ديگري غير از صدا هست كه يك مداح را از سايرين متمايز ميكند. مرحوم حاج محمد علامه، حاج علي انساني، حاج سيدمحمد موسوي سجاسي و مداحاني از اين دست، صاحب صداي عالي و صوت داوودي نبوده و نيستند، اما همان عنصري كه اسمش را «سوز درون» ميگذاريم، ما را مشتاق شنيدن صداي آنها ميكند. وقتي ميگويند فلاني صدايش «نمك» دارد، يا «دهنش گرم است» يعني همين سوز درون؛ و مداحي بدون داشتن چنين استعدادي، يعني هيچ.
درك محضر استاد
قديمها، مداحان را با نام استادانشان ميشناختند و اگر كسي استاد نداشت، از پشتوانهاي در ميان همكارانش برخوردار نبود. گويي او نه فنون كار را به خوبي ميداند و نه راه را به درستي طي كرده است. اساتيد، مرداني مجرب، كارآشنا و سختگير بودند كه مرحله به مرحله مداحي را به شاگردانشان ميآموختند و آنان را زير چتر خود ميگرفتند.
آنها به خوبي ميدانستند كه يك مداح جوان در گام اول بايد شعرهاي فراواني حفظ كند و معاني اين شعرها را بداند. بنابراين، قدم نخست آموزش يك استاد، معرفي اشعار بكر و پرمحتوا به هنرآموز خود بود. ديوانها و كتابهاي شعر، كمتر در دسترس شاگردان بود و استادان، آنچه در سينه داشتند از همين طريق به نسل بعد از خود منتقل ميكردند.
مداحان جوان با سختكوشي و تلاش، راه استاد را براي رسيدن به جايگاه معنوي او دنبال ميكردند. بنابراين، بيشتر شاگردان، چه در فن بيان و منبرداري و چه در صوت و آواز به همان راهي ميرفتند كه استاد، پيش از اين رفته بود. هنوز هم خيلي از شاگردان قديمي و استادان حال حاضر را با نام معلم و آموزگارشان ميشناسند.
مداحان امروز هم بعضاً استاد ميبينند، اما به طور عمومي، چيزي تحت عنوان استاد با آن شاخصههاي قديمي، ديگر نه وجود خارجي دارد و نه كسي تن به آن رنجها و سختيها ميدهد. مداحان امروز، معمولاً خودآموزند و دل به شاگردي و آموختن نميدهند. البته بعضي مداحان معروف و ذاكران مشهور، با وجود داشتن استادان متعدد، با ايدهها و سبكهاي شخصي در جامعه جا باز كردهاند.
در سالهاي نه چندان دور، مداحان نوپا در مجالس عمومي، مداحي را ميآموختند و پس از طي دورههاي متعدد، در همين مجالس و برابر استادان و پيشكسوتان ميايستادند و ميخواندند. اين مجالس در واقع، محل رفع اشكال و آزمون نهايي مداحان جوان و نوخاسته بود كه در صورت تأييد استادان، لباس نوكري اهل بيت (ع) را به تن آنان ميپوشاندند. به اين معنا كه مانند روحانيان كه مراسم عمامهگذاري را در پايان دوره طلبگي برگزار ميكنند، مداحان نيز عباي مخصوص خود را روي شانه ميديدند.
عقيق/ حميد محمدي محمدي