بخشهای حذف شده پیام رهبرانقلاب از سوی رسانههای غربی
بسیاری از این رسانههای غربی دو قسمت عمده را از پیام رهبر معظم انقلاب حذف کردند. قسمت اول جایی بود که رهبر معظم ایران علت خطاب قرار ندادن سیاستمداران و دولتمردان را در پیام خود مطرح کرده بودند و در پیامشان بیان داشتند که چون معتقدند سیاستمداران و دولتمردان غربی و آمریکایی آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند آنها را در پیام خود خطاب قرار ندادند.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، چند روزي است كه از انتشار پيام روشنگر و الهامبخش رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمريكا ميگذرد. خبري كه عليرغم تلاشهاي زيادي كه از سوي محافل سياسي و رسانهاي غرب براي روبرو كردن انتشار آن با بنبست، صورت گرفت، به راحتي راه خود را باز كرد و در صدر اخبار رسانههاي مختلف جهان قرار گرفت و با اينكه چند روز از انتشار آن ميگذرد، همچنان از سوي رسانهها و تحليلگران مختلف، كلمه به كلمه آن مورد بررسي و حتي شمارش قرار ميگيرد.
به گزارش روزنامه كيهان، كلمه به كلمه پيام معظم انقلاب، از سوي رسانههاي آمريكايي مثل هفتهنامه تايم، رسانههاي صهيونيستي مثل هاآرتص و رسانههاي ديگر غربي مورد شمارش قرار گرفت.
به عنوان مثال هفتهنامه تايم آمريكا در خصوص پيام رهبر معظم انقلاب نوشت: «آيتالله خامنهاي در نامهاي 900 كلمهاي درخواستهاي مشخصي از خوانندگان نامه ارائه كرده است»، يا براي مثال ديگر اين قسمت از گزارش روزنامه صهيونيستي هاآرتص را ملاحظه كنيد: «آيتالله خامنهاي در اين پيام 900 كلمهاي كه در توئيتر منتشر شده است از خوانندگان خواسته تا دانش اسلام را از منابع اصيل و اوليه آن دريافت كنند.»
اين نوع نگارش به خوبي نشان ميدهد كه پيام رهبر انقلاب تا چه اندازه از سوي رسانههاي خارجي و دولتهاي متبوعشان مورد توجه قرار گرفته است. در خصوص محورها و موضوعات، پرسشها، درخواستها، هشدارها و راهكارهاي ارائه شده در محتواي پيام رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان اروپا و آمريكا مطالب و تحليلهاي زيادي از سوي كارشناسان و تحليلگران داخلي و خارجي منتشر شده است كه در تمام اين مطالب نيز بر پنج عنصر محتواي مناسب و غني پيام، انتخاب درست مخاطب، خلاقانه بودن انتقال پيام، زمانشناسي درست و به موقع بودن ارسال پيام و در نهايت موثر بودن اين پيام، اذعان و تاكيد شده است.
در اين ميان واكنش رسانههاي فارسيزبان و غيرفارسيزبان خارجي نيز در برخورد با اين پيام، بسيار قابل توجه و تامل بود كه در اين گزارش، واكنش، رويكرد و تكنيكهايي كه اين رسانهها از انكار تا اذعان به اين پيام، دنبال كردند مورد بررسي و ارزيابي قرار ميگيرد.
اولين برخورد؛ بايكوت
بلافاصله پس از انتشار پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران خطاب به جوانان اروپا و آمريكا به چهار زبان انگليسي، عربي، آلماني و فرانسوي، اين پيام بازتاب زيادي در رسانههاي داخل، رسانههاي همسو با كشورمان و شبكههاي اجتماعي داشت و به شدت مورد توجه و بازنشر قرار گرفت اما رسانههاي فارسيزبان و غيرفارسيزبان غربي و آمريكايي كه جوانان كشورهاي متبوعشان مخاطب اين پيام بودند در ابتدا تكنيك حذف و سكوت را در دستور كار قرار دادند و تلاش كردند با برجسته كردن موضوعاتي خبري، همچون بحران قيمت نفت، تحريمهاي جديد آمريكا عليه كشورمان و فضاسازي در خصوص مقابله به مثل حزبالله در مقابل اقدام تروريستي صهيونيستها در به شهادت رساندن رزمندگان حزبالله و سردار ايراني، فضاي رسانهاي را به سمتي ببرند كه به كل، اذهان مخاطبان و افكار عمومي را از نامه رهبر معظم انقلاب دور كنند. اما پس از 24 ساعت و گسترش چشمگير پيام رهبر معظم انقلاب در رسانههاي مختلف جهان، ديگر بايكوت خبري جواب نميداد و اين رسانهها مجبور به انعكاس اين خبر شدند اما با توسل به يك تكنيك رسانهاي به نام «تكنيك گزينشي».
تكنيك انتشار گزينشي
در استفاده از تكنيك «گزينشي» اولا خبر به صورت خلاصه منعكس ميشود نه به صورت كامل و در بعضي از مواقع حتي خبر در حد يك تيتر و توضيحي كوتاه منعكس ميشود و همانطور كه از عنوان اين تكنيك بر ميآيد رسانهها تلاش ميكنند با گزينش بخشهايي از متن يك خبر، قسمتهايي از آن را منعكس و منتشر كنند كه تا حد امكان مخالف با اهداف و رويكردهايي كه آنها پيگيري ميكنند، نباشد و يا حداقل خنثي باشد و بخشهايي از آن خبر را كه خلاف اهداف و منافع آنها است به كل حذف ميكنند. در خصوص پيام روشنيبخش رهبر معظم انقلاب نيز رسانههاي فارسيزبان و غيرفارسيزبان غربي و آمريكايي بعد از اينكه مجبور به انعكاس آن شدند، همين رويكرد را دنبال كردند. اين رسانهها حتي در ابتدا فقط اين پيام را در حد يك خبر كوتاه در پايگاههاي اينترنتي خود منعكس كردند و در شبكههاي راديويي و تصويري خود اشارهاي به آن نداشتند. به عنوان مثال چند نمونه از انعكاس پيام رهبري در شبكههاي غربي و آمريكايي را ملاحظه كنيد:
پايگاه اينترنتي شبكه بلومبرگ آمريكا: آقاي (آيتالله) خامنهاي در پيامي از جوانان غربي خواست درباره اسلام مطالعه كنند و اشتباه قضاوت نكنند.
پايگاه اينترنتي شبكه بيبيسي: رهبر انقلاب اسلامي در پيامي به جوانان اروپا و آمريكاي شمالي، آنان را دعوت به مطالعه قرآن و زندگي پيامبر اسلام كرد تا از اسلام شناخت واقعي به دست آورند.
پايگاه اينترنتي بلومبرگ: آيتالله علي خامنهاي رهبر انقلاب اسلامي ايران از جوانان در كشورهاي غربي خواست اجازه ندهند حمله به دفتر نشريه فكاهي شارلي ابدو فرانسه و كشته شدن شماري از كاركنانش ديدگاه آنها را درباره اسلام تحت تاثير قرار دهد.
اما اين پايان كار براي اين رسانهها نبود و بعد از انتشار گسترده پيام رهبر معظم انقلاب در رسانههاي مكتوب، ديداري، شنيداري، فضاي مجازي و شبكههاي مختلف اجتماعي، اين رسانهها نيز مجبور به انعكاس كامل پيام رهبر معظم انقلاب شدند اما باز هم با توسل به تكنيكهاي مختلف دنياي رسانه.
تكنيك حذف و تحريف
تكنيك مشترك و عمدهاي كه مجددا رسانههاي غربي و آمريكايي در اين مرحله استفاده كردند تكنيك «حذف» بود و بسياري از اين رسانهها دو قسمت عمده را از پيام رهبر معظم انقلاب حذف كردند. قسمت اولي كه در بسياري از رسانههاي غربي و آمريكايي از پيام رهبر معظم انقلاب حذف شد قسمتي بود كه در آن رهبر معظم ايران علت خطاب قرار ندادن سياستمداران و دولتمردان را در پيام خود مطرح كرده بودند و در پيامشان بيان داشتند كه چون معتقدند سياستمداران و دولتمردان غربي و آمريكايي آگاهانه راه سياست را از مسير صداقت و درستي جدا كردهاند آنها را در پيام خود خطاب قرار ندادند. اكثر رسانههاي غربي اين قسمت را از پيام حضرت آقا حذف كردند و بر قسمت ديگر اين پيام كه علت خطاب قرار دادن جوانان در پيام خودشان را مطرح ميكنند، متمركز شدند.
قسمت ديگري كه رسانههاي غربي و آمريكايي از پيام رهبر معظم انقلاب حذف كردند قسمتي است كه به تاريخنگاريهاي جديد اشاره ميكند كه در آن رفتارهاي غير صادقانه و مزوّرانه دولتهاي غربي با ديگر ملّتها و فرهنگهاي جهان نكوهش شده است.
البته اين رسانهها ميدانستند كه با حذف قسمتي كه در آن علت خطاب قرار ندادن سياستمداران و دولتمردان از سوي رهبر معظم انقلاب در پيامشان، مطرح شده است، اين سؤال براي مخاطبانشان به وجود ميآيد كه چرا رهبر انقلاب صرفا جوانان غربي را خطاب پيام خود قرار داده و سياستمداران و دولتمردان غرب را خطاب قرار نداده است. به همين علت اين رسانهها به تكنيك «تحريف» متوسل شدند. به عنوان مثال برخي رسانههاي غربي مثل بلومبرگ، فارين پاليسي و ترند درجهت تحريف پيام، اينگونه به مخاطبان خود القا كردند كه رهبر معظم انقلاب در گذشته به كرات بيان داشتهاند كه دشمني ايران با دولت آمريكا است نه مردم آمريكا و با برجسته كردن اين موضوع سعي كردند كه آن را علت خطاب قرار دادن جوانان در اين پيام معرفي كنند.
تكنيك اهميتزدايي
اما رويكرد اصلي كه رسانههاي غربي آن را دنبال كردند، توسل به تكنيك «اهميتزدايي» بود. اين رسانهها تلاش كردند به طرق مختلف و با توسل به تكنيك اهميتزدايي به زعم خود در راستاي بياثر كردن پيام الهامبخش رهبر معظم انقلاب، حركت كنند. اين رويكرد بر دو محور اهميتزدايي از صاحب پيام و پيام و اثرات آن بر مخاطبان متمركز بود.
رسانههاي فارسيزبان و غيرفارسيزبان خارجي تلاش كردند با برجسته كردن اين موضوع كه پيامدهنده يعني رهبر معظم انقلاب هيچوقت نسبت به غرب خوشبين نبودند و شخصيتي هستند كه همواره غرب و آمريكا را با جملات آتشين ضد غربي خطاب قرار ميدهند، به مخاطبان خود اينگونه القاء كنند كه اين پيام نيز يك پيام عادي مثل پيامهاي گذشته است تا به زعم خود به اين صورت از اهميت آن بكاهند. به عنوان مثال نشريه اينترنتي معروف فارين پاليسي آمريكا در مقالهاي به قلم «جاستين درنان» نوشت: «آيتالله خامنهاي كه به ايراد سخنرانيهاي آتشين در محكوميت غرب به عنوان «شرور» و «شيطان بزرگ» شهرت دارد، روز چهارشنبه نيز در نامهاي كه روي اينترنت و در پايگاه توئيتر منتشر شده است از «جوانان اروپا و آمريكاي شمالي» خواست تلاش كنند دين اسلام را بشناسند».
شبكه بلومبرگ آمريكا نيز دقيقا همين رويكرد را در پايگاه اينترنتي خود، اينگونه پيگيري كرد:آيتالله خامنهاي اغلب نسبت به غربيها خوشبيني نشان نميدهد. وي پارسال در آستانه مذاكرات هستهاي بر اين باور بود كه آمريكا پليد است. رهبر ايران هنگام تظاهرات ماه اوت در شهر فرگوسن آمريكا بعد از كشته شدن نوجوان سياهپوستي به نام مايكل براون نيز با شعف، پيامي را درباره تبعيض نظام يافته در جامعه آمريكا بر روي پايگاه اينترنتي توئيتر منتشر كرده بود».
نيويورك تايمز نيز، رويكرد اهميتزدايي و عادي وانمود كردن پيام رهبر معظم انقلاب را اينگونه پيگيري كرد: «تاكنون حدود دوازده پيام با عنوان «نامه براي شما» از حساب كاربري رسمي آيتالله خامنهاي فرستاده شده است و اين دست پيامها كاملا عادي شده است».
رسانههاي فارسيزبان خارجي همچون بيبيسي، صداي آمريكا، راديو فردا و رسانههايي از اين دست، حتي پا را از اين نيز فراتر گذاشته و علاوه بر اهميتزدايي از پيام حضرت آقا، در راستاي سياهنمايي شخصيت ايشان نيز تلاشي قابل توجه داشتند. به عنوان مثال اين قسمت از اظهارات احمد سلامتيان كه مجري شبكه تلويزيوني بيبيسي فارسي وي را تحليلگر مسائل ايران از پاريس معرفي ميكند، ملاحظه كنيد: «من بعيد ميدانم كه گفتار يكجانبه تماميتطلبانه شخصي كه خود را برتر از ديگران ميداند، از يك گوشه دنيا، اثري داشته باشد.»
اين در حالي است كه فقط توجه به اين قسمت از پيام رهبر معظم انقلاب كه متواضعانه و صراحتا ميفرمايند بنده اصراري ندارم كه برداشت من از اسلام را بپذيريد، به تنهايي خط بطلاني بر اين ادعاي به اصطلاح كارشناس شبكه بيبيسي، ميكشد.
اما رسانههاي خارجي در راستاي اهميتزدايي از شخصيت صاحب پيام به اين موارد بسنده نكردند و در اقدام مشترك بعدي، بر روي القاي عدم شناخت رهبر معظم انقلاب از بافت فرهنگي، اجتماعي و مذهبي جوانان غربي متمركز شدند. به عنوان مثال پايگاه اينترنتي وتران تودي در گزارشي به قلم كوين برت با عنوان «پيام آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب به جوانان در غرب» تلاش كرد آزادي مدنظر رهبر معظم انقلاب را با آزادي مد نظر آزادانديشان مخالف مذهب، مشترك و موازي القاء كند تا به اين ترتيب به زعم خود بتواند رويكرد مدنظر را در اذهان مخاطبان خود پياده كند:
«برخي از خوانندگان پيام آيتالله خامنهاي رهبر ايران ممكن است از اين موضوع تعجب كنند كه رهبر ايران خواستار آزادي عقيده و انديشه شده است. زيرا در غرب، آزادانديشان مخالف مذهب هستند. پيروان ارتدوكس در غرب در حال حاضر بر اين باورند مذهب و آزادي انديشه همواره با يكديگر در تناقض قرار دارند و اين ديدگاه غالب در مدارس و دانشگاهها محسوب ميشود»
و يا وقتي مجري شبكه تلويزيوني بيبيسي فارسي از كارشناس مهمان اين شبكه ميپرسد؛ مخاطب اصلي نامه آيتالله خامنهاي كيست؟ كارشناس مذكور در جواب به گونهاي پاسخ ميدهد كه مخاطب اينگونه برداشت كند كه رهبر انقلاب برداشت و شناخت درستي از جوانان اروپايي و آمريكايي ندارد:
«واقعيت امر اين است كه براي دادن پيام به جوانان اروپا و آمريكا بايد شناختي دقيق از تركيب كلي اين جوانان داشت. من فكر نميكنم جواناني كه امروز از كشورهاي اسلامي به اروپا و آمريكا آمدهاند، جواناني باشند كه براي رسيدن به دنياي بهتر به اينجا نيامده باشند. اغلب اينها به كشورهاي اروپايي آمدند چون در اينجا رواگري و تحمل بيشتر ديدهاند و در اينجا به مزاياي بيشتري دسترسي دارند. با اين وضعيت من نميدانم چطور ميشود كه اين جوانان به دستورات تبليغاتي گوش دهند در صورتي كه اين دستورات و تبليغات، حداقل آشنايي با تركيب اين جوانان، كه بخش آنان ريشه عربي و آفريقايي دارند، ميخواهد.»
محور ديگري كه رسانههاي خارجي در خصوص پيام رهبر معظم انقلاب خطاب به جوان اروپا و آمريكا دنبال كردند، اهميتزدايي از خود پيام و القاي بياثر بودن آن بود. براي نمونه اين قسمت از گزارش پايگاه اينترنتي شبكه سيانان را ملاحظه كنيد: «تاكنون حدود دوازده پيام با عنوان «نامهاي براي شما» از سوي آيتالله خامنهاي فرستاده شده است؛ اما هيچ يك از پيامها با استقبال فوقالعاده و گسترده روبرو نشده است».
مجري و كارشناس شبكه تلويزيوني بيبيسي فارسي نيز در يك سوال و جواب هدفمند، صراحتا اين رويكرد را دنبال كردند. اين قسمت از گفتگوي آنها را ملاحظه كنيد:
«سوال مجري شبكه بيبيسي فارسي: از ديد شما چقدر ممكن است اين پيام جدي گرفته شود؟
جواب كارشناس شبكه بيبيسي فارسي: در اين طرف دنيا هيچي»
و يا اين قسمت از اظهارات كارشناس شبكه صداي آمريكا را ملاحظه كنيد:
«اين پيام بيشتر يك حالت كار تبليغاتي براي داخل دارد و در خارج از كشور آنچنان مخاطبي ندارد.»
اعتراف اجباري
اينها بخش كوچك و گزيدهاي از رويكردها و تكنيكهايي بود كه رسانههاي غربي آمريكايي براي بايكوت كردن پيام رهبر معظم انقلاب و با بن بست روبرو كردن گسترش و انتشار آن، صورت دادند زيرا اين رسانهها و صاحبانشان ميدانند در صورتي كه به اين پيام خوب پرداخته و درك شود، ميتواند نقشهاي را كه از سوي آنها براي جوانان اروپايي و آمريكايي كشيده شده تا آنها را به سوي اسلامستيزي سوق دهد، برملا و بياثر كند. اما نكته قابل توجه و تامل اينجاست كه پيام رهبر معظم انقلاب آنقدر غني و قوي بود كه عليرغم تمام برنامهها و تدابيري كه رسانههاي غربي و آمريكايي براي جلوگيري از گسترش آن ترتيب داده بودند، راه خود را باز كرد و گسترشي به واقع خيرهكننده داشت، در حدي كه پس از انتشار فراگير آن تمام همين رسانههاي غربي و آمريكايي در چرخشي قابل توجه، نه تنها مجبور شدند به هوشياري و آگاهي رهبر معظم انقلاب اذعان و اعتراف كنند بلكه مجبور شدند به مناسب بودن پيام، خلاقانه بودن انتقال پيام، به موقع بودن و در نهايت موثر بودن آن نيز اعتراف كنند.
روزنامه پرتيراژ آمريكايي نيويورك تايمز كه تلاش داشت با معرفي رهبر معظم انقلاب به عنوان فردي بدبين نسبت به غرب و تكراري و عادي معرفي كردن پيام ايشان، از پيام مذكور اهميتزدايي كند، وقتي با گسترش چشمگير پيام روبرو شد در چرخشي فاحش، نامه رهبر معظم انقلاب را ارتباطي نادر و قابل توجه در ارتباط مستقيم با جامعه غرب، ارزيابي كرد و نوشت: «رهبر ايران در تلاشي نادر در نامهاي كه در توئيتر خطاب به جوانان آمريكا و اروپا منتشر شد، از آنها خواست اسلام را به دور از تعصبات و از منابع اصلي آن فرابگيرند.»
شبكه سيانان در مقابل اظهارنظر كارشناس شبكه بيبيسي فارسي كه صراحتا مدعي شده بود پيام رهبر معظم انقلاب در آنسوي دنيا هيچ مخاطبي نخواهد داشت، طي گزارشي اينگونه نوشت: «نامه رهبر ايران بعد از انتشار در شامگاه چهارشنبه، بلافاصله به سرعت در پايگاههاي اينترنتي و شبكههاي اجتماعي مورد توجه و بازنشر قرار گرفت و لايكهاي زيادي را از سوي مخاطبان بخصوص جوانان در جهت تائيد محتواي آن، دريافت كرد.»
حتي نشريه اينترنتي فارين پاليسي آمريكا كه رويكرد به شدت منفي در قبال پيام مذكور پيگيري كرده بود، در گزارشي كه استقبال جوانان اروپايي از پيام رهبر ايران را مورد ارزيابي قرار داده بود، نوشت: «مروري در بخش نظرات مخاطبان پايگاههاي اينترنتي شبكههاي مختلف از توجه گسترده خوانندگان اين پيام حكايت دارد كه اظهارنظرهاي آنان نيز در واقع محتواي اين نامه را مورد تائيد قرار داده است.»
هفتهنامه معروف ويك آمريكايي نيز در گزارشي تحليلي پيام رهبر معظم انقلاب را مورد بررسي و تحليل قرار داده استفاده از شبكههاي اجتماعي براي انتقال اين پيام را ستوده و در قسمت ديگري در خصوص زمانشناسي قابل توجه رهبر معظم انقلاب در انتقال پيام خود نوشته است: «رهبر ايران زمان را به خوبي تشخيص داده است. وي درست تشخيص داده است كه ارسال اين نامه بعد از حملات پاريس، كاملا ضروري بوده است و اين نشان از آگاهي بالاي رهبر ايران از تحولات حال حاضر است.»
پايگاه اينترنتي پرمخاطب اينتليجنس نيز با اشاره و تاكيد بر موفق بودن پيام رهبر معظم انقلاب نوشت: «آيتالله خامنهاي رهبر ايران توانست با اين پيام ارتباطي تلويحي ميان تلاش براي منزوي كردن مسلمانان در غرب با رخدادهاي اخير برقرار كند و به جوانان بفهماند براي درك واقعيتها در پشت پرده اسلامهراسي به صورت مستقيم به مطالعه اسلام روي آورند.»
نشريه نيويورك مگزين آمريكا نيز در خصوص پيام رهبر معظم انقلاب اينطور نوشت: «پيام رهبر انقلاب به جوانان آمريكا و اروپا نشان از هوشياري و آگاهي رهبر ايران در استفاده از وسايل ارتباط جمعي براي رساندن پيامهاي خود به مخاطبينش، است».
كارشناس شبكه روسيااليوم نيز در خصوص پيام رهبر معظم انقلاب اينگونه ميگويد: «پيام رهبر عاليقدر ايران يك اقدام مناسب، به موقع و خلاقانه بوده است و با توجه به تحولات اخير در پاريس بايد گفت ارسال اين پيام كاملا ضروري بوده است زيرا وقايع پاريس ميتواند به شدت اسلامهراسي در غرب را تشديد كند و رهبر ايران با تشخيص درست خود تلاش كرد با اين پيام تا حد امكان جلوي آن را بگيرد.»
اينها بخش كوچكي از اعترافات رسانههاي غربي و آمريكايي بود كه علاوه بر اذعان و اعتراف به هوشياري و آگاهي رهبر معظم انقلاب به مناسب بودن، خلاقانه بودن، ارسال به موقع و در نهايت موثر بودن آن، بنبست رسانهاي غرب را فروريخت و راه خود را به قلبهاي بيدار و حقيقتجوي باز كرد. البته اين رسانهها تنها رسانههايي نبودند كه به اين واقعيتها اشاره و تاكيد داشتند زيرا پيام رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان اروپا و آمريكاي شمالي بازتاب وسيعي در رسانههاي مختلف منطقه، چين، روسيه، تركيه، پاكستان، هند و ساير كشورها داشت. اما اين پايان كار نيست.
تمامي كارشناسان به اين واقعيت اذعان دارند كه اين نامه حاوي مطالبي است كه اگر بهخوبي در جهان فعلي منتشر شود ضربه سنگيني بر دولتمردان اروپايي و آمريكايي وارد خواهد كرد. در طول چند دهه گذشته ميلياردها دلار صرف ساختن هزاران فيلم و هزاران ترفند شده است كه اسلام اصيل از ديد و از دسترس جوانان دور نگه داشته شود بنابراين طبيعي است كه از هر تلاشي براي گم شدن اين نامه در هياهوهاي تبليغاتي دريغ نكنند همانطور كه بعد از انتشار اين نامه هر روز به بهانههاي مختلف خبري و جوسازي و فضاسازي رسانهاي تلاش كردند تا حد امكان اين نامه را در حاشيه قرار دهند و از اذهان و افكار مخاطبان دور كنند. با توجه به اين واقعيت كاملا مشخص است كه پيگيري و بازنشر چنين پيامي در حال حاضر از اهميت دوچندان برخوردار است و تمام نيروهاي انقلابي و ارزشي به خصوص اهالي رسانه در هر كجاي دنيا و به هر زباني وظيفه دارند در جهت انتشار آن همت گمارند و برخلاف جريان رسانهاي غرب اين نامه را در اختيار جهانيان قرار دهند. اين نامه با محتواي غني خود ميتواند يك آغاز دوباره و يك شروع مجدد براي شناخت اسلام باشد و انشاءالله با انتشار آن موج جديدي از اسلامشناسي در جهان به ويژه در اروپا و آمريكا آغاز شود.