خوش آن راهی که پایانش حسین(ع) است سفرنامه اربعین
پایگاه اطلاع رسانی حج از انتشار خاطرات و سفرنامه های عتبات، عمره و حج زایران استقبال می کند. بدیهی است که مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان گرامی می باشد.
اشتياق زيارت كربلا در وجود شيعيان مصداق حديث شريف نبوي است كه ميفرمايد:
إنَّ الِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةٌ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً
شهادت حسين (ع) حرارتي در دل مومنين ايجاد ميكند كه تا ابد خاموش نميشود
اگرچه زيارت كربلا قبلا نصيبم شده بود ليكن وصف زيارت اربعين بصورت راهپيمايي از نجف تا كربلا قبلا را شنيده بودم لذا به همين خاطر براي آماده سازي خود با گروهي از برادران در جمعههايي پياده رويهاي تمريني انجام ميداديم و بالاخره در نيمه شب يكشنبه ۱۶/۹/۹۳ از دزفول راهي مرز چزابه شديم و نهايتا در ساعت ۳ بامداد به چزابه رسيديم كه موكبهاي پذيرايي از روستاها و شهرهاي مختلف از جمله هويزه، بستان، اهواز و تهران داير بود و از مردم با چاي، خرما، نان، پنير، شير، حليم، آبميوه و كيك و آبمعدني پذيرايي ميكردند.
در مرز چزابه عرب و عجم در موكبها خدمت ميكردند. حسين جان عشق تو مرز نميشناسد زيرا همهٔ مرزهاي طاغوتي و طبقاتي را در هم شكسته است و لفظ عرب و عجم و... در عشق تو واژههايي رنگ باختهاند اينجا همه يكي هستند وآن حزب الله و ثارالله. و همه آمدهاند تا به نداي هل من ناصر تو پاسخ دهند. حسين جان تو بر قله تاريخ ايستادهاي و با همه ستمگران در هر عصري مبارزه كردهاي و نداي تو را هر نسلي كه در زمانه خويش لبيك گفته طومار يزيديان را در هم شكسته است.
ساعت ۵ بامداد است پشت دژباني مرز عراق هستيم جمعيت همچون رودي خروشان ميآيد و من مانند قطرهاي در اين درياي جمعيت، فشرده و متراكم اختياري ندارم. مرزبانان عراقي كنترل درستي ندارند مديريت آنها بسيار آشفته و نامنظم است رفتارهاي خشن و ناشايستي با زوّار ايراني دارند گويا هنوز رسوباتي از كينهها و عقدههاي دوران صدام در وجود اينان باقي مانده است. براي كنترل جمعيت مردم را با چوب و ميله ميزنند و پاي يك نفر هم مصدوم شد كه نالهاش به هوا برخواست. اينان جمعيت انبوه را از راه باريكي يك نفر يك نفر عبور ميدادند در حالي كه هيچ گونه كنترلي در كار نبود و پس از عبور از آن باريكه در ساختماني ديگر به فاصله ۱۰۰ متر آنطرفتر گذرنامهها را مهر ميكردند پس از معطليهاي مختلف و بيمورد نماز صبح را خوانده و رهسپارعماره شديم. اما در مرز عراق (چزابه) تراكم جمعيت بحدي بود كه ماشينهاي موجود ۱/۱۰۰۰ جمعيت را هم جوابگو نبودند و از مرز مردم بصورت راهپيمايي چندين هزار نفره بسوي عماره در حركت بودند.
جاده چزابه به عماره اگر چه آسفالت بود اما آنقدر خراب و كنده كاري بود كه در بسياري جاها از آسفالت خبري نبود و در بعضي جاها آنقدر خراب و پر دست انداز بود كه راننده از شانههاي خاكي جاده ميرفت. در بين راه تعدادي ميني بوس با پرچم هياتها و چراغ روشن ديديم كه براي انتقال زائران از مرز، بطرف چزابه در حركت بودند. از چزابه تا عماره ۸۰ كيلومتر و از عماره تا نجف ۳۵۰ كيلومتر راه بود و همهاش بيابانهاي وسيع و ماسه زار، همراه با بوتههاي خشك و پراكنده بود، كه اين بيابانهاي بدون پوشش گياهي عامل آلودگي گرد و غبار خوزستان ميباشند.
رانندهاي كه از چزابه با سواري پرايد ما را به عماره ميآورد در محلي بين راه مقابل يكي از موكبها توقف كرد وقتي وارد شديم ما را با ساندويچ فلافل، سوپ نخود و چاي پذيرايي كردند و با اهلاً و مرحباً از ما استقبال نمودند نه ما زبان آنها را ميدانستيم و نه آنها زبان ما را. بلكه با زبان بيزباني مكونات قبلي زائر و خدمه مضيف با نگاههاي مهربانانه به قلب همديگر القاء ميشود حسين جان اينجا به عشق تو و بحساب تو از زائر تو پذيرايي ميكنند. اينجا يكرنگي و همدلي باتمام وجود احساس ميشود.
در بين راه موكب داران در وسط جاده جلوي ماشينها را ميگرفتند و با اصرار از ما ميخواستند كه براي صرف نهار به مضيف آنها وارد شويم و با لفظ طعام طعام و اشاره به دهان به ما تعارف ميكردند. اينجا موكب داران از رانندگان تقاضا ميكنند كه زائران را براي صرف غذا و پذيرايي به موكب آنها پياده كنند. درتمام راه كه ميرفتيم صفاي حسيني در دلها و چشمها موج ميزد.
حسين جان اگر دشمنان نگذاشتند صداي مظلوميت تو بگوش مردم عراق برسد اما نداي هل من ناصر تو چنان قلبها را تسخيرنموده كه همه چيز رنگ و بوي حسيني دارد. اگرچه يزيديان، شما را گرسنه و تشنه نگه داشتند اما آنان كه نداي حق طلبي تو را دريافتند اكنون با پذيرايي از زائرانت به نداي تو لبيك ميگويند.
حركت يك سويه ماشينها از مرز به نجف برايم تداعي كننده حركت يك سويه ماشينها از مدينه به مكه در سفر حج بود اما با اين تفاوت كه مردم حجاز در مكه و مدينه هيچگونه رابطه قلبي، عاطفي واعتقادي با زائران ندارند و زائران سرو كارشان با هتل هاست اما در زيارت عاشورا و اربعين، زائر با مردم عراق رابطه عاطفي، قلبي و عقيدتي دارد و قدم به قدم پذيرايي ميشود و برخي از ماشينها مجاني زائران را جابجا ميكنند.
السلام عليك يا مولي يا اميرالمومنين
پس از غروب دوشنبه ۱۷/۹/۹۳ به نجف اشرف رسيديم و بعد از نماز در مسجدي نزديك حرم و صرف شام مختصري به زيارت حرم مولي الموحدين اميرالمونين امام علي (ع) رفتيم. جمعيت از حد شلوغي گذشته و متراكم بود در حرم و اطراف آنجايي براي نشستن هم نبود ۲۴ ساعت است كه نخوابيدهايم و استراحتي هم نداشتهايم. بالاخره در يك زمين چمن در نزديكيهاي حرم جايي براي خوابيدن پيدا كرديم اما هوا به شدت سرد بود گروهي در كيسه خواب خوابيده و بعضي هم نشسته و آتش روشن كرده بودند.
اكنون ساعت ۳ نيمه شب است و موج جمعيت بيوقفه همچون رودي خروشان و موّاج وارد نجف ميشود حتي مقابل دستشوييها هم جمعيت خوابيده است و همچنين در خيابانها و پياده روهاي شهر نيز جمعيت خوابيده است ديدن اين منظره صحراي مشعرالحرام را برايم تداعي ميكند. زيرا اينجا نيز زن و مرد بدون هيچ حائلي وحفاظي در كنار هم خوابيدهاند و خوابيدن زنان در معابر عمومي و پر تردد امري عادي است.
در مشعرالحرام خدا خواسته است اما اينجا خود خواستهاند. در آنجا يك واجب عبادي را انجام ميدهند ولي اينجا يك احساس مذهبي را تجلي ميبخشند آنجا بر اساس يك دستوالعمل الهي است. ولي اينجا شركت در يك همايش اسطورهاي است بجز مشعرالحرام خداوند درهيچ كجا از انسانهاي خدا جوي نخواسته كه اينگونه زن و مرد بيحائل و حفاظ كنار هم بخوابند و اين با عقايد شيعه مغاير است اگرچه عمل حرامي انجام نميشود اما همان حس حرمت كه در مشعرالحرام احساس ميشود اينجا هم استشمام ميگردد.
سوز سرما شديد است هم اكنون روبروي من در فاصلهٔ ۲۰ متري زني را ميبينم از شدت سرما بر اثر گريه كودك يك سالهاش كلافه شده و از دست شوهر هم كاري بر نميآيد بايد از اينان پرسيد اگر شما بر احساس مذهبيتان رنگ تقدس دادهايد و آنرا عشق حسيني ميدانيد آخر اين بچه معصوم چرا بايد در اين سوز سرماي نيمه شب برخود بلرزد وگريه كند؟ اگر مريض شود چه ميكنيد آيا نشاني دكتر و درمانگاهي را ميدانيد و...
امروز سه شنبه ۱۸/۹/۹۳پس از طلوع فجر و اقامه نماز صبح جهت زيارت وداع به حرم امام مشرف شديم ليكن امكان ورود به حرم نبود و از بيرون زيارت مختصري خوانده سلام داديم و به قصد كربلا حركت كرديم بين راه زيارت اهل قبور را در قبرستان وادي السلام خوانده و پس از عبور از پل هوايي راهي كربلا شديم. درابتداي مسير همچون قطرهاي بودم كه در درياي جمعيت ذوب شده و محو شكوه و جلال و عظمت حسيني گرديدم تراكم جمعيت بحدي بود كه امكان تند رفتن نبود و موكبهاي پذيرايي قدم به قدم در تمام مسير و چسبيده به هم از زائران پذيرايي ميكنند.
حسين جان اين مردم پس از ۱۴۰۰سال به نداي تو لبيك گفته و با تو و مرام تو و راه و رسم تو بيعت ميكنند. اين همايش عظيمي كه مردم برپا كردهاند اعم از زائر و خدمه، براي هيچ پيامبري و امامي سابقه نداشته و ندارد. اينجا هركس به نوعي خدمت ميكند.
كودكاني را ديديم كه با وزنههاي ديجيتالي در وسط جاده درخدمت زائران بودند.
نوجواناني را ديدم كه سينيهاي خرما برسر در وسط راه نشسته ومي گفتند: زَوّارالحَسين حَقِّ الحَسين تَفَضَّلُوا
دختركي را ديديم در وسط راه دريك دست دستمال كاغذي و در دست ديگرش چوب خلال دندان به مردم تعارف ميكرد.
در بين راه موكبها همه نوع خدمت ارائه ميدهند و هرنوع نياز زّوار را برطرف ميكنند. ازخوابگاه و غذا گرفته تا شستن لباس، حمام و خدمات اينترنت. وقتي به اين جماعت زائران و خادمان موكبها مينگرم ميبينم نه ثواباخلاصها را ميتوان شمارش كرد نه ميزان مخارج موكبها را نه به عدد برگ درختان و نه به تعداد قطرات باران و نه به ميلياردها، كه ميلياردها در برابر آن صفر است و ناچيز. فقط خداوند محاسبهٔ اين همه اخلاص و ايثار را دارد. اينجا اخلاص و صفا و صميميت به معني واقعي كلمه در همه جا موج ميزند.
وقتي وارد موكبها ميشوي دقيقا احساس ميكني كه مهمان امام حسين (ع) هستي. زيرا نه متولي مضيف را ميبيني و نه از كسي تشكر ميكني وقتي هم سفره مياندازند، ميخوري و جمع ميكنند كسي را نميبيني تا سپاسگذاري كني. خدمه موكب و متولي هم توقع تشكر و قدرداني ندارند اصلا نميپرسند كي هستي، از كجا آمدهاي، از كدام قبيله و از چه شهري هستي اصلاً زبان همديگر را نميدانيم. همينكه ميدانند زائرالحسيني، كافي است. زيرا تو زائرالحسين و او هم خادم الحسين است اينجا وجه اشتراك همه ما حسين (ع) است و حسيني بودن افتخاري است براي همه. اينجا براي اسكان و غذا و ديگرخدمات كسي از تو حساب نميخواهد زيرا صورتحساب قبلاً از سوي صاحب خانه و صاحب عزا پرداخته است.
شش قبيله عشايري بني كلاب، بني ساله، الغزالي، الجبور، الجواسم و الزحيري مشتركاً يك موكب با هيئت عشايري براي استراحت زائران در بين دو جاده (رفت و برگشت) برپا كرده بودند و با قهوه از مردم پذيرايي ميكردند و تمام لوازم آن اعم از فرش، پشتي، بالشت، چادر حتي لوازم توليد قهوه و پذيرايي نيز سنتي عشايري بود. همچنين بر سر در موكب اهل ناصريه نوشته شده بود.
حُبُ الحُسين هُوّيَتِنا و خِدمَة الزَّوارِالحُسين شَرَفَ لَنا يا اَبا عَبدِاله فَمَعَكَ مَعَكُم وَلامَعَكَ عَدُوِكُم
در كنار يكي از موكبها روي صندلي به استراحت نشسته بودم جواني آمد بدون سوال در پايين پايم نشست و شروع كرد به مالش دادن پاهايم از بالاي زانو تا كف پا. درآن حال به ذهنم آمد اين جوان و جوانان نظير او در پاي هيچ پادشاه و رئيس جمهوري اينگونه متواضعانه زانو نميزنند مرحبا به عشقت حسين جان كه قواعد طبقاتي، نژادي و قومي را به هم ريختهاي. آخر دركجاي دنيا مسافران خارجي را ماساژ ميدهند تا خستگي راه از تن آنها بيرون رود. اصلاً نميپرسند كي هستي از كجا آمدهاي، نامت چيست، اصلا زبانت را هم نميدانند آنها تو را با نام زائر حسين ميشناسند و با او كه ارباب تو و اوست معامله ميكنند.
علاوه بر پرچمها، بر روي برخي از كوله پشتيها شعارهاي جالبي ديده ميشد از جمله يالثارات الحسين، همچنين برروي كوله پشتي لبنانيها جملهٔ سيد حسن نصرالله ديده ميشد كه گفته بود نحن ابنا الخميني ما همه پسران خميني هستيم.
پريشب تا چزابه و بعد هم در پشت مرز معطل بوديم و نخوابيديم ديروز صبح هم از مرز چزابه حركت كرده و پس از غروب به نجف رسيديم وشب را هم در هواي سرد مجاور حرم سپري كرديم و امروز سه شنبه نيز قريب ۳۰كيلومتر پياده روي كردهايم و استراحت درستي نداشتهايم اگراحساس مذهبي و عشق حسيني نباشد كسي را ياراي چنين ارادهاي نيست بالاخره نزديك غروب به حسينيهاي وارد شديم كه ظرفيت بيش از ۵۰۰نفر را داشت جاي مناسبي با تشك و پتو بالشت بدست آوررديم. شام هم كتلت گوشت با نان گرم و تازه بود و درساعت-۸- شب خوابيديم.
آن شب بارندگي بود و هوا سرد. چند بار بيرون آمدم جمعيت راهپيمايي همچنان درحركت بسوي قبله دلها بود و حركت حسينيان بيوقفه ادامه داشت. زن، مرد، بزرگ وكوچك وكودكان درآغوش مادران، پديدهاي است كه در هيچ نقطهاي از دنيا مشابه آن ديده نميشود. امام حسين (ع) برخلاف عرف جهاني سرباز ۶ماهه تا ۹۰ ساله دارد زيارتش و استمرار راهش نيز چنين است زيرا او با نداي هل من ناصر خويش در سرتاسر عالم از همه نسلها، درهمه عصرها سربازگيري كرده است و سربازانش در همه مكانها و زمانها با يزيديان شيطان صفت رو در رو بوده و جنگيدهاند زيرا كه حسين (ع) مصباح هدايت و خورشيد راهنماست و بايستي سپاهيانش در همه ميادين حاضر باشند.
امروز چهارشنبه ۱۹/۹/۹۳. با صداي اذان بيدار شدم و پس از نماز صبح خادمان حسينيه اعلام كردند برادران زائر صبحانه و چاي آماده است هركي ميل دارد بفرمايد اينجا لفظ برادر براستي چقدر برازنده اين جمع است و دلنشين بود و تداعي كننده اِنَّمَا اَلمُومِنونَ اِخوه است پس از صرف صبحانه به اقيانوس موّاج جمعيت پيوسته، روبه سوي قبله دلها و سلطان قلبها، حرم آل الله كربلاي معلي نموديم هوا سرد و ابري است و اندك باراني هم ميآيد اما كاروان حسينيان همچنان درحركت است آري حسين (ع) آنچنان در تاريخ جريان دارد كه نه گرما، نه سرما، نه باران و نه هيچ مانع طبيعي و انساني (شيطاني) جلودار حركت و نهضت انقلابي او نيست.
در بين راه خدمه موكبها جلوي پاي عابران را نظافت ميكردند و تو چه ميداني شايد همين فردي جارو به دست جلوي پاي تو را نظافت ميكند رئيس يك اداره، مديرعامل يك شركت، سرپرست يك كارخانه، بزرگ يك طايفه يا شيخ قبيلهاي باشد كه گمنام خادم الحسين است و يا همان فردي كه برايت چاي ميريزد و فرشها را ميتكاند و پتوها را مرتب ميكند. توچه ميداني شايد استاد دانشگاه باشد. اينها همه حسينياند و بحساب امام حسين (ع) است و گرنه من و تو كي هستيم. ودر اين گردونه شايد پركاهي ناچيز.
در راهپيمايي اربعين بودم كه شنيدم رسانههاي استعماري ضد اسلام از راهپيمايي اربعين بعنوان كمربند سياه نام برده و گفته بودند باز هم كمربند سياه به راه افتاد. كه البته هدف آنها تحقير شيعه و سياه و تيره نشان دادن راه و مرام شيعه ميباشد، آنها بايد هم تحقير بكنند زيرا قيام عاشورا فرهنگش ضد ظلم است و از سال ۶۱هجري به بعد اين ستيز برعليه ستمگران را در رگهاي جامعه جاري نموده و هميشه نماد ظلم ستيزي برعليه حكومتگران خود كامه بوده است و اينها كه به همايش عظيم اربعين كه نظيرش در هيچ كجاي دنيا ديده نميشود كمربند سياه نام نهادهاند در راستاي يزيد و يزيديان گام برمي دارند.
مهمانيهاي كربلا و نجف در عاشورا و اربعين بسيار عظيم است و ايران شيعه در اين خصوص بايد به كمك شيعه كربلا و نجف بشتابد ما در اين همايش اربعين نان و نمك برادران عراقي را خوردهايم بايد حرمت اين نمك را پاس بداريم اگرچه صدام و اربابانش بين ما خون به پاكردند. درهمايش اربعين است كه ما شيعه فهميديم مردم ايران وعراق يكي هستيم و بايد يكي باشيم هرچند بحكم علائم مرزي ازهم دور افتادهايم البته دشمنان اين مهم را از صدها سال قبل فهميدهاند و هميشه سعي كردهاند با ايجاد جنگ و خصومت، بين ما دو ملت اما يك امت را از هم دور بدارند و مانع نزديك شدن ما گرديدهاند تا منابع ثروت هر دو نحو را غارت كنند زيرا منافع آنها در تفرقه بين ملت هاست.
در راهپيمايي عظيم اربعين تا چشم كار ميكند ازكران تا كران جمعيتي دلباخته ولايت و پيرو راه امام حسين (ع) ميبيني كه درطريق او گام برمي دارند. به راستي چه كسي و با چه انگيزهاي اين مردم را از مليتها، نژادها و فرقههاي مختلف به چنين اقدام سخت پر زحمت و بينظيري وا داشته است و چه كسي مردم عراق را به چنين پذيرايي صادقانه، مخلصانه، بيريا و بيتوقعي با چنين گستردگي وادار نموده است. شور راهپيمايي چنان انسان را به وجد ميآورد كه خستگي را از تن ادم ميزدايد خدايا اين مردم را نه كسي ميتواند به زور يا به پول بياورد و نه ميتواند به زور يا به پول مانع شود. موكب داران و پذيرايي كنندگان نيز چنيناند. به چهره همه آنها كه مينگرم اگرچه هيچكدام از آنها را نميشناسم اما گويي با همه آنها انس دارم گويي با همهشان آشنا هستم گويا ارواح اين مردم را در عالم ذَر ملاقات كردهام و انشاء الله وعده ديدار همه ما بهشت است.
[factimage()] /DAS/K9890 [imagetitle()] [factimageend()]
نماز جماعت ۹۰ كيلومتري
امروز چهارشنبه ۱۹/۹/۹۳ظهر هنگامي كه نداي ملكوتي اذان برخاست جمعيت در هر كجا كه بود مقابل موكبها متوقف شد و در مقابل هر موكبي نماز جماعت برگزار شد و همه به نماز ايستادند و در حين نماز بالگردهايي از فراز آسمان فيلم برداري ميكردند و چه نماز با شكوهي، ايمان و عظمت شيعه را به نمايش گذارده بود. آري نماز جماعتي به طول ۹۰ كيلومتر از نجف تاكربلا. وپس از نماز، جمعيت دوباره به حركت درآمد. اينجا نه بينماز ميبيني نه بد حجاب نه كسي سخن لغوي ميگويد و نه شوخي زشتي يا كلمه ركيكي از كسي شنيده ميشود و رفتار همه مصداق قالو سلاماً سلاما را تداعي ميكند. وحديث پيامبر (ص) كه ميفرمايد نجاةالمومن حفظ لسانه درمورد اين كاروان حسيني صدق ميكند. درهر مُضيفي كه براي صرف نهار و استراحت كه وارد ميشوي اصلاً احساس غربت نميكني انگار كه بخانه خودت وارد شدهاي و همه چيز را به رايگان در اختيارات قرار ميگيرد زيرا همه جا خانه امام حسين است و تو زائر و متوليان خادم ارباب هيچ دوربيني قادر نيست يك ميليونيم اين حماسه و ايثار را، اين مودت و محبت را و اين عشق و ارادت را به تصوير بكشد در اينجا زائر چنان در اقيانوس بيكران جمعيت ذوب شده و از خود بيخود ميگردد كه خستگي را بكلي فراموش ميكند به راستي راهپيمايي سه ميليوني مشعرالحرام درحج تمتع كجا و اين راهپيمايي سي ميليوني اربعين كجا.
دراين راهپيمايي اربعين انسان معني و مفهوم اخلاصي را بخوبي لمس ميكند زيرا ميليونها زائري كه از صدها و هزاران كيلومتر آنطرفتر آمدهاند جز عشق امام حسين (ع) و زنده نگهداشتن نام و ياد او قصد ديگري نداشته و ندارند و در اين راهپيمايي دهها كيلومتري درگرما و سرما با زحمت وخستگي فراوان هرگز در انديشه پست و مقام دنيايي نيستند و جز لله نيتي ندارند و پذيرايي كنندگان عراقي كه خرجهاي بيحساب و خدمات زيادي ميكنند هرگز توقع تشكر از مهمانان زائر را ندارند خدمات رساني موكبها از نجف تا كربلا به گونهاي است كه زائر لازم نيست براي غذا و اسكان يك دينار هزينه كند همه چيز مجاني و حسيني است.
در هيچ جاي دنيا گردشگران خارجي را مجاني پذيرايي نميكنند نه فقط مجاني كه با اسرار والتماس از زائران امام تقاضا ميكنند به خانهٔ آنها وارد شوند استراحت كنند، غذا بخورند، حمام كنند و... درهمايش اربعين درب حسينيهها و موكبها در تمام ساعات شبانه روز باز است. وارد كه ميشوي از نام، نصب،نژاد، طايفه و... خبري نيست. سوال و جوابي در كلامي در كار نيست اما حرف دلت را و نيّتت را ميفهمند زيرا چشمها ترجمان دِلند و قلبها بسيار بهم نزديكاند.
اينجا همه قواعد و رسوم بين المللي و مرزبنديهاي نژادي و طبقاتي كه از آداب طاغوتيان است درهم ريخته و همهٔ پستها و مقامها كه از نشانههاي تفاخر طلبي و رياست است از بين رفته و حسين (ع) همه را تحت لواي شور و شوق حسيني حول محور ظلم ستيزي فرا خوانده است. به همين دليل است كه ستمگران در طول تاريخ بارها قبر حسين (ع) را خراب كردهاند زيرا مرام و مكتب امام (ع) را مخالف حكومت جابرانهٔ خود ميديدند و اين خصلت مكتب حسين (ع) است كه با هر ظلم و ستمي و استعمار و اسارت تودههاي مردم مخالف بوده است تروريستهاي داعش هم كه با ارادهٔ دشمنان اسلام پايه ريزي و تاسيس گرديدهاند اگر به هيئتها و راهپيمايان و عزاداران حسيني حمله ميكنند چون راه امام و مكتب امام حسين را بر خلاف اربابان ستمگر خود ميبينند. به نمايندگي از سوي آنها به پيروان حسين (ع) حمله ميكنند.
ديروز ۳۰ كيلومتر راهپيمايي كردم امروز هم تا كنون ۱۸ كيلومتر راه را آمدهام اكنون نزديك غروب است كف پاهايم ميسوزد، مچ پاهايم سر شده است كوله پشتي بر پشتم سنگيني ميكند و خسته هستم. ۵۸سال از عمرم گذشته فكر ميكنم ديگر نميتوان ادامه دهم اما وقتي زنان و مردان مُسِّن را ميبينم عصا زنان چه با اشتياق ميروند شرمنده ميشوم كه اظهار خستگي كنم برخي هم از باب تقرب با پاي برهنه مسير را ميرفتند.
ساعاتي از شب گذشته است و براي رفع خستگي به يكي از موكبها رفتم در تمام طول شب كه ما درحال استراحت بوديم خدمه تا صبح در آشپزخانه براي تدارك غذاي فردا مشغول كاربودند. همچنين پس از نمازصبح صبحانه حليم داغ با نان تازه و چايي شيرين آماده بود. دريكي از همين موكبها بود كه با سيد توصيف نقوي طلبه پاكستاني ساكن نجف آشنا شدم بسيارخوش سخن و با ذوق بود و مباحثات خوبي با هم داشتيم. اوچند سالي بود كه ساكن نجف است قبلا درايران بوده وفارسي را هم به خوبي سخن ميگفت من آشنايي با او را از بركات اين سفر ميدانستم با هم شماره تلفن و ايميل رد و بدل كرديم تا پس از آن با هم درتماس باشيم.
امروز پنجشنبه ۲۰/۹/۹۳ سحرگاه پس از صرف صبحانه بقصد طي كردن باقي مانده مسير و رسيدن به كربلا حركت نموديم اگرچه من نيز مانند ديگران خستهتر بودم اما وقتي به جماعت مينگرم گويا شتاب بيشتري دارند مثل اينكه انرژي آنها مضاعف شده است و با سرعت و عجله بيشتري راه را طي ميكنند و هرچه جلوتر ميرويم گويي بوي كربلا سبب جاذبه و تحرك مردم ميگردد در مسير راهپيمايي نيز بلند گوي هيئتها با مداحي شور و هيجان را دو چندان ميكنند و موجب تقويت انگيزه براي راهپيمايي ميگردند.
امسال استقبال ايرانيان همه را شگفت زده كرده است. برخي مردم عراق استقبال وسيع مردم را به فتواي رهبري ميدانستند (البته به زعم خودشان) برخي هم علت آن را سياست دولت ايران در مبارزه با داعش تصورمي كردند حال اينكه اين اشتياق زيارت امام حسين (ع) يك حركت خود جوش دروني است كه ريشه در جان و دل و اعتقادات ديني مردم شيعه داشته و هميشه در دعاهايشان آرزوي زيارت كربلا را از خداوند داشتهاند. البته بايد دانست اين اشتياق خاص مردم ايران نيست روز دوشنبه كه ما از عماره به نجف را با ماشين ميآمديم مردم زيادي را در بين راه ديدم كه فاصله ۳۵۰ كيلومتري عماره تا نجف را پياده ميآمدند همچنين شنيدم برخي مردم بصره از فاصله ۶۰۰ كيلومتري با پاي پياده ميآمدند در عراق امام حسين (ع) بر قلبها حكومت ميكند چه شيعه، چه سني، چه مسيحي يا ديگر فِرَق، همه در شور و شجاعت و مردانگي امام حسين (ع) ذوب ميشوند و همه مريد او هستند به جز ستمگران يزيد صفتي همچون صدام، خدايا شرمندهام كه من فقط اين تن ناقابل و گناه كار خود را آوردهام تا به لطف شفاعت امام و رحمت و مغفرت خودت از آتش جهنم نجات يابم خدايا لياقت شفاعت و لياقت زيارت را قبل از ورود به كربلا نصيب ما گردان.
امروز سومين روز راهپيمايي است و روز از نيمه گذشته هوا هم آفتابي و گرم است و از روزهاي ديگر هم خسته ترم و در محلي به استراحت نشستم و تصميم گرفتم باقيمانده راه را با ماشينهاي عبوري به كربلا بروم اما زني را ديدم كه در كنار راه در گوشهاي نشسته و كودكش را شير ميدهد و بعد هم بچهاش را بغل كرد و راه افتاد از خود شرمنده شده و اراده كردم به هر نحو كه ممكن است تا كربلا را پياده طي كنم.
هَل مِن ناصِرٍيَنصُرُني هَل مِن مُعينٍ يُعيني
اگرچه امام حسين (ع) نداي هل من ناصر ينصرني را زماني گفت كه هيچ ياوري نداشت اما نداي او به تمامي نسلها در همه عصرها بود و امام با اين كلام مرز حسينيان و يزيديان را تا ابد از هم جدا كرد. زيرا پس از واقعهٔ كربلا شاهديم كه در همهٔ زمانها و مكانها پيروان حسين (ع) به نداي او پاسخ داده و با يزيديان و طاغوتيان زمان خود به مبارزه برخاستهاند و در عصر ما خميني كبير پرچم دار نهضت جدش امام حسين (ع) گرديد و در برابر همهٔ صداميان و ستمگران زمانه قيام كرد و مسير حكومت گران شيطاني را واژگون نمود و نداي هل من ناصر امام را در قرن ۱۴هجري احياء نمود وعينيتي دوباره داد.
در اين همايش اربعين و به عبارتي واضحتر در اردوگاه امام حسين (ع) همه جور آدم و همه تيپ سني و از همه جاي دنيا ديده ميشود. رقيهها ي ۳ساله، سكينههاي ۷ساله، زينبهاي ۵۵ساله، حبيب بن مظاهر ۹۰ساله و علي اكبرهاي زيادي با پاي برهنه و علي اصغرهايي در آغوش مادران و... اينجا عاشوراي سال ۶۱ هجري با همهٔ ابعادش درمقياس چند ده ميليوني تكرار ميشود و هر ساله حسين (ع) با همهٔ افرادش و لشكرش به ميدان نبرد با ستمگران و يزيديان زمان ميآيد.
سلام بركربلا
سلام بر حسين عليه السلام، سلام بر حماسه سازان كربلا، سلام بر نخلهاي بيسر، سلام بر سرهاي برافراشته برني، سلام بر قامتهاي استوار به خون نشسته، سلام برلبهاي خشكيده، سلام برگلوهاي تشنه، سلام برحلقومهاي بريده، سلام بر خاكهاي بخون تپيده، سلام بر خيمههاي نيمه سوخته، سلام بر پاهاي تاول زده، سلام بر اشكهاي روان، سلام بر هيجانهاي پرتپش، سلام بر قلبهاي شيدا، سلام بر دلهاي مشتاق، سلام بر چشمهاي گريان و سلام بر رهروان كربلا و پيروان حسين (ع) درطول تاريخ.
كربلا ياد آور عظيمترين حادثهٔ تاريخ اسلام است كه امام ويارانش در برابر غارت گران دين و عقيدهٔ اسلامي ايستادند زيرا دزدان بر گردنهاي سخت كمين كرده تا باورهاي ديني و ايمان مردم را در سرا شيب سقوط و انحراف قرار دهند. و امام براي اصلاح امت جدش در برابر دزدان دين قيام كرد. و اينك اين مردم به پاس بزرگداشت اين حماسه و يادآوري دليريهاي امام و اصحابش با اين راهپيمايي عظيم ميليوني آن را پاسداري نموده و به جامعهٔ كنوني بشري ارائه ميدهند.
پنجشنبه ۲۰/۹/۹۳ قبلا از غروب به كربلا رسيديم و همراه موج جمعيت يكسره به سمت حرم رفتيم. ابتدا حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس (ع) و سپس حرم امام حسين (ع) را زيارت كرديم سپس در حسينيهاي حدود ۲۰۰ متري حرم ساكن شديم. در خيابانهاي كربلا جاي نشستن كه نه بلكه جاي ايستادن هم نبود عراقيها ميگفتند يك هفته است كه زن و مرد و خانوادهها در پياده روها و كف آسفالت خيابانها ميخوابند انصافا مردم عراق در قالب موكبهاي مردمي با تمام توان و حداكثر ظرفيت خدمات رساني ميكنند. اين همه ايثار و اخلاص را و اين همه عظمت و شكوه را هيچكس قادر نيست ثبت و ضبط كند. اگر قرار است مراسم اربعين حسيني در سالهاي آينده شكوهمند برگزارشود علماي ايران و عراق بايستي با همفكري مسئولين دولتي و محلي اين نقيصهها را برطرف كنند زيرا واقعاً بر مردم كربلا و زائرين سخت ميگذرد.
وضعيت كربلا
شهر كربلا به لحاظ ساختمان سازي و بافت شهري فرسوده، قديمي و كهنه است. كوچههاي تنگ و خيابانهاي باريك، خانههاي فرسوده بيانگر عقب ماندگي عمومي و به فقركشاندن مردم اين شهراست كه اين امر مشابه دوران ستم شاهي ايران قبل از انقلاب است و اين ميراث صدام لعين براي مردم عراق است كه اگر امريكا و ديگر اجانب راحتشان بگذارند شايد تا ۳۰ سال ديگر بتوانند عقب افتادگي كشور خود را جبران كنند. از مشاهده ظاهر خانهها ميتوان به وضع مالي اهالي آن پي برد. بازسازي كربلا يك ضرورت بين الملل اسلامي كه فقط به عراق مربوط نميشود و در بازسازي نبايد فقط تغيير و تجديد بناي خانهها منظور باشد بلكه بايستي يك فكر اساسي براي گسترش شهر و بالا بردن ظرفيت پذيرش زائر در سطح كلان انجام داد و نياز به طرح جامع شهري گسترده و وسيع ميباشد. از ديگر مشكلات و بينظميهاي كربلا توقف ماشينهاي شهرداري و آبرساني در خيابان اصلي منتهي به حرم بود كه بر تراكم و فشردگي جمعيت ميافزود و تردد زائران را مشكلتر ميكرد همچنين حضور دستفروشان و پهن كردن بساط دراين خيابان شلوغ و پر ازدحام از ديگر مشكلات بود. بايد گفت كه شارع حق عموم عابران است و در چنين شرايطي مسئولان محلي كربلا بايد توسط شهرداري مانع سد معبر بوسيله اين دستفروشان گردند و جاي ديگري را براي آنها معين كنند.
بر خلاف بافت شهري و روستايي عراق كه فرسوده و عقب مانده است اما به لحاظ ورود ماشين آلات و وسايل نقليه به روز است يعني صدور نفت خام به كشورهاي صنعتي و در عوض ورود ماشين آلات مدرن به كشور، عراق بازار بسيار خوب و مصرف كننده بزرگي براي كالاهاي كشورهاي صنعتي است و اين يعني وابسته كردن بنيانهاي اقتصادي عراق و به فقر كشاندن اين كشور و اسارت اقتصادي آن بطور دائم.
از ديگر معضلات كربلا كه بيانگر عقب نگهداشتن عمدي اين شهراست وضعيت برق شهر است كه هنوز هم بصورت تار عنكبوتي است. يعني اينكه هنوز هم سيمهاي برق از موتورخانههاي شخصي به منازل، به صورت تارعنكبوت درمعابر عمومي ديده ميشود واين يك سياست عمدي توسط حكومتها از گذشته تا بحال بوده است زبرا كربلاي شيعه در طول تاريخ خود گرفتار حكومتهاي ظالم وجائري مانند صدام بوده است كه مورد بيتوجهي عمدي قرارمي گرفته، واگرقرار باشد روزي طرح توسعهاي براي كربلا اجرا شود اين امر نيز بايد مد نظر باشد. نميدانم آيا كربلا راه آهن دارد دارد يا نه، نميدانم آيا در كربلا كارخانه يا موسسه توليدي و صنعتي هست يا نه، اما از بركت ورود زائران پول زيادي وارداين شهر ميشودكه موجب درآمد حكومت ومردم ميگردد. دركربلا ونجف وجود زباله بيداد ميكند خيابانها و پياده روها پر از زباله، قوطيهاي خالي نوشابه، آب معدني وانواع كارتن خالي است اگر دراين دوشهر كارخانه بازيافت زباله باشد هم ميتواند منبع درآمد واشتغال باشد هم جمع آوري زبالهها براي مسئولين شهري معضل هزينه و زحمت را ندارند
پزشك وداروخانه عابر
در كربلا از خياباني نزديك حرم جايي كه محل اسكان ما بود گذر كردم در كنار پياده رو پزشكي را ديدم كه چادر سفيدي به ابعاد ۲×۲ درپياده رو نصب نموده وتخت معاينه هم در پشت پردهاي بود و با قفسهاي پر از انواع دارو ميزي در كنار، به طبابت مشغول بود. ايشان نسخه نمينوشت بلكه بجاي آن، داروهاي لازم را از درون قفسه به بيمار داده ودستور مصرف ميداد. آري اين هم داروخانه وپزشك مردمي حسين (ع) كه نظير آن در هيچ كجاي عالم ديده نميشود
تهاجم فرهنگي دركربلا
با تمامي مشكلات وعقب ماندگي هائي كه در كربلا ونجف مشهود بود اما وجود آنتنهاي بشقابي ماهوارهاي در اندازههاي مختلف ديده ميشد كه بيانگر نفوذ فرهنگ غرب وبمباران تبليغاتي برمسلمين است.
دركربلا به اشخاص مختلفي برخورد ميكردم كه بجاي صبحكم الله بالخير (خداوند صبح شما را خير گرداند) ميگفتند صباح الخير كه معادل صبح بخير فارسي است كه جمله اول روش ديني مسلمانهاست زيرا خير وخوبي را از خداوند طلب ميكند ولي جمله دوم سخن غيرخدايي ولائيك است چون خير وخوبي را از خداوند طلب نميكند. اگرچه اكنون اين جمله دوم به غلط دربين مسلمين مصطلح گرديده است اما چه زماني، از كجا وچگونه؟
رخنههاي فرهنگي
همانطور كه در ايران خودمان قريب ۲۰سالي است كه ملودي وآهنگ مداحيها در مجالس عزاداري با آهنگهاي غربي ورقص آور كهشان مجلس امام حسين نيست مخلوط شده است در عراق نيز مداحيهايي كه از بلند گوي برخي موكبها پخش ميشد، آهنگ آنها شبيه ارگ وملودي جازهاي غربي بود وبدينوسيله سعي كردهاند ذائقه جوانان مسلمانان را تغيير دهند. به نظر ميرسد يك تهاجم فرهنگي يكسان به هيئتهاي مذهبي وعزاداري شيعه در همه جا شده است.
مجانين الحسين
از ديگر شيوههايي غلط ومشكوك عزاداريها، شعار مجانين الحسين است كه هم بر روي بنر بصورت تابلو ديده ميشد وهم شعار حيدر حيدر، زينب زينب و... دهها وصدها بار بطورگروهي وباصداي بلند تكرار ميشد و بعد هم بگونهاي كه نشان ميدادند از حالت اعتدال خارج شدهاند شعار انا مجنون الحسين را بصورت آهنگين با هم سر ميدادند درحالي كه يك قطره اشك كه بيانگرغم واندوهشان يا عشق وارادتشان به امام باشد از چشمانشان جاري نبود.
اولا بايد از اينها پرسيد با گفتن صدها بار كلمه حيدر حيدر با صداي بلند در بين جماعت در پي چه چيز هستيد آيا از علمايي كه تقليد ميكنيد انها هم اينگونه عزاداري ميكنند. اگر به امام علي (ع) علاقه داريد راه و روش او را، مرام و شيوهٔ سلوك و زندگي او را و نهج البلاغه او را مطالعه كنيد و عمل نماييد. حال چند هزار بار ديگر هم بگوييد حيدرحيدر اثر مثبتي كه ندارد بلكه شما با اين كارتان موجب خنده و مضحكه مردم ميشويد بعد هم شعار انا مجنون سر ميدهيد. آگاه باشيد كساني كه در روز عاشورا از امام علي (ع) اطاعت ميكردند و در ركاب او شهيد شدند هيچكدام نه مجنون بودند و نه شعار جنون سر دادند بلكه در نهايت سلامت عقل و خرد بودند پس پيروي از راه امام علي (ع) فهم وشعور ميخواهد نه جنون (ديوانگي) بايد گفت طرح و بيان شعار مجانين الحسين به نوعي القاء ذهني اين مطلب به جامعه است كه پيروان حسين (ع) مجنونند. امام حسين (ع) كه نه چنين جملهاي را گفته و نه چنين چيزي را خواسته كه مجنون من باشيد به راستي هيچ فكر كردهايد اولين بار چه كسي در چه زماني و باچه هدفي شعار انا مجنون الحسين را مطرح كرده است.
شب جمعه كربلا
اكنون شب جمعه و پس فردا اربعين است قصد داشتم براي دعاي كميل بين الحرمين بروم ولي بر اثر ازدحام جمعيت كه اصلا جاي ايستادن هم نبود تصميم گرفتم در همين حسينيه كه ساكن بوديم دعاي كميل را بخوانم فرض كردم در يكي از مساجد يا حسينيههاي ايران و دور از حرم هستم درست است كه دعا در بين الحرمين فضيلت بسيار دارد اما دعا و رازو نياز، در هر جا با حال مخصوص و حضور قلب خوانده شود يقيناً موثر بوده و مقبول درگاه خداوند خواهد شد زيرا خداوند مختص زمان و مكان خاصي نيست و فرموده است نحن اقرب اليه من حبل الوريد من از رگ گردن به انسان نزديكترم.
خدا حافظ كربلا
امروز جمعه ۲۱/۹/۹۳ اگرچه بسيار مايل بودم تا چند روز پس از اربعين در كربلاي معلي بمانم زيرا براي رسيدن به اين فيض تلاش زيادي نموده و اشتياق فراوان داشتم ليكن از آنجا كه هم در همايش راهپيمايي اربعين شركت كرده و لذت معنوي و فضاي روحاني آن را درك نمودم و هم زيارت حرمين اباالفضل (ع) نصيبم شده بود. از طرفي هم جمعيت ميليوني زائران به صورت رودي خروشان و مواج، بيوقفه وارد كربلا ميشد صلاح در آن ديدم خارج شوم تا حداقل جاي يك نفر را براي ديگران خالي كرده باشم لذا پس از نماز صبح به قصد زيارت وداع بطرف حرمين شريفين رفتم و از مقابل حرم حضرت اباالفضل (ع) سلام وداع داده و به همراه موج جمعيت برگشتم.
درحال خروج از كربلا به جمعيت كه مينگري به همان گونه كه وارد ميشوند همانطور هم جمعيت خارج ميگردد. براي خروج از كربلا جمعيت از هر راهي ميرفت ما به راهنمايي شخصي از راهي ميان بُر رفتيم اما مسير ناصاف، و زبالهها وفاضلابهاي متعفن در بين راه بود ودر محلي كه به وسيله فنس شهرداري راه تنگ شده بود سه كاميون زباله كنارهم درهمان جا پارك شده بود كه برتنگي راه وايجاد ازدحام وفشردگي جمعيت افزوده بود اگرنگوييم اين كار توسط اشخاص مُغرضي عمداً انجام شده بود ميتوان گفت شايد ندانم كاري وضعف مديريت عامل آن بوده باشد
پس از ۱۵ كيلومتر پياده روي كه از كربلا خارج شده بوديم به محل پاركينگ كاميونها وتريلرهاي دولت عراق رسيديم كه براي بردن مسافران به سمت نجف، حله و... منتظر بودن. اگرچه در صحرايي وسيع انبوهي از كاميونها واتوبوسها بود اما يك درصد جمعيت را هم جوابگو نبودند جمعيت از در وديوار تريلرها بالا ميرفت. افزوني آدميان بر اطراف تريليها شبيه به كندوي زنبوربود وقتي وارد كاميون شديم امكان نشستن كه اصلا نبود وهرفرد به قدرضخامت بدنش فضا را اشغال كرده بود بسيار به هم چسبيده وفشرده بوديم....
بالا خره پس از طي مسافتي كه از درون تريلي هيچ چيز را نميديديم درحومه نجف پياده شديم. همه سرگردان به اينطرف وآنطرف درحركت نه راه بلدي ونه تابلوي راهنمايي وترمينال هم صحرايي بود خاكي با هزاران ماشين بيآرم ونشان، كه زائران از سفر برگشته نميدانستند طرف حسابشان كيست ورانندهاي كه مسافر مجبور و سرگردان را سركيسه ميكند ومسافري كه جايي براي اعتراض وشكايت نميبيند نه پناهي براي التجاء ونه مكاني براي استراحت ونه آبي براي آشاميدن يك صحراي صاف وپر از خاك كه براي مسافر خسته وغريبه كه هيچگونه آشنايي با منطقه ندارد بسيار مشكل است اگر قرار باشد جمعيت زائر در آينده بطور فزايندهاي افزايش يابد استانهاي ايران بايستي هركدام با پشتيباني شهرستانهايشان در امر حمل ونقل مسافران زائر با برنامه ريزي قبلي اقداماتي انجام دهند واين مشكلات را مرتفع نمايند
بدترين نوع مسافرت خارجي بدون كاروان رفتن است زيرا زائر دچارسردرگمي وبلا تكليفي زيادي ميشود واگرحادثهاي براي مسافر رخ دهد بيمه نيست وكسي هم متكفل هزينهٔ او نميباشد ورانندگان وسايل نقليه فرسوده هم مسئوليت وتعهدي ندارند ومعلوم نيست كه دولت عراق دراين خصوص پاسخگو باشد. پس از سوار شدن ازحومه نجف به سمت مهران كه ميآمديم قريب ۱۰ كيلومتر در دوطرف جاده جمعيت زيادي درحال حركت وتوقف بودند كه نوعي حالت سرگرداني داشتند اگرچه ماشين هم زياد بود اما كفاف جمعيت را نميكرد و از طرفي هم رانندگان مسافرين را نقره داغ ميكردند.
اجحاف وتحقير مسافر كربلا
هشتاد هزارتومان كرايه هرنفر از نجف تا مهران با ماشين ون فرسوده با صندليهاي اضافي با توجه به كرايه اتوبوسهاي اهواز- تهران كه مقايسه ميشود تقريبا ۴برابر است. علاوه بر آن با مسافران رفتارهاي تحقيرآميزي ميشود البته وقتي مسافران از شب گذشته تا ۸صبح در صحراي بدون امكانات منتظر باشند وهنگامي كه ماشيني براي مقصد خود بيايند همه با عجله با ساك و كوله پشتي به درون ماشين هجوم ببرند ديگر راننده عراقي براي آنها ارزشي قائل نيست و بدون احترام امرو نهي ميكند و با تحكم حرف ميزند مثلا وقتي وارد ماشين شدم و بر روي صندلي اضافي نشستم ديدم همه ساكهاي بزرگ روي پايشان نشسته بودند در توقف گاهي در بين راه وقتي به راننده كه جوانك ۲۰ سالهاي بود گفتم ساكها را روي باربند بگذاريم با تشر و تحقير به من نهيب زد ورد كرد و اين يعني بيحرمتي زائراني كه بيبرنامه و بدون كاروان وارد عراق ميشوند.
با كساني كه از ديشب در اين ترمينال (ببخشيد صحرايي پر از خاك) بر روي زمين خوابيده بودند بطرف مرز مهران همسفر بودم وقتي راجع به گراني و اجحاف راننده گله ميكردم يكي گفتاي آقا تقصير خود ما ايراني هاست ديشب كرايه ۶۰ هزارتومان بود ولي بعضي به رانندهها پيشنهاد بالاتر ميدانند مثلا شخصي به راننده عراقي گفت من ۱۵۰هزار تومان به تو ميدهم مرا به مهران ببر و اين شد كه امروز صبح ۲۰هزارتومان به كرايه اضافه كردند توضيح اينكه در بين راه از رانندگان ديگر ميزان كرايه را سوال كرديم گفتند ۴۰ هزار تومان است
همين ماشين كه اينگونه در دريافت كرايه بر ما اجحاف كرد بحدي فرسوده و پر سرو صدا بود كه در بين راه چرخ عقب آن كنده شد و چيزي نمانده بود كه ماشين واژگون شود كه به لطف خداوند حادثهاي اتفاق نيفتاد و راننده بياعتقاد هم اين حادثه رابه علت صلواتهاي ما قلمداد كرد. زيرا در بين راه يكي از برادران ذكر صلوات دوازده امام را به شعر ميخواند كه در پايان هر بند كه مربوط به يكي از امامان بود همگي صلوات ميفرستاديم.
پذيرايي از مسافران كربلا توسط روستائيان و عشاير عراقي حد و مرزي ندارد امروز اربعين است و ما در حال بازگشت از نجف به سوي مهران هستيم در بين راه روستاييان و عشاير خيمهها و موكبهاي متعددي براي پذيرايي از زائران بر پاكردهاند و مسافران را با غذا، چاي، ميوه، خرما و... پذيرايي ميكنند. ما نهار را بين راه در يكي از اين مضيفها صرف كرديم و سپس به راه افتاديم. در جاهاي ديگر، بين راه موكب داران رانندهها را ناچار به توقف ميكردند وجوانان با طبقهاي بزرگ خرما و سيني چاي شيرين با ليوانهاي يكبار مصرف به كنار ماشين ميآمدند و در جاي ديگر بر اثر شلوغي جاده كه راننده، ناچار سرعت را كم كرد جواني يك جعبه پرتقال و نارنگي را به درون ماشين پرت كرد كسان ديگري را آنطرفتر ديدك كه كاهوهاي شسته و آمادهاي را درسبد و زنبيلهايي گذاشته و تعارف ميكرد.
چقدر شايسته است باغداران ايراني، كارخانجات، شركتهاي توليدي، صنعتي، تجاري و ديگر موسسات مالي و اقتصادي درايران با احداث موكبهايي در مسير راهپيمايي اربعين قدمي بردارند. هم كالاي خويش را عرضه و تبليغ كنند هم به زائران امام حسين (ع) خدمت نمايند هم برادران شيعه عراقي را در اين كار خداپسندانه ياري كنند. سازمان حج با هماهنگي سازمان تبليغات اسلامي ميتواند با تاسيس دفاتري هماهنگي اين امر را بر عهده گيرد و مشوق آنها باشد.
در اين حماسه اربعين جا دارد شركتهاي مخابراتي همراه اول، ايرانسل و عرب سل طرح خدمات رايگان را در مسير اين راهپيمايي در ايام اربعين در برنامه كاري خود ارائه دهند. با همكاري اين شركتها ميتوان يك شبكه اينترنتي مانند واتس آپ ولي با نام اربعين راه اندازي كرد كه خدمات رايگان به زائران ارائه كند.
شب گذشته كه منتظر ماشين بوديم و در تريليها هم نتوانستيم سوار شويم و ناچاراً در همانجا اسكان يافتيم خبر دار شديم كه از طرف ايران ۵ هزار دستگاه اتوبوس در حال آمدن به عراق هستند تا زائران ايراني را به طور رايگان برگردانند ولي ما موفق به ديدن آنها نشديم در حال بازگشت از نجف و نزديك مرز مهران بوديم كه اتوبوسهاي ارسالي را مشاهده كرديم كه در حال رفتن به نجف بودند البته معدود اتوبوسهايي هم در بين راه ديديم كه از سمت نجف بسوي ايران در حال بازگشت بودند كه زائران ايراني را به رايگان به سمت مهران ميآوردند. كاش همهٔ زائران از قبل، از زمان حركت اتوبوسهاي اهدايي، محل توقف و زمان برگشت آنها با خبر ميشدند و همچنين سازمان حج در توقفگاهها ميتوانست راهنما با لباس مخصوص داشته باشد كه براي زائران مشخص بوده ودچار سرگرداني نباشند.
جاده عرا ق فقط ظرفيت ۲ماشين را براي رفت و برگشت داشت. درحاليكه درنزديكيهاي مهران به اندازه ده رديف ماشين در دوطرف جاده بسوي مهران درحركت بودند وماشين ما در وسط انبوهي ازماشينها قفل شده بود. وقتي در مرز مهران پياده شديم درياي جمعيت بياستثناء بسوي ايران در حركت بود كه از مشاهده جمعيت، لحظه ورود به مرز عراق دريك هفته قبل برايم تداعي شد. شب را در استراحتگاه شهرداري تهران كه در نقطه صفر مرزي داير بود سپري كرديم. زن و مرد هر كس جايي براي استراحت پيدا ميكرد همانجا ميخوابيد. اگرچه محوطه بسيار بزرگ و خدمات رساني آنها هم خوب بود ولي نسبت به اين درياي جمعيت توان آنها محدود بود. و مردم همانطور كه ميآمدند بيوقفه بسوي شهر مهران كه در فاصله ۱۵ كيلومتري بود رهسپار بودند و در تمام شب جمعيت همچنان ميآمدند و ميرفتند.
يكشنبه ۲۳/۹/۹۳ پس از اذان صبح و اقامه نماز راهي مهران شديم ساعت ۹ صبح به مهران رسيديم شهر لبريز از جمعيت بود و چند صد برابر ظرفيت خود، از مردم و ماشينها را در خود جاي داده بود و اتوبوس براي تمامي نقاط كشور وجود داشت اما هم كرايهها بسيار بالا بود و هم عرضه (ماشين) در برابر تقاضا (مسافران) خيلي كم بود كرايه عادي مهران تا انديمشك ۱۱ هزار تومان بود كه راننده ميني بوس نفري ۲۳ هزارتومان گرفت البته بعداً شنيديم يكي از دوستان گفت ما گروهي بوديم، با ميني بوس از مهران تا انديمشك آمديم راننده ميني بوس نفري ۱۵۰ هزار تومان از ما گرفت. در واقع ميتوان گفت رانندگان ايراني هم مانند عراقيها مسافران را نقره داغ ميكردند.
با توجه به استقبال روزافزون مردم ايران براي زيارت كربلا بخصوص در ايام عاشورا و اربعين شايسته است دولت ايران و عراق با احداث راه آهن از مرزهاي (قصر شيرين، مهران، چزابه، شلمچه) دو كشور بسوي داخل نسبت به نقل وانتقالات زوار تسريع بيشتري قائل شوند. البته اگر دولت ايران بتواند خط آهني را از انديمشك بطرف مهران و از شوش بطرف چزابه احداث نمايد هم كمك به زائرين هميشگي كربلا نموده است هم در توسعه و تقويت بنيانهاي اقتصادي منطقه موثر خواهد بود. ناگفته نماند اين اقدام يعني احداث راه آهن و توسعه جادهها فقط ار سوي ايران كفايت نميكند زيرا يك اقدام دوسويه است يعني آن طرف مرز هم بايد در راستاي داخل ايران اصلاحات و اقداماتي بشود.
ابراهيم حنفيه