سیری در مقام حضرت زینب(س) از نظر «آیتالله مکارم»
در سالروز میلاد با سعادت حضرت زینب کبری(س) میتوان گفت آن حضرت بزرگ بانویی است که با تحمل و بردباری در کربلا عهدهدار پرستاری از بیمارانی همچون امام سجاد(ع)بود و پرستاران باید ایشان را الگو و سرمشق خود قرار دهند.
پايگاه اطلاعرساني دفتر آيتالله مكارمشيرازي يادداشتي از اين مرجع تقليد با عنوان "سيري در مقام حضرت زينب(س)" را منتشر كرده است.
متن كامل اين يادداشت به شرح زير است:
«بايد اذعان نمود در پيشرفت اسلام، زنان بزرگ و با شخصيتي همچون خديجه و بانوي اسلام فاطمه زهرا و دخترش زينب كبري(سلام الله عليهما) شركت داشتهاند، و براي پيشرفت اسلام و اجراي حق و عدالت بزرگترين فداكاري را به خرج داده اند و با ايماني محكم و تفكري عالي، مردان خود را با تمام وجود در اين مسير حمايت مي كردند، و علي(عليه السلام) نيز براي آنها احترام فوق العاده قائل بود.
اين ادعا داراي دليل و تحليل منطقي است، زيرا اگر مركب قلم دانشمندان نبود، خونهاي شهيدان فراموش مي شد، لذا حضرت زينب(سلام الله عليها) در گام نخست زمينه جاودانگي خون شهيدان را به وجود آورد. از اين رو براي تبيين مقام و منزلت حضرت زينب كبري(سلام الله عليها)بايد اين پرسش ها را مطرح نمود كه بر زينب كبري عليها السلام چه گذشت؟ او كه پس از شهادت امام حسين عليه السلام رهبري كاروان اسيران را به همراه امام سجاد عليه السلام به عهده داشت، و همه جا از جان او و زنان و كودكان مراقبت مي كرد و گاه خود را سپر بلاي آنها قرار مي داد و در كوفه و شام با افشاگري هايش ظالمان را رسوا ساخت، بذر انقلاب را در همه جا پاشيد و پيام خونين كربلا را به گوش مردم رساند، خاطرات بودنش با برادر، همراهي او در مسير مدينه به مكه و از مكه تا كربلا، سفارشهاي برادر به او، رنج هاي حسين عليه السلام در شهادت ياران و برادران و فرزندان، بدن هاي قطعه قطعه شهيدان و سرهاي جدا شده عزيزان، همه و همه حاكي از شأن و منزلت و مقام والاي حضرت زينب كبري(سلام الله عليها) است كه در ادامه به مهمترين شاخصه هاي آن اشاره مي شود.
حضرت زينب(سلام الله عليها)؛ پرستاري نمونه
گفتني است تقارن ميلاد پرخير و بركت حضرت زينب(سلام الله عليها) با عنوان روز پرستار ما را بر اين نكته رهنمون مي سازد كه نسبت سيرۀ حضرت زينب(سلام الله عليها) با مقولۀ پرستاري غير قابل انكار است، به عنوان نمونه علي بن الحسين عليه السلام مي گويد: «شبي كه پدرم فرداي آن به شهادت رسيد، بيمار بودم و عمه ام زينب از من پرستاري مي كرد.
در روايتي ديگر آمده است: هنگامي كه امام حسين عليه السلام تنها شد به خيمه هاي برادرانش سر كشيد...آنگاه به سوي خيمه هاي زنان روانه شد و به خيمه فرزندش امام زين العابدين عليه السلام رفت. او را ديد كه بر روي پوست خشني خوابيده و عمه اش زينب عليها السلام از او پرستاري مي كند. چون حضرت علي بن الحسين عليه السلام نگاهش به پدر افتاد خواست از جا برخيزد، ولي از شدت بيماري نتوانست، پس به عمه اش زينب گفت: «كمكم كن تا بنشينم چرا كه پسر پيامبر صلي الله عليه و آله آمده است» زينب عليها السلام وي را به خود تكيه داد و امام حسين عليه السلام از حال فرزندش پرسيد.
در فراز ديگر نيز مي توان به خطاب امام حسين(عليه السلام) نسبت به خواهرش زينب(سلام الله عليها) مبني بر نگهداري و مراقبت از كوچكترين فرزند امام حسن مجتبي عليه السلام اشاره كرد كه فرمود؛ خواهرم! او را نگهدار». .. حال با اين تفاسير ميتوان نسبت نامگذاري تولد آن حضرت با روز پرستاري را بيش از پيش دريافت كه همۀ اين موارد حاكي از عمق ايثار و فداكاري و اوج مقام پرستاري آن حضرت است.
استقامت و پايداري
مرحوم محمد مهدي نراقي در جامع السعادات صبر را چنين تعريف مي كند: «صبر، استقامت و پايداري نفس و عدم تشويش در سختي ها و مصيبت ها است، به نحوي كه مقاومت كني در برابر آن سختيها و بلاها و خارج نكني نفس خود را از سعه صدر و از آن حالت سرور و آرامشي كه بر آن حاكم بود».
بايد اذعان كرد ايستادگي و پايداري زينب كبري(سلام الله عليها) در مقابل يزيد، تحسين برانگيز است، لذا وقتي بانوي سرافراز عاشورا، حضرت زينب كبري(سلام الله عليها) در مقابل يزيد مي ايستد، ميگويد: اي يزيد فكر نكن كه من مثل يك اسير مقابل تو ايستاده ام بلكه براي من ننگ است با همچون تويي هم سخن و رودرو شدهام؛ پيام آن اين است كه در هيچ شرايطي، نبايد تن به ذلت داد و اين جزو درس هاي عاشوراست.
مقام پيام رساني عاشورا
بي ترديد عاشورا با مفاهيمي چون آزادگي و مبارزه با ظلم گره خورده است كه نه تنها كهنه نمي شوند بلكه روز به روز توسعه بيشتري مي يابد، ليكن پيام هاي عاشورا مي توان در خطبه هاي حضرت زينب(سلام الله عليها) در كوفه و شام مشاهده نمود.
حال در سوي ديگر حضرت زينب عليها السلام كه گويا سخنگوي آن صحنه عجيب(شهادت امام حسين عليه السلام) بود چنين گفت: پدرم فداي آن كسي باد كه (خيمه گاه) سپاهش روز دوشنبه غارت شد. پدرم فداي آن كس باد كه طنابهاي خيمه اش بريده و بر زمين افتاد... پدرم فداي آن كس كه با دل پرغصه جان سپرد، پدرم فداي آن كس كه با لب تشنه شهيد شد، پدرم فداي آن كس كه از محاسنش خون مي چكد».
مقام عفت
از جمله شاخصه هاي كليدي در امر مقام شناسي آن حضرت بايد به اهتمام ويژه آن حضرت به رعايت حدود عفاف و حجاب اشاره نمود، لذا آن حضرت در مواجهه با لشگر دشمن فرمود؛ به سپاهت بگو شتاب نكنند. مگذار دست نامحرمان به سوي خانواده پيامبر صلي الله عليه و آله دراز شود. زينب كبري(سلام الله عليها) خود لباس مندرس پوشيده بود به زنان فرمان داد هر چه وسايل و زيورآلات داشتند در گوشه اي جمع كنند، گوشواره ها را از گوشهايشان درآورند، حتي فاطمه دختر امام حسين عليه السلام كه نوعروس بود و دوست داشت گوشواره هايش را كه يادگار پدر مظلومش بود نگه دارد، عمه اش زينب از ترس آنكه مبادا دست نامحرمي به سويش دراز شود، اجازه نداد. زنان و كودكان در گوشه اي جمع شدند، آنگاه زينب فرياد زد: هر كس مي خواهد اسباب و وسايل دختران علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام را به يغما ببرد بيايد. عده اي از سپاه آمدند و هر چه بود را به غارت بردند.
مقام سخنوري
گفتني است مقام سخنوري و خطابه از جمله خصايص برجستۀ حضرت زينب كبري(سلام الله عليها) است، خطبههاي عقيله بني هاشم پس از واقعه عاشورا با خطبه هاي بليغ، رسا و بيدارگرانه به گونه اي عمل نمود كه آن را شبيه خطبه هاي اميرالمومنين علي(عليه السلام) دانستهاند.
حذيم بن شريك اسدي مي گويد: در آن روز به زينب دختر علي عليه السلام نگريستم كه خطبه مي خواند و هرگز زني را سخنورتر و زبان آورتر از او نديدم. گويا (زبان علي عليه السلام در كام اوست و) با زبان اميرمؤمنان علي عليه السلام سخن مي گويد. به سوي مردم اشاره كرد كه «ساكت شويد!» ناگاه نفس ها در سينه ها حبس شد و زنگ كاروانها از حركت ايستاد.
مقام تبيين و روشنگري
ترديدي نيست خطبههاي حضرت زينب(سلام الله عليها) در شام و كربلا حاوي مطالب و نكات بسيار ارزشمندي براي جامعه است كه بايد در سطح وسيعي منتشر شود.
زيرا عقب نشيني مصلحتي يزيد و تغيير موضع سياسي بر اثر خطبه هاي افشاگرانه حضرت زينب(سلام الله عليها) در شام و بيداري مردم به نوبۀ خود حاكي از مقام بي بديل آن حضرت در مقولۀ روشنگري است!
به عنوان نمونه يكي از مصاديق مهم روشنگري آن حضرت در برابر حكومت خودكامه يزيد محقق گرديد؛ در خطبه اي كه بانوي شجاع اسلام زينب كبري عليها السلام در شام در برابر حكومت خودكامه جبار، ايراد كرد، فرمود؛ «تو امروز شادي مي كني و چنين مي پنداري كه چون فراخناي جهان را بر ما تنگ كرده اي .... اشتباه ميكني، اين فرصت و آزادي را خداوند بخاطر اين به تو داده تا پشتت از بار گناه، سنگين گردد و عذاب دردناك در انتظار تو است ...»
مقام شجاعت
در حالات اين بانوي شجاع مي خوانيم زينب كبري عليها السلام در كنار پيكر خونين برادر زانو زد و پيكر خونين را با دو دست خود از زمين بلند كرد و گفت: «خداوندا اين قرباني را از ما، (خاندان پيامبرت) قبول فرما!».
هم چنين در وصف مقام شجاعت حضرت زينب(سلام الله عليها) بايد به خطبه هاي آن حضرت اشاره كرد كه در كوفه و شام بيان گرديد كه پشت دشمنان را به لرزه درآورد و پايه هاي كاخ آنها را متزلزل ساخت.
از شجاعت حضرت زينب عليها السلام در تاريخ كربلا اين است كه در مواجهه با ابن زياد و هنگامي كه مي خواست او را سرزنش كند با تعبير «يابن مرجانة» او را مخاطب ساخت.
لذا در خطبه آتشين شير زن ميدان كربلا در كوفه، با صراحت آمده است: «گريه مي كنيد و ناله سر مي دهيد، بخدا بسيار بگرييد و كمتر بخنديد، لكه ننگي بر دامان شما نشست كه با هيچ آبي پاك نمي شود. شما چگونه اجازه داديد سلاله پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و پناهگاه شما در مشكلات كشته شود و چراغ فروزان جامعه شما را خاموش كنند؟!»
آن حضرت در پاسخ ابن زياد، آن مرد سفاك بيرحم و خطرناك، با يك دنيا شجاعت فرمود:«ما رأيت إلا جميلا؛ جز خوبي (و شجاعت و عظمت) در كربلا نديدم».
هم چنين در خطبه معروف حضرت زينب شير زن كربلا(سلام الله عليها) كه در شام در مقابل يزيد ايراد فرمود نيز مي توان به مقام شجاعت بي نظير آن حضرت اذعان نمود، كه فرمودند؛ «اگر حوادث سخت روزگار، مرا در شرايطي قرار داد كه مجبور شوم با تو صحبت كنم، من تو را موجودي كوچك و بي مقدار مي دانم و در خور هر گونه توبيخ و سرزنش .... آنچه در توان داري انجام ده؛ ولي هرگز نميتواني نور ما را خاموش كني و آثار ما را محو نمايي!».
سخن آخر
در خاتمه با تبريك ميلاد با سعادت پيام آور عاشورا حضرت زينب كبري(سلام الله عليها)، بايد به يكي از مهمترين فرازها و پيشگويي هاي مهم واقعۀ كربلا در كلام حضرت زينب(سلام الله عليها) اشاره نمود كه فرمودند؛ خداوند از جماعتي از اين امت كه گردن كشان زمين آنها را نمي شناسند ولي فرشتگان آسمان آنان را مي شناسند، عهد گرفته است كه اين پيكرهاي پاره پاره و پراكنده را جمع كنند و به خاك بسپارند، در آينده در اين سرزمين بر مرقد پدرت حسين عليه السلام پرچمي به اهتزاز در مي آيد كه هيچگاه كهنه نشود و در گذر زمان گزندي به آن نرسد و سردمداران كفر هرچه در محو آن تلاش كنند، روز به روز بر عظمت آن افزوده شود.
لذا زينب دختر شجاع اميرمؤمنان عليه السلام با اين پيشگويي عجيب و شگفت آورش، فرزند برادر خود را تسلي بخشيد و آينده كربلا و عاشورا را آنگونه كه ما امروز بعد از حدود 14 قرن مشاهده مي كنيم دقيقا ترسيم نمود، آري قلب نازنين زينب عليها السلام مي دانست كه اين آغاز كار است هر چند تاريك دلان بني اميه و منافقان آن را پايان كار مي پنداشتند.»