روایت های ناب و کاربردی در زندگی حضرت فاطمه(س) روایت های ناب و کاربردی در زندگی حضرت فاطمه(س) روایت های ناب و کاربردی در زندگی حضرت فاطمه(س) بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
روایت های ناب و کاربردی در زندگی حضرت فاطمه(س) روایت های ناب و کاربردی در زندگی حضرت فاطمه(س) روایت های ناب و کاربردی در زندگی حضرت فاطمه(س) روایت های ناب و کاربردی در زندگی حضرت فاطمه(س) روایت های ناب و کاربردی در زندگی حضرت فاطمه(س)

روایت های ناب و کاربردی در زندگی حضرت فاطمه(س)

مرحوم استاد سید جعفر شهیدی در کتاب «زندگی فاطمه زهرا(س)» به تفصیل با بررسی اسناد و روایت ها بخش های مهمی از زندگی این بانوی بزرگ را روایت کرده است. گزیده ای از این روایت را به انتخاب خبرآنلاین در ادامه می خوانید.

زمان ولادت به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، فاطمه اطهر بانوي بزرگ اسلام، از پدري برگزيده چون محمد و مادري پاك دامن چون خديجه (كه درود خدا بر آنان باد) زاييده شد. كي و در چه تاريخ؟ روز و بلكه سال آن به درستي روشن نيست. يعني تاريخ نويسان در آن هم داستان نيستند. با همه كوششي كه به كار رفته است، متاسفانه درباره سال تولد دختر پيغمبر (كه درود خدا بر او باد) اطلاعات درست و دقيقي نمي توان داد. در آن دوره ها ضبط وقايع و نوشتن آن معمول نبود. راويان مي شنيدند به خاطر مي سپردند و مردم آن چه سالخوردگان قوم مي گفتند مي پذيرفتند. در حالي كه عموم نويسندگان سيره و مورخان اهل سنت و جماعت، تولد فاطمه را پنج سال پيش از بعثت نوشته اند، تذكره نويسان و علماي بزرگ شيعه معتقدند وي سال پنجم بعثت متولد شده است. بلاذري چنين روايت مي كند: «روزي عباس بن عبدالمطلب نزد علي رفت، علي و فاطمه در گفت و گو بودند كه كدام يك از ديگري به سال بزرگتر است. عباس گفت:تو علي! سالياني چند پيش از ساختن كعبه متولد شدي. اما دخترم (زهرا) سالي به دنيا آمد كه قريش خانه كعبه را مي ساختند. »
القاب دختر پيامبر نويسندگان سيره و محدثان اسلامي براي دختر پيغمبر لقب هايي چند نوشته اند: زهرا، صديقه، طاهره، راضيه، مرضيه، مباركه، بتول و لقب هاي ديگر. از اين جمله لقب زهرا از شهرت بيشتري برخوردار است، و گاه با نام او همراه مي آيد (فاطمه زهرا) و. يا به صورت تركيب عربي (فاطمه الزهرا). زهرا كه در تداول بيشتر به جاي نام او به كار مي رود در لغت، درخشنده، روشن و مرادف هايي از اين گونه، معني مي دهد. و اين لقب از هر جهت برازنده اين بانوست. او چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابان معرفت و نمونه روشن پرهيزگاري و خداپرستي است. اين درخشندگي به ساعتي مخصوص و روزي معين اختصاص ندارد. از آن روز كه وظيفه خود را تعهد كرد تا امروز و براي هميشه چون گوهري بر تارك تربيت اسلامي مي درخشد.
نام او فاطمه است. فاطمه وصفي است از مصدر فطم. و فطم در لغت عربي به معني بريدن، قطع كردن و جدا شدن آمده است. اين صيغه كه بر وزن فاعل معني معني مفعولي مي دهد، به معني بريده و جدا شده است. فاطمه از چه چيز جدا شده است؟ در كتاب هاي شيعه و سني روايتي مي بينيم كه پيغمبر فرمود او را فاطمه ناميدند، چون خود و شيعيان او از آتش دوزخ بريده اند. مجلسي از عيون اخبار الرضا و او باسناد خويش از علي بن موسي ارضا و محمدبن علي (ع) و آنان از مامون و او از هارون و او از مهدي و او به سند خويش از ابن عباس روايت كنند كه : وي از معاويه پرسيد مي داني چرا فاطمه را فاطمه ناميدند؟ گفت نه! ابن عباس گفت چون او و شيعيان او به دوزخ نمي روند. فتال نيشابوري ضمن حديثي از امام صادق آورده است كه چون از بدي ها بريده شد او را فاطمه ناميده اند. بدين مضمون روايت هاي ديگر هم آمده است. آن چنان كه براي صيغه وصفي نيز معناهاي ديگر جز آنچه نوشتيم ضبط كرده اند.
پيش از ظهور اسلام دو سه تن از زنان بدين نام موسوم بوده اند كه در اسلام به فواطم مشهور اند، مانند فاطمه دختر اسدبن هاشم و فاطمه دختر عتبه بن ربيعه و نيز فاطمه دختر عمروبن عائد.
پرورش و تربيت در خانه وحي باري پرورش زهرا در كنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوت بود، آنجا كه فرود آمد نگاه فرشتگان، و مركز نزول وحي و آيه هاي قرآن است. آن جا كه نخستين گروه از مسلمانان به يكتايي خدا ايمان آوردند، و بر ايمان خويش استوار ماندند. آنان كه پروردگار دل هايشان را آزمود، و در قرآن كريم مدح فرمود. تربيت ديني را هم از آموزگاري چون محمد (كه درود خدا بر او باد) فرا گرفت، پيغمبري كه معلم انسان هاي جهان است. و تا جهان باقي است مشعل دين و دانش به نام او فروزان. كودك خردسال اين نومسلمانان را مي ديد كه هر روز با شور و هيجان براي فرا گرفتن آيت هاي قرآن و آموختن روش پرستش پروردگار نزد پدرش مي آيند. در اين خانه بود كه تكبير گفتن، روي به خدا ايستادن، و هر شبانه روز در اوقاتي خاص پروردگار يكتا را به بزرگي ياد نمودن آغاز شد.
آن سال ها در سراسر عربستان و همه جهان اين تنها خانه اي بود كه چنين بانگي از آن برمي خاست. «الله اكبر» و زهرا تنها دختر خردسال مكه بود كه چنين جنب و جوشي را در كنار خود مي ديد. اين بانگ آسماني اين مراسم بي مانند، در روح اين طفل خردسال چه اثري نهاد، سال ها بعد آشكار گرديد. او در خانه تنها بود و دوران خردسالي را به تنهايي مي گذراند. دو خواهر او رقيه و ام كلثوم سالياني چند از او بزرگ تر بودند. او در اين خانه همبازي نداشت. شايد اين تنهايي هم يكي از انگيزه هايي بوده است كه بايد از دوران كودكي همه توجه وي به رياضت هاي جسماني و اموزش هاي روحاني معطوف گردد. الله اكبر، اشهد ان محمد رسول الله.
اندك اندك آيه هاي ديگر مي رسد و درس هاي وسيع تر داده مي شود. درس هايي از اخلاق قرآني و سفارش هايي براي تحصيل خوي انساني. مردم همه برابر خدا و حكم الهي يكسانيد! كسي بر ديگري برتري ندارد! برده و ارباب در پيشگاه حق تعالي مساوي هستند. شما موظفيد با بردگان، با اسيران، با مستمندان، مهرباني كنيد و با آنان خوش رفتارتر باشيد. به دختران چون پسران حرمت نهيد و با آنان درشتي نكنيد! و در كنار رسيدن اين تعليمات و آموختن آن به مسلمانان، و شوري كه آنان در فرا گرفتن اين درس ها نشان مي دادند، دشمني همشهريان و خويشاوندان را با پدرش مي ديد.
زندگي با عزت و به دور از اشرافي گري روزي سلمان به خانه دختر پيغمبر مي رود. فاطمه چادري بر سر دارد كه از چند جا پينه خورده است. سلمان به تعجب در آن چادر مي نگرد و اندوهگين مي شود. چرا بايد چنين باشد؟ مگر او دختر پيشواي عرب و زن پسر عموي رهبر مسلمانان نيست؟سلمان حق دارد نزد خود چنين بينديشد. او زندگاني اشراف زاده هاي ايران و شكوه و جلال چشمگير آنان را ديده است. چون فاطمه به ديدن پدر مي رود، مي گويد: پدر! سلمان از چادر وصله خورده من تعجب كرد. به خدا پنج سال است من در خانه علي به سر مي برم. تنها پوست گوسفندي داريم كه روزها شترمان را بر آن علف مي خورانيم و شب روي ان مي خوابيم. او نه تنها در خوراك و پوشاك به حداقل قناعت مي كرد و بر خود سخت مي گرفت، كارهاي خانه را نيز به عهده ديگري نمي گذاشت.از كشيدن آب تا روفتن خانه، دستاس كردن ذرت يا گندم، نگاهداري كودك، همه را خود به عهده مي گرفت. گاه با يك دست دستاس مي كرد و با دست ديگري طفلش را مي خواباند.
ابن سعد به سند خود از علي (ع) روايت مي كند: روزي كه زهرا را به زني گرفتم، فرش ما پوست گوسفندي بود كه شب بر آن مي خوابيديم و روز شتر آبكش خود را بر آن علف مي خورانديم و جز اين شتر خدمت گزاري نداشتيم. با اين همه خويشتن داري و زهد، روزي پيغمبر به خانه او مي رود و گردنبندي را كه علي از سهم خود (في ء) خريده بود، در گردن او مي بيند. مي گويد: دخترم فريفته شده اي كه مردم مي گوينددختر محمد هستي! و لباس جباران بپوشي. فاطمه گردنبند را فروخت و با بهاي آن بنده اي را آزاد كرد.
روزي بدو گفتم چه ميي شود كه از پدرت خادمي بخواهي تا اندكي در برداشتن بار سنگين زندگي تو را ياري دهد؟ زهرا نزد پدر رفت.ابن سعد در كتاب خود نوشته است پس از آن كه فاطمه از پدر درخواست خدمتكار كرد، در پاسخ گفت: به خدا قسم در حالي كه اصحاب صفه در گرسنگي به سر مي برند من خدمتكاري به شما نخواهم داد.
صدوق در امالي نويسد: كه پيغمبر چون از سفر باز مي گشت نخست به ديدار فاطمه مي رفت و مدتي دراز نزد او مي نشست.در يكي از سفرهاي پيغمبر، زهرا دستبندي از نقره و گردنبند و گوشواره اي براي خود فراهم آورده و پرده اي به در خانه آويخته بود. پدرش به عادت هميشگي به خانه وي رفت و پس از توقفي كوتاه ناخرسندانه بيرون آمد و روي به مسجد نهاد. طولي نكشيد كه فرستاده فاطمه با دستبند و گوشواره ها و پرده نزد پيغمبر آمد و گفت: دخترت مي گويد اين زيورها را بفروش و در راه خدا صرف كن. پيغمبر گفت: پدرش فداي او باد آنچه بايد بكند كرد. دنيا براي محمد و آل محمد نيست.


| شناسه مطلب: 60401




حضرت زهرا



نظرات کاربران