جریان خواندنی ولادت کوثر(س) از زبان امام صادق(ع) جریان خواندنی ولادت کوثر(س) از زبان امام صادق(ع) جریان خواندنی ولادت کوثر(س) از زبان امام صادق(ع) بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
جریان خواندنی ولادت کوثر(س) از زبان امام صادق(ع) جریان خواندنی ولادت کوثر(س) از زبان امام صادق(ع) جریان خواندنی ولادت کوثر(س) از زبان امام صادق(ع) جریان خواندنی ولادت کوثر(س) از زبان امام صادق(ع) جریان خواندنی ولادت کوثر(س) از زبان امام صادق(ع)

جریان خواندنی ولادت کوثر(س) از زبان امام صادق(ع)

میلاد دختریگانه رسول خدا(ص) و الگوی همه مردان و زنان را به شما مخاطبان گرامی تبریک می گویم و امیدوارم ازتمام برکات این حادثه فرخنده بهره مند باشید و باشیم. به همین مناسبت روایت بسیار زیبایی پیرامون کیفیت ولادت آن ولیة الله تقدیم شما می کنم. این روایت را مرحوم علامه امینی در کتابی به نام «فاطمة الزهرا علیهاسلام» نقل کرده است. توصیه اکید می کنم که خواندن این کتاب کوتاه و فارسی را از دست ندهید.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، روايت مورد نظر«حديثى است از مفصل بن عمركه او از حضرت صادق سلام الله عليه سؤال مى كند كه ولادت فاطمه عليهاسلام چگونه بوده است ؟ آن حضرت در ابتداى كلام مى فرمايد:نعم ... گفتن كلمه نعم (بلى ) در شروع سخن نشانگر عظمت موضوع و مويد اين است كه طرح اين سؤ ال ، بسيار ارزنده و قابل بحث و گفتگو است و اين مطلبى است گفتنى و داستانى است شنيدنى . نعم ، بلى چه ولادتى ، چه مولودى ... چه داستان عجيبى ... سپس امام صادق (ع) فرمود: « بعد از آنكه خديجه (ع) با پيامبر اكرم (ص ) ازدواج كرد، زنهاى مكه از او دورى جسته و ديگر به خانه او نمى آمدند و در هنگام ملاقات با خديجه (ع ) از سلام كردن به او خوددارى مى كردند و از ورود زنان به خانه او جلوگيرى مى نمودند به اين جهت قلب خديجه را غم و وحشت فراگرفت ، البته نه از ترس جان خودش بلكه براى خطرى كه جان پيامبراكرم تهديد مى كرد. هنگاميكه خديجه (ع ) به فاطمه عليهاسلام باردار شد، حضرت فاطمه (ع ) در بطن او غفلتا رسول خدا(ص ) وارد خانه شد، و سخن گفتن فاطمه را با خديجه بشنيد، از خديجه (ع ) سؤ ال فرمود، با چه كسى سخن مى گفتى ؟ عرض كرد: اين كودكى كه در بطن من است ، هم صحبت من و مونس تنهائى من است . پيامبر اكرم (ص ) فرمود: اى خديجه ، اينك جبرئيل به من خبر مى دهد كه اين كودك ، دختر است بدرستي كه اوست اصل و ريشه نسب مبارك و پاكيزه من ، كه خداى تبارك و تعالى سلسله اولاد مرا از او قرار داده است ، و از نسل اوست ائمه طاهرين و خلفاى روى زمين ، بعد از انقضاء دوران وحى من . حضرت فاطمه (ع ) تا هنگام ولادتش با خديجه سخن مى گفت ، و مونس و هم صحبت مادر بود وقتى كه ميلادش نزديك شد، خديجه (همانگونه كه بين ساير زنان مرسوم است ) به زنان قريش و بنى هاشم پيغام داد كه زمان وضع حمل من نزديك است به نزد من آئيد، و مرا در ولادت نوزادم يارى و مساعدت نمائيد. ولى آنان چنين پاسخ دادند: اى خديجه ، چون تو در امر ازدواجت گفتار ما را قبول نكردى ، و از سخنان ما سرپيچى نمودى ، و محمد، يتيم آل ابي طالب را كه فقيرى تهيدست است به همسرى برگزيدى ما نيز به نزد تو هرگز نمى آئيم ، و در هنگام زادن ، يارو پرستارت نخواهيم بود. حضرت خديجه (ع ) از جواب رد آنان سخت غمگين و آزرده خاطر شد. در آن بين ، ناگهان چهار زن ، همانند زنان بنى هاشم ، به خانه جناب خديجه وارد شدند، در حالى كه خديجه (ع ) از ديدار آنان هراسان شده بود، يكى از آن چهار زن به او گفت : اى خديجه ، غم مخور، پروردگار تو ما را براى يارى تو فرستاده است ، ما خواهران و ياوران تو هستيم ، من ، ساره هستم ، اين آسيه دختر مزاحم، رفيق بهشتى تو است. اين ،مريم دختر عمران ، و اين ، كلثوم خواهرموسى بن عمران است. خدا ما را براى كمك تو فرستاده است ، تا (در اين حالت كه هر زنى معمولا به كمك زنان ديگر نيازمند است ) يارو پرستار تو باشيم . يك نفر از آن چهار زن در سمت راست خديجه (ع )، دومى در طرف چپ او، سومى در پيش رويش ، و چهارمى در پشت سر او (به ترتيبى كه براى تولد نوزاد مرسوم است ) نشستند. فاطمه عليهاسلام پاك و پاكيزه تولد يافت ، و چون آن مولود مقدس بر زمين فرود آمد، نورى از طلعت او ساطع شد كه پرتو آن در تمام خانه هاى مكه وارد گرديد، و در شرق و غرب زمين محلى نماند كه از آن نور بى بهره باشد در آن هنگام ده نفر حورالعين ، كه در دست هر يك آفتابه اى بهشتى ، پر از آب كوثر و يك طشت بهشتى بود، وارد شدند و به خدمت آن بانوئى كه در پيش روى حضرت خديجه (ع ) نشسته بود، تقديم كردند، و آن بانو، حضرت فاطمه (ع ) را (نه با آبهاى دنيا) بلكه با آب كوثر شست و شو نمود، و سپس در ميان پارچه اى كه از شير سپيدتر، و از مشك و عنبر خوشبوتر بود، پيچيد و از همان پارچه ، مقنعه اى براى سر مبارك او ترتيب داد، و قبل از اينكه او سخن بگويد، فاطمه عليهاسلام چنين به سخن آغاز فرمود: شهادت مى دهم كه خدائى جز الله نيست ، و اينكه پدرم پيام آور از جانب خدا و سيد و سالار پيمبران است ، و اينكه همسرم سيدالاوصياء و فرزندانم سيد و سالار نوادگان رسول خدا هستند. اين كلمات نخستين سخن حضرت صديقه سلام الله عليها، بعد از تولد اوست ، و سپس فاطمه (ع ) به هر يك از آن چهار زن با ذكر نامش سلام فرمود، و آنان شاد و خندان به سلام او پاسخ گفتند. حوران بهشتى كه در آنجا حضور داشتند ولادت حضرت زهرا(ع) را به يكديگر مباركباد گفتند، و دامنه اين شور و سرور به آسمانها كشيده شد، و اهالى آسمان هر يك در بشارت و تهنيت بر ديگران پيشى مى گرفت آن نور بسيار درخشانى كه در ميلاد حضرت فاطمه (ع ) در آسمانها حادث شد، نورى كه قبل از آن هرگز فرشتگان نظير آنرا مشاهده نكرده بودند، بشارت دهنده اين مطلب بود، كه عالم از طلعت اين نوزاد، چراغان است ، و جهان از پرتو رحمت نور باران ... آن چهار بانو، نوزاد را به خدمت خديجه (ع ) آوردند و گفتند: اى خديجه ، بگير فرزند خود را، كه پاك و پاكيزه و مطهر و مبارك است ، و بركات بى پايان الهى در وجود او، و نسل اوست ». ناسپاسي و بي معرفتي است كه در اينجا يادي از امام راحل، خميني عزيز رضوان الله عليه، نداشته باشيم؛ او كه در چنين روزي متولد شدو الحق كه يكي از مصداق هاي روشن و برجسته بركات بي پايان الهي در نسل صديقه كبري سلام الله عليها است. روحش شاد و باز هم تبريك.


| شناسه مطلب: 60402




حضرت زهرا



نظرات کاربران