یادداشت رسیده/ جواد مظفری دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی

فهم مشترک از قرآن، فصلی مغفول در دنیای اسلام یادداشت رسیده/ جواد مظفری دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی

فهم مشترک از قرآن، فصلی مغفول در دنیای اسلام یادداشت رسیده/ جواد مظفری دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی

فهم مشترک از قرآن، فصلی مغفول در دنیای اسلام بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
یادداشت رسیده/ جواد مظفری دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی

فهم مشترک از قرآن، فصلی مغفول در دنیای اسلام یادداشت رسیده/ جواد مظفری دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی

فهم مشترک از قرآن، فصلی مغفول در دنیای اسلام یادداشت رسیده/ جواد مظفری دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی

فهم مشترک از قرآن، فصلی مغفول در دنیای اسلام یادداشت رسیده/ جواد مظفری دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی

فهم مشترک از قرآن، فصلی مغفول در دنیای اسلام یادداشت رسیده/ جواد مظفری دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی

فهم مشترک از قرآن، فصلی مغفول در دنیای اسلام
یادداشت رسیده/ جواد مظفری دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی

فهم مشترک از قرآن، فصلی مغفول در دنیای اسلام

قرآن در محیطی نازل شد که تعداد با سوادان آن طبق گزارشات تاریخی به 17 نفر میرسید! و در مدت 23 سال نزول قرآن عرب با همان سطح سواد و دانش خود مفهوم اصلی قرآن را می فهمید و در حالیکه هنوز فِرَق کلامی و فقهی پیدا نشده بودند ، اختلافی در آن نمیکردند و به محض اختلاف آن را به پیامبر ارجاع می‌دادند!

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، قرآن در محيطي نازل شد كه تعداد با سوادان آن طبق گزارشات تاريخي به 17 نفر ميرسيد! و در مدت 23 سال نزول قرآن عرب با همان سطح سواد و دانش خود مفهوم اصلي قرآن را مي فهميد و در حاليكه هنوز فِرَق كلامي و فقهي پيدا نشده بودند ، اختلافي در آن نميكردند و به محض اختلاف آن را به پيامبر ارجاع مي‌دادند! پيامبر (ص) فرمود: «لاتَختَلِفُوا ،فَإنَّ مَن كانَ قَبلَكُم اِ ختَلَفُوا فَهَلَكوا» اختلاف نكنيد ، آنان كه قبل از شما بودند اختلاف كردند و هلاك شدند .
روزگار اين ايام خوش بلافاصله بعد از وفات پيامبر به سر آمد و دريچه هايي از فهم خاص و شيوه ي نگاه به آيات قرآن باز شد. به هرحال اكنون كه هزار و چهارصد و اندي سال از نزول قرآن ميگذرد با وجود پيدايش علوم مختلف اين اختلافات فهم ، امري اجتناب ناپذير است. اما باز هم مساله ي فهم قرآن امري غريب نيست و خداوند عالم دريچه ي فهم قرآن را نبسته است به طوريكه در سوره قمر فرمود :«وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» (40) ما قرآن را براي يادآوري آسان ساختيم؛ آيا كسي هست كه متذكّر شود؟!
اگر ما در سطح فهم حداقلي قرآن نيز در جهان اسلام قدمي برمي داشتيم چه بسا خيلي از اين اختلافات به آساني حل شده و حتي سوء تفاهم ها نيز برطرف مي شد.
مثلا اگر به برخي از مسلمانان بگوييم آيا پيامبر(ص) هم اكنون به ما آگاهي دارد يا نه؟ خواهند گفت پيامبر مرده است و نمي شنود. و حتي كار را فراتر برده و به مكتبي اتهام شرك وارد مي‌كنند در حاليكه اگر همين آيه از سوره ي توبه را به او نشان دهيم از اين انديشه رهايي مي يابد. «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»
بگو: «عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مي‌بينند! و بزودي، بسوي داناي نهان و آشكار، بازگردانده مي‌شويد؛ و شما را به آنچه عمل مي‌كرديد، خبر مي‌دهد!»
و يا اگر به بعضي مسلمين بگوييم كه ما بايد نسبت به اهل بيت پيامبر چگونه باشيم ؟ خواهند گفت حب آن ها فرض است برما . حال آنكه نمي‌دانند آيه ي قرآن مرتبه اي بالاتر از حب را از مسلمين مي‌خواهد و آن مودت است و از اين طريق اتهاماتي را از مكتبي پاك مي‌سازيم. قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي

قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي

و همچنين اگر مسائل هرمنوتيك را كنار بگذاريم و فهم ساده‌ي خويش از ترجمه ي معمولي قرآن را به كار ببنديم بسياري از اختلافات به اشتراكات مبدل مي شود! يا در ارتباط با برخي احاديث ضعيف ، كه موجب شده تا برخي مكاتب خاص با بهانه ي تكفير ديگر مكاتب خون ها بر زمين بريزند و فكر هايي را تعطيل كند. در حاليكه طبق دستور معصومين عليهم السلام اگر آن احاديث را در كنار قرآن قرار دهيم و با آن بسنجيم، پي مي‌بريم كه آن احاديث ضعيف را بايد به ديوار زد.
نقطه ي ضعف ما دوري از قرآن است... فهم آن را بر خود سخت دانستيم و برطاقچه ي اتاقش گذاشته‌ايم... اصلا اگر يكي از مشتركات ما مسلمين قرآن است. خود قرآن اقيانوسي ست كه هر گوشه ي آن نيز نقطه ي اشتراكي براي همدلي و همزيستي مسلمين مي باشد! اين اقيانوسي كه قطره قطره ي آن شفاي دل هاست! و چون دژ محكمي مقابل دشمنان اسلام، قلوب مسلمين را متحد مي سازد و به آن نيرو مي بخشد! اما افسوس كه بر اين نقطه ي اشتراكمان غباري به پهناي دوري و غفلت ما ازآن نشسته است.
كليشه نميگويم! حقيقتي است كه از آن غافليم و به دنبال فلان ايده ي غربي براي اتحاد جهان اسلام مي گرديم! و اين را نه به اين منظور بگوييم كه استفاده از راهكار هاي غرب مذموم است! نه! منظور اين است كه گنجي كه در دستمان است را خوب درنيافتيم! و آن قدر اين حقيقت براي پيامبرمان درد آور است كه خداوند عالم از زبان ايشان در سوره ي فرقان مي‌فرمايد: وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30) و پيامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها كردند».
و اما كلام آخر:
اولا قرآن را از طاقچه ي اتاقهايمان برداريم و آيه آيه‌ي آن را ابتدا بر لوح وجود خودمان سپس سايرين بنگاريم و از اين لطف آسماني خود را محروم نكنيم. ثانيا وقتي دانستيم اختلاف مذموم است و ثمره ي ورود برخي علوم مختلف به عرصه ي فهم قرآن ، ناميمون و نامبارك حاصل شد، بر ماست كه مقابل اين علومي كه خير خواه نيستند بايستيم و دريچه ي اختلافات را گسترده تر نكنيم.
و در قدمي ديگر تلاشي براي ايجاد فهم مشترك از قطره قطره ي درياي معرفت آن داشته باشيم. فهمي كه كنايه ها، تشبيهات، تمثيلات را در يابد. يعني فهم يك انسان عادي و نه سير در اعماق و بواطن آن كه مخصوص به خواص است. البته به هيچ وجه منظور اين نيست كه از تعمق در آيات قرآن پرهيز كنيم بلكه منظور در آن به كار بستن آن سطح فهمي است كه مورد فهم عوام جامعه است مي باشد. وگرنه پي بردن به حق و راز و رمز آفرينش جز با تامل و تعمق امكان پذير نيست. اما اين قرآن براي همه ي اقشار جامعه سطح بيان خود را تنظيم ساخته و منظور ما اينست كه در همين سطح ساده ي فهم بسياري از مسائل را كه نقل و نبات مجالس مردم عادي نيز هست را مي‌توان برطرف نمود!


| شناسه مطلب: 60804




يادداشت



نظرات کاربران