گفت و گویی متفاوت با خلبان پرواز تهران- نجف
کاپیتان «حسن قاسمی» که هواپیمایش را به «موکب» تشبیه کردهاند و چند نفری از مسافران اربعین امسال، ماجرای پرواز «باحال» و متفاوتشان با هواپیمای تحت کنترل او را نوشتهاند.
[factimage()] http://www.alarbaeen.ir/Admin/Files/Literacture13950914140327409.jpg [imagetitle()] [factimageend()]
او حالا چهره ويژه «اربعين 95» در فضاي مجازي است. كاپيتان «حسن قاسمي» كه هواپيمايش را به «موكب» تشبيه كردهاند و چند نفري از مسافران اربعين امسال، ماجراي پرواز «باحال» و متفاوتشان با هواپيماي تحت كنترل او را نوشتهاند. پروازي كه جمعه گذشته، دو گروه از مسافران اربعين را از نجف به فرودگاه امام خميني؟ره؟ رساند و حكايت پرواز پرماجرايش، از سلام دادن خلبان به مزار امامان معصوم؟عهم؟در مسير و هواپيمايي كه با سينهزني و روضهخواني مسافران، به «حسينيه» تبديل شده بود، از روايت سينه به سينه، به كانالها و گروههاي تلگرامي رسيد. قاسمي كه «معاون عمليات پرواز» هواپيمايي ايران اير است، در دفتر كارش پذيراي ما شد و برايمان از آرزويي گفت كه درهر پرواز و هميشه با اوست. گفتوگوي «صبح نو» را با چهره ويژه اربعين امسال بخوانيد.
آقاي قاسمي! الان ديگر شما در كانالهاي تلگرامي خيلي شناختهشدهتر از فضاي حقيقي هستيد. شايد كمتر كسي بداند خلبان پرواز معروف نجف-تهران، معاون عمليات پرواز هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران است.
اين از لطف شماست. من 11 سال است كه در ايران اير، معاون عمليات پرواز هستم و البته خلباني هم ميكنم؛ اما با خودم عهد كردم پروازهاي زيارتيام را با همين شكل و شمايل انجام بدهم. براي همين، ماجرايي كه در فضاي مجازي منتشر شده است را تقريباً ميتوانيد در همه پروازهايم به عتبات عاليات و مشهد مقدس ببينيد.
ما معمولاً خلبانان را فقط با صداي بم و نامفهوم پشت ميكروفون هواپيما ميشناسيم، اما فضاي اين گفتوگو كمي با پرواز متفاوت خواهد بود. كمي از خودتان و خانوادهتان بگوييد.
52سالم است. سه فرزند دارم و دو نوه. يكي از دامادهايم كمك خلبان و آن يكي هم طلبه است. 28 سال سابقه خلباني دارم. الان با ايرباس 320پرواز ميكنم.تحصيلاتم هم ليسانس مديريت صنعتي است از دانشگاه اميركبير كه سال 1374 گرفتم. من از سال 64 آموزش را شروع كردم. از 72 تا 84 كمك خلبان بودم و از 84 كه خلبان شدم، اين كارم را شروع كردم. از اول پرواز هم شروع ميكردم به صحبت و ارتباط با زائران.
در اين 28 سال خلباني، از كي تصميم گرفتيد رفتار متفاوت داشته باشيد؟ چرا اين نوع متفاوت از تعامل خلبان با مسافران را انتخاب كردهايد؟
الان مقاصد پروازيام به شهرهاي مختلفي است. از كراچي، مسكو، استانبول و آنكارا گرفته تا دوبي و كويت؛ اما پرواز دوبي و استانبول با پرواز مشهد و نجف براي من خيلي فرق ميكند. البته خيليها بابت اين تفاوت رفتار و صحبت كردن با مسافر، خارج از حرفهاي معمول درباره ارتفاع و مدت زمان پرواز، به من ايراد ميگيرند اما اين را بگويم كه من فقط در پروازهاي مشهد و عتبات، با مسافران به اين سبك و روش صحبت ميكنم و البته سعي ميكنم در زمانهايي كه صحبت ممنوع است هم صحبتي نكنم. وگرنه بقيه پروازها را خيلي معمولي و مطابق عرف صحبت ميكنم؛ اما پرواز مشهد كه ميروم، چون طرح تقربهاي مختلف دارد، حتماً با برج هماهنگ ميكنم كه حتماً با طرحي فرود بيايم كه شبيه يك دور طواف حول حرم مطهر امام رضا(ع) باشد. اين نوع طواف هوايي را خيلي دوست دارم.
چرا اين سبك پرواز و صحبت برايتان لذت بخش است؟
قانون اين حق را به خلبان ميدهد كه در مواقع ضرورت، با مسافر صحبت كند و به او آرامش دهد. علاوهبر آن، معتقدم كه همه كارهاي روزمره زندگيمان بايد وصل باشد به اهل بيت. حالا خلباني باشد يا هر شغل ديگري فرق نميكند. مسافران مشهد و عتبات، مسافران خاص حرماند. بيشترشان لذت ميبرند. حس و حال مسافراني كه به زيارت ميروند يا از زيارت برميگردند، براي من دوست داشتنيتر است. براي همين، بهترين پروازها براي خودم را پروازهاي مشهد و عتبات ميدانم. در پروازهاي مشهد، موقعي كه دارم دور حرم ميچرخم با مسافران صحبت ميكنم و ميگويم ميخواهم با هواپيما دور حرم طواف كنيم. موقع طواف هم صلوات مخصوص امام رضا (ع) را پخش ميكنم. اين كار، هم به خودم حال خيلي خوبي منتقل ميكند و هم به مسافران.
از انتقال اين حال خوب، خاطره ماندگاري هم داريد كه برايتان فراموش نشدني باشد؟
يادم نميرود؛ پنج، شش سال پيش كه خلبان فوكر بودم، پرواز شبانه به مشهد داشتم. حالم هم روبهراه نبود و منقلب بودم. از همان مسير فرود هميشگي، طواف را دادم. صلوات خاصه امام رضا (ع) هم پخش شد. موقعي كه نشستم، جواني آمد پيش من. آن موقع هنوز همه پروازها به فرودگاه امام خميني(ره) منتقل نشده بودند. اين جوان از جده آمده بود مهرآباد. بعد با ما آمده بود مشهد. توي دستش هم شيريني بود. به من گفت اين طوافي كه با شما دور حرم امام رضا(ع) كردم، بيشتر از طواف عمرهام دور خانه خدا به من چسبيد. بعد هم شيريني را داد به من و رفت. همين، براي حال خوب آن شب من كافي بود. برايم اين قدر ارزش داشت كه تا عمر دارم، اين جملهاش را فراموش نميكنم.
بازخوردهايي كه از مردم و مسافرانتان ميبينيد چگونه است؟
بيشترشان فكر ميكنند كه وضعيت خلبانان شبيه قبل از انقلاب است. شايد خودم هم همان سال 64 و قبل از ورود به هواپيمايي، چنين ديدي را داشتم. اما وارد جمع خلبانان كه شدم، ديدم واقعاً اين ديد درستي نيست كه خلبانان ما را مذهبي و اهل روضه و زيارت و محب سيدالشهدا (ع) ندانند. به هرحال ديد عامه فرق ميكنند. بعد كه ميبينند كه خلباني در وادي اهل بيت (عهم) هست، احساس نزديكي بيشتري ميكنند. بعد از پرواز سراغ آدم را ميگيرند و بعد هم مثل همين نمونه تلگرامي، وقايعنگاري ميكنند.
از فني و مقررات، مشكلي نميگيرند؟
خلبانان در شرايط و ارتفاع خاصي اجازه هيچگونه صحبتي با هيچكس ندارند و البته اين قانون را رعايت ميكنيم. ولي قانون اجازه ميدهد كه خلبان، در جايي كه ميتواند، با مسافر صحبت كند و اطلاعات پرواز را بدهد. من جداي از اطلاعات پرواز، ترجيح ميدهم اين صحبتها را هم با مسافرانم بكنم. در پروازهايي كه تأخير ميخورد، مخصوصاً پروازهاي زيارتي كه جماعت، يكدل هم هستند، وقتي صحبت ميكني و از اين جنس همدليهاي مذهبي با آنها ميكني، خيلي مؤثر است. بارها اين مساله براي من پيش آمده و تجربه شده است. آرام ميشوند. خيليها ميگويند اصلاً تأخير را فراموش كرديم. يكي از راههاي جذب مسافر، همين مكالمه كردن است. من خيلي چيزها راجع به شركت خودمان را ميگويم. مثلاً ميگويم باعث افتخار بنده است كه هواپيمايي مظلوم ايران اير را براي سفر انتخاب كرديد.
آخرين پرواز زيارتيتان چه زماني بود؟
جمعه گذشته بود. دو تا پرواز نجف داشتم. اولي همين پرواز بود كه ماجرايش معروف شد. در پرواز دوم هم خانمي ميان مسافران بود كه گفت ميخواهد يادداشتش از اتفاقهاي داخل هواپيما را در فضاي مجازي منتشر كند.
بزرگترين آرزوي كاپيتان قاسمي چيست؟
همين كه مينويسند: «ما افتخار ميكنيم يك بچه ولايي خلبان هواپيماي مملكت و نظام جمهوري اسلامي ماست» من اين را ارزش و افتخار براي خودم ميدانم. با خودم ميگويم شايد آقا و رهبر ما، مطلع شوند از اين قضيه و بگويند احسنت كه سرباز ولايي در صنعت هم داريم. همين براي من كافي است.