تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر حج ابراهیمی؛ با تأکید بر دیدگاه امام خمینی
تأثیر انقلاب اسلامى ایران در سه حوزه باور، انگیزه و عمل، بررسى و نشان داده شده است. در حوزه باور، انقلاب ایران درواقع، مفهوم توحید را بهعنوان اعتقاد به خدا و نفى طاغوت بازتعریف کرد و از آمریکا بهعنوان بزرگترین مظهر شرک نام برد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، مقاله «تأثير انقلاب اسلامى ايران بر حج ابراهيمى؛ با تأكيد بر ديدگاه امام خمينى»، نوشته جناب آقاى رضا لكزايى است. نويسنده در اين مقاله، با بهرهگيرى از چارچوب نظرى برآمده از انديشه امام خمينى، بيان مىكند؛ انقلاب اسلامى در جغرافياى ايران رخ نمود، اما تأثيرات آن جهانى بود و اين تأثيرات، حتى در زمينه احياى حج و تغيير رويكرد مسلمانان به حج نيز درخور تأمل است. در اين مقاله، تأثير انقلاب اسلامى ايران در سه حوزه باور، انگيزه و عمل، بررسى و نشان داده شده است. در حوزه باور، انقلاب ايران درواقع، مفهوم توحيد را بهعنوان اعتقاد به خدا و نفى طاغوت بازتعريف كرد و از آمريكا بهعنوان بزرگترين مظهر شرك نام برد. در حوزه انگيزه و گرايش در انقلاب ايران، شاهد عشق و نفرت بوديم؛ عشق به خوبىها و لشكريان عقل كه در رأس آن، امام خمينى قرار داشت و تنفر از بدىها و لشكر جهل كه در رأس آن، شاه و اربابانش قرار داشتند. در حوزه رفتارى هم، مبارزه عملى با روحيه شهادتطلبانه كه با تغيير محتواى باطنى انسانها رخ داده، كليد مىخورد و با شعار و راهپيمايى و تظاهرات آغاز مىشود و تا نابودى استكبار جهانى براساس پيام جهانى «نه ظلم كن و نه مظلوم شو»، به پيش مىرود.
چكيده
سؤال اصلي مقاله اين است كه انقلاب اسلامي ايران، چه تأثيري بر حج داشته است؟ فرضيه و مدعاي بحث ناظر بر اين مطلب است كه انقلاب اسلامي ايران، احياگر حج ابراهيمي بوده، و امام خميني= توانست حج را اقامه كند. البته نبايد ازنظر دور داشت كه انقلاب اسلامي در نقطهاي از جهان، به نام ايران رخ داد و مربوط به مسائل ايران بود؛ اما از آن حيث كه حاوي پيامي جهاني بوده است، در بيداري اسلامي و طبعاً در حج، تأثير داشته و دارد. در اين مقاله، تأثير انقلاب اسلامي ايران در سه حوزه باور، انگيزه و عمل، بررسي و تأثير انقلاب در اين سه سطح نشان داده شده است. در حوزه باور و بينش و انديشه، انقلاب ايران درواقع، مفهوم توحيد را اعتقاد به خدا و نفي طاغوت بازتعريف كرد و از آمريكا بهعنوان بزرگترين مظهر شرك نام برد كه در انقلاب ايران هم، شاهد نفي و طرد آمريكا بوديم. در حوزه انگيزه و گرايش در انقلاب ايران، شاهد عشق و نفرت بوديم؛ عشق به خوبيها و لشكريان عقل كه در رأس آن، امام خميني قرار داشت و تنفر از بديها و لشكر جهل كه در رأس آن شاه و اربابانش قرار داشتند. در حج هم ما شاهد همين محبت و نفرت و تولا و تبرا هستيم كه كليدواژه مهمي چون اعلان برائت از مشركين، از آن حكايت دارد.
با تحقق توحيد و برائت، وحدت بهمعناي واقعي كلمه شكل ميگيرد و مسلمين، جبههاي متحد و منسجم را شكل ميدهند كه پشت به پشت هم عليه دشمني واحد مبارزه ميكنند. در حوزه رفتاري نيز مبارزه عملي با روحيهاي شهادتطلبانه كه با تغيير محتواي باطني انسانها رخ ميدهد، كليد ميخورد و با شعار و راهپيمايي و تظاهرات آغاز ميشود و تا نابودي استكبار جهاني، براساس پيام جهاني «نه ظلم كن و نه مظلوم شو» به پيش ميرود. بنابراين «برائت»، اصل اساسي و مهمي است كه مقوم حج است و در تمام ابعاد حج وجود دارد. لذا حج همراه برائت، حج ابراهيمي و گرفته شده از اسلام محمدي است و حج منهاي برائت، حج جاهلي و گرفته شده از اسلام آمريكايي است.
واژگان كليدي: امام خميني، انقلاب اسلامي ايران، حج، بينش، گرايش، رفتار.
مقدمه
سؤال اصلي مقاله حاضر، تأثير انقلاب اسلامي بر حج، در سه بعد بينشي، گرايشي و رفتاري است كه متخذ از نظريه امام خميني در حوزه طبقهبندي علوم است و در اينجا بهصورت پيشفرض تلقي شدهاند. تلاش ميشود با استفاده از نظريات امام خميني به اين پرسش، پاسخ داده شود.
بارها اين مطلب را شنيده و خواندهايم كه رژيم شاه گفته بود روحانيون و خطبا در منابر، درباره سه مطلب حرفي نزنند: شاه، اسرائيل و در خطر بودن دين. حضرت امام خميني با ذكر همين سه مطلب در ـ سيزدهم خرداد 1342ـ به افشاگري عليه رژيم پرداخت. اكنون به حج ميپردازيم. از مجموع پيامهاي امام خميني به كنگره جهاني حج، چنين استنباط ميشود كه امام، حكام كشورهاي منطقه را چون شاه ميپندارد و لازم ميداند كه ملتها عليه آنان قيام كنند. ايشان دشمن ملتهاي مسلمان و مستضعف را هم آمريكا ميداند و معتقد است اسرائيل، با پشتيباني آمريكا كشور فلسطين را غصب كرده و مسلمانان جهان بايد در اين رابطه حساسيت به خرج بدهند و عليه اسرائيل بسيج شوند و ارتشي صد ميليوني تشكيل بدهند. درباره دين هم امام خميني در اواخر دهه شصت، دو كليدواژه مهم را وارد ادبيات سياسي جهان نمود: اسلام آمريكايي و اسلام ناب محمدي، و اعلام كرد كه دشمن اسلام ناب محمدي، اسلام آمريكايي است و براساس همين اسلام آمريكايي است كه حج، امن است بر آمريكاييها و ناامن است براي ايرانيها. بنابراين ساير ملل مسلمان، حاكماني چون حاكم ايران و دشمني مشترك چون آمريكا و رژيم صهيونيستي دارند. ازسوي ديگر، چنانكه حاكم ايران، ادعاي مسلماني داشت، ساير حكام كشورهاي اسلامي هم خود را مسلمان ميدانند. بنابراين ميان موقعيت ايران و وضعيت كشورهاي مسلمان دنيا شباهتهايي وجود دارد و هر چه آنها بيشتر از انقلاب ايران اثر بپذيرند، به همان نسبت، به آزادي نزديكترند. با توجه به اين مقدمه كوتاه، اجمالاً روشن شد كه سخنگفتن از تأثير انقلاب اسلامي ايران بر حج، زياد هم بيراه نيست، و اگر اين مطلب غريب مينمايد، از كمكاري و كوتاهي ماست.
ازطرفديگر نبايد فراموش كرد كه قلب نظريه سياسي امام خميني، اين است كه وي سياست را نه بخشي از اسلام كه «سر» اسلام ميپندارد و نسبت مسائل اجتماعي اسلام را به مسائل فردي آن، بيش از صد به يك ميداند. بنابراين سياست، بهمنزله فصل مقوم اسلام و ذاتي آن است و قابل تفكيك از اسلام نيست و اگر سياست از اسلام جدا شد، همچون تن بدون سري است كه نهتنها بيخاصيت است، بلكه خودش منشأ گرفتاريها و مصايب فراوان و دردهاي بيدرمان ميشود. براين اساس واضح است كه نگاه امام به اسلام و مسائل اسلام، از جمله حج، قطعاً داراي ابعاد سياسي است.
نگاه امام خميني به حج، مثل نگاه ايشان به قرآن است. ايشان ميفرمايد:
حج بِسان قرآن است كه همه از آن بهرهمند ميشوند. ولي انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامي، اگر دل به درياي معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرورفتن در احكام و سياستهاي اجتماعي آن نترسند، از صدف اين دريا گوهرهاي هدايت و رشد و حكمت و آزادگي را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن، تا ابد سيراب خواهند گشت.
بنابراين، امام معتقد است همانطور كه هركس به فراخور بينش و معرفت خود از درياي بيكران و ذيبطون قرآن دريافتي دارد، از حج هم دريافت و برداشتي دارد. بنابراين حج هم، داراي بطون و ابعاد مختلف است كه به تفسير، تحليل و تبيين نياز دارد؛ همانطور كه بهتعبير امام خميني «قرآن مجيد، ما را پيروز كرد» ، ميتوان گفت كه حج هم مسليمن را در مقياسي جهاني، به رهبري حضرت ولي عصر[، به پيروزي ميرساند و اين پيروزي، صرفاً جبري و قهري نيست؛ بلكه مطابق فطرت و سرشت بشر است. لذا «ظهور منجي، همچون رسيدن يك ميوه است و نه انفجار دمل» كه در مجالي ديگر بايد به آن پرداخت.
ناگفته نماند كه تأثير، يك امر تدريجي و تشكيكي است، و پيشفرض مقاله، اين است كه انقلاب اسلامي ايران، قطعاً در دنيا و از جمله حج ـ گرچه بسان پژواكي آهسته و پرتو نوري در صبحگاه ـ تأثير داشته و دارد، بيشك از عوامل بيداري اسلامي، انقلاب اسلامي ايران است. پس كلمه تأثير اينجا بهمعناي صددرصدي آن نيست، بلكه شايد بيشتر به تأثيري باشد كه بايد يا ميتواند، بر حج داشته باشد تا انرژي متراكم آن را آزاد كند و مثل مردم ايران، مردم جهان را از نعمت استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي، بهرهمند سازد. چنانكه مقام معظم رهبري فرمودند:
نميگوييم كه انقلاب از اول با مخاطب قرار دادن كل بشر آمد؛ نه، انقلاب اسلامي ايران بود. متوجه مسائل ايران بود. متوجه ايجاد تغييرات بنيادي در ايران بود. اما زبان اين انقلاب، و پيام اين انقلاب، پيامي بود و زباني بود كه نميتواند و نميتوانست ـ به طبع حال ـ در مرزهاي ايران منحصر بماند. يك مفهوم جهاني، يك حقيقت جهاني، يك حقيقت بشري بهوسيله انقلاب پيام داده شد كه هر كسي در دنيا آن را بشنود، احساس ميكند كه به اين پيام دلبسته است. آن پيام چيست؟ اگر بخواهيم آن پيام را در شكل اجتماعي و انساني آن در يك جمله بيان بكنيم: مقابلة با نظام سلطه است. اين پيام انقلاب است. نظام سلطه، نظام تقسيم دنيا به ظالم و به مظلوم است. منطق انقلاب كه منطق اسلام است، (لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ) است؛ نبايد ظلم كنيد و نبايد بگذاريد به شما ظلم بشود. بنابراين، چالش اساسي انقلاب عبارت است از اينكه انقلاب يك نظم جديدي را براي بشريت ارائه كرده.
در حج هم، جريان از همين قرار است كه انقلاب ايران را تحت تأثير قرار داد. با اين توضيح، به بحث درباره تأثير انقلاب اسلامي ايران در حج، در سه بعد بينش، گرايش و رفتار، براساس ديدگاههاي امام خميني ميپردازيم.
لازم است اين نكته را در ذهن داشته باشيم كه اين سه بعد، كاملاً باهم رابطه، و در هم تأثير دارند و ازهم جدا نيستند.
1. تأثير انقلاب اسلامي ايران در بعد بينشي حج
مراد از بعد بينشي، مطالبي است كه ـ براساس فرمايشات امام خميني در حديث بيست و چهارم كتاب شريف شرح چهل حديث ـ با لايه عقلي وجود انسان، در ارتباط ميباشد و شامل اعتقادات، باورها، تفكرات و انديشههاي آدمي است. بنابراين به نظر ميرسد اولين اقدام امام در اين حوزه، بازتعريف حج و هدف حج است تا مسلمانان جهان، با هدف و تعريف واقعي و حقيقي حج آشنا شوند و واجد تصور، تفكر و باور صحيحي از هدف حج و تعريف آن گردند.
الف) معرفي حج
فيلسوف و فقيه عارف مجاهد، امام خميني كه از مهمترين صاحبنظران در حوزه فلسفه سياسي اسلامي است، بزرگترين درد جهان اسلام را درك نكردن فلسفه واقعي بسياري از احكام الهي ميداند. ازمنظر ايشان، حج راز و رمز فراواني دارد كه بهصورت عبادتي خشك و يك حركت بيحاصل و بيثمر باقي مانده است. ايشان فلسفه حج را از نگاه ناآگاهان و تحليلگران مغرض، يك عبادت دستهجمعي و سفري زيارتي ـ تفريحي معرفي ميكند و سپس خود، به ذكر فلسفه واقعي حج ميپردازد. ازنظر ايشان، فلسفه واقعي حج عبارت از اين موارد است: چگونه زيستن، چگونه مبارزه كردن، ستاندن حق مسلمانان و محرومان از ظالمان، چارهانديشي براي فشارهاي روحي و جسمي مسلمانان، نشان دادن مسلمانان بهعنوان يك نيروي بزرگ و قدرت سوم جهان (و اكنون، پس از فروپاشي شوروي، قدرت اول يا دوم جهان) و شوراندن مسلمين عليه حكومتهاي وابسته.
وقتي فلسفه حج، چنين مواردي باشد، مفهوم حج هم بايد بازتعريف شود. امام معتقد است كه حج، فقط حركات و الفاظ خشك نيست و كسي هم با الفاظ و حركات خشك به خدا نميرسد؛ بلكه حج، كانون معارف الهي است كه بايد از آن محتواي سياست اسلام را در تمام زواياي زندگي جستوجو كرد؛ پيامآور و ايجادكننده جامعهاي است بهدور از رذايل مادي و معنوي، تجلي و تكرار همه صحنههاي عشقآفرين زندگي يك انسان و يك جامعه متكامل است و ازآنجاكه جامعه امت اسلامي، از هر نژاد و مليتي، بايد ابراهيمي شود تا به خيل امت محمد9 پيوند خورد و يكي گردد و يد واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگي توحيدي است. حج، عرصه نمايش و آينه سنجش استعدادها و توان مادي و معنوي مسلمانان است.
حج، همچون قرآن است كه همه از آن بهرهمند ميشدند؛ ولي انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامي، اگر دل به درياي معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاي اجتماعي آن نترسند، از صدف اين دريا گوهرهاي هدايت و رشد و حكمت و آزادگي را بيشتر صيد خواهند كرد و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت و... .
امام در نهايت، حرف آخر را چنين مطرح ميفرمايد: «حج بيروح و بيتحرك و قيام، حج بيبرائت، حج بيوحدت و حجي كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست».
از ميان تمام تعابير پرمايه و مهم فوق كه در دو كليدواژه وحدت و برائت خلاصه ميشود، عبارت موجز «حج، كانون معارف الهي است كه بايد از آن محتواي سياست اسلام را در تمام زواياي زندگي جستوجو كرد» نشان ميدهد كه ازمنظر امام، حج در كانون «فقه سياسي» اسلام است و ظرفيت مديريت و اداره و حل بحرانهاي «زندگي سياسي» انسان معاصر را دارد كه بايد در رشته «حجشناسي» يا رشته «فلسفه حج» پيگيري شود.
ب) اعلان برائت
شايد بتوان گفت كه كليديترين و مهمترين نقطه استراتژيك حج و «مرحله اول مبارزه» كه هم در انقلاب اسلامي ايران و هم در حج پيگيري شد و ميشود، معرفي دشمن مشترك همه مسلمين و دعوت از مسلمانان براي نفي و ابراز تنفر و نفرت از اوست.
امام خميني اعلان برائت از مشركان را از اركان توحيدي و واجبات سياسي حج ميداند و تصريح ميفرمايد كه بايد «در تجديد ميثاق أَلَسْتُ بِرَبِّكُم ، بت آلههها و اربابان متفرقون شكسته شود».
ايشان كه نگاهي جامع و صددرصد سياسي به اسلام و از جمله حج دارد. به حضرت ابراهيم7 و حضرت محمد9 كه كعبه يادگار آن بزرگواران است، بهعنوان مبارزان سياسي و الگوهايي كه بايد از آنها در مبارزه الهام گرفت، نگاه ميكند. ايشان مبارزات انبيا و بانيان كعبه را محدود و محصور در مبارزه و درهم شكستن بتهاي سنگي و چوبي نميداند؛ بلكه آنان را چنانكه قرآن كريم معرفي ميكند، در صف اول مبارزه با فرعونيان، نمروديان و ابوجهلها ميداند كه شاهبيت غزل سراسر مبارزهشان را از قول ابراهيم خليل، با كلام ابدي (انَّني بَريءٌ مِمَّا تُشْرِكُون) ابلاغ مينمايد. سپس امام، مسلمين را كه آهنگ حج نمودهاند، به پيروي از انبياي الهي فراميخواند و از كاخ سفيد، با عنوان «بتخانههايي چون كاخ سياه» اسم ميبرد كه مسلط بر ممالك اسلامي و خون و ناموس مسلمين و جهان سوم است و بايد در هم شكسته و نابود شود.
برهمين اساس امام خميني، با ظرافت تمام، از زوّار ايراني كه توانستهاند نظام شاهنشاهي را ساقط كنند و دست اجانب، بهويژه آمريكا را از كشورشان كوتاه كنند، بهعنوان كساني ياد ميكند كه حقيقت برائت از مشركان را به نمايش گذاشتهاند و بتهاي شرق و غرب را در هم شكستهاند:
بيتاللَّه الحرام و كعبه معظمه، زائران عزيزي را در آغوش ميكشد كه حج را از انزواي سياسي و انحراف اساسي بهسوي حج ابراهيمي ـ محمدي سوق داده و حيات آن را تجديد مينمايند، و بتهاي شرق و غرب را در هم ميشكنند، و معناي قيام ناس و حقيقت برائت از مشركان را عرضه ميدارند.
نكته ديگري هم كه در فرمايش امام وجود دارد، اين است كه ايشان معتقدند راه علاج انزوا و انحراف سياسي حج، عمل به اصل اعلان برائت از مشركان است.
امام خميني با احياي اصل اعلان برائت از مشركان در حج، باقدرت و صلابت اين پرسشها را در معرض افكار مسلمين جهان قرار داد و توانست بر افكار مسلمين جهان ـ هرچند اندك ـ اثر بگذارد و آنها را به فكر وادارد؛ چرا آمريكا دشمن اسلام و مسلمانان است؟ برائت از آمريكا چه ارتباطي به توحيد و اعتقاد به وحدانيت خدا دارد؟ آيا برائت از مشركان هم از اركان توحيد است؟ آيا حج، عبادتي سياسي است؟ آيا اعلان برائت، راه برطرف كردن انحراف سياسي حج است؟ نميشود كسي به يكتايي خداوند ايمان داشته باشد و آمريكا را هم قبول داشته باشد؟ آيا سياست، چنانكه امام خميني ميفرمايد، سر اسلام است؟ آيا اين سخن كه اسلام را چه به سياست، درست است؟ چرا آمريكا دشمن شماره يك جهان اسلام است؟ كسي كه ظاهراً مسلمان است، بر كشوري كه مردمش مسلماناند، حكومت ميكند؛ نقش آمريكا در آنجا چيست؟ موضع كشور شما در قبال آمريكا و اسرائيل چيست: اسلامي يا طاغوتي؟ اگر كاخ سفيد بتخانه است، بايد در هم شكسته شود؟ آيا اينطور نيست كه فرعونها و نمرودها و ابوجهلها هنوز حضور دارند و فقط اسم عوض كردهاند؟ چرا ابراهيم خليلالرحمان با نمرود مبارزه كرد؟ آيا ميتوان با آمريكا مبارزه كرد؟ چگونه ميشود با آمريكا مبارزه كرد؟ آيا ايران با آمريكا مبارزه كرد؟
گفتني است كه بايد كافر، مشرك و مظلوم را از مستكبر جدا دانست؛ چنانكه آيتالله جوادي آملي معتقدند، ديدگاه امام اين است كه اگر «كافر» از مرز كفرش نگذرد، ميتوان با او زندگي مسالمتآميز داشت؛ چون كافر به خود ستم ميكند؛ اما «مستكبر» را هرگز نميتوان تحمل كرد؛ نه به اين دليل كه كافر است، بلكه به اين دليل كه بهتعبير قرآن كريم، مستكبر است. قرآن ميفرمايد: با سران كفر بجنگيد: (فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ)؛ به اين دليل كه «إنهم لا أيمان [انه لا إيمان] لهم» ؛ يعني قدرتهاي استكباري به قطعنامهها، قراردادها، سوگندنامهها، پيمانها و تعهدها هيچ احترام و تقيدي ندارند. بنابراين با سران كفر مبارزه كنيد؛ چون مستكبرند و به عهد و پيمان وفادار نيستند. معناي برائت كه «اكنون مهمترين خبر در جهان است» ، همين مطلب است. مسئله تولا و تبرا يا برائت، بهقدري در تفكر امام جايگاه مهمي دارد كه آيتالله جوادي آملي معتقد است، امام خميني حج منهاي برائت را «حج جاهلي»، و حج همراه برائت را «حج ابراهيمي» ميداند.
مسئله برائت با مسئله «جدال» كه از محرمات حج است، تفاوت دارد. برخي ميخواهند چنين القا كنند كه منظور از «لاجدال» در آيه كريمه (فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ) جدال با دشمن را هم دربرميگيرد. لذا نبايد در حج، مراسم برائت را برپا كرد.
ازسوي ديگر، آيه كريمه (وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ) بر اعلان برائت از مشركين در حج دلالت دارد. لذا نميتوان به بهانه اطلاق «لاجدال»، دشمنان توحيد را هم در مصاديق «لاجدال» داخل كرد. علاوه بر اين، اين سخن درصورتي گفته ميشود كه حج، خود، مظهر جدال با دشمن است. اين جدالي كه در برائت هست، جدال با شرك و كفر است و جزو اساسيترين خطوط حيات اسلامي است. براين اساس، آن جدالي كه در اجتماع جهاني حج نبايد باشد، جدال برادران مؤمن و مسلمان با يكديگر است. جدال دلهاي معتقد به توحيد با يكديگر است؛ اين جدال نبايد باشد. علاوه بر جدال زباني و لفظي، بايد تلاش كرد كه تنافر و كدورت قلبي هم بين مسلمين وجود نداشته باشد؛ درست عكس آن چيزي كه امروز دشمنان اسلام درصدد ايجاد آن در جامعه اسلامي هستند.
ج) تفسير عاشورايي حج
از ديگر ابعاد مهم تأثير انقلاب اسلامي ايران بر حج را ميتوان در نشان دادن راه عملي مبارزه با مستكبران، گردنكشان و ظالمان بينالمللي در كنار مبارزه با هواي نفس دانست. امام خميني با تفسير سياسي قيام الهي يكي از دو سيد جوانان اهل بهشت، يعني حضرت اباعبدالله الحسين7 خطاب به ملل مسلمان جهان ميفرمايد:
مسلمانان بايد با همه امكانات و وسايل لازم به مقابله جدي و دفاع از ارزشهاي الهي و منافع مسلمين برخيزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خويش را محكم و مستحكم نمايند و به پيروان شياطين، بيش ازاين مجال حمله را به صفوف عقيده و عزت مسلمانان ندهند و... همچون سيد و سالار شهيدان حضرت ابيعبداللَّه الحسين7 از احرام حج به احرام حرب و از طواف كعبه و حرم به طواف صاحب بيت و از تَوضّؤ زمزم به غسل شهادت و خون رو آورند و به امتي شكستناپذير و بنياني مرصوص مبدل گردند كه نه ابرقدرت شرق ياراي مقابله آنان را داشته باشد نه غرب كه مسلماً روح و پيام حج، چيز ديگري غير از اين نخواهد بود كه مسلمانان، هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگيرند و هم برنامه مبارزه با كفر و شرك را.
اين عبارات مهم امام خميني به اين معناست كه امام حسين7 با الگوگرفتن از انبياي الهي، براي درهم شكستن بتهاي جاندار قيام كرد. حاجي تو چه ميكني؟ جواب اين پرسش، با وجدان و فطرت حاجي است. بدين ترتيب، امام خميني با زبان فطرت، مسلمين را به جهاد اصغر در عرصه بينالمللي، و جهاد اكبر در عرصه خودسازي فراميخواند، و از حضرت اباعبدالله الحسين7 بهعنوان الگويي كامل و راستين نام ميبرد كه براي احياي حج، ـ پس از تبديل حج به عمره ـ از كعبه راهي كربلا شد و حرب را بهجاي حرم برگزيد، و خود و نزديكانش را ابراهيموار به مسلخ برد و قرباني كرد.
امام حسين7 بهجاي نوشيدن و وضوگرفتن با آب زلال زمزم، با خون سرخ خود وضو گرفت و احرام شهادت بست و در قربانگاه، نماز عشق اقامه كرد. سيدالشهدا7 در ميدان مبارزه با بتهاي جاندار به رجم و رمي آنان پرداخت. امام حسين7 در دو عرصه جنگ اكبر و اصغر، به جنگ با مستكبران و زورگويان آن روز قدم گذاشت و براي هميشه به مسلمين درس آزادي و آزادگي داد.
ازديدگاه امام خميني، مسلمانان با اقتدا به سيره سياسي سيدالشهدا و غلبه بر شك و شرك و نهراسيدن از مرگ، ميتوانند به قدرتي شكستناپذير و بلكه قدرت اول دنيا بدل شوند. ناگفته پيداست كه امام خميني، در انقلاب ايران و سپس در دوران هشت سال دفاع مقدس، با كاربردي كردن و عيني نمودن سيره سياسي حضرت سيدالشهدا، بهعيان به جهانيان نشان داد كه راه امام حسين7 و خون پاك نوادگان پيامبر9، جريانساز است و كسي كه به حسين7 اقتدا كند، هيچگاه زير بار ذلت نميرود و به آقايي و سيادت دنيوي و اخروي ميرسد. بنابراين، بر مسلمين جهان است كه با اقتدا به حضرت سيدالشهدا براي اصلاح و امر به معروف و نهي از منكر قيام كنند و بر هرچه ترس و شك و شرك است، غلبه كنند و با اقتدا به حضرت اباعبدالله الحسين7، حماسهاي سياسي خلق كنند. در اين باره، سخن فراوان است كه به همين مختصر اكتفا ميشود.
د) تقويت اعتماد بهنفس و دميدن روح خودباوري
اگر ملت و دولتي امكانات و ظرفيتهاي فراواني داشته باشد، اما توانايي استفاده از آنها را در خود نبيند و بلكه چشمش به دست بيگانگان باشد و آنها را بهتر و بالاتر از خود بداند، تا ابد وابسته و زيردست ميماند. همه ميدانند كه بزرگترين ذخاير نفت و گاز و ديگر ثروتهاي روزميني و زيرزميني متعلق به جهان اسلام است؛ اما بهدليل عدم خودباوري و ترس و خودكوچكبيني و خودكمبيني و عدم اعتماد به خود و قدرت اسلام، تقريباً هيچ استفادهاي از اين امكانات فراوان و خدادادي نميكنند. امام خميني با تذكر اين نكته حياتي و مهم به جهان اسلام، از ملت مسلمان و انقلابي ايران، بهعنوان نمونه و الگو ياد ميكند كه با جمعيتي محدود، اما با عزمي بزرگ، ارادهاي قوي و مشتي آهنين و با اعتماد به خداي قادر متعال، رژيم طاغوت را با آنكه قدرتهاي بزرگ از او حمايت ميكردند، سرنگون كرد.
ه) توجه به مهدويت
امام خميني از ظرفيت بيكران سياسي ـ توحيدي مهدويت در حج، بهخوبي بهره ميبرد. ايشان براساس استراتژي وحدت، تصريح ميفرمايد: «مهدي منتظر، بهاتفاق همه مسلمين، از كعبه ندا سر ميدهد و بشريت را به توحيد فرا ميخواند». آنگاه از اين نكته چنين نتيجه ميگيرد:
ما هم بايد از آنها تبعيت كنيم و نداي توحيد كلمه را از آن مكان مقدس سر دهيم و با فريادها و دعوتها و تظلمها و افشاگريها و اجتماعات زنده و كوبنده، در مجمع مسلمين در مكه مكرمه، بتها را بشكنيم و شياطين را، كه در رأس آنها شيطان بزرگ است، در عقبات رمي كنيم و طرد نماييم تا حج خليل الله و حبيب الله و ولي الله، «مهدي عزيز» را به جا آورده باشيم.
در اين سخن، چنانكه ملاحظه شد، امام خميني مسلمين جهان را به تأسي از مهدي منتظر فراميخواند و اصلاً اسمي از اينكه حضرت متولد شدهاند يا متولد ميشوند، نميآورد و با تكيه بر مسلّمات و قطعياتِ همه مذاهب اسلامي ميفرمايد كه بايد با تأسي به «ولي الله»، يعني مهدي عزيز، ابرقدرت زمانمان را كه خود بتي بزرگ است و جهانيان را به كرنش و پرستش خود ميخواند و با زور و زر و تزوير، خود را به آنان تحميل ميكند، درهم بشكنيم. در اين فراز، هم صحبت از اعتقاد مشترك است و هم صحبت از دشمن مشترك؛ دشمني كه درواقع، بتي بزرگ است و بايد با تأسي به پيامبران الهي در هم كوبيده و شكسته شود.
با اين نگاه به موضوع مهدويت، ميتوان گفت كه اعتقاد مسلمين به مهدويت از پايههاي اصلي و بنيادين نظريه مردمسالاري ديني است. اولاً پيوند سياست و ديانت ـ و اينكه اسلام، ذاتاً ديني سياسي است ـ را برجسته ميسازد و ازسوي ديگر ركن آن، اعلان برائت و مبارزه با شيطان بزرگ، يعني آمريكاي جهانخوار است كه نزاعي وجودي با كلمه توحيد و توحيد كلمه مسلمين دارد.
2. تأثير انقلاب اسلامي ايران در بعد گرايشي حج
اخلاق، فعل قلب است و قلب، مركز گرايشات، عواطف، هيجانات، عشق و نفرت انسان است. در اين زمينه، مهمترين نكتهاي كه وجود دارد، اين است كه گرايشات قلبي انسان چه سمت و سويي بايد داشته باشد؟ بهديگر سخن، چهچيز يا چه كسي بايد متعلق محبت و نفرت انسان باشد؟ دوست و دشمن انسان مسلمان چيست يا كيست؟
در پاسخي كلي و اجمالي به اين سؤال، چنين ميتوان گفت كه جنود عقل و كساني كه مجهز به جنود عقل هستند، محبوب انسان مسلماناند. و جنود جهل و كساني كه مجهز به جنود جهل هستند، منفور انسان مسلمان ميباشند و انسان مسلمان بايد از آنان بيزاري و برائت بجويد. امام خميني در كتاب شريف «شرح حديث جنود عقل و جهل» كه درواقع، ترسيم نظام فضايل و رذائل ازمنظر اسلام است، مفصل در همين باره سخن گفتهاند و شاخصههاي جنود عقل و جهل را برشمرده و تبيين نمودهاند. امام در اين كتاب و سپس در بيشتر پيامهايي كه به كنگره عظيم و جهاني حج ارسال كردهاند، كوشيدهاند دوست و دشمن را به مسلمانان جهان بشناساند و برهمين اساس، گرچه خود پس از انقلاب اسلامي به حج نرفت، حج را با احياي مراسم برائت و معرفي دشمنان خدا احيا نمود. ايشان معتقد است كه «بايد فضاي سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملي نسبت به دشمنان خدا لبريز كنند».
امام خميني خود را مدافع مردم مستضعف ميداند و تصريح ميفرمايد:
فرياد برائت ما، فرياد برائت همه مردماني است كه ديگر تحمل تفرعن آمريكا و حضور سلطهطلبانه آن را از دست دادهاند و نميخواهند صداي خشم و نفرتشان براي ابد در گلوهايشان خاموش و افسرده بماند، و اراده كردهاند كه آزاد زندگي كنند و آزاد بميرند و فريادگر نسلها باشند.
در اين عبارت كه نمونههاي آن در پيامهاي ايشان فراوان است، بهخوبي جبههبندي دو جبهه مستكبر و مستضعف و موضعگيري خشم و نفرت مستضعفان عليه مستكبران عنوان شده است. امام خميني بدون هيچ اجمال و ابهامي، صريحاً از آمريكا اسم ميبرد و دولت آمريكا را تالي تلو نظام سياسي فرعون معرفي ميكند و او را همچون نظام طاغوتي فرعون، سلطهطلب ميخواند.
امام خميني برهمين مبنا، حجاج ايراني را به مدارا با ساير مسلمين و حتي با مأموران آنجا دعوت ميكند و از آنان ميخواهد كه با اخلاق انساني، اسلامي و نصيحت برادرانه و موعظه حسنه، همه مسلمانان را از اعمال خشونت باز دارند و حتي اگر مخالفان آنان برخلاف دستورات قرآن كريم رفتار كردند، مقابله به مثل نكنند تا در پيشگاه خداوند تعالي آبرومند باشند و با رفتارهاي برادرانه و محبتآميز، توجه آنان را به انقلاب بزرگ ايران جلب نمايند.
از ديگر ويژگيهاي جنود عقل كه در اينجا ميتوان به آن اشاره كرد، شناخت و شجاعت است. معرفت و شجاعت، فعل قلب است و همين خصوصيت است كه در كنار محبت و نفرت، به انسان مسلمان مدد ميرساند كه قدم در ميدان مبارزه بگذارد و از تهديد و هيمنه و تبليغ و عِدّه و عُدّه دشمن نهراسد. زهد هم ازطرف ديگر، حامي مسلمان است تا فريب زر و ثروت جبهه استكبار را نخورد. زهد يعني به دنيا دل نبستن. زهد و محبت و شجاعت و اطاعت از رهبري و... عناصرياند كه به نحوي پررنگ و چشمگير در حج حضور دارند و در انقلاب اسلامي ايران نيز بهصورت بارز و برجسته بودند.
شايد در كارزار (اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ) زهد، جايگاهي مهمتر داشته باشد و از كليدواژههاي طلايي اخلاق سياسي به شمار آيد؛ چون تا زهد و اعراض از خود بهسوي خدا صورت نگيرد، هجرت و محبت و شجاعت و اطاعت از رهبري و... اصلاً محقق نميشود و تا زماني كه مبارز، اسير خواستهها و تمايلات خود و ديگران باشد، قدم از قدم برنميدارد؛ چه برسد به آنكه شمشير از نيام برآورد و وارد ميدان نبرد شود.
زهد در حج، ظهور و بروز بينظيري دارد و در هيچيك از عبادات، اينطور برجسته و پررنگ، خودنمايي و جلوهنگري نكرده است. شايد هم بهدليل همين نقش كليدي و اساسي «زهد» است كه در اوايل دعاي ندبه، شرط خداوند متعال مطرح شده است:
بعد أن شرطت عليهم الزهد في درجات هذه الدنيا الدنيه و زخرفها و زبرجها، فشرطوا لك ذلك.
با آنان (اوليايت) شرط كردي كه نسبت به اين دنياي فرومايه و زينتها و نقش و نگارهاي آن، بيرغبت بمانند و آنان، اين شرط را بپذيرفتند.
اين نكته، اهميت، جايگاه و نقش زهد را ميساند. زاهد، مبارز است. زاهد، شجاع است. زاهد از ملامت غير در راه خدا نميهراسد. زاهد است كه ميگويد اگر ما را محاصره اقتصادي كردند، فرزند رمضانيم و اگر محاصره نظامي كردند، فرزند محرم. زاهد است كه عاشق خداست و چون عاشق خداست، محب مخلوقات خداست. زاهد است كه از غيرخدا ابراز برائت و بيزاري ميكند و از هيچكس جز خدا نميهراسد. زاهد است كه نه تهديد مستكبران بر او اثر دارد و نه تطميع ثروتمندان و نه عشوه و دلربايي زيبارويان. زاهد است كه خود را مسافر كاروانسراي دنيا ميداند و آماده رفتن. زاهد است كه بهدنبال كاركنان و مديران شايسته و پاكدست است و براساس معيارهاي مادي يا گروهي و حزبي، كارگر و كارمند و مدير و وزير را به كار نميگيرد. و زاهد است كه... .
بنابراين در بعد گرايشي، ارزشي و اخلاقي حج، زهد نقش مهمي دارد كه محور محبت و برائت است؛ محبت و برائتي كه نه براساس منفعت فردي، حزبي، گروهي و ملي، كه در پرتو عشق به خدا جلوهگر شده است. در اين زمينه هم سخن فراوان است كه به همين مقدار مختصر بسنده ميكنيم.
3. تأثير انقلاب اسلامي ايران در بعد رفتاري حج
بينش عميق اعتقادي انسان مسلمان و گرايشات عاطفي و هيجاني او در اين بعد، جنبه عيني و عملي پيدا ميكند. در حوزه رفتاري كه فعل بدن است، امام خميني به نكات مختلف و گوناگوني توجه داده. اين نكات در انقلاب اسلامي ايران هم كاملاً مد نظر بوده. اقتصاد از مسائلي است كه امام به آن توجه داشته. مبناي ديدگاه امام در اين زمينه، مبتنيبر انديشه و انگيزه ايشان است كه پيش از اين بحث شد.
امام در انقلاب اسلامي ايران، با تحريم استخراج نفت ـ مگر بهاندازه احتياج مردم انقلابي ايران ـ بهخوبي توانسته بود رژيم سفاك پهلوي و همپيمانانش را تحت فشار قرار دهد. ايشان براي مسلمانان جهان هم همين نسخه را ميپيچد و ضمن آنكه براي چندمين بار، خريد اجناسي كه مربوط به آمريكاست و تقويت دولتي را كه مخالف آرمانهاي اسلامي و اساساً مخالف اسلام است كمك به دشمنان اسلام، جنايتكاران جنگي و مصداق ترويج باطل ميداند ، ميفرمايد: «راهپيمايي مكه و مدينه است كه بستهشدن شيرهاي نفت عربستان را بهدنبال دارد». لذا امام كاملاً هدفمند مراسم اعلام برائت از مشركان را كه سندي قرآني دارد، دنبال ميكند و با آگاهيبخشي به مسلمانان جهان، بهدنبال تحقق بخشيدن آن و «آزادي انرژي متراكم جهان اسلام» است؛ چنانكه انقلاب ايران هم برپايه چنين راهپيماييها و فعاليتهايي صورت گرفت و باعث سرنگوني نظام سياسي طاغوت شد.
مطلب ديگر كه امام به آن عنايت داشتهاند، رعايت نظم و ترتيب، آداب و اخلاق اسلامي، هماهنگي و پرهيز از هرج و مرج در راهپيماييها و كيفيت شعارها بود تا اين عبادت با عظمت الهي به گناه و خطا آلوده نشود. در انقلاب ايران هم شعار «ميكشم، ميكشم، آنكه برادرم كشت» با لطافت و زيبايي به شعار «ما به شما گل داديم، شما به ما گلوله» خطاب به برادران ارتشي سر داده شد و تأثيرات عجيبي بر جا گذاشت، و بهطور كلي، اين تئوري را كه انقلابها پديدهاي خشن و خشونتبارند، بياعتبار كرد. لذا محتواي شعارها و نحوه اجراي برائت از مشركين و بهانه به دست دشمن ندادن و رعايت آرامش و نظم در راهپيماييها مد نظر امام بود و ايشان با دقت، روش اجرايي نمودن آن را ترسيم فرمود.
شايد ذكر اين نكته كه نشان از اشراف امام به روانشناسي راهپيمايي و روانشناسي شعار و اهميت و جايگاه اين مهم دارد، خالي از لطف نباشد. امام خميني ميفرمايد:
انسان در اجتماعات بزرگي نظير راهپيماييها، سريعتر و شديدتر تحت تأثير واقع ميشود و ممكن است از خود بيخود و ناخودآگاه، از يك شعار يا فرياد متأثر شود. ازطرفي لازم است كه اجتماعات حج و راهپيماييها با آرامش و مسالمت برگزار شود؛ و اگر يك يا چند نفر منحرف جنجالانگيز شعاري دهند كه با موازين اسلامي وفق ندهد، ولي با ظاهر شورانگيزشان در ديگران تأثير بگذارند و انحرافي تحميلي را ايجاد نمايند، بنابراين لازم است كه حجاج محترم با دقت به اين مسائل توجه داشته باشند و كساني كه كارگردانان راهپيماييهاي مسالمتآميز هستند، تمام شعارها را با دقت تنظيم كنند.
اما آيا اين تظاهراتها و راهپيماييها و اعلام برائتها تأثيري هم دارد؟ امام خميني پس از شهادت حجاج ايراني در سال 1366 در پيامي آوردند:
برخي تا قبل از حادثه «تلخ و شيرين» حج در سال گذشته، فلسفه اصرار جمهوري اسلامي ايران را بر راهپيمايي برائت از مشركين، بهخوبي درك نكرده بودند و از خود و ديگران سؤال ميكردند كه در سفر حج و در آن هواي گرم، چه ضرورتي به راهپيمايي و فرياد مبارزه است؛ اگر فرياد برائت از مشركين هم سر داده شود، چه ضرري متوجه استكبار ميشود؟ چهبسا افراد سادهدلي تصور ميكردند كه دنياي بهاصطلاح متمدن جهانخواران، نهتنها تاب تحمل اينگونه مسائل سياسي را خواهد داشت، كه به مخالفان خود، حتي بيشازاين هم، اجازه حيات و تظاهرات و راهپيمايي خواهند داد و دليل اين مدعا اجازه راهپيماييهايي است كه در كشورهاي به اصطلاح آزاد غرب داده ميشود.
پاسخ امام به اين سؤالات اين است كه [اولاً:] راهپيمايي مكه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاي نفت عربستان را بهدنبال دارد و به نابودي سرسپردگان شوروي و آمريكا ختم ميشود. [و ثانياً:] درست بههمين جهت است كه با كشتار دستهجمعي زنان و مردان آزاده، از آن جلوگيري ميشود و در پناه همين برائت از مشركين است كه حتي سادهدلان ميفهمند كه نبايد سر بر آستان شوروي و آمريكا نهاد.
بنابراين وقتي راهپيمايي حجاج به گلوله بسته شد، نشان داد كه تأثيرات بينالمللي دارد و منافع جهانخواران را به خطر مياندازد. اين فاجعه، مشروعيت و جايگاه عربستان را بهعنوان يك نظام سياسي و ميزبان حريم امن الهي، براي هميشه بياعتبار كرد و دامن آنها را به چنان ننگي آلوده ساخت كه با آب زمزم هم تطهير نميشود؛ چراكه اين عربستان بود كه به دستور اربابانش، خون بيگناهان را در حرم امن الهي بر زمين ريخت. وگرنه شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل، چه ربطي به عربستان دارد. حكام عربستان، با اين جنايت ثابت كردند كه منافع آمريكا برايشان مقدس است و آيا مگر غير از اين است كه منافع عربستان، با بهخطر افتادن منافع شيطان بزرگ تهديد ميشود؟ بدين ترتيب، دولت عربستان با زباني فصيح به جهان اعلام كرد كه خميني درست ميگويد كه بتهايي بدتر، خشنتر، خونخوارتر و خطرناكتر از لات و هبل در كعبه جاي گرفتهاند.
ازسويديگر، چهره خشن مستكبران هم به جهانيان نشان داده شد و به دنيا فهماند كه براي مستكبران فقط منافع خودشان مهم است و تنها امر مقدس عالم، منافع آنهاست و اگر منافعشان را خطري تهديد كند، به خشنترين كارها دست ميزنند.
امام خميني معتقد است برائت از مشركين، از وظايف سياسي حج است و بدون آن، حج، حج نيست. لذا ايشان بهدنبال اين است كه زائران ايراني مكه مكرمه را با هماهنگي زائران سراسر جهان، به كانون فرياد عليه ستمگران تبديل كنند. اما راه تحقق اين مهم و ابراز اين علامت كدام است و چگونه ميتوان به اين مهم دست يازيد؟
رمزگشايي امام خميني از «عيد بزرگ اسلامي قربان» پاسخ همين پرسش است. عيدي كه انسانهاي آگاه را به ياد قربانگاه ابراهيمي مياندازد؛ قربانگاهي كه درس فداكاري و جهاد در راه خداي بزرگ را به فرزندان آدم ميدهد. اين پدر توحيد و بتشكن جهان، به ما و همه انسانها آموخت كه قرباني در راه خدا، بيش از آنكه جنبه توحيدي و عبادي داشته باشد، جنبه سياسي و اجتماعي دارد، و به ما و همه آموخت كه عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا بدهيد و عيد بگيريد. مكه و منا قربانگاه عاشقان است و محل نشر توحيد و نفي شرك؛ كه دلبستگي به جان و عزيزان نيز شرك است. به فرزندان آدم، درس آموزنده جهاد در راه حق را داد و در اين راه بايد از هر چيزي، حتي مثل اسماعيل ذبيحالله گذشت تا حق جاودانه شود. اين كلام اين عبد صالح خداست كه فرمود: «من خون و جان ناقابل خويش را براي اداي واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نمودهام و در انتظار فوز عظيم شهادتم».
جمعبندي
انقلاب اسلامي، در ايران رخ داد و مربوط به ايران و مسائل ايران بود؛ اما پيام و حقيقت آن جهاني بود. انقلاب اسلامي، نظم نظام سلطه را در ايران نفي كرد و از آن، قلباً و قولاً و عملاً بيزاري جست و نظمي جديد را جايگزين آن نمود. پيام فراگير انقلاب ايران به جهان اسلام و مستضعفان دنيا اين بود كه نه ظلم كنيد و نه ظلم ببينيد: (لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ). همين پيام را امام و زائران، بهويژه زائران ايراني در حج ابراهيمي، با عنوان قرآني اعلان برائت از مشركين مطرح، و پيگيري كردند.
ازنظر امام، حج، لايهها، سطوح، ابعاد و بطون فراواني دارد كه در اين نوشتار، بهاختصار به سه سطح معرفتي و انديشهاي، اخلاقي و گرايشي، عملي و رفتاري آن پرداختيم و گفتيم كه در هر سه اين اضلاع، بايد نفي و مبارزه با استكبار را كه به جنگ، و فقر و فساد در دنيا دامن ميزد، زير نظر قرار گيرد. يعني در حوزه انديشه، اعتقاد به توحيد و نفي شرك مطرح است كه اكنون بزرگترين مظهر شرك، شيطان بزرگ است. در حوزه اخلاق، تولا و تبرا برجسته ميشود كه در رأس آن نفرت و برائت از آمريكا مطرح است، و در حوزه عمل، اقتدا به انبيا و اولياي الهي و درهم شكستن هيمنه و تفرعن حكومت طاغوت و نظام سياسي فرعون معاصر، يعني ايالات متحده مطرح است.
به هرحال آنچه در اين مجال و مقال اندك به آن اشاره شد، جاي بسط و تكميل و تفصيل دارد. اينگونه مباحث نشان از آن دارد كه براي شناخت ابعاد گوناگون حج، لازم است كه رشته حجشناسي تأسيس گردد و اگر تأسيس شده، تقويت و بسط داده شود.
پروردگارا! برترين صلوات و سلام و تحيت خود را بر منجي بشريت در همه اعصار و قرون و برترين پيامبر و برگزيدهات، حضرت محمد بن عبدالله9 نازل فرما، كه راه راست را به بشر نشان داد و وحي تو را بر آنان فرو خواند و كليدهاي سعادت دنيا و آخرت را در دسترس آنان نهاد و در حيات بابركتش، سرمشق قرنهاي طولاني انسانيت را گنجانيد. درود و سلام و تحيت تو بر او و اهل بيت طيب و معصومش، بهويژه حضرت بقيّة الله الاعظم، مهدي منتظر و حجت خدا بر زمين [عجّلالله فرجه و ارواحنا فداه].
كتابنامه
* قرآن كريم
1. بنيان مرصوص، عبدالله جوادي آملي، به كوشش محمد امين شاهجويي، قم، نشر اسراء، 1381.
2. حج در كلام و پيام امام خميني، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ ششم، 1385.
3. صحيفه امام، امام خميني. تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1378.
4. مجموعه آثار، مرتضي مطهري، ج18، تهران، صدرا، بيتا.
5. ولايت فقيه، امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، بيتا.
6. http: //farsi. khamenei. ir.