نقش انقلاب اسلامی در احیای حج نقش انقلاب اسلامی در احیای حج نقش انقلاب اسلامی در احیای حج بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
نقش انقلاب اسلامی در احیای حج نقش انقلاب اسلامی در احیای حج نقش انقلاب اسلامی در احیای حج نقش انقلاب اسلامی در احیای حج نقش انقلاب اسلامی در احیای حج

نقش انقلاب اسلامی در احیای حج

در نوشتار حاضر سعی می‏شود تا با اشاره به برخی آیات مرتبط با حج، سیره نبوی و ائمه معصوم: و همچنین بیانات امام خمینی و مقام معظم رهبری، به برخی از مهم‌ترین ابعاد سیاسی ـ اجتماعی حج که با انقلاب اسلامی ایران، احیا و زنده شد، اشاره شود.

مقاله «درآمدى بر نقش انقلاب اسلامى در احياى جنبه‌هاى سياسى - اجتماعى حج»، نوشته جناب آقاى سيد جواد ميرخليلى است. مؤلف در اين مقاله با بيان تحولات نظريه‌هاى بين‌الملل كه از انقلاب اسلامى ناشى شده است، به اين مسئله مى‌پردازد كه حج نيز از اين تحول عميق اجتماعى - سياسى نشئت گرفته است و با بهره‌گيرى از فضاى ايجادشده در انقلاب اسلامى، ظرفيت‌هاى سياسى اجتماعى موجود در مناسك و تعاليم حج برجسته شد و مورد توجه ملت‌هاى مسلمان قرار گرفت.
در ادامه متن كامل مقاله در پي مي آيد:
چكيده بدون ترديد، انقلاب اسلامي ايران تأثيرات عميقي بر مناسباتِ موجود در عرصه روابط بين‌الملل، به‌طور عام، و مناسبات كشورهاي منطقه و همچنين كشورهاي اسلامي، به‌طور خاص بر جاي گذاشت. انقلاب اسلامي مردم ايران، در چارچوب ارائه نظريه روابط بين‌الملل ظاهر نشد؛ اما از اين حيث كه با رهيافت انتقادي و با نگاه بيروني، در پي طرح مباحث نظري و ارائه ادبيات جديدي در روابط بين‌الملل بود، افق نويني را در مطالعات نظري و نظريه‌پردازي در روابط بين‌الملل مطرح ‌كرد. براي نمونه، طرح مؤلفه‌هاي نويني همچون استكبارستيزي، برائت از مشركان، حمايت از مستضعفان، عدالت در عرصه بين‌الملل و... نمونه‏هايي از مفهوم‏پردازي‏هاي جديدي است كه در پي وقوع انقلاب اسلامي ايران، در حوزه‏هاي نظري روابط بين‌الملل مورد توجه واقع شد. دراين‌ميان، فريضه حج درحالي‌كه پيش‏تر، يك عمل عبادي صِرف به شمار مي‏رفت و كمتر بر جنبه‏هاي سياسي آن تأكيد و توجه مي‏شد، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، دچار تغييرات اساسي و بنيادين شد، و اينك از ابعاد و جنبه‏هاي بارز سياسي ـ اجتماعي حج سخن گفته مي‏شود كه به‌طور خاص، انقلاب اسلامي ايران به‌منزله نماد تبلور اين ابعاد شناخته، و بر جايگاه كنوني آن توجه مي‏شود. با توجه به اهميت اين موضوع، در نوشتار حاضر سعي مي‏شود تا با اشاره به برخي آيات مرتبط با حج، سيره نبوي و ائمه معصوم: و همچنين بيانات امام خميني و مقام معظم رهبري، به برخي از مهم‌ترين ابعاد سياسي ـ اجتماعي حج كه با انقلاب اسلامي ايران، احيا و زنده شد، اشاره شود. واژه‏هاي كليدي: انقلاب اسلامي ايران، حج، جنبه‏هاي سياسي ـ اجتماعي، برائت از مشركين، اسلام سياسي.
مقدمه رخداد انقلاب اسلامي ايران، از مهم‌ترين تحولات سياسي اجتماعي قرن بيستم بوده و تأثيرات زيادي را در عرصه داخلي و بين‌المللي به همراه داشته است. از جمله ويژگي‏هاي اثرگذار و حيرت‏آور انقلاب اسلامي براي غرب و حتي جهان اسلام، احياي افكار و انديشه‏هاي اسلامي در سراسر جهان بود. تلاش‏ها و برنامه‏هاي غرب تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، صِرف اين شده بود كه ريشه‏هاي اسلام در جوامع مختلف خشكانده شود و مفاهيم و آموزه‏هاي سياسي و اجتماعي آن تقليل يابد. برهمين اساس، دائم بر اين نكته تأكيد مي‏شد كه بايد اسلام را در صفحات تاريخ جست‌وجو كرد؛ چراكه ديگر اثري از آن در جوامع باقي نمانده است. دراين‌ميان، مهم‌ترين تأثير انقلاب اسلامي بر احياي ارزش‏ها و آگاهي‏هاي اسلامي، القاي تفكر اسلام سياسي بود كه احياي ابعاد سياسي ـ اجتماعي حج، يكي از ابعاد آن به شمار مي‏رفت. به باور بسياري از نظريه‏پردازان، وجهِ غالب انقلاب اسلامي را مي‏توان كوشش در راه احياي اسلام سياسي و همچنين فرهنگ و تمدن اسلامي دانست. درحقيقت، انقلاب اسلامي با تأكيد بر وحدت شيعه و سني، تقريب مذاهب اسلامي و نفي فرقه‏گرايي مذهبي، در صدد وحدت ملت‌هاي مسلمان و احياي تمدن اسلامي برآمد. اين مهم ازيك‌سو براساس مبارزه‏اي مثبت، يعني تكيه بر باورهاي اصيل اسلامي و همچنين آيين‏ها و مراسم سنتي ديني استوار بود كه شالوده سازمان سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي امت اسلامي را بر باورهاي اصيل اسلام ناب محمدي و نيز فرهنگ‏ها و آيين‏هاي مشترك اسلامي از جمله حج ابراهيمي پايه‏گذاري مي‏كرد، و ازطرف ديگر بر مبارزه‏اي منفي عليه دشمن مشترك، از جمله در مراسم برائت از مشركين و براساس استكبارستيزي و كوتاه كردن دست قدرت‌هاي جهاني از ثروت‌هاي ملي كشورهاي اسلامي استوار بود، كه نمايان‏گر حساسيت مسلمانان به تحولات جهان اسلام و ضرورت ارتقاي روح جمعي آنان، براساس مخالفت با سلطه قدرت‌هاي بيگانه، مبارزه با صهيونيسم و افسادستيزي بود. با اين مقدمه، به جرئت مي‏توان ادعا كرد كه حج، عبادتي است كه ابعاد گوناگونِ فردي، اجتماعي، سياسي، معنوي، اقتصادي و فرهنگي دارد، و از جامعيتي برخوردار است كه در ميان عبادات ديگر، منحصر به فرد است؛ به‌گونه‏اي‌كه حضرت امام خميني= در سخني جامع و لطيف، آن را «تمرين تشكّل يك جامعه توحيدي» دانست؛ چراكه در عين جامعيت ازنظر ابعاد، جامع عبادت‌هاي فراواني است كه اجزاي آن را تشكيل مي‏دهد. حضرت امام= در توصيه خود به روحانيون كاروان‏هاي حج مي‏فرمايند:
سياستِ حج، سياستي نيست كه ما درست كرده باشيم. حج، سياست اسلامي است. ما از اول بنايمان بر اين بوده، به حج، آن‌طوري كه بوده است، عمل كنيم؛ همان‌طور كه پيامبر اكرم9، بت‌ها را در كعبه شكست، ما هم بت‌ها را بشكنيم و اين بت‌ها كه در زمان ما هستند، از آن زمان بالاتر و بدترند.
ابعاد سياسي حج در سخنان پيشوايان معصوم: پيش از پرداختن به ابعاد سياسي ـ اجتماعي حج و نقش انقلاب اسلامي ايران در احياي آن، شايسته است به برخي از ابعاد سياسي حج در سخنان ائمه اطهار: پرداخته شود تا بتوان تصويري روشن از اين ابعاد را به دست داد و در نهايت، نقش انقلاب اسلامي را در احياي آنها بررسي كرد. در ذيل به برخي از اين ابعاد كه در سخنان امامان معصوم: آمده است، اشاره مي‏شود: الف) در حديثي، امام صادق7 درباره فلسفه حج و اسرار تشريع آن مي‌فرمايد: فِيه الْاِجتماعَ مِنَ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لِيَتعارَفُوا.. وَ لِتُعرَفَ آثارُ رَسولِ الله وَ تُعرفَ أخبارُه وَ يُذكَرَ وَلاَ يُنْسَى، وَ لَو كَانَ كُلُّ قَومٍ إنمَّا يَتِكَّلوُن عَلَى بِلادِهم وَ مَا فِيها هَلَكوُا، وخَرِبَتِ البِلادُ وَسَقطَ الْجَلَبُ وَ الارَباحُ وَ عَمِيتِ الأَخبارُ وَ لَم يَقِفُوا عَلى ذلِكَ فذلك عِلّةُ الحَجِّ. در سرزمين مكه، اجتماعي از شرق و غرب پديد آورد تا همديگر را بشناسند و آثار رسول‌الله9 (احاديث و اخبار) شناخته شود و فراموش نشود و اگر هر گروهي به آنچه در سرزمين‌هاي خود جريان دارد تكيه مي‌كرد، نابود مي‌شد و بلاد روي زمين رو به ويراني مي‌گذاشت و امر تجارت و بازرگاني به تباهي مي‌گراييد. اخبار و گزارش‌ها به دست افراد نمي‌رسيد؛ اين است فلسفه حج. اين جمله بيانگر آن است كه حج، ابعاد علمي، اقتصادي و سياسي دارد و درحقيقت، موسم حج، حلقه اتصالي است ميان مسلمانان كه از اين طريق به تبادل اخبار و اوضاع جاري جهان و كسب آگاهي از آثار و سنت‌هاي رسول خدا9 ـ كه به‌وسيله صحابه و تابعان و محدثان، در شرق و غرب عالم، پخش شده است ـ بپردازند و درضمن، هر گروهي متاع بلاد خود را در آنجا عرضه كند و راه بازرگاني و نحوه مبادله كالاها شناخته شود. ب) امام صادق7 در جاي ديگري مي‌فرمايد: مَا مِنْ بُقَعةٍ أحَبَّ اِلَى اللهِ مِنَ المَسعَى لِأنَّه يَذِلُّ فِيه كُلُّ جَبّارٍ. هيچ نقطه‌اي از جهان براي خدا محبوب‌تر از محل سعي بين صفا و مروه نيست؛ چراكه در اين نقطه، همه گردنكشان، خوار و ذليل مي‌شوند و عبوديت و بندگي خود را به نمايش مي‌گذارند. ج) تاريخ به‌روشني گزارش مي‌دهد كه اهل‌ بيت:، از اين موسم به‌نفع اسلام و مسلمانان بهره مي‌گرفتند و نطفه بسياري از حركت‌ها و جنبش‌هاي آزادي‌بخش در اين موسم بسته مي‌شد؛ چنان‌كه ملت‌ها را به پرخاشگري و ستيزه‌جويي با حكام ظالم دعوت مي‌كردند. براي توضيح بيشتر در اين خصوص، كافي است به سخنان حسين بن علي7 در روز منا گوش فرا دهيم. آن حضرت در موسم حج، فرزندان هاشم و شخصيت‌هاي بزرگ و زنان و علاقه‌مندان آنان و حتي گروهي از انصار را كه به وي علاقه داشتند، در سرزمين منا گرد آورد؛ به‌گونه‌اي‌كه جمعيتي بيش از هزار نفر، در پاي سخنراني‌اش حاضر شدند. در اين موقع، فرزند پيامبر9، درحالي‌كه ياران و فرزندانشان سراپا گوش بودند، سخنان خود را چنين آغاز كردند: أما بَعدُ فَاِنَّ هَذَا الطّاغِيةَ قَد فَعلَ بِنا وَبِشيعتنا ما قَد عَلِمْتُم وَ رَأيْتُم وَ شَهِدتُم وَ بَلغَكُم وَ إنّي أُريدُ أنْ أساَلَكُم عَنْ أشياءَ فَاِ‌نْ صَدَقتُ فَصدِّ قوني وَ إن كَذَبتُ فَكَذِّبوني اِسْمَعوُا مَقالَتي وَ اكْتمُوا قَوْلِي ثُمَّ ارْجِعوا إلَى أَمصارِكم وَ قبائلكم مَن أَمِنتُمْ وَ وَثَقْتُم بِه فَادْعُوهُم اِلى مَا تَعلَموُن فَإِنّي أَخافُ أن يَندَرِسَ هَذا الْحَقُّ وَ يَذهَبَ (وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ...)؛ پس از ستايش خدا و درود بر پيامبر او9، ‌اى مردم! بدانيد كه اين طغيانگر (معاويه) همان‌طور كه مي‌دانيد و ديده‌ايد و به شما رسيده است، چه كارهاي بدي درباره ما و شيعيان ما انجام داد! من از شما از اموري سؤال مي‌كنم. اگر راست مي‌گويم، مرا تصديق كنيد و اگر دروغ مى‌گويم، سخن مرا تكذيب كنيد. هم‌اكنون سخن مرا بشنويد و آن‌ را در دل پنهان داريد. سپس به بلاد و اوطان و ميان قبايل خود بازگرديد. افرادي را كه امين مي‌شماريد و به آنها اعتماد داريد، به آنچه مي‌دانيد، دعوت كنيد. من مي‌ترسم كه آيين حق فرسوده گردد و محو شود؛ هرچند خدا پايان‏رسان نور خود است؛ اگرچه كافران، آن‌ را بد شمارند.
آن‌گاه امام حسين7 بخشي از آياتي را كه در حق خاندان پيامبر9 فرود آمده است، تلاوت كرد و مردم را سوگند داد كه در بازگشت به بلاد خود، سخنان او را به آن گروه از مردم كه اعتماد دارند، برسانند. سپس از كرسي خطابه پايين آمد و مردم متفرق شدند. دكتر محمد مبارك، مستشار دانشگاه «الملك عبدالعزيز» مي‌نويسد: حج، يك كنگره جهاني است كه همه مسلمانان در سطح واحدي براي پرستش خدا گرد مي‌آيند. ولي اين عبادت خالصانه، جدا از زندگي آنان نيست. بلكه پيوند خاصي با زندگي آنان دارد. قرآن در اين مورد مي‌فرمايد: (لِيشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيامٍ مَّعْلُومَاتٍ). مقصود از اين مشاهده منافع و درك سودها، چيزي جز يك معناي عام كه همه جنبه‌هاي مصالح مسلمين را دربردارد، نيست. حال با اين مقدمه و بعد از پرداختن به ابعاد سياسي حج در سخنان ائمه اطهار:، ابعاد سياسي ـ اجتماعي حج و تأثيرات انقلاب اسلامي بر احياي آنها را بررسي مي‌كنيم: جنبه‏هاي سياسي ـ اجتماعي حج و تأثيرات انقلاب اسلامي حج درحقيقت، شعار جاودانه‏اي است كه خداوند به‌واسطه آن، به مسلمانان عزّت و شوكت بخشيده است.
ازنظر بُعد سياسي و اجتماعي، حج فرصتي بي‏نظير براي همبستگي و معارفه مسلمانان جهان باهم است. امام خميني= درباره بعد سياسي ـ اجتماعي حج مي‏فرمايد: يكي از فلسفه‏هاي بزرگ حج، بُعد سياسي آن است كه دست‌هاي جنايت‌كار، از همه اطراف براي كوبيدن اين بُعد در كار هستند و تبليغات دامنه‏دار آنها مع‌الاسف در مسلمين هم تأثير كرده است كه مسلمين، سفر حج را بسياري‏شان يك عبادت خشك و خالي بدون توجه به مصالح مسلمين مي‏دانند. حج از آن روزي كه تولد پيدا كرده است، اهميت بعد سياسي‏اش كمتر از بعدِ عبادي‏اش نيست. بعد سياسي، علاوه بر سياستش، خودش عبادت است.
ايشان در جاي ديگري نيز با تأكيد بر اهميت ابعاد سياسي ـ اجتماعي حج، مي‏فرمايد: فريضه حج در ميان فرايض، از ويژگي خاصي برخوردار است و شايد جنبه‏هاي سياسي و اجتماعي آن، بر جنبه‏هاي ديگرش غلبه داشته باشد؛ باآنكه جنبه عبادي‏اش نيز ويژگي خاصي دارد. درواقع حج، حركتي است كه روح جمعي را در قالب آحاد امت مي‌دمد و قلب‏ها را به يك كانون توجه مي‏دهد و عوامل تفرّق و تشتّت و تجزيه و تحزّب را نفي مي‏كند. همچنين مسلمانان را از مسائل و مشكلات جهان اسلام آگاه مي‏سازد تا در پي چاره‏جويي برآيند. چهره شرك و مشركان و الحاد و ملحدان و دشمنان توطئه‏گر را افشا مي‏كند و درس برائت از آنچه جز رنگ خدايي دارد، مي‌آموزد. فرهنگ اجتماعي اسلام را پيش روي نمايندگان ملل مسلمان مي‏گشايد و موجب تبادل افكار و انديشه‌ها در جهت بهروزي و عظمت مسلمين و تشريك مساعي در ترويج و تبليغ معارف جاويدان اسلام مي‏شود. امت را با امامتِ حق و رهبري الهي آشنا مي‏سازد و به مستضعفان جهان مي‏آموزد كه چگونه غُل و زنجيرهاي اسارت و بردگي و استضعاف را بگسلند و ابراهيم‏وار بر نمروديان زمان، شورش و عصيان كنند و به سرسپردگان اقطاب شرك و كفر، نه بگويند و دست رد بر سينه آنها بزنند و به هويت اسلامي و الهي خود بازگردند تا اسوه و شاهد براي ديگر امت‏ها باشند. بنابراين مي‏توان گفت در اينكه حج، از بزرگ‏ترين اعمال عبادي و فرايض مذهبي به شمار مي‏رود، ترديدي وجود ندارد؛ اما مسئله مهم‏تري كه بايد بدان پرداخت و امروزه دستاويز مخالفان تشيع، به‌ويژه وهابيون شده ، اين مسئله است كه آيا اين عمل عبادي، در عين عبادت، بُعد سياسي و اجتماعي نيز دارد يا نه و يا اينكه فقط عبادتي فردي است؟ براين‌اساس بايد گفت عبادات و فرايض، علاوه بر جنبه فردي، با مسائل اجتماعي و حقوق جمعي نيز در ارتباط‌اند. اما حج از ويژگي منحصربه فردي برخوردار است؛ چراكه حضور در جمع و روابط اجتماعي را نمي‏توان از جوهره حج جدا ساخت. از هنگامي كه زائر خانه خدا از وطن خويش آهنگ حج مي‏كند تا زماني كه به وطن خويش بازمي‏گردد، رابطه‏اش با جمع است و اين با جمع بودن، نه تنها از لحاظ سير و سفر و تداركات و امكانات غذا و مسكن و مركب، بلكه ازلحاظ اعمال و مناسك مانند طواف، حضور در عرفات و مشعر و منا جز در فضاي جمع، آن‌هم يك جمع بين‌المللي و بي‏نظير تحقق نمي‏پذيرد. از مهم‌ترين ابعاد سياسي ـ اجتماعي حج را كه انقلاب اسلامي ايران، باعث احياي آنها شد، مي‏توان در موارد ذيل بيان كرد:
1. برائت و اعلام بيزاري از مشركان از جنبه‏هاي بسيار مهم و كانوني موسمِ حج، اعلان برائت از مشركين و بيزاري از آنهاست كه تا پيش از وقوع انقلاب اسلامي، اصلاً بيان توجه نمي‌شد و بعد از وقوع انقلاب اسلامي و تأكيدات بنيانگذار انقلاب اسلامي، رنگ و بوي سياسي به خود گرفت و جزء اركان اصلي حج درآمد. حضرت امام= در اين ‌باره مي‏فرمايد: «فرياد برائت از مشركان در موسم حج، يك فرياد سياسي ـ عبادي است كه رسول‏ الله9 به آن امر فرموده». بنابراين، از نمودهاي عيني بعد سياسي حج، برگزاري مراسم برائت از مشركان است. برائت و بيزاري جستن از مشركان و كافران، از فروع دين است. خداوند يكتا در اين ‌باره چنين فرموده است: (وَ أَذانٌ مِّنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النّاسِ يوْمَ الْحَجِّ اْلأَكْبَرِ أَنَّ اللهَ بَريءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ) (توبه: ‌3) و اين اعلامي است از ناحيه خدا و پيامبرش به [عموم] مردم در روز حج اكبر [روز عيد قربان] كه خداوند و پيامبرش از مشركان بيزارند. امام خميني= در جاي ديگري، درباره مراسم برائت از مشركان چنين گفته است: «حج بي‏برائت، حج نيست». دوري جستن از شيطان و دشمنان خدا در ديگر اعمال حج نيز ديده مي‏شود؛ مانند رمي جمرات كه نماد شيطان‏زدايي است. در مراسم برائت از مشركان نيز شيطان‏هاي كوچك و بزرگ را سركوب و رسوا مي‏كنيم. به باور ايشان: اعلان برائت در حج، تجديد ميثاق و مبارزه و تمرين تشكل مجاهدان براي ادامه نبرد با كفر و شرك و بت‏پرستي‏هاست كه سرآغاز علني ساختن منشور مبارزه و سازمان‏دهي جنود ابليس و ابليس‏صفتان است. دشمنان با ديدن چنين اجتماع عظيمي، وحشت در دلشان رخنه مي‏كند و از قدرت بي‏نظير مسلمانان مي‏هراسند؛ به‌گونه‏اي كه با جرئت مي‏توان ادعا كرد كه «فلسفه برائت از مشركان در جهان امروز، مبارزه با سلطه‏جويي قدرت‌هاي طاغوتي، و استقلال، عزت و اقتدار مسلمانان جهان است. درحقيقت، مراسم برائت از مشركان، نشانه قدرت مسلمانان و عزم آنان براي نابودي دشمن، و مبارزه با تبليغات پوچ و بي‏اساس آنان است و اين اعتماد به نفس مسلمانان، راه را براي رهايي محرومان و مستضعفان هموار مي‏كند و جلوي تجاوز دشمنان اسلام را مي‏گيرد. بنابراين مي‏توان ادعا كرد كه مراسم حج، بهترين فرصت براي بيزاري جستن از دشمنان خداست؛ ولي تنها در اين زمان و مكان نيست، بلكه در همه زمان‏ها و مكان‏ها وظيفه مسلمانان اين است كه بيزاري و برائت خود را به گوش جهانيان برسانند. مسئله‏اي كه دراين‌ميان نبايد از آن غفلت ورزيد، اين است كه براي بررسي مباني سياسي برائت از مشركان، آشنايي با اصول و مباني دين و ديدگاه دين درباره سياست ضرورت دارد. اگر گفته شود كه بيگانگي حج با امور سياسي در طي قرون گذشته، معلول جاافتادن تفكر انحرافي و استعماري «جدايي دين از سياست» بوده است، سخني به‌گزاف نيست. جهالت گروهي از مسلمين، خيانت خلفا و سلاطين قدرت‌طلب، و سلطه‏طلبي و روحيه استكباري استعمارگران، از عوامل رسوخ اين تفكر نادرست و ذلت‌آور بوده است. بنابراين از ابعاد سياسي حج كه عميقاً متأثر از رخداد انقلاب اسلامي ايران و رهنمودهاي حكيمانه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران است، تأكيد بر نفي سلطه مستكبران و ظالماني است كه بر كشورهاي اسلامي مسلط شده‏اند. درواقع حج، نمونه‏اي از آموزه‏هاي اسلامي است كه ـ برخلاف مدعاي سكولاريسم ـ پيوند ميان دين و اجتماع، و معنويت و سياست به شمار مي‌آيد و ناظر به ابعاد مختلف حيات آدمي است. مراسم عبادي ـ سياسي حج كه ركن مهمي از اركان اسلامي است، از تار و پود معنويت و سياست بافته شده كه ازهم تفكيك شدني نيستند؛ مگر آنكه حج را از مفهوم و حقيقت آن تهي كنيم. حضرت امام خميني= در جاي ديگري در اين‌ باره مي‏فرمايند: لازم است حجاج بيت‌الله الحرام، در اين مجمع عمومي و سيل خروشان انساني، فرياد برائت از ظالمان و ستمكاران را هرچه رساتر برآورند و دست برادري را هرچه بيشتر بفشارند و مصالح عاليه اسلام و مسلمين مظلوم را فداي فرقه‏گرايي و ملي‏گرايي نكنند و برادران مُسلِم خود را هرچه بيشتر متوجه توحيد كلمه و ترك عصبيت‌هاي جاهلي ـ كه جز به‌نفع جهان‌خواران و وابستگان آنان تمام نمي‏شود ـ بنمايند. امام خميني= در تفسير جمله (لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ)، فرمود: «چه نفعي بالاتر از آن كه دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر كشورهاي مظلوم كوتاه شود و مخازن عظيم كشورها براي مردم خودِ آن كشورها باشد». در اين مسئله كه برائت از مشركان در قرآن كريم و سيره نبوي نيز وارد شده است، بايد به اين عمل سياسي اشاره كرد كه در سال نهم هجري اتفاق افتاد. پيامبر گرامي9 در سال نهم هجرت، امام علي7 را مأمور كرد تا قطعنامه‌اي را كه متضمن اعلام بيزاري از مشركان بود، در موسم حج قرائت نمايد، و اين زماني بود كه شانزده آيه از آغاز سوره توبه بر پيامبر گرامي اسلام9 نازل شد كه آغاز آنها عبارت است از: (بَرَاءةٌ مِّنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ* فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيرُ مُعْجِزِي اللهِ وَأَنَّ اللهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ* وَأَذَانٌ مِّنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يوْمَ الْحَجِّ الأَكْبَرِ أَنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيرُ مُعْجِزِي اللهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ)؛ (توبه: 1 ـ 3) [ اين اعلام] بيزاري از سوي خدا و پيامبر او به كساني از مشركان است كه با آنها عهد بسته‌ايد با اين حال، چهار ماه [مهلت داريد كه آزادانه در زمين سير كنيد و هرجا مي‌خواهيد برويد و] بدانيد شما نمي‌توانيد خدا را ناتوان سازيد و خداوند خواركننده كافران است و اين اعلامي است از ناحيه خدا و پيامبرش به مردم در روز حج اكبر [روز عيد قربان] كه خداوند و پيامبرش از مشركان بيزارند؛ با اين حال، اگر توبه كنيد براي شما بهتر است و اگر سرپيچي نماييد، بدانيد شما نمي‌توانيد خدا را ناتوان سازيد و كافران را به مجازات دردناك بشارت ده. امام علي7 پس از قرائت اين آيات، قطعنامه‌اي را كه متضمن مواد چهارگانه بود، به اين شرح ايراد كرد:
الف) بت‌پرستان حق ندارند وارد خانه خدا شوند؛ ب) طواف با بدن برهنه ممنوع است؛
ج) بعد از اين، هيچ بت‌پرستي در مراسم حج شركت نخواهد كرد؛
د) كساني كه با پيامبر9، پيمان عدم تعرض بسته‌اند و از اول به پيمان خود وفادار بوده‌اند، سپس پيمان‌شكني كرده‌اند، از اين تاريخ (دهم ذي‌‌‌حجه) چهار ماه مهلت داده مي‌شود كه تكليف خود را با حكومت اسلامي روشن سازند: يا بايد به گروه موحدان و يكتاپرستان بپيوندند و هر نوع مظاهر شرك و دوگانه‏پرستي را در هم بكوند يا آماده جنگ و نبرد گردند. چه عملي سياسي‌تر از اينكه در بحبوحه فريضه حج، آن‌‌هم درحالي‌كه مشركان و مسلمانان سرگرم طواف يا مشغول رمي جمره بودند، ناگهان امام علي7 روي نقطه بلندي قرار مي‌گيرد و بخشي از پيمان‌ها را لغو مي‏كند و به مشركان شبه جزيره، چهار ماه مهلت مي‌دهد كه يا شرك را ترك گويند و به صفوف موحدان بپيوندند يا آماده جنگ و نبرد شوند. بنابراين، از اين آيه و تفسيري كه از آن بيان شده است، مي‏توان به اين نكته پي برد كه در موسم عظيم حج، برائت از طاغوت و شرك، نمود ويژه‏اي يافته است؛ چنان‌كه پيامبر اكرم9 به دستور وحي الهي، سخنگوي اسلام، علي ابن ابي‌طالب7 را مأمور اعلان تبرّي از مشركان كرد تا به‌طور قاطع، مرز توحيد از شرك جدا شود. صدور قطعنامه حكومت اسلامي ازسوي وحي، با زبان گوياي امام علي7، چهره سياسي حج را كامل نمود. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، اعلان برائت از مشركين به‌صورت يك سنت در ميان مسلمين درآمد و مسلمانان هرسال با فريادهاي خود عليه مشركان معاصر، قصد خود را براي برچيدن بساط انواع شرك به جهانيان نشان مي‏دهند و از آنها اعلان برائت مي‏كنند؛ چنان‌كه امام خميني= در اين ‌باره مي‏فرمايد: در فريضه حج كه لبيك به حق و هجرت به‌سوي حق‌تعالي به‌بركت ابراهيم و محمد است، مقامِ «نه» بر همه بت‌ها و طاغوت‏هاست و شيطان‏ها و شيطان‏زاده‏ها. امام خميني در پيام خود به حجاج در سال 1365 مي‏فرمايد: در لبّيك.. لبّيك، نه بر همه بت‌ها گوييد و فرياد «لا» بر همه طاغوت‏ها و طاغوتچه‌ها كشيد و در طواف حرم خدا، كه نشانه عشق به حق است، دل از ديگران تهي كنيد و جان را از خوف غيرحق پاك سازيد و به‌موازات عشق به حق، از بت‌هاي بزرگ و كوچك و طاغوت‏ها و وابستگانشان برائت جوييد كه خداي تعالي و دوستان او از آنان برائت جسته و همه آزادگان جهان از آنها بريء هستند. اين بُعد هرچند از كاركردهاي مهم سياسي حج است، مسئله مهم اين است كه انقلاب اسلامي باعث شد تا اين كاركرد سياسي ظهور پيدا كند و به‌خصوص با بيانات امام خميني و تأكيدات ايشان در پيام‌هايشان به حجاج، برائت از مشركان، جايگاه و منزلت خاصي بيابد. همچنين اگرچه ايشان، به‌عنوان راهبر انقلاب، مسئله برائت از مشركين را بيان كردند، اين مسئله در ادبيات و مباني انقلاب هم به‌شدت مشهود است؛ چنان‌كه در شعارها و پيام‌هاي مردمي كه خواهان انقلاب و برچيده شدن نظام فاسد سلطنتي بودند، اين محتوا به چشم مي‏خورد. شعارهايي همچون ظلم‏ستيزي، مبارزه با استكبار، نفي سلطه غير و امثالهم، همگي از مباني انقلاب به شمار مي‏رفتند كه انقلاب اسلامي ايران با رخداد خود، آن را براي جهانيان به ارمغان آورد. نتيجه آنكه حج بايد كانوني براي گسترش معنويت به جهان شود، بايد مشكلات مسلمانان و جهان اسلام در آن موسم مطرح گردد و انديشمندان اسلامي، براي حل مشكلات مسلمانان تصميم بگيرند. لذا امام راحل=، حج را علاوه بر اينكه كانون توحيد قلمداد مي‌كردند، آن را وسيله‌اي براي تحول سياسي، اخلاقي و بين‌المللي مسلمانان مي‌پنداشتند، و با همين نگاه، بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، بحث برائت از مشركين را به‌عنوان ركن سياسي حج مطرح كردند. به‌اين معنا كه در حج، علاوه بر طواف و نماز و سعي و حضور در مشاعر، بايد از دشمنان بيزاري جوييم و جلوي سلطه‌گري آنها را بگيريم. بنابراين، حج امروز ايرانيان با حج قبل از انقلاب اسلامي، بسيار متفاوت است. امام خميني=، الگوي حج‌گزاري را حج ابراهيمي محمدي معرفي كردند. به‌ اين معنا كه در حج بايد همه منافع جوامع اسلامي تأمين شود و حج، انسان‌ها را متحول كند.
2. اتحاد امت اسلامي از ديگر ابعاد سياسي ـ اجتماعي حج مي‏توان به وحدت و اتحاد امت اسلامي و ايجاد همدلي بين مسلمانان در اين موسم اشاره كرد؛ به‌گونه‏اي‌كه مي‏توان ادعا كرد اين روح جمعي و جمع‏پذيري سياسي ـ اجتماعي در تار و پود حج تعبيه شده و از آن تفكيك‏ناپذير است. روشن است كه اسلام، مرز جغرافيايي نمي‌شناسد؛ هرجا مسلمانان حضور و غلبه دارند، منطقه اسلام است. آنچه آنان را از يكديگر جدا كرده و مي‌كند، رشد تفكرات غيراسلامي (مانند افكار ناسيوناليستي) و تنگ‏نظري‏هاي مذهبي و درنهايت، دسيسه‏هاي‌هاي دشمنان و فقدان رشد فكري كافي و بالندگي در بين مسلمانان است. حج، اين نيرو و اثر را دارد كه زمينه را براي تشكيل جامعه متحد اسلامي فراهم سازد. درحقيقت حج، نمونه كوچك امت واحده اسلامي است كه به‌صورت مقطعي تشكيل مي‌‌شود و هويت واحد امت اسلامي را عملاً به نمايش مي‏گذارد. توضيح آنكه مراسم حج، افراد و گروه‏هاي‏هاي مختلف اجتماعي زيادي را از مناطق و نژادها و زبان‏ها و سليقه‏هاي‏‌هاي مختلف، در كنار يكديگر قرار ‏مي‌‏دهد. اين در كنار يكديگر بودن، هويت واحدي را بين مسلمانان ايجاد مي‏كند و وحدت و همدلي را بين آنان عينيت مي‌‏بخشد. اين تقارن يادشده، در طول مراسم حج صورت مي‌گيرد و در چند نقطه به اوج خود مي‏رسد كه برخي از اين مراحل عبارت‌اند از: مرحله اول: حاجياني كه از يك شهر و منطقه عازم حج مي‏شوند، نوعاً در قالب كاروان و قافله طي مسير مي‌كنند، و اين، موجب همدلي مي‌شود و در كنار يكديگر زيستن را به آنها مي‌‌آموزد. مرحله دوم: ميقات كه درواقع، آغازي براي تلاقي گروه‏هاي‏‌‌هاي مختلف با يكديگر است؛ گرچه در اين مرحله، تلاقي به‌صورت تصادفي و غيرالزامي است. مرحله سوم: طواف و سعي، مرحله‌اي ديگر از اين تقارن است. نوعاً به دليل طواف‏‌هاي واجب يا مستحب، حجاج در كنار يكديگر و دوش به دوش هم به انجام عمل مي‌پردازند و اين اعمال مشترك، بستر مناسب‏تري را براي وفاق و همدلي فراهم مي‌‌آورد. حج‌گزاران اگر در طواف از پشت سر همديگر را مي‌بينند، در سعي، علاوه بر همدوشي، رو در روي يكديگر نيز قرار مي‌‌گيرند و گامي ديگر در مسير همدلي برداشته مي‌‌شود.
مرحله چهارم: اگر در طواف، برخي گروه‌ها و افراد با برخي ديگر تلاقي مي‌كنند و مشتركاً اعمالي را به ‌جا مي‏آورند، در عرفات و مشعر، همگان در عرصه‌اي واحد و زمان و مكان يكسان، در كنار هم قرار مي‏گيرند و اوج آن، همدلي باشكوه و همراهي با يكديگر است. در عرفات، اين همدلي را روز به نمايش مي‏گذارند و در مشعرالحرام، شب را با اين ايده به روز مي‏آورند و سپري مي‌‌كنند. مرحله پنجم: اگر در عرفات و مشعر فقط حضور و ذكر، حجاج را در كنار هم قرار مي‌‏دهد، در منا جملگي در يك كارزار بزرگ شركت مي‌‏كنند و همه حاضران در حج، به رمي جمره، قرباني و ديگر اعمال منا اقدام مي‌‌كنند. درحقيقت، اين مرحله بالاترين درجه ميزان همدلي است كه علاوه بر آن، همكاري و اشتراك در اقدام را تحقق مي‏بخشد. مسلمانان در هر گوشه‏اي از جهان كه باشند، با يكديگر پيوند ديني و اخوت دارند؛ البته اين در حدّ حرف و شعار است. آنچه آنها را عملاً به هم پيوند داده، حج و حضور در صحنه‏هاي‏‌‌هاي مختلفِ آن است. حاجي پس از آنكه در صحنه حج حضور مي‏‌يابد، خود را عضو مجموعه بزرگ‏تري به نام امت اسلامي قلمداد مي‌‌كند. اين تأثير و نقش حج را در تقويت هويت اجتماعي، به‌خوبي مي‌‌توان در تاريخ جوامع اسلامي، به‌ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران مشاهده كرد.
حج، همواره مانند قلبي در جهان اسلام تپيده و اين روح را در رگ‏هاي جوامع مختلف اسلامي تزريق كرده است. امام صادق7 در اين‌ باره مي‌‌فرمايد: «أَمَرَهُمْ بِمَا يَكُونُ مِنْ أَمْرِ الطَّاعَةِ فِي الدِّينِ وَ مَصْلَحَتِهِمْ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاهُمْ فَجَعَلَ فِيهِ الِاجْتِمَاعَ مِنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِيَتَعَارَفُوا» ؛ يعني خداوند در مكه و حج، اجتماع مسلمانان را از مشرق و مغرب قرار داد تا يكديگر را بشناسند. امام خميني= با تأكيد بر مسئله وحدت و همدلي مسلمانان در موسم حج، مي‌فرمايد: يكي از مهمّات فلسفه حج، ايجاد تفاهم و تحكيم برادري بين مسلمين است و بر دانشمندان و معمّمين لازم است مسائل اساسي سياسي و اجتماعي خود را با ديگر برادران در ميان گذارند. درحقيقت، تشكيل اجتماع ميليوني مسلمانان در موسم حج، فرصت بي‏مانند و مناسبي را فراهم مي‏سازد كه در اين اجتماع بي‏نظير، به مسائل مشترك و حياتي خود بينديشند و به منافع مادي و معنوي كه قرآن بدان اشاره كرده است، دست يابند. در اين مراسم عظيم، براي تمام دردها دوايي مشخص خواهد شد و براي حل مشكلات تصميم گرفته مي‌شود. درحقيقت حج، درس اتحاد مي‌دهد و فرصتي بهتر از حج براي اتحاد امت اسلامي وجود ندارد. اين دعوت به اتحاد و همدلي، با وقوع انقلاب اسلامي احيا شد و حج از يك فريضه صرفاً عبادي خارج، و به يك فريضه سياسي ـ اجتماعي تبديل شده است. البته اين مسئله را مي‏توان در اين ادعا يافت كه ادبيات و رويكرد انقلاب اسلامي ايران، ملي (ايراني) يا فرقه‏اي نبود؛ و به تمام كشورهاي اسلامي و مسلمانان، با نگاه وحدت‏گرايانه نظر داشت؛ نگاهي كه بعدها در سخنان و پيام‌هاي راهبران اين انقلاب عيني‏تر شد، و همگان را به وحدت، اتحاد و دوري از تفرقه و اختلاف دعوت كردند. درحقيقت، اين وقوع انقلاب اسلامي ايران بود كه باعث شد تا وحدت امت اسلامي، از يك حالت صوري و تشريفاتي درآيد و محملي براي مبادله مشكلات و مسائل مسلمانان ساير كشورهاي اسلامي شود. حتي اگر به خطاب‏هاي قرآن در امر به فريضه حج تأمل شود، اين نكته مهم مشخص خواهد شد كه آيات دعوت به حج، از آغاز، دربردارنده مفهوم اجتماعي فراگيري است و مخاطبان آن، «ناس» يعني توده‏هاي انساني‏اند؛ نظير آيه: (وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ) ؛ كه منادي حج، حضرت ابراهيم7 مردم را از اعماق زمين فرامي‏خواند تا پياده و سواره، از همه‌جا و با هر وسيله و از هر طبقه رهسپار حج شوند. درحقيقت حج، ادامه فلسفه جماعت و جمعه و عيد است، و همچنين فراگيرترين عامل، براي پراكندگي مسلمين از هر ملت و كشور است. بنابراين حج، به‌مثابه يكي از اركان عملي اسلام، در بنيان وحدت جامعه اسلامي و حركت آن، جايگاه اساسي دارد، و باشكوه‌ترين تجلي قدرت جهاني اسلام و اتحاد امت اسلامي است براي همه عصرها و نسل‌ها ؛ چنان‌كه مقام معظم رهبري هم به اين نقش مهم و اساسي حج كه متأثر از انقلاب اسلامي پررنگ‏تر شده است، اشاره كرده، مي‏فرمايد: حج، مظهر وحدت و اتحاد مسلمانان است. نخستين اثر نمايان حج، تزريق احساس وحدت و جماعت در يكايك مسلمانان و نشان دادن شكوه و شوكت اجتماع مسلمين به آنان و سيراب كردن ذهن هريك تن آنان از احساس عظمت است. با احساس اين حقيقت است كه مسلمين در هريك از كشورهاي اسلامي، شجاعت برخورد با اردوگاه ضديت با اسلام، يعني همين سلطه‏ سياسي، اقتصادي دنياي سرمايه‏سالاري و عوامل و ايادي آن و نيرنگ و فتنه‏گري آن را مي‏يابند. با احساس اين عظمت است كه دولت‌هاي مسلمان، با تكيه به مردم خود، از تكيه به قدرت‌هاي بيگانه، خود را بي‏نياز حس مي‏كنند و اين فاصله‏ مصيبت‏بار ميان ملت‌هاي مسلمان با دستگاه‏هاي حاكم بر آنان پديد نمي‏آيد.
امام صادق7 نيز در حديثي به اين نكته لطيف در اجتماع مسلمانان در موسم حج اشاره مي‌كند و مي‏فرمايد: «فجعل فيه الاجتماع، من المشرق والمغرب ليتعارفوا...» ؛ يعني خداوند، اجتماع عظيمي از مسلمانان شرق و غرب عالم را در اين سرزمين به وجود آورده است و شركت آنان را در اين كنگره عظيم، بدين سبب واجب كرده تا مسلمانان جهان، همديگر را بشناسند. به‌هرحال، چنان‌كه بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران نيز به‌درستي در تفسير جمله (لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ) بدان اشاره مي‏كند و به آسيب‏شناسي موضوع تفرقه مسلمين مي‌پردازد و خواهان اتحاد بين مسلمين مي‏شود: «... حج براي اين است كه مشكلات يك سال مسلمين را بررسي كنند و در صدد رفع مشكلات برآيند... . و يكي از بزرگ‏ترين و اساسي‏ترين مشكلات، عدم اتحاد بين مسلمين است». بنابراين وحدت و انسجام، بزرگ‏ترين عامل پيروزي است و رعايت اين اصل در مدينه و مكه براي دوستان و مؤمنان و مستضعفان، مايه اميد و نويد شده و براي دشمنان موجب يأس و نااميدي. در نتيجه، استمرار و پربار نمودن اين بُعد و جنبه سياسي ـ اجتماعي حج، مي‏تواند به وحدت جامعه بزرگ اسلام، در كل جهان منجر شود؛ چنان‌كه پيامبر گرامي اسلام9 هم در حج آخر عمر مباركشان، همگان را با منشور جهاني خود مورد خطاب قرار دادند و فرمودند: اَيُّها الناسُ اِنَّ رَبَّكم واحِدٌ وَاِنَّ أباكُم واحِدٌ، كُلُّكم لآِدم وَ آدمُ مِن تُرابٍ، اِنَّ اكَرَمَكُم عِندَ اللهِ أتقيكُم، وَ لَيسَ لِعَربيٍّ عَلَى عَجمِيٍّ فَضلٌ اِلاَّ بِالتقَّوى. اي مردم! خداي شما يكي است، پدر شما يكي است، همه شما از نسل آدم7 هستيد و آدم7 از خاك است، و ارزشمندترين شما نزد خداوند، پرهيزكارترين شماست، و عرب را بر عجم برتري نيست؛ مگر به تقوا و پرهيزكاري. امروز با وقوع انقلاب اسلامي، شاهد تحقق اين آرزوي ديرينه بنيانگذار انقلاب اسلامي و تحقق يكي از اهداف اصلي فريضه عبادي، سياسي و اجتماعي حج، يعني وحدت و اتحاد امت اسلامي هستيم. وحدتي كه پيش‌تر به اين صورت وجود نداشت، و اين انقلاب اسلامي بود كه با آرمان‏هاي وحدت‌آفرين خود، همگان را به اين راهبرد دعوت كرد تا حج، صرف يك تجمع عبادي نباشد؛ بلكه به محلي براي اتحاد امت اسلامي بدل شود تا بتوانند مشكلات خود را با يكديگر در ميان بگذارند و از مشكلات ديگر كشورهاي اسلامي نيز مطلع شوند. 3. حل مسائل و مشكلات جهان اسلام از ديگر ابعاد سياسي و اجتماعي حج، مي‏توان به فرصت‌هاي عظيم و مغتنم حج در راستاي بهره‏برداري سياسي و اجتماعي، براي بيان مسائل و مشكلات كشورهاي اسلامي و مسلمان مناطق مختلف جهان و حل آنها اشاره كرد. در اين موسم عبادي ـ سياسي كه تمام مسلمانان از سراسر دنيا در آنجا جمع هستند، بهترين موقعيت براي بيان مسائل و مشكلات سياسي ـ اجتماعي و ديگر مسائل كشورها و مناطق مختلف جهان است. مسلمانان شركت كننده در اين مراسم، در كنار خانه امن الهي كه مركز جهان اسلام است، مي‏توانند بسياري از گرفتاري‏ها و نابساماني خود و ديگران را برطرف كنند. درواقع، هدف اصلي دشمنان مسلمانان، ايجاد اختلاف ميان فرقه‏هاي اسلامي است. آنها با پاشيدن بذر نفاق مي‏خواهند به هدف‏هايشان دست يابند و راحت‏تر بر مسلمانان حكومت كنند. در اين مراسم، مسلمانان به سرنوشت يكديگر توجه دارند و در پي آن هستند تا دشمن واقعي خود را بشناسند و از توطئه‌ها و نقشه‏هايش آگاه شوند و نقاب از چهره او بردارند و در برابرش بايستند و با او مبارزه كنند. حضرت امام در اين‌ باره با مخاطب قراردادن همه گويندگان و نويسندگان، مي‏فرمايد: اي گويندگان! نويسندگان! در اجتماع بزرگ عرفات و مشعر و منا و مكه معظمه و مدينه منوره، مسائل اجتماعي و سياسي مناطق خود را به گوش برادران ايماني برسانيد و ازهم طلب نصرت كنيد. در كنار حل مسائل و مشكلات جهان اسلام، مهم‌ترين جنبه سياسي مراسم حج، خنثي كردن توطئه‏هاي دشمنان است. مسلمانان بايد همواره هوشيار باشند و تك‏تك توطئه‏هاي دشمنان را بشناسند و با قاطعيت با توطئه‌ها مقابله كنند. «امروز استكبار جهاني، حتي بيش از خود مسلمانان به اين حقيقت پي ‏برده است كه لايزال الدين قائما ما قامت الكعبه و دانسته است كه حج با بار سياسي و محتواي بيداركننده و ابعاد مختلف اجتماعي، سياسي، فرهنگي، نظامي و اقتصادي، چه حركتي را در سطح ملل مسلمانان جهان مي‏خواهد بيافريند، و هرسال تحول بنيادين را در روابط داخلي و نيز در صحنه جهاني مي‏تواند به وجود آورد». به همين دليل، دشمنان همواره مي‏كوشند اين حركت سياسي را تنها حركتي عبادي معرفي كنند كه محتواي سياسي ندارد. آنان به‌خوبي مي‏دانند كه اگر اين مناسك با تشريفات ظاهري برگزار شود، براي آنان هيچ خطري ندارد و مي‏توانند در بسياري از موارد منافع خود را نيز تأمين كنند و آرام‌آرام درباره چگونگي برگزاري مراسم حج نظر بدهند. درحقيقت، حج قدرت، وحدت، يگانگي و همبستگي مسلمانان را نشان مي‏دهد تا دشمن به اين قدرت و وحدت بي‏نظير پي ببرد. بنابراين، «حج، باشكوه‏ترين تجلي قدرت جهاني اسلام براي همه عصرها و نسل‏هاست». امام صادق7 فرمود: «اَلحجُّ جِهادُ كُلِّ ضَعيفٍ» ؛ «حج، جهاد ناتوانان است». در اين جهاد، ناتوانان با استكبار جهاني مبارزه، و توطئه‏هاي آنان را خنثي مي‏كنند و چهره شرك و نفاق و توطئه‏گران را آشكار مي‏سازند. هرچند به بخشي از اين بُعد در بالا اشاره شد، نكته حايز اهميت در اينجا اين است كه برخي كشورهاي اسلامي كه فقط در نام و پوسته خود اسلامي بوده و هستند و حكّام و سران آنها ارزش و اهميت خاصي براي اين كاركردهاي سياسي حج قايل نبوده و نيستند، با وقوع انقلاب اسلامي در ايران، نگاه خاصي به مسلمانان پيدا كردند كه برخاسته از آرمان‏هاي انقلاب اسلامي ايران بود؛ آرمان‏هايي كه نشئت گرفته از قرآن و مباني اسلامي بود و همگان را به حل مشكل همديگر و اهتمام به امور مسلمين فرامي‏خواند؛ كاركردي كه پيش‏تر به اين صورت وجود نداشت و به‌اذعان اغلب كساني كه با آموزه‏هاي انقلاب اسلامي ايران آشنا هستند، اين بُعد و جنبه را انقلاب اسلامي ايران احيا كرد.
4. از‌بين بردن امتيازات از كاركردهاي اجتماعي و سياسي حج، مي‏توان به لغو امتيازات گروهي و طايفه‏اي اشاره كرد. كاربرد واژه ناس (توده مردم) و اينكه كسي را بر كسي فضيلتي ندارد و همگان از مكي‏ها و ديگران در بهره‏گيري از خانه‌ها و امكانات مكه، مساوي‌اند و ميان شهري و روستايي، آشنا و بيگانه، و بياباني و صاحب‌منصب اجتماعي تفاوتي نيست، بدان معنا خواهد بود كه در حج، هرگونه امتيازات لغو مي‏شود تا زمينه براي همبستگي اجتماعي و سياسي افزايش يابد. عدم تفاوت‏ها و برداشتن امتيازات، حتي براي يك مقطع كوتاه زماني، به‌معناي برابري انساني است، و اين مسئله موجب مي‏شود تا انديشه برابري انساني و عدم تفاوت‌هاي برخاسته از مال و مكنت و منصب در ميان مردم، به‌عنوان يك اصل، جاي‌گزين انديشه تفاوت‌هاي نژادي يا برتري برپايه اعتباريات شود. اين‌گونه است كه شاه و گدا و امير و رعيت، برابري خود را با ديگري نشان مي‏دهد تا تنها معيار برتري نه در دنيا بلكه در آخرت، تقوا قرار گيرد؛ زيرا تقوا امري نيست كه بتوان برپايه آن، خود را بر ديگري برتري داد و مدعي شد كه چون من ازنظر تقوا از ديگري برترم، بر او مقدم هستم؛ زيرا اين تفكر، خود، ضد تقواست و اين‌گونه است كه هيچ‌كس در كنار ديگري احساس برتري نمي‏كند و همه اعتبارات و امتيازات ظاهري از ميان مي‏رود. آيات ۱۲۵ و ۱۹۹ سوره بقره و آيات ۲۵، ۲۷ و ۲۸ سوره حج، هرگونه امتيازي را در حج نفي، و زمينه اتحاد و يگانگي بشري را فراهم مي‌كند. درحقيقت حج، عرصه تلاقي انديشه‏هاي‌هاي شكل گرفته در عالم اسلام است. طبيعي است كه مذهب‏ها و مسلك‏هاي‏‌‌هاي مختلفي كه در حاضر در حج حضور مي‌‌يابند، به‌نوعي يكديگر را به چالش مي‌‌كشند و پرسش‏هايي را درباره يكديگر مطرح مي‌‏سازند. اين موضوع كه به‌صورت قهري در عرصه حج مطرح مي‏شود، موجب رشد افكار و انديشه‌ها در عالم اسلام، و ترويج تفكرات مي‌گردد و اين پديده، نتايج مبارك و مختلفي را براي مسلمانان در پي خواهد داشت. بدون ترديد، انقلاب اسلامي ايران باعث اين تحول اساسي، شده است و همگان بر آن، اذعان دارند.
5. ولايت‏پذيري از ديگر ابعاد سياسي ـ اجتماعي حج كه با وقوع انقلاب اسلامي احيا شد، مي‏توان به شناخت و آزمايش ولايت‏پذيري امت اسلامي اشاره كرد؛ چنان‌كه امام باقر7 به فلسفه اين مسئله مهم پرداخته است و مي‏فرمايد: اِنَّما اُمِروُا اَنْ يَطوُفوا بِهَذِه الاَحجارِ ثُمَّ يَاُتُونا فَيعلِمونا وَلاَيَتَهُم... . مسلمانان بدين سبب مأمور شده‏اند به دور اين سنگ‏ها (خانه كعبه) طواف كنند كه پس از پايان حج و بازگشت از مكه، ولايت خويش را نسبت به ما اعلام كنند. درواقع مي‏توان ادعا كرد كه از جمله فلسفه‏هاي بزرگ سياسي حج، اعلام ميزان ولايت و اطاعت از ولايت است، و مسلماناني كه به حج مي‏روند، بايد اين را در عمل ثابت كنند؛ چنان‌كه امام صادق7 مي‏فرمايد: هَذا بَيتٌ اِسْتَعبَدَ اللهُ بِه خَلقَه لِيَختبِرَ طاعَتَهُم فِي إتيانه. اين خانه‏اي‌است كه خداوند، بندگان خويش را به‌وسيله آن، به عبادت و اطاعت خويش فراخوانده تا با انجام اين عبادت سنگين، ميزان اطاعت و بندگي آنان را بيازمايد. هرچند مي‏توان ادعا كرد كه ولايت‏پذيري، از ابعاد حج است كه در روايات، به‌عنوان فلسفه اصلي حج بيان شده، بايد توجه داشت كه حج بدون ولايت، حج جاهلي است و دشمنان از حج با ولايت مي‏هراسند؛ زيرا حج، شالوده و بنيان جبهه استعمار و استكبار را مي‏لرزاند. براي نمونه بايد به مسلماناني اشاره كرد كه در مسجدالحرام با آب زمزم وضو مي‏گيرند، مقابل كعبه، سجده مي‏كنند و بهترين قرائت را از قرآن دارند. اما آيا دشمن از اعمال آنها مي‏هراسد؟ درحقيقت، انقلاب اسلامي ايران كه برپايه اعتقاد مردم به مذهب و ولايت و با راهبري يك فقيه به پيروزي رسيد، ولايت را به‌عنوان يكي از اركان اصلي كه غبارِ فراموشي بر آن نشسته بود، مطرح كرد و حج بدون ولايت را حجي ناتمام خواند و به همه مسلمانان، اين نكته را بيان كرد كه ولايت امامان، نقش تعيين‏كننده در پذيرش عبادات دارد. بنابراين حج، تجلي‏گاه معرفت به امام، تجلي‏گاه عظمت امام و علم امام است كه با انقلاب اسلامي ايران احيا و پويا شد.
نتيجه‏گيري انقلاب اسلامي ايران، تأثيرات مهمي بر نظام بين‌الملل و مناسبات آن بر جاي گذاشت؛ مانند تأثيرات عميق بر ابعاد و جنبه‏هاي سياسي ـ اجتماعي فريضه حج كه باعث تبلور اسلام سياسي در منطقه خاورميانه به‌طور خاص، و ساير كشورهاي اسلامي به‌طور عام شد. با ملاحظه حكمت‏ها و فلسفه‏هاي اعمال و مناسك حج مي‏توان تا حدود زيادي پيوستگي حج را با سياست مشاهده كرد. در حج، علاوه بر ابعاد عبادي و معنوي، اهتمام به ابعاد سياسي، از جمله اعلان برائت از مشركان، اتحاد مسلمين، تعاون و تلاش براي حل مشكلات آنها نيز به‌ويژه پس از انقلاب اسلامي ايران و تأثيرات افكار و انديشه‏هاي امام خميني پررنگ‏تر شده است؛ چنان‌كه امام خميني بر فلسفه سياسي ـ اجتماعي حج تأكيد كرده و مي‏فرمايد: «آن‌طور كه آخوندهاي درباري مي‏گويند كه حج بايد ازجهات سياسي خارج باشد. اينها نمي‏دانند كه حج براي اين مسائل و براي قيام ناس بوده است». رخداد انقلاب اسلامي در ايران، ابعاد حج را در مقياسي گسترده احيا كرد و امروز، همه مسلمانان جهان به اين نقش راهبري و راهبردي جمهوري اسلامي ايران باور دارند و حج سياسي را از بركات انقلاب اسلامي ايران مي‏دانند كه با وقوع انقلاب ايران، دگرگون گشته، آثار سياسي و اجتماعي آن احيا شده است.
كتابنامه
٭ قرآن كريم. 1. ابعاد سياسي و اجتماعي حج در قرآن، جعفر سبحاني، در پايگاه اطلاع‏رساني حج. 2. ابعاد سياسي و اجتماعي محمدتقي رهبر، حج، 1381. 3. انقلاب اسلامي و تحول در عرصه نظام بين‌الملل، عليرضا رضاخواه، در ويژه‏نامه سيبي از انقلاب، بهمن 1390، ش انتشار 18049. 4. بازتاب جهاني انقلاب اسلامي، منوچهر محمدي، فصلنامه 15 خرداد، ش 5، سال 1384. 5. بحارالانوار، محمد باقر مجلسي. 6. پيام مقام معظم رهبري به حجّاج بيت الله الحرام، در تاريخ 26 خرداد 1370. 7. تحف العقول، حسن بن شعبه حراني. 8. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ 25، تهران، 1369. 9. حج در كلام و پيام امام، روح الله موسوي خميني، چ3، تهران، عروج، 1376. 10. حج در كلام و پيام امام خميني، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني. 11. حج و عمره در قرآن و حديث، محمد محمدي ري‏شهري، با همكاري عبدالهادي مسعودي، ترجمه، جواد محدثي، نشر دارالحديث. 12. خبرگزاري حج. 13. خبرگزاري رسا. 14. در راه برپايي حج ابراهيمي، عباس‏علي عميد زنجاني، قم، مشعر، ۱۳۷۵. 15. رهنمودهاي امام خميني. 16. السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، ابن ادريس حلّي، قم، 1410. 17. صحيفه نور، امام خميني، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، 1370. 18. علل الشرايع، شيخ صدوق. 19. كلمات قصار، امام خميني. 20. مباني ديني و سياسي برائت از مشركين، سيد جواد ورعي، قم، نشر مشعر، 1381. 21. وسائل الشيعه، حر عاملي.




نظرات کاربران