جلوههایی از حج ابراهیمی
برائت از دشمنان خدا و آنچه مانع رشد و تکامل انسان و سدّ راه سعادت اوست، قبل از آنکه بُعد سیاسی- اجتماعی داشته باشد، جنبه اعتقادی و تربیتی دارد و مؤمن با تأسی به خدا و رسول باید از دشمنان تبری جوید.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، برائت از دشمنان خدا و آنچه مانع رشد و تكامل انسان و سدّ راه سعادت اوست، قبل از آنكه بُعد سياسي- اجتماعي داشته باشد، جنبه اعتقادي و تربيتي دارد و مؤمن، به حكم انگيزه ايماني و با تأسّي به خدا و رسول، ميبايست از هرچه كه سدّ راه خدا است و هر كس كه در مقام خصومت با خلق اوست، تبرّي جويد و عُلقه روحي و عملي خود را قطع كند و با دشمنان خدا طرح دوستي نيفكند.
قرآن به اين اصل مهم ايماني اهتمام ورزيده و بارها آن را متذكّر شده است. از جمله خطاب به پيامبر صلي الله عليه و آله ميفرمايد: «لا تَجِدُ قوماً يؤمنُون باللَّه و اليَوم الآخر يوادّون من حادّ اللَّه و رسوله و لو كانوا آبائهم أو أبنائهم أو اخوانهم أو عشيرتهم، اولئك كتب في قلوبهم الإيمان و أيّدهم بروح منه و يدخلهم جنّات تجري مِنْ تحتها الأنهار خالدين فيها، رضي اللَّه عنهم و رضوا عنه، اولئك حزب اللَّه ألا إنَّ حزب اللَّه هم المفلحون».
«هيچ گروهي را كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند، نخواهي يافت كه با دشمنان خدا دوستي كنند هرچند پدران، فرزندان، برادران يا خويشاوندانشان باشند. خداوند ايمان را در دلهاي اينان تثبيت كرده و با عنايت خاص خود تأييدشان نموده است و در بهشت برين جاي ميدهد.خدا از آنها خشنود و آنها از خدا خشنودند، اينها حزب خدا هستند و حزب خدا رستگارانند».
نكته شايان توجهي كه در آيه بدان اشاره شده و نبايد از آن به سادگي گذشت، ويژگي «حزب خدا» يعني جامعه مؤمن و متشكّل اسلامي است كه عبارت است از «برائت از دشمنان خدا و قطع رابطه مودّت با آنها» تنها در چنين صورتي است كه شاهد پيروزي بر احزاب و شياطين خواهند بود؛ چه، دوستي با دشمنان خدا جز ذلت و حقارت براي مسلمانان ببار نخواهد آورد و معالأسف امرزه شاهد چنين سرنوشتي براي اغلب كشورهاي اسلامي كه با كفار طرح دوستي افكندهاند، ميباشيم.
همچنين قرآن كريم در مقام نقل سخن حضرت ابراهيم با آذر و گروه بتپرست چنين ميگويد: «وَ اذ قال ابراهيمُ لأبيهِ و قَومِهِ انَّني بُرَآءٌ مما تعبدون؛ و آنگاه كه ابراهيم به پدر خود و قومش گفت من از آنچه شما پرستش ميكنيد بيزارم».
و مؤمنان را به تأسّي جستن به ابراهيم و همراهانش فرا خوانده و ميفرمايد: «قَد كانَتْ لَكُمْ اسوةٌ حسنةٌ في ابراهيم و الّذين معه اذ قالوا لقَومِهم انّا بُرَءَآؤُا منكم و ممّا تعبدون من دون اللَّه كفرنا بكم و بدا بيننا و بينكم العداوة و البغضاء أبداً حتي تؤمنوا باللَّه وَحْدَهُ ....؛ براي شما در(سيره) ابراهيم و يارانش سرمشق نيكويي است آنگاه كه به قومشان گفتند ما از آنچه جز خدا ميپرستيد بيزاريم، نسبت به شما كافريم و ميان ما و شما دشمني و كينه پديد آمده تا به خداي يگانه ايمان آوريد ...».
چنانكه ملاحظه ميكنيم، ابراهيم باني كعبه و حج و پيامبري كه آيين حنيف او اساس و معيار در آيين اسلام است، در مسأله برائت اسوه و سرمشق قرار گرفته و اين برائت تا بدانجا پيش ميرود كه بهصورت كينهاي آشتيناپذير نسبت به مشركان درميآيد تا هنگامي كه آنان به صراط مستقيم توحيد بازگردند.
بدين ترتيب بر مؤمنان وحج گزاران و اهل قبله است كه قهرمان توحيد، ابراهيم عليه السلام را به عنوان اسوه حسنه سرمشق سازند و برائت از دشمنان خدا و بتهاي زمان و اقطاب شرك را كه كمر به نابودي اسلام و به ذلت كشيدن مسلمانان بستهاند طرد و نفي كنند و خطرشان را دست كم نگيرند و همانگونه كه در طواف و سعي و ساير مناسك، قدم جاي قدم ابراهيم مينهند، همچون ابراهيم نقاب از چهره نمروديان زمان برافكنند و با شرك و بتپرستي و دجالهاي قرن، در هر چهرهاي كه هستند بستيزند و از آنها اعلام برائت كنند و قلب خويش را از كينه آنان لبريز سازند و تا هنگامي كه ريشه فتنه و فساد بركنده نشود از پاي ننشينند.
برائت در آيين محمد صلي الله عليه و آله
برائت ابراهيمي در آيين جهانشمول اسلام همچنان استمرار يافته و به شكل نهايي خود ميرسد. ابراهيم مبارزه با اقطاب شرك و انديشه بتپرستي را آغاز ميكند و محمد صلي الله عليه و آله به تكميل آن ميپردازد. بتها را از كعبه بيرون ميريزد و خانه خدا را پاكسازي ميكند و با بتپرستان و مشركان به نبرد برميخيزد و برائت از آنان را با بانگ بلند در موسم حج اعلام ميدارد.
آيات متعددي از قرآن به برائت از كافران و مشركان و نبرد با دشمنان خدا و بيزاري از اعمال و جرائم آنان فرمان ميدهد. از جمله در آغاز سوره مباركه ممتحنه، كه به اسوه بودن ابراهيم در امر برائت اشاره دارد، و همچنين در پايان آن سوره، مؤمنان را از دوستي با دشمنان خدا و آنان كه مورد غضب خداوند قرار گرفتهاند برحذر داشته است.
در آغاز ميگويد: «يا ايُّهَا الّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذوا عدوّي و عدوَّكم أولياء تلقون الَيهم بالمودّة و قد كفروا بما جائكم من الحقّ؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد دشمن من و دشمنان خود را دوستان نگيريد و با آنها طرح دوستي نيفكنيد، در حاليكه آنها به آيين راستين شما كفر ورزيدهاند».
و در پايان ميفرمايد: «يا ايُّهَا الّذين آمَنوا لا تَتَوَلَّوْا قوماً غضب اللَّه عليهم قد يَئِسوا من الآخرة كما يئس الكفّار من أصحاب القبور؛ اي ايمانآوردگان، با آن گروه كه مورد خشم و غضب خدا هستند دوستي نكنيد، آنها از آخرت مأيوسند همانگونه كه كفار از اهل قبور نااميدند».
هرچند مصداق بارزِ غضب شدگان، به قرينه موارد ديگر قرآن، يهوديانند اما مورد، مخصِّص نيست و دليلي ندارد كه ساير غضبشدگان از اهل كتاب، كفار، منافقان، مشركان و يا ساير دشمنان اسلام را شامل نباشد؛ زيرا «الكفر ملّة واحدة» در هر حال اين آيات با صراحت و قاطعيت مؤمنان را از دوستي با دشمنان خدا برحذر داشته و بر آن تأكيد ميورزد.
آيات ديگري نيز در قرآن به چشم ميخورد كه پيامبر را به برائت از اعمال مشركان و مجرمان فرمان ميدهد، مانند: «فَان عصوك فقُل انّي بريءٌ ممّا تَعْملُون؛ پس اگر از فرمان تو سرپيچي كردند، بگو من از اعمال شما بيزار و رويگردانم».
و: «و انَا بريءٌ ممّا تجرمون؛ و من از جرائم شما برائت ميجويم.»
و بدين ترتيب برائت دراعتقاد و عمل، مورد توجه قرآن قرار گرفته و به آن فرمان داده است.