آیت الله اعرافی تبیین کرد؛ 

فقه تقریب از تقیه مداراتی فراتر است آیت الله اعرافی تبیین کرد؛ 

فقه تقریب از تقیه مداراتی فراتر است آیت الله اعرافی تبیین کرد؛ 

فقه تقریب از تقیه مداراتی فراتر است بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
آیت الله اعرافی تبیین کرد؛ 

فقه تقریب از تقیه مداراتی فراتر است آیت الله اعرافی تبیین کرد؛ 

فقه تقریب از تقیه مداراتی فراتر است آیت الله اعرافی تبیین کرد؛ 

فقه تقریب از تقیه مداراتی فراتر است آیت الله اعرافی تبیین کرد؛ 

فقه تقریب از تقیه مداراتی فراتر است آیت الله اعرافی تبیین کرد؛ 

فقه تقریب از تقیه مداراتی فراتر است
آیت الله اعرافی تبیین کرد؛

فقه تقریب از تقیه مداراتی فراتر است

ارتباط با عامه (اهل سنت) باید همراه با مدارا و اخلاق و رفتار خوب باشد. رفتار همراه با رفق و مدارا که با شیعیان داریم، با مخالفین هم داشته باشیم.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، گزيده اي از مباحث «اصول و روش‌ هاي تربيتي» كه توسط آيت الله عليرضا اعرافي در قالب كرسي خارج فقه، با عنوان «فقه تربيتي» اصل قدرت و استطاعت مربي و متربي (رفق و مدارا) براي طلاب حوزه علميه قم تدريس مي گردد را منتشر مي كند.
اشاره به مباحث قبل: بحث در رفق و مدارا به عنوان اصل و روش بود. اين رفق و مدارا دو جايگاه بحث دارد: 1ـ رفق و مدارا در تعاملات بين افراد و ارتباطات اجتماعي كه به عنوان اصل اخلاقي و محوري در اخلاق اجتماعي مطرح است. در روايات هم مورد تأكيد قرار گرفته است. 2ـ رفق و مدارا به عنوان اصلي در تعليم و تربيت كه بحث بعدي و اصلي ما است. ابتدا بحث رفق و مدارا به عنوان قاعده و اصل اخلاقي پرداخته مي شود و سپس بحث دوم كه موضوع اصلي بحث ما است، وارد مي ‌شويم.
منابع روايي رفق و مدارا بحث رفق و مدارا در ابواب مختلف روايي وارد شده كه تعدادي از روايات بيان شد و در اين جلسه بيان روايات تكميل مي گردد. روايات در بحار الانوار جلد 72 كتاب العشره باب 42 وارد شده و همچنين در باب 87 ذيل بحث تقيه نيز بخشي از روايات وارد شده است. در وسايل الشيعه كتاب العشره در چند باب روايات مربوط به اين موضوع ديده مي ‌شود. كتاب العشره باب 2 و 3 رواياتي وارد شده و در باب 121 با عنوان «مداراة الناس» و همچنين باب 106 نيز آمده است.
در وسايل بحث «جهاد النفس» باب 68 در مورد «خُرق» رواياتي وارد شده و در ابواب ديگر هم روايات نقل شده است.
تقيه مداراتي مطلب ديگر كه بايد مورد توجه قرار گيرد، بحث روابط با مخالفين مذهب و اهل سنت است؛ در اين مورد بحثي تحت عنوان «تقيه مداراتي» وجود دارد كه در اين حوزه خاص وارد شده است. در ارتباط با عامه دو نوع ادله موجود است: 1) ارتباط با عامه بايد همراه با مدارا و اخلاق و رفتار خوب باشد. رفتار همراه با رفق و مدارا كه با شيعيان داريم، با مخالفين هم داشته باشيم. 2) در خصوص تقيه مداراتي است. تقيه عبارت از؛ اخفاي عقيده يا عمل است؛ (عدم اظهار عقيده). اين فراتر از مدارا و رفق در رفتار است. اخفاي عقيده با هدف حفظ روابط اجتماعي است.
انواع تقيه 1. تقيه خوفي و از سر ترس؛ 2. تقيه مداراتي؛ در اين نوع تقيه، خوف و ترسي هم نيست ولي گاهي فرد عقيده ‌اش را اظهار نمي ‌كند و يا به خاطر مدارا با اهل سنت اخفاء مي ‌كند. به اين نكته بايد توجه كرد. نكته ديگر اينكه تقيه ‌اي هم داريم كه يك نوع از تقيه مداراتي است كه در اين نوع تقيه براي مدارا و رعايت تعامل، برخلاف عقيده ‌اش عمل مي ‌كند. مدارايي كه بر خلاف نظر فقهي ‌اش است، انجام مي ‌دهد مثلاً بر خلاف نظر خود، در نماز مُهر نمي ‌گذارد.
پرسش: عدم توهين به مقدسات اهل سنت به چه نحو است؟
پاسخ استاد: عدم توهين هم شايد نوعي تقيه محسوب شود، شايد به عنوان اولي حرام باشد، جاي بحث دارد. فقه تقريب فراتر از تقيه است كه جاي كار فراوان دارد. كاش كسي خوب وارد شود و كار كند. البته اگر كسي فقه تعليم و تربيت را به معناي عام بگيرد كه شامل مباحث اخلاقي هم بشود، مي ‌تواند هر دو نوع مدارا را در يكجا مطرح و بحث كند.
جمع بندي كلي
پنج معنا براي قدرت (مربي و متربي) بيان گرديد و در ذيل آن بيان شد كه قاعده رفق و مدارا با بحث ما مرتبط است كه دو جنبه دارد: 1) مدارا در روابط بين افراد كه در فقه روابط اجتماعي مطرح مي ‌شود. 2) مدارا در روابط بين مربي و متربي كه به عنوان اصل تربيتي مطرح است و در فقه تعليم و تربيت بايد بحث شود. با اين توجيه وارد بحث رفق و مدارا شديم. حالا برمي ‌گرديم و مروري به روايات حوزه «رفق و مدارا» داشته باشيم؛ سپس در جمع ‌بندي مفهومي روايات نكاتي بيان مي گردد.
روايات رفق و مدارا در بحارالأنوار
بحارالانوار جلد 72 ص 51 كتاب العشره باب 42 الرفق و اللين و كف الأذى و المعاونة على البر و التقوى‏
در اين باب رواياتي وارد شده كه عنوان رفق دارد و برخي با عنوان‌ هاي ديگر از قبيل اذيت نكردن ديگران و ... بيان شده كه بيانگر مصداق ‌هاي رفق و مدارا است. 1. كِتَابُ الْإِمَامَةِ وَ التَّبْصِرَةِ، عَنْ سَهْلِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَشْعَثِ عَنْ مُوسَى بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏: «الرِّفْقُ يُمْنٌ‏ وَ الْخُرْقُ شُؤْمٌ»‏. 2. وَ مِنْهُ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ «الرِّفْقُ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْ‏ءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا يُنْزَعُ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا شَانَهُ». 3. ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَنْ تَحْرُمُ عَلَيْهِ النَّارُ غَداً قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْهَيِّنُ الْقَرِيبُ اللَّيِّنُ السَّهْلُ». (1) 4. ابن الوليد عن الصفار عن ابن معروف عن سعدان بن مسلم عن عبدالله بن سنان عن أبي عبد الله (ع) قال قال رسول الله (ص)‏ و ذكر مثله.‏ (2) سند اين روايت معتبر است. چندين روايت به اين مضمون وارد شده است. 5. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ «أَعْقَلُ النَّاسِ أَشَدُّهُمْ مُدَارَاةً لِلنَّاسِ وَ أَذَلُّ النَّاسِ مَنْ أَهَانَ النَّاسَ».‏ (3) 6. عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ عَنِ الْأَسَدِيِّ عَنْ سَهْلٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ (ع) قَالَ: «كَانَ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ أَنْ قَالَ إِلَهِي مَا جَزَاءُ مَنْ كَفَّ أَذَاهُ عَنِ النَّاسِ وَ بَذَلَ مَعْرُوفَهُ لَهُمْ قَالَ يَا مُوسَى تُنَادِيهِ النَّارُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا سَبِيلَ لِي عَلَيْكَ».‏ (4) در اين روايت بحث از مدارا نيست، بلكه عنوان «كف الاذي» بوده كه بر مدارا قابل تطبيق است. اذيت نكردن گويا مصداق مدارا است. مدارا مخالف خُرق و اذيت است. البته از حيث سند، معتبر نيست. 7. أَبِي عَنِ الْكُمُنْدَانِيِّ وَ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «شَرَفُ الْمُؤْمِنِ صَلَاتُهُ بِاللَّيْلِ وَ عِزُّهُ كَفُّ الْأَذَى عَنِ النَّاسِ».‏ (5) 8. أبي عن الكمنداني عن أحمد بن محمد عن أبيه عن ابن جبلة عن ابن سنان عن أبي عبد الله (ع) قال‏ قال جبرئيل للنبي (ص) و ذكر مثله مع زيادة. 9. محمد بن أحمد بن علي الأسدي عن محمد بن جرير و الحسن بن عروة و عبد الله بن محمد الوهبي جميعا عن محمد بن حميد عن زافر بن سليمان عن محمد بن عيينة عن أبي حازم عن سهل بن سعد عن النبي (ص)‏ مثله‏. (6) اين روايات هم چنانچه ملاحظه مي ‌كنيد، «كف الاذي» است نه مدارا. 10. أَبِي عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنْ سَهْلٍ عَنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَقُولُ‏: «إِنَّ قَوْماً مِنْ قُرَيْشٍ قَلَّتْ مُدَارَاتُهُمْ لِلنَّاسِ فَنُفُوا مِنْ قُرَيْشٍ وَ ايْمُ اللَّهِ مَا كَانَ بِأَحْسَابِهِمْ بَأْسٌ وَ إِنَّ قَوْماً مِنْ غَيْرِهِمْ حَسُنَتْ مُدَارَاتُهُمْ فَأُلْحِقُوا بِالْبَيْتِ الرَّفِيعِ قَالَ ثُمَّ قَالَ مَنْ كَفَّ يَدَهُ عَنِ النَّاسِ فَإِنَّمَا يَكُفُّ عَنْهُمْ يَداً وَاحِدَةً وَ يَكُفُّونَ عَنْهُ أَيَادِيَ كَثِيرَةً». (7) در اين روايت هم مصداق مدارا و رفق بيان شده است. 11. الْأَرْبَعُمِائَةِ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع):‏ «الْمُؤْمِنُ نَفْسُهُ مِنْهُ فِي تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ». (8) سند اين روايت اشكال دارد اما دلالت آن خوب است چون مردم از دست كسي كه در راحتي و آسايش باشند، نشانگر مداراي وي است. 12. هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ النَّبِيَّ (ص) قَالَ: «نِعْمَ وَزِيرُ الْإِيمَانِ الْعِلْمُ وَ نِعْمَ وَزِيرُ الْعِلْمِ الْحِلْمُ وَ نِعْمَ وَزِيرُ الْحِلْمِ الرِّفْقُ وَ نِعْمَ وَزِيرُ الرِّفْقِ اللِّينُ».‏ (9) 13. أَبُو عَمْرٍو عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الْجُعْفِيِّ عَنْ زَائِدَةَ عَنْ هِشَامِ بْنِ حَسَّانَ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ: «قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) أَيُّ الْإِسْلَامِ أَفْضَلُ قَالَ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ».‏ (10) اينكه مردم از دست و زبان كسي در أمان باشند، مي ‌تواند مصداق رفق و مدارا باشد. 14. بِإِسْنَادِ الْمُجَاشِعِيِّ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ «إِنَّا أُمِرْنَا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أُمِرْنَا بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ»‏. (11) اين روايت خالي از اشكال نيست اما از حيث دلالت در آن دو احتمال است: الف) پيامبران از حيث انسان بودن، مأمور هستند تا در روابط اجتماعي با مردم مدارا كنند. ب) احتمال دارد به اين معني باشد كه پيامبران به عنوان مبلّغ و مربي موظف باشند به اينكه با مخاطب و متربي خود مدارا نمايند. تعبير «وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك» (12) هم ناظر به اثرگذاري و ديگر‌سازي است. 15. عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ «أَعْقَلُ النَّاسِ أَشَدُّهُمْ مُدَارَاةً لِلنَّاسِ».‏ (13) سند اين روايت هم معلوم نيست اعتبار داشته باشد. مي‌ توان گفت كه تعدادي از اين روايات با عنوان رفق و مدارا وارد شده اما ساير روايات با عناوين ديگر بيان شده كه بر مدارا قابل تطبيق است. 16. الْوَرَّاقُ عَنْ سَعْدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَخِيهِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي‏ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏: «أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرِّ النَّاسِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَنْ أَبْغَضَ النَّاسَ وَ أَبْغَضَهُ النَّاسُ»
كسي كه رابطه بُغض‌ آلود داشته باشد، شرور حساب شده است. «ثُمَّ قَالَ أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ هَذَا قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ الَّذِي لَا يُقِيلُ عَثْرَةً وَ لَا يَقْبَلُ مَعْذِرَةً وَ لَا يَغْفِرُ ذَنْباً»
آدمي كه سخت ‌گيري مي‌ كند و از خطاي كسي گذشت نمي‌ كند، عذر كسي را نمي پذيرد، با خشونت با مردم بر خورد مي‌ كند. «ثُمَّ قَالَ أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ هَذَا قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ مَنْ لَا يُؤْمَنُ شَرُّهُ وَ لَا يُرْجَى خَيْرُه». (14) دلالت اين روايت بر رفق و مدارا خوب است. يكي از جلوه ‌هاي رفق، پذيرش عذر افراد و سخت ‌گيري نكردن است. 17. أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَخِيهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَاصِمٍ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏: «مَنْ كَفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْرَاضِ النَّاسِ كَفَّ اللَّهُ عَنْهُ عَذَابَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ أَقَالَهُ اللَّهُ نَفْسَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ». (15) اين روايت هم «كفّ الاذي» را مطرح كرده است. 18. حسين بن سعيد و النوادر عَلِيُّ بْنُ النُّعْمَانِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏: «إِنَّ اللَّهَ رَفِيقٌ يُعْطِي الثَّوَابَ وَ يُحِبُّ كُلَّ رَفِيقٍ وَ يُعْطِي عَلَى الرِّفْقِ مَا لَا يُعْطِي عَلَى الْعُنْفِ». اين روايت به رفق به معناي ملاطفت در روابط اجتماعي ترغيب مي ‌كند. 19. حسين بن سعيد و النوادر بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمِيرٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْمٌ». چندين روايت همين مضمون را مورد تأكيد قرار داده است. احتمالاً روايات به اين مضمون به حد استفاضه برسد. 19- نَوَادِرُ الرَّاوَنْدِيِّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِأَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ: «كُفَّ أَذَاكَ عَنِ النَّاسِ فَإِنَّهُ صَدَقَةٌ تَصَدَّقُ بِهَا عَلَى نَفْسِكَ»‏. (16) سخت ‌گيري و خشونت با بندگان خدا، مبغوض خداوند است. 20. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ وَ يُعْطِي عَلَى الرِّفْقِ مَا لَا يُعْطِي عَلَى الْعُنْفِ».‏ (17) مضمون اين روايت هم در روايات مختلف وارد شده لذا احتمال مستفيضه بودن وجود دارد. 21. عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْ‏ءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا شَانَهُ».‏ (18) 22. عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الرِّفْقَ وَ يُعِينُ عَلَيْهِ فَإِذَا رَكِبْتُمُ الدَّابَّةَ الْعَجِفَ فَأَنْزِلُوهَا مَنَازِلَهَا فَإِنْ كَانَتِ الْأَرْضُ مُجْدِبَةً فَانْجُوا عَلَيْهَا وَ إِنْ كَانَتْ مُخْصِبَةً فَأَنْزِلُوهَا مَنَازِلَهَا». (19) 23. عَنِ الْعِدَّةِ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ «لَوْ كَانَ الرِّفْقُ خَلْقاً يُرَى مَا كَانَ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَيْ‏ءٌ أَحْسَنَ مِنْهُ».‏ (20) در اين روايت گفته شده كه اگر رفق و مدارا به شكل صورت مجسّم شود، هيچ چيز به زيبايي آن نمي ‌رسد. در ابواب ديگر هم روايات وارد شده است.
روايات مدارا در وسايل الشيعه
وسائل الشيعة، ج‏12، ص 200؛ باب 121 بَابُ اسْتِحْبَابِ مُدَارَاةِ النَّاسِ‏
عنوان باب همين استحباب رفق بوده كه فتواي مرحوم حرّ عاملي نيز همين است. 24. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ‏ (21) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ «أَمَرَنِي‏ رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ‏ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ»‏. اين روايت معتبر است؛ از نظر دلالت هم ظهور در وجوب دارد. 25. وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَراً (ع) يَقُولُ‏ «جَاءَ جَبْرَئِيلُ إِلَى النَّبِيِّ (ص) فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ رَبُّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ دَارِ خَلْقِي». چند روايت با همين مضمون نقل شده است و بقيه روايات كه بر مدارا و رفق تطبيق مي ‌شود. پرسش: از حيث تنظيم بحث، بهتر نبود كه ابتدا ورود به بحث تعليم و تربيت و مداراي در حوزه تربيت داشته و آثار و نتايج آن را طرح و بررسي مي‌ كرديد، سپس وارد بحث مداراي در روابط اجتماعي مي ‌شديد و از نتايج بحث ‌هاي تربيتي در آنجا استفاده مي‌ شد؟. پاسخ استاد: ما اول مداراي عمومي و روابط اجتماعي را بيان مي ‌كنيم بعد ببينيم كه آيا همان بحث در تعليم و تربيت است يا خير؟ اين سبك بحث، توجيه منطقي دارد. چند سؤال درباره روايات باب رفق و مدارا مطرح است:
حكم رفق و مدارا حكم رفق و مدارا چيست؟ آيا واجب است يا مستحب؟ آنچه مي ‌شود بيان كرد اين است كه روايات چند دسته هستند: 1ـ برخي از روايات، رفتار را مطرح مي‌ كند و غالباً به بيان اثر و ثواب آن نظر دارند. مانند اينكه رفق، يُمن است. اين يك دسته روايات است. رواياتي كه به بيان آثار دنيوي و اخروي مي ‌پردازد. اين روايات مفيد وجوب نيست. بيان آثار دنيوي و اخروي بيش از رجحان را نمي ‌رساند مگر اينكه دليل خاص داشته باشيم. اگر كاري موجب گشايش روزي، نزول باران رحمت و يا مغفرت الهي و يا تخفيف عذاب شود؛ نشان نمي ‌دهد كه آن كار واجب است زيرا ممكن است، عمل راجح نيز همين آثار را داشته باشد. 2ـ دسته دوم روايات مدارا را به عنوان اخلاق و خوي مؤمنان و انسان ‌هاي برجسته بيان مي ‌كند؛ اين روايات نيز بر وجوب دلالت نمي‌ كند زيرا وصف مؤمنان بودن، دال بر وجوب نيست. «قَدْ أَفْلَحَ‏ الْمُؤْمِنُونَ ‏* الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُون»؛ (22) مؤمن مي ‌تواند كار مستحب نيز انجام دهد. 3ـ گروه ديگري از روايات مشتمل بر امر است و امر ظهور در وجوب دارد. به عنوان مثال روايت سوم باب 121 «يَا مُحَمَّدُ رَبُّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ دَارِ خَلْقِي».
پاورقي: (1)- أمالي الصدوق ص 192؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 51 (2)- الخصال ج 1 ص 113؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 51 (3)- أمالي الصدوق ص 14؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 52 (4)- أمالي الصدوق ص 125؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 52 (5)- الخصال ج 1 ص 7؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 52. (6)- الخصال ج 1 ص 7؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 52 (7)- الخصال ج 1 ص 12؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 53 (8)- الخصال ج 2 ص 155 في حديث.؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 53 (9)- قرب الإسناد ص 33؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 53 (10)- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 53؛ أمالي الطوسيّ ج 1 ص 277. (11)- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 53؛ أمالي الطوسيّ ج 2 ص 135. (12)- آل عمران، 159 (13)- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 53؛ معاني الأخبار ص 195. (14)- معاني الأخبار ص 196. (15)- ثواب الأعمال ص 120. (16)- نوادر الراونديّ ص 3. (17)- الكافي ج 2 ص 119. (18)- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏72، ص: 60 ؛ الكافي ج 2 ص 119. (19)- الكافي ج 2 ص 120. (20)- الكافي ج 2 ص 120. (21)- في المصدر زيادة- عن حمزة بن بزيع. (22)- مؤمنون، آيه 1 و 2.


| شناسه مطلب: 66356




اهل سنت فقه



مطالب مرتبط

نظرات کاربران