شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب (س) شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب (س) شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب (س) بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب (س) شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب (س) شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب (س) شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب (س) شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب (س)

شیوه‌های تبلیغی حضرت زینب (س)

چنانچه عاشورا را پدیده ای بدانیم که به وجود آورنده آن حسین بن علی علیهما السلام باشد پرورش دهنده این پدیده زینب دختر علی علیهما السلام خواهد بود. وظیفه ی مهم او پس از عصر عاشورا، پاسداری از نهضت خونین امام حسین علیه السلام و رساندن پیام «هیهات منا الذله » او برای جهانیان است.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، حضرت زينب (س) در پنجم ماه جمادي الاولي سال پنجم و يا ششم هجري (۱) - يعني دو يا سه سال پس از ولادت برادر بزرگوارش امام حسين(ع) در شهر مدينه ديده به جهان گشود، او سومين ثمره ي پيوند فرخنده ي امام علي (ع) و حضرت زهرا(س)بود، كنيه ي آن حضرت. ام كلثوم و ام الحسن بوده است. (۲)
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، حضرت زينب (س) در پنجم ماه جمادي الاولي سال پنجم و يا ششم هجري - يعني دو يا سه سال پس از ولادت برادر بزرگوارش امام حسين(ع) در شهر مدينه ديده به جهان گشود، او سومين ثمره ي پيوند فرخنده ي امام علي (ع) و حضرت زهرا(س)بود. لقب هاي حضرت زينب (س) 1- عقيله. عقيله ي بني هاشم. عقيلة الطالبين. عقيلة النساء. عقيله ي قريش. 2- زينب كبري 3- صديقه صغري 4- عالمه غير معلمه 5- عارفه 6- عامله 7- شريكة الحسين 8- شجاعة 9- محبوبه مصطفي 10- زاهده 11- باكيه. زينب كبري در سال هفدهم هجري با پسر عموي خود، عبدالله بن جعفر بن ابي طالب ازدواج كرد و اين ازدواج بر اساس اشاره اي كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله داشت، صورت گرفت زيرا كه حضرت فرمود: «بناتنا لبنينا وبنونا لبناتنا» (3) . و ثمره اين ازدواج چهار يا پنج فرزند به نام هاي محمد، جعفر، عون، علي و ام كلثوم بود كه دو تن از فرزندان آن حضرت به نام هاي «عون » و «محمد» در ركاب دايي گرامي شان امام حسين عليه السلام شهيد شدند. حضرت زينب در طول سال هاي زندگي خود با حوادث و مصيبت هاي بسيار تلخي رو به رو شد تا آنجا كه به «ام المصائب » شهرت يافت.
برخي از آن حوادث عبارتند از: 1- رحلت جد بزرگوارش، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، در سال دهم هجري - در سن پنج سالگي - . 2- پيدايش اختلاف درباره جانشيني پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، در سال دهم هجري كه اين خود از بزرگترين مصايب جهان اسلام است. 3- شهادت مادرش زهراي اطهر عليها السلام در سال دهم هجري. 4- مشكلات و مصايب دوران خلافت علي عليه السلام (جنگ جمل، صفين و نهروان در سال هاي سي و پنج تا چهلم هجري) . 5- شهادت پدر بزرگوارش، علي عليه السلام در سال چهلم هجري. 6- شهادت برادر بزرگوارش امام حسن عليه السلام و جريان دفن آن حضرت در بقيع در سال پنجاهم هجري. 7- جريان عاشورا در سال شصت و يكم از هجرت و شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش و شهادت فرزندانش در كربلا. 8- اسارت.
فضايل و مناقب حضرت زينب (س) زينب كبري داراي فضايل و مناقب بسياري بود، برخي از القاب آن حضرت خود گوياي فضيلت هاي بي شمار آن بانوي بزرگوار است. تا آنجا كه يكي از بزرگان در اين باره مي گويد: «فان فضايلها وفواضلها وخصالها وجلالها وعلمها وعملها وعصمتها وعفتها ونورها وضيائها وشرفها وبهائها تالية امها صلوات الله عليها» (4) . فضائل و برتري هاي او و خصلت هاي جلالت قدر و علم و عمل و عصمت و عفت و نورانيت و روشنايي و شرف و زيبايي اش همچون مادرش زهرا عليها السلام است.
مقام علمي يكي از فضايل و خصايص حضرت زينب (س) مقام علمي اوست، او زني دانشمند، سخن ور، فصيح و بليغ بود و نايب خاص امام حسين عليه السلام در بيان حلال و حرام الهي بود و روايت است كه در اسارت هنگامي كه امام سجاد عليه السلام بيمار بودند مردم در حلال و حرام به زينب (س) مراجعه مي كردند و او هم پاسخ آنان را مي داد (5) . امام صادق عليه السلام براي جواز چاك دادن گريبان در مصيبت فقدان پدر و برادر و... به فعل و عمل زينب عليها السلام در جريان كربلا استناد مي كند (6) . و از اين سخن امام سجاد عليه السلام كه در خطاب به عقيله ي بني هاشم مي فرمايد: «يا عمه انت بحمد الله عالمه غير معلمه وفهمه غير مفهمه » (7) . «عمه جان تو بحمد الله عالمه اي هستي بدون اين كه معلم داشته باشي و تو فهميده اي هستي بي آن كه كسي مطالب را به تو ياد داده باشد» . پي مي بريم كه زينب كبري (س) علم و دانش خود را از طريق ديدن استاد و معلم به دست نياورده، بلكه از جانب خداي تعالي به آن حضرت اعطاء شده است. درباره ي پايان زندگي آن شيرزن كربلا اختلاف است و روشن نيست كه در كجا به جوار حق رفته است در مدينه؟ دمشق؟ يا قاهره؟ ولي آنچه مسلم است اين است كه پس از بازگشت از شام مدت زيادي زنده نبود و در غروب روز پانزدهم رجب سال 62 هجري به جوار حق شتافته است. (8)
شيوه ها و سياست هاي تبليغي زينب عليه السلام چنانچه عاشورا را پديده اي بدانيم كه به وجود آورنده آن حسين بن علي عليهما السلام باشد پرورش دهنده اين پديده زينب دختر علي عليهما السلام خواهد بود. وظيفه ي مهم او پس از عصر عاشورا، پاسداري از نهضت خونين امام حسين عليه السلام و رساندن پيام «هيهات منا الذله » او براي جهانيان است. او راه سخت و دشواري را در پيش دارد. او بايد در بين جمعيتي سخن بگويد كه گويي گوششان ناشنوا و چشمانشان نابيناست و در حماقت و ناداني كامل به سر مي برند. او بايد از اين پس آگاهانه بيانديشد و تصميم بگيرد و بايد از هر حال و شرايط و از هر وضعيت و موقعيت خوب استفاده كند و با زبان حال و قال آنان را از غفلت بيدار كند و به آنان آگاهي و شناخت بدهد تا احساس مسئوليت كنند و آنگاه خواه ناخواه شورش و انقلاب پديد آيد. خطبه هاي آتشين و بلند پايه ي حضرت زينب (س) همه نقشه هاي شوم يزيديان را بر آب كرد و همچون رعد و برق، روشنگر و كوبنده بود كه تمامي بافته هاي سي و چند ساله ي بني اميه را از بين برد و شورشي بنيادين عليه بني اميه برنامه ريزي كرد و كاخ امويان را براي هميشه لرزاند و واژگون كرد.
سياست ها و شيوه هاي تبليغي آن بانوي بزرگوار:
1- گريه و فغان و برپايي مجالس عزاداري و سوگواري: پس از اين كه امام عليه السلام و اصحاب باوفايش به شهادت رسيدند زينب (س) به سرعت به طرف ميدان حركت كرد و وقتي كه بدن خونين و پاره پاره برادر را ديد شيوه كنان گفت: «وا اخاه وا سيداه وا اهل بيتاه و سپس گفت: ليست السماء اطبقت علي الارض وليت الجبال تدكدكت علي السهل » (9) . «اي كاش آسمان بر زمين ويران مي شد و اي كاش كوه ها از هم مي پاشيدند و به بيانان ها مي ريختند.» و زماني كه به پيشنهاد شمر لعين كاروان اسيران را از كنار بدن هاي قطعه قطعه شده ي شهيدان عبور مي دادند و زينب (س) پيكر شهدا و بدن پاره پاره شده برادرش را ديد خم شد و بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهانش را روي حلقوم بريده برادر نهاد و مي بوسيد و مي گفت: «يا اخي لو خيرت بين الرحيل والمقام عندك لاخترت المقام عندك ولو ان السباع تاكل من لحمي » (10) . «برادرم، اگر مرا بين سكونت در كنار تو - كربلا - و بين رفتن به سوي مدينه مخير مي نمودند، سكونت در نزد تو را برمي گزيدم، گرچه درندگان بيابان گوشت بدنم را بخورند. و در برخي از مقاتل آمده است: در اين هنگام رو به مدينه كرده و مي گويد: «وا محمداه صلي عليك ملائكة السماء، هذا حسين مرمل بالدماء مقطع الاعضاء وبناتك سبايا» (11) . فرياد اي محمد صلي الله عليه و آله درود فرشتگان آسمان بر تو باد اين حسين تو است كه در خون غوطه ور است، اعضايش قطع شده و دختران تو به عنوان اسير عبور داده مي شوند...» راوي مي گويد: زينب كبري - سلام الله عليها - به گونه اي روضه خواند و گريه كرد كه: فابكت والله كل عدو وصديق (12) «سوگند به خدا هر دوست و دشمن از گريه و گفتار زينب (س) گريه كرد» . محتشم كاشاني در دوازده بند معروف خود در اين باره چنين سروده است: «ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميدان بر پيكر شريف امام زمان فتاد
بي اختيار نعره ي «هذا حسين » از او سر زد چنان كه آتش ازو در جهان فتاد
پس با زبان پرگله آن بضعة الرسول رو در مدينه كرد كه يا ايها الرسول
اين كشته فتاده به هامون حسين توست وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
اين نخل تر كز آتش جان سوز تشنگي دود از زمين رسانده به گردون حسين توست
اين ماهي فتاده به درياي خون كه هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسين توست
اين خشك لب فتاده ي دور از لب فرات كز خون او زمين شده جيحون حسين توست
اين شاه كم سپاه كه با خيل اشك و آه خرگاه زين جهان زده بيرون حسين توست
اين قالب طپان كه چنين مانده بر زمين شاه شهيد ناشده مدفون حسين توست » (13) آنچه از اين گونه اقدامات آن حضرت به دست مي آيد. اين است كه او مي خواهد با اين ناله هاي جان سوز ولي آگاهانه و بيدار كننده. درس هاي آموزنده به لشكريان فرومايه دشمن دهد او بايد به آنان بفهماند كه چه جنايت هايي كرده اند و بايد به آن لشكر جنايت كار كوفه بفهماند كه جنگ شان، جنگ با قرآن، آورنده قرآن، و ايمان آورندگان به قرآن بوده است. او مي خواهد با اين ناله هاي جان سوز عواطف و احساسات مردم را تحريك نمايد و آنان خود به خود عليه استبداد و يزيديان قيام و شورش كنند و مي بينيم كه چنين كرد. مدتي كه در شام اقامت داشت در محله اي به نام «دار الحجارة » مراسم عزاداري برپا كرد و آن چنان عزاداري و نوحه سرايي و گريه و زاري مي كردند كه مردمي كه در آنجا شركت مي كردند تصميم گرفتند به خانه يزيد هجوم برند و او را به قتل برسانند (14) . و باز آن بانوي ستمديده را مي بينيم كه پس تحمل آن همه مصيبت ها و رنج ها به مدينه بازگشته و در شهر پيامبر صلي الله عليه و آله و در خانه خود به سوگواري بر امام عليه السلام و ديگر ياران او مي پردازد، در اين مراسم عزاداري، هر روز گروه گروه از زنان مدينه به خدمت آن حضرت آمده، ضمن تسليت به ايشان، به ندبه و گريه مي پردازند تا آنجا كه به تدريج زنان قبايل و عشاير، تصميم به خونخواهي شهداي كربلا مي گيرند و قيام مي كنند (15) .
2- خطابه و سخنراني
هنگامي كه كاروان اسيران، در آن جو پر از ظلم و خفقان به كوفه رسيد، زنان، مردان و كودكان كوفه همه به معابر آمده تا مغلوبين و اسراء را تماشا كنند، برخي ناراحت و برخي بهت زده و گروهي از شدت تاثر اشك مي ريختند. حضرت زينب (س) موقعيت را تشخيص داد و نگاهي به مردم كرد و با اشاره خواست همه سكوت كنند و با انتخاب بهترين فرصت ها و زيباترين كلمات و جملات و با شجاعتي بي نظير و علي وار بر مسند خطابه ايستاد. فرازهايي از خطبه هاي آن مظلومه را در اين قسمت نقل نموده و به تحليل برخي از نكات آن مي پردازيم: «الحمد لله والصلوة علي ابي محمد و آله الطيبين الاخيار، اما بعد يا اهل الكوفه، يا اهل الختل والغدر ا تبكون؟ فلا رقات الدمعة و لا هدات الرنة، انما مثلكم كمثل التي نقضت غزلها من بعد قوة انكاثا تتخذون ايمانكم دخلا بينكم، الا و هل فيكم الا الصلف و النطف و الصدر الشنف و ملق الاماء و غمز الاعداء و هل انتم الا كمرعي علي دمنة او كفضة علي ملحودة..» . (16) . «حمد و سپاس مخصوص خداوند است و درود بر پدرم محمد و اهل بيت پاك و برگزيده او باد، اما بعد هان اي مردم كوفه اي اهل نيرنگ و فريب، گريه مي كنيد؟ اي كاش هيچ گاه اشك چشمهايتان تمام نشود و هرگز ناله هايتان خاموش نگردد، همانا مثل شما مثل زني است كه رشته ي خويش را پس از خوب تابيدن، باز مي كرد، شما سوگندهاي خود را دست آويز فساد، در ميان خويش قرار داده ايد، آيا در شما جز چاپلوسي و آلودگي و سينه هاي پركينه و تملق گويي كنيزان و خريدن ناز دشمنان دين، خصلتي هست؟ مثل شما، مثل گياه و علفي است كه در مزبله مي رويد يا نقره اي آلايش قبيري به آن عوده مي شود... او در ابتداي خطبه از پيامبر صلي الله عليه و آله تعبير به پدر مي كند و با انتخاب اين كلمه، مي خواهد خود و قافله اسيران را معرفي كند و نسبت خويش را با پيامبر روشن سازد تا همگان دريابند اهل اين قافله از كدام دودمان و قبيله اند و از اين راه افكار و احساسات مردم را در اختيار بگيرد و مردم آنان را با ديده اسير ننگرند و سپس به بزرگترين نقطه ضعف كوفيان يعني سست عنصري و پيمان شكني آنان اشاره مي كند و با اين كلمات و جملات مي خواهد آنان را بر اين خصلت آگاه سازد. و در فرازي ديگر از خطبه با نگرش دقيق و ظريف با صفاتي همچون «درمان دردها» ، «چراغ راه امت » ، «پناهگاه جمع » و... به معرفي شخصيت امام عليه السلام مي پردازد تا جاي شك و ترديدي براي آن قوم سست عهد باقي نماند. او همچنان با مردم سخن مي گفت و آنان را كشنده حسين عليه السلام و خانواده پيامبر صلي الله عليه و آله معرفي مي كرد. سخنان او كاملا صحنه را تغيير داد تا آنجا كه صداي مردم كوفه به گريه بلند شده بود. زنان موهاي خود را افشان كرده بودند و خاك بر سر و روي خود مي ريختند. او صحنه ي ديگري از قيامت را در برابر مردم قرار داد، در آن روز مردم كوفه از شنيدن اين سخنان، همچون ستمكاران در قيامت، حيران و سرگردان شده و دست هاي خود را به دهان مي گزيدند(17) . آن استاد بي معلم نه تنها با مردم كوفه سخن گفت و آنان را بر آن كار زشتي كه مرتكب شده بودند ملامت و سرزنش كرده، در دار الاماره ابن زياد نيز چنان نيرومندانه ايستاد و پرخاش گرانه سخن گفت و او را حقير و كوچك شمرد كه توان سخن گفتن را از او گرفت. و پس از ورود به شام و حضور در مجلس يزيد با سخنان علي گونه اش چنان او را رسوا كرد و او را به گريه واداشت كه توان پاسخ گفتن از او سلب شد.
3- سياه پوشي
يكي از عواملي كه سبب موفقيت زينب (س) شد عقل و تدبير او بود، اصلا قبل از اين كه عاشورايي و اسارتي در كار باشد، زينب به عقل و تدبير معروف و مشهور بود به طوري كه به او القاب، عقيله بني هاشم عقيلة النساء و... لقب داده اند. عقل و تدبير زينب به گونه اي بود كه توانست در كارهايش بيشتر موفق شود و در غير اين صورت نمي توانست در برابر يزيد و اطرافيان حيله باز و مزورش موفق شود. از جمله كارهاي مدبرانه حضرت زينب (س) برگزاري مجالس سوگواري و عزاداري در شام و مدينه و دستور وي مبني بر سياه پوش نمودن محمل ها بود كه فرمود: «اجعلوها سوداء حتي يعلم الناس، انا في مصيبة وعزاء لقتل اولاد الزهراء (س)» . «محمل ها را سياه پوش كنيد تا مردم بدانند كه ما در مصيبت و عزاداري براي كشته شدن فرزندان زهرا هستيم » . هر چند اين گونه امور از نظر دشمنان ساده و بي ارزش بود ولي در حقيقت همين كارهاي باارزش زمينه ساز قيام و انقلاب مردم عليه قاتلان امام حسين عليه السلام بود كه توانست كاخ يزيديان را متزلزل كند.
4- رفتارهاي عالمانه
يكي از عوامل موفقيت زينب (س) در رساندن پيام حسين عليه السلام به جهانيان، تبليغ با عمل بوده است او همواره تلاش مي كرد كه به وظيفه الهي خود عمل كند و در رعايت حلال و حرام الهي هيچ گونه سهل انگاري نمي كرد و از هيچ وظيفه شرعي فروگذار نمي كرد. نقل است كه وقتي اسرا را وارد كوفه كردند، مردم كوفه از روي ترحم به اطفال و اسيران نان و خرما مي دادند، ام كلثوم (18) فرياد مي زد: اي اهل كوفه! صدقه بر ما حرام است و آنان را از دست و دهان بچه ها مي گرفت و به سوي مردم مي انداخت (19) . حتي حاضر مي شود نان و غذاي خود را بين بچه ها تقسيم كند و سه روز يا بيشتر چيزي نخورد ولي اجازه نمي دهد كه ذره اي از صدقه را تناول كنند. يكي از موارد عملي تبليغ حضرت زينب (س) حفظ حجاب است، او نه تنها در حالت عادي، بلكه در بحراني ترين لحظات زندگي اهتمام زيادي در حفظ خود از انظار و ديده هاي مردم داشت. راوي مي گويد: وقتي از حج برمي گشتم، وارد كوفه شدم، ديدم اسرا را وارد كوفه كرده اند امام سجاد عليه السلام را ديدم كه بر شتري بدون روپوش سوار بوده و از پاهايش خون جاري بود در اين هنگام بانويي را ديدم كه بر شتري برهنه سوار است، سؤال كردم، او كيست؟
گفتند: زينب كبري است. فرياد مي زد: اي مردم چشم هاي خود را از ما بپوشانيد آيا از خدا و رسولش حياء نمي كنيد كه به حرم رسول خدا صلي الله عليه و آله در حالي كه پوششي ندارند مي نگريد (20) . او مي خواهد با عمل و رفتار خود به جهانيان بفهماند كه حسين عليه السلام و يارانش براي احياي احكام الهي شهيد شده اند و زنان و كودكانش به همين دليل به اسارت مي روند و بني اميه و دستگاه حاكمه يزيد نسبت به احكام الهي نه تنها بي اعتنا هستند بلكه احكام الهي را واژگون كرده اند.
5- دعا و عبادت
يكي ديگر از شيوه هاي تبليغي حضرت زينب - سلام الله عليها - دعا و عبادت است. او همواره مي دانست كه دشمنان در انتظارند تا كوچك ترين واكنش يا كلامي را جستجو كنند كه نشانه اي از ضعف خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله باشد و از اين رو او براي اين كه دشمنان را مايوس كند در روز يازدهم وقتي كه در كنار جسد برادر آمد توقف كرد و با خلوصي خاص متوجه خدا گرديد و عرض كرد: «اللهم تقبل منا قليل القربان » (21) خداوندا اين قرباني كوچك را از ما قبول كن. از دعايي كه حضرت زينب (س) نمود مي توان دريافت كه با همه اين مصايب و مشكلات باز هم در برابر توفان هاي كوبنده ايستاده است و با خداي خود مي گويد: «يا عماد من لا عماد له ويا سند من لاسند له يا من سجد لك سواد الليل وبياض النهار وشعاع الشمس وحفيف الشجر ودوي الماء يا الله، يا الله، يا الله » (22) . اي پناهگاه آن كه جز تو پناهي ندارد، اي تكيه گاه آن كه جز تو پشتوانه اي نمي شناسد، اي خدايي كه سياهي شب و سپيدي روز و روشنايي خورشيد و صداي آرام درخت و آب بر تو سجده مي كنند، اي خدا، اي خدا، اي خدا. و نيز در خطبه اي كه در مجلس يزيد بيان كرد اين گونه دعا مي كند: «... اللهم خذ بحقنا وانتقم من ظالمنا واجعل غضبك علي من سفك دمائنا ونقض دماؤنا وقتل حماتنا وهتك عنا سدولنا» (23) . خدايا حق ما را باز گير و از آن كس كه به ما ستم كرد انتقام بگير و خشم خود را بر كسي كه خون هاي ما را ريخت و عهد ما را شكست، و ياران ما را كشت و از ما پرده دري كرد فرود آر.
6- بكارگيري اصول روان شناسي
لازم به ذكر است گرچه اصول روانشناسي در تبليغ به صورت كلاسيك از ابتكارات علوم معاصر است ولي در تبليغات اصيل آسماني نيز مورد توجه قرار گرفته است و سيره رهبران و ائمه اطهار عليهم السلام نشان مي دهد كه آنان در تبليغ به اصول روانشناسي فردي و اجتماعي توجه كامل داشته اند. حضرت زينب (س) نيز، در امر رساندن پيام امام حسين عليه السلام به جهانيان از اين اصول از جمله تحقير دشمنان، تكريم دوستان، تحريك عواطف و مخاطب شناسي استفاده نموده است. وقتي كه با كوفيان سخن مي گويد، در آغاز خطبه بر اصالت خاندان خودش تاكيد مي ورزد و از پيامبر صلي الله عليه و آله تعبير به پدر مي كند تا عواطف و احساسات مردم را در اختيار بگيرد و آنان خود بخود آماده قيام و شورش شوند. و در فراز اول خطابه خود به بزرگترين نقطه ضعف كوفيان يعني سست عنصري و عهد شكني اشاره مي كند و آنان را از اين راه تحقير مي كند. و باز آن بانوي بزرگوار را مي بينيم كه در كاخ ابن زياد، او را «پسر مرجانه » مي خواند كه براي عبيدالله توهين آميزترين و رسوا كننده ترين القاب است كه حاكي از نامشروع بودن وجود وي و بدنام بودن مادرش مي باشد و آن چنان ضربه بر پيكر لرزان عبيدالله مي زند كه تصميم به قتل زينب (س) مي گيرد. و در فرازي از خطبه آتشين خود در خطاب به يزيد به معرفي يزيد، پدر، جد و جده اش مي پردازد و بر اصالت خاندان خود تاكيد مي ورزد و مي فرمايد: «وكيف يرتجي مراقبة من لفظ فوه اكباد الاذكياء ونبت لحمه من دماء الشهداء..» . (24) . «و چگونه توقع و اميد دلسوزي از آن كسي باشد كه دهانش جگر پاكان را جويد و بيرون انداخت و گوشتش از خون شهيدان روئيد. ..» و نيز از مقايسه بين دو خطبه اي كه در كوفه و شام بيان فرمود به اين نتيجه مي رسيم كه اصل مخاطب شناسي را كاملا رعايت كرده است، زيرا كه در كوفه اكثر مخاطبين او عموم مردمند كه در جهل و ناآگاهي به سرمي برند و به مقتضاي حال، سخن را در خور فهم مخاطبين بيان مي نمايد. و آنان را از جنايتي كه مرتكب شده اند و نيز از شخصيت شهيدان آگاه مي سازد. ولي در شام در مجلس يزيد، چون خواص حضور دارند و همه داراي آگاهي نسبت به امور هستند لحن خطاب فرق مي كند و در نتيجه به رسوا كردن و مايوس نمودن يزيديان مي پردازد. آنچه اشاره شد اجمالي از سياست ها و شيوه هاي تبليغي آن بزرگوار بود. شيوه هاي ديگري از قبيل شجاعت، شهامت، فصاحت و بلاغت و وقت شناسي از ديگر روش هاي تبليغي آن بزرگوار بوده است.
منبع: خبرگزاري حوزه
پي نوشت ها: 1) اخبار الزينبات، ابوالحسن يحيي بن حسن علوي، ص 23 . 2) زينب كبري (س)، عقيله بني هاشم، حسن الهي (بوته كار)، ص 62 . 3) من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 293 . 4) طراز المذهب، ص 6 به نقل از كتاب زينب كبري (س) عقيله ي بني هاشم، حسن الهي، ص 84- 83 . 5) زينب كبري، نقدي، جعفر، ص 35 . 6) جواهر الكلام، ج 4، ص 307 . 7) بحار الانوار مجلسي، ج 45، ص 64 . 8) زندگاني فاطمه زهرا، شهيدي، جعفر، ص 262- 261 . 9) بحار الانوار، ج 6، ص 54 . 10) معالي السبطين، ج 2، ص 55 . 11) سوگنامه آل محمد، ص 393 . 12) معالي السبطين، ص 31; بحار ج 45 ص 59; نفس المهموم، ص 210. 13) ديوان محتشم، بند 8 و 9 . 14) جزايري، سيد نور الدين، خصايص زينبيه، ص 296 . 15) عمادزاده، حسين، حضرت زينب كبري (س)، ص 150 . 16) ترجمه لهوف ص 146- 148 . 17) فرقان 25: «ويوم يعض الظالم علي يديه يقول يا ليتني اتخذت مع الرسول سبيلا» روزي كه ستمگر دستان خود را به دندان گزد و مي گويد: اي كاش راهي را كه رسول در پيش گرفته بود، در پيش گرفته بودم. 18) برخي بر اين باورند كه ام كلثوم در اينجا همان زينب (س) است. 19) بحار الانوار، ج 4، ص 114 . 20) مقتل مقرم، ص 371 . 21) همان ص 307 . 22) آل بيت النبي في مصر، ص 53- 52 به نقل از كتاب پيام آور عاشورا، ص 288 . 23) بحار الانوار، ج 45، ص 135- 133 . 24) بحار، ج 45، ص 133- 135 .


| شناسه مطلب: 67461




حضرت زينب



نظرات کاربران