جمله حضرت امام(ره) درباره ملاصدرا
حضرت امام خمینی در شرح چهل حدیث، ملاصدرا را فخر شیعه معرفی میکند و او را چنین لقب میدهد: «و جناب محقق فلاسفه و فخر طایفه حقه، صدر المتألهین، رضوان اللّه علیه»
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، محمدبن ابراهيم قوامي شيرازي ملقب به صدرالمتالهين - ملاصدرا - در سال ۹۷۹ قمري به دنيا آمد.
پدر ملاصدرا ـ خواجه ابراهيم قوامي ـ سياستمداري دانشمند و بسيار مؤمن بود و با وجود داشتن ثروت و عزت و مقام هيچ فرزندي نداشت، ولي سرانجام بر اثر دعا و تضرع بسيار به درگاه الهي، خداوند پسري به او داد كه بعدها به نام ملاصدرا معروف گرديد.
صدرالدين محمد، تنها فرزند وزير حاكم منطقه وسيع فارس، در بهترين شرايط زندگي ميكرد. صدرا پسري بسيار باهوش، جدي، باانرژي، درسخوان و كنجكاو بود. در مدت كوتاهي تمام دروس مربوط به ادبيات زبان فارسي و عربي و هنر خط نويسي را فراگرفت. درسهاي ديگر او علم فقه و حقوق اسلامي و منطق و فلسفه بود كه در اين ميان صدراي جوان ـ كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بود ـ از همه آن دانشها مقداري آموخت ولي طبع او بيشتر به فلسفه و بخصوص عرفان گرايش داشت.
ملاصدرا بخشي از اين آموزشها را در شيراز ديد، ولي بخش عمده آن را در پايتخت آن زمان (قزوين) گذراند. وي در قزوين با دو دانشمند و نابغه بزرگ- شيخ بهاءالدين عاملي و ميرداماد ـ آشنا شد و به دروس آنان رفت.
با انتقال پايتخت صفويه از قزوين به اصفهان، شيخ بهاءالدين و ميرداماد به همراه شاگردان خود به اين شهر آمدند و بساط تدريس خود را در آنجا گستراندند. ملاصدرا كه در آن زمان 26 يا 27 سال داشت، از تحصيل بينياز شده بود و خود در فكر يافتن مباني جديدي در فلسفه بود و مكتب معروف خود را پايه گذاري ميكرد.
وي كه سرمايهاي بسيار و منبعي سرشار از دانش و بويژه فلسفه داشت و خود او با نوآوريهايش آراء جديدي را ابراز كرده بود، در شيراز بساط تدريس را گستراند و از اطراف شاگردان بسياري گرد او جمع شدند. اما رقباي او كه مانند بسياري از فيلسوفان و متكلمان، از فلاسفه پيش از خود تقليد ميكردند، و از طرفي موقعيت اجتماعي خود را نزد ديگران در خطر ميديدند، يا به انگيزه دفاع از عقايد خود و يا از روي حسادت بناي بدرفتاري را با وي گذاشتند و آراء نو او را به مسخره گرفتند و به او توهين ميكردند.
اين رفتارها و فشارها با روح لطيف ملاصدرا نميساخت، از اين رو از شيراز به صورت قهر بيرون آمد و به شهر قم كه در آن هنگام هنوز مركز مهم علمي و فلسفي نشده بود، رفت. ملاصدرا در شهر قم هم نماند و به روستايي به نام كَهَكْ در نزديكي شهر قم منزل گزيد.
شكست روحي ملاصدرا سبب گرديد تا مدتي درس و بحث را رها كند و همانگونه كه وي در مقدمه كتاب بزرگ خود ـ اسفار ـ گفته است، عمر خود را به عبادت و روزه و رياضت گذراند. وي در اين دوران ـ كه از نظر معنوي دوران طلائي زندگاني اوست ـ توانست به مرحله كشف و شهود غيب برسد و حقايق فلسفي را نه در ذهن كه با ديده دل ببيند و همين سبب شد كه مكتب فلسفي خود را كامل سازد. وي حدود سال 1015ق سكوت را شكست و قلم بدست گرفت و به تأليف چند كتاب از جمله كتاب بزرگ و دائرةالمعارف فلسفي خود به نام اسفار پرداخت.
وي تا حدود سال1040ق به شيراز باز نگشت و در شهر قم ماند و در آن شهر حوزه فلسفي بوجود آورد و شاگردان بسياري پرورش داد. دو تن از شاگردان معروف او فياض لاهيجي و فيضكاشاني هستند كه هر دو داماد ملاصدرا شدند و مكتب او را ترويج كردند.
وي در شيراز نيز به تدريس فلسفه و تفسير و حديث اشتغال يافت. از كتاب سه اصل چنين برميآيد كه در آن دوره نيز مانند دوره اول اقامت در شيراز زير فشار بدگوئي ها و بد خوئيهاي دانشمندان همشهري خود بوده است، ولي اينبار مقاوم بود و تصميم گرفت در برابر فشار آنها پايداري و مكتب خود را معرفي كند.
يكي از ابعاد زندگي پرماجراي ملاصدرا، سفرهاي او به زيارت خانه خدا است. در اين سفرها كه به صورت كاروانهاي بزرگ حاجيان انجام ميشد، عدهاي از گرما و تشنگي و خستگي در راه ميمردند. ملاصدرا براي آنكه اينگونه رياضتها را در كنار ديگر رياضتهايش انجام داده باشد 7 بار قدم در اين راه گذاشت و سرانجام در سفر هفتم بر سر راه خود به مكّه و زيارت كعبه در شهر بصره (در خاك عراق) بيمار شد و چشم از جهان فروبست.
فوت ملاصدرا در بصره واقع شد، ولي بنابر سنت شيعيان او را به شهر نجف ـ كه آرامگاه امام علي(ع) در آنجاست ـ بردند و بنابر گفته نوه او ـ علامه علم الهدي ـ در طرف چپ صحن حرم امام علي(ع) دفن كردند.
امام خميني (ره) در يكي از مصاحبههاي خود درباره علل شكل گيري انقلاب در پاسخ به اين سوال خبرنگار «يك سؤالِ شايد كمى شخصى دارم كه مطرح كنم؛ چه شخصيت يا شخصيتهايى- در تاريخ اسلامى يا غير اسلامى- غير از رسول اكرم (ص) و امام على (ع) شما را تحت تأثير قرار داده است و روى شما مؤثر بوده است؟ و چه كتابهايى- بجز قرآن- در شما اثر گذاشته است؟» ميفرمايد: من نمىتوانم به اين سؤال الآن جواب بدهم. احتياج به تأمل دارد. كتابهاى زيادى ما داريم؛ شايد بتوان گفت در فلسفه: ملا صدرا، از كتب اخبار: كافى، از فقه: جواهر. علوم اسلامى ما خيلى غنى هستند؛ خيلى كتب داريم. نمىتوانم براى شما احصا كنم. (صحيفه امام، ج5، 271 - مصاحبه با محمد حسنين هيكل درباره علل شكلگيرى انقلاب)
حضرت امام در شرح چهل حديث، ملاصدرا را فخر شيعه معرفي ميكند و او را چنين لقب ميدهد: «و جناب محقق فلاسفه و فخر طايفه حقه، صدر المتألهين، رضوان اللّه عليه»
آثار گرانبهاي ملاصدرا:
الحكمه العرشيه
الحكمه المتعاليه في الاسفار العظيمه الاربعه
المعه المشرقيه في الفنون المنطقيه
المبدا و المعاد
المشاعر
المظاهر الالهيه في الاسفار علوم الكامليه
الشواهد الربوبيه في مناهج السلوكيه
التصور و التصديق
الوريده القلبيه في معارفه الربوبيه
اسرار الايات و الانوار البينات
ديوان اشعار
حدوث العالم
اكسير العارفين في المعارفه طريق الحق و اليقين
اعجاز النعمين
كسرالاصنام الاجاهليه في ذم المتصوفين
مفاتيح الغيب
متشابهات القرآن
رساله سه اصل