4وصیت حضرت خدیجه هنگام رحلت؟
زمانی که خدیجه(س) رحلت کرد، حضرت فاطمه(س) که پنج سال بیشتر نداشت گِرد پدر میگشت، خود را به دامان ایشان میآویخت، بهانه مادر میگرفت و دل دردمند پدر را آتش میزد. پیامبر (ص) جز سکوت چیزی نداشت در این هنگام جبرئیل نازل شد.
پايگاه اطلاع رساني حج: دهمين روز از ماه مبارك رمضان، دهمين سال بعثت و سه سال پيش از هجرت تاريخي پيامبر اكرم (ص) خديجه كبري(س) نخستين بانوي مسلمان تاريخ، دعوت حق را لبيك گفت.
در سال دهم بعثت حضرت خديجه كبري(س) از شدت ضعف و ناراحتي در شعب ابيطالب، پيامبر را تنها ميگذارد. حضرت خديجه(س) در فاصله سي يا سي و پنج روز پس از رحلت عموي پيامبر، ابوطالب، از دنيا ميرود و بدين ترتيب، هر دو يار رسول خدا، او را تنها ميگذارند.
وصيتهاي خديجه (س)
حضرت خديجه(س) در آخرين لحظات زندگي وصايايي به شرح زير به پيامبر اكرم نمود:
۱ـ براي او دعاي خيركند.
۲ـ او را به دست خود در خاك قرار دهد.
۳ـ پيش از دفن در قبر او وارد شود.
۴ـ عبايي را كه به هنگام نزول وحي بردوش داشت، روي كفن او قرار دهد حضرت خديجه كه همه اموال منقول و غيرمنقولش را به حبيب خود بخشيده بود، در مقابل فقط يك عبا مطالبه نمود. حضرت خديجه (س) در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا (س) ابراز نگراني كرد، اسماء بنت عميس تعهد نمود كه در شب زفاف او به جاي خديجه نقش مادري ايفا كند.
خوف خديجه (س) از مرگ
حضرت خديجه سلامالله عليها بيست و چهار سال با پيامبر اكرم(ص) زندگي كرد و سرانجام در بستر بيماري قرار گرفت. با اينكه حضرت خديجه(س) نهايت فداكاري را براي اسلام نمود، و به طور مكرر از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله به او مژده ي بهشت داده شد، در عين حال خائف بود، و در آستانه ي مرگ، از ترس خدا هراسان بود، و خود را بنده ي كوچك و ناچيزي ميدانست، و از درگاه خدا ميخواست كه در عالم قبر و برزخ خشنود شود، از پيامبر(ص) تقاضاي دعا و طلب مغفرت نمودن داشت، و از آن حضرت ميخواست كه هنگام مرگ و خاك سپاري، او را مورد لطف خاص قرار دهد، در قبرش بخوابد، و با اين كار، رحمت الهي را وارد قبر سازد و…. .
در آن هنگام فاطمه سلامالله عليها حدود پنج سال داشت، گويا خديجه(س) شرم داشت از پيامبر(ص) تقاضاي ديگر كند، فاطمه(س) را واسطه قرار داد، به او فرمود: «دختر جان! نزد پدر برو، و از او بخواه پيكرم را با يكي از روپوشهاي خود كفن نموده و بپوشاند.»
فاطمه(س) واسطه شد و اين تقاضاي خديجه(س) نيز روا شد. اين تقاضاي خديجه(س) از اينرو بود تا آن لباس موجب نورهايي از رحمت الهي شود و او را در عالم برزخ و روز قيامت خشنود سازد.
حضرت رسول(ص) كه بر بالين اين بانوي بزرگوار حاضر بود، ضمن گفتوگوي با وي فرمود: خدا تو را با مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم برابري داده است. وقتي روح حضرت خديجه(س) به سوي جهان جاودان پر كشيد پيامبر(ص) سخت گريست.
چون در «حَجُون» قبري براي خديجه كبري(س) كندند، پيامبر (ص) خود به راه افتاد؛ همچنان كه اشك از چشمانش ميباريد داخل قبر شد و خوابيد، افزونتر از قبل گريست و او را دعا كرد. آنگاه برخاست و با دست خويش همسرش را در قبر گذاشت. حضرت فاطمه سلام الله عليها ، يادگار امّالمؤمنين حضرت خديجه(س) گِرد پدر ميگشت،
خود را به دامان ايشان ميآويخت، بهانه مادر ميگرفت و دل دردمند پدر را آتش ميزد.
پيامبر (ص) جز سكوت چيزي نداشت؛ جبرئيل نازل شد و گفت: اي پيامبر، به فاطمه بگو خدا براي مادرت قصري از لؤلؤ ساخته كه درونش آشكار است و در آنجا هيچ سختي و تلخي نيست. به اين ترتيب فرشته الهي پايان رنجها و محنتهاي حضرت خديجه سلامالله عليها را اعلام كرد.
وفات حضرت خديجه(س) به فاصله اندكي از رحلت اندوهبار حضرت ابوطالب(ع) رخ داد، پيامبر اكرم (ص) آن سال را «عام الحزن» نام نهاد و در واقع يك سال اعلام عزاي عمومي نمود.
آرامگاه حضرت خديجه(س) در قبرستاني در مكه است. رحلت خديجه براي پيغمبر (ص) مصيبتي بزرگ بود؛ زيرا خديجه ياور پيغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسياري به حضرت محمد(ص) احترام ميگذاشتند و از آزار ايشان خودداري ميكردند.
فرزندان حضرت خديجه(س)
ابن هشام مي نويسد: «فرزندان خديجه (س) از پيامبر (ص) عبارتند از: رقيه، زينب، ام كلثوم، فاطمه، قاسم، طيب و طاهر. پيامبر (ص) از همسران متعدد خود، تنها از خديجه (س) داراي فرزند بود، و يك فرزند نيز به نام ابراهيم از همسر ديگرش «ماريه ي قبطيه» داشت.
منبع: فارس