روایتی از عاشقی و دلدادگی؛

کربلا مطاف ملائک و سرزمین عاشقی با خدا روایتی از عاشقی و دلدادگی؛

کربلا مطاف ملائک و سرزمین عاشقی با خدا روایتی از عاشقی و دلدادگی؛

کربلا مطاف ملائک و سرزمین عاشقی با خدا بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
روایتی از عاشقی و دلدادگی؛

کربلا مطاف ملائک و سرزمین عاشقی با خدا روایتی از عاشقی و دلدادگی؛

کربلا مطاف ملائک و سرزمین عاشقی با خدا روایتی از عاشقی و دلدادگی؛

کربلا مطاف ملائک و سرزمین عاشقی با خدا روایتی از عاشقی و دلدادگی؛

کربلا مطاف ملائک و سرزمین عاشقی با خدا روایتی از عاشقی و دلدادگی؛

کربلا مطاف ملائک و سرزمین عاشقی با خدا
روایتی از عاشقی و دلدادگی؛

کربلا مطاف ملائک و سرزمین عاشقی با خدا

دلدادگی، عاشقی و البته دل تنگی حرف دل مردمی است که به سرزمین رفت و آمد ملائک گام نهاده اند و به راستی حسین (ع) با دلهای عاشقان خود چه کرده که این چنین پروانه وار گرد شمع وجود او می گردند.

به گزارش خبرنگار اعزامي پايگاه اطلاع رساني حج از كربلاي معلا، هرچه از حسين و زمين كربلا بگوييم كم گفته ايم؛ همين كه نام حسين بر زبان جاري مي شود آتش عشق و محبت و جنون در دل انسان شعله ور مي شود و اين جاست كه به سخن پيامبر مي رسي كه فرمود: «إن لقتل الحسين حرارة في قلوب المؤمنين لن تبرد أبدا».
به راستي حسين (ع) با دلهاي عاشقان خود چه كرده كه اين چنين پروانه وار گرد شمع وجود او مي گردند و تو سيلابي از اشك را مي بيني كه بر گونه ها مي غلطد و به زمين مي ريزد.
براي فهم اين شور و شعور و درك حقيقت عاشقي مردم به حرم حسيني رفتم؛ دراين حرم هيچكس براي خودش نيست، همه از جسم دنيايي خود خارج شده و ارتباط با عالم آسمان پيدا كرده است؛ اين را در مناجات ها، اشك ها و ناله هاي زائران به خوبي مشاهده مي كني.
در كنار ضريح مطهر اباعبدالله الحسين انسان هاي زيادي را نظاره مي كني كه از فرسنگ ها راه به كربلا آمده اند تا جان خود را در حوض كوثر حسيني بشويند و با تولدي ديگر به شهر و ديارخود بازگردند.
دلدادگي، عاشقي و البته دل تنگي حرف دل مردمي است كه به سرزمين رفت و آمد ملائك گام نهاده اند، در ميان يكي از كاروان هاي حاضر در كربلا زني مسن را ديدم كه ديگر تواني در پاهايش باقي نمانده ولي باز به ياد ارباب بي كفن خود را به اين سرزمين رسانده و هر طور كه مي تواند قلب خود را به حريم آل الله گره مي زند.
عاشقي دلداده كه اشك در چشمانش حلقه زده مي گويد: براي بار چهل و ششم است كه به كربلا مي آيد ولي هنوز خود را جرعه نوش خان كرم حسيني مي داند؛ او چه زيبا حضور در سرزمين كربلا و خدمت به زوار حسيني را افتخاري براي دنيا و آخرت خود مي دانست.
اما مگر مي شود از حسين(ع) نام ببري ولي از عباس(ع) نگويي؛ ارباب و آقايي كه آقايي خود را در پرتو ولايت مداري امام خود كسب كرد و به مقام غبطه ملائك و اولياء الهي رسيد و شد سردار و علمدار و ساقي عشق.
حسين(ع) و فرزندان و اصحاب شهديش با رهايي از قيد دنيا به مقام رضاي الهي رسيده و واسطه اي شدند بين زمينيان و آسمانيان و اين ما هستيم كه بايد لحظه لحظه حيات خود را با نام و ياد حسين (ع) گره بزنيم تا خدايي بمانيم.
در حريم حسيني خدا را به حق سردار بي دست صحراي كربلا و پشت و پناه خيام حرم قسم دادم كه زيارت او را براي همه عاشقان و كساني كه هنوز روح خود را در حريم حُسن حسيني صيقل نداده اند قسمت و روزي كند؛ به اميد روزي كه در اين كره خاكي انسان عاشقي نباشد كه كربلا را نديده و رخت از جهان هستي بربندد.




نظرات کاربران