یاداشت  حج و دین داری یاداشت  حج و دین داری یاداشت  حج و دین داری بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
یاداشت  حج و دین داری یاداشت  حج و دین داری یاداشت  حج و دین داری یاداشت  حج و دین داری یاداشت  حج و دین داری

یاداشت حج و دین داری

مهدی نکوئی سامانی / عضو هیئت علمی پژوهشکده حج و زیارت

پايگاه اطلاع رساني حج: حفظ دين و دين داري در عصر غيبت از نشانه هاي ايمان راستين ونشانه ثبات قدم در راه خدا است. حقيقت دين چيزي جز اعتقاد به خدا و باور به تعاليم و دستورات الهي نيست . نشانه دين دار بودن انسان ؛باور به همه تعاليم و دستورهاي الهي و واجب شمردن آنچه كه خدا واجب شمرده وحرام دانستن آنچه كه خداي متعال آن را حرام نموده، است.
علاوه بر اين لازمه دين داري اين است كه انسان مؤمن و پيرو راستين اهل بيت(ع) در برابر همه وسوسه ها وانواع جرياناتي كه عقايد وباورهاي ديني را مورد هجمه قرار مي دهند قدرت ايستادگي ومقابله داشته باشد. امروز از كانون هاي الحاد و كفر و نفاق و طاغوت امواج شبهات برعليه دين و دين داران به راه افتاده و به اسم آزادي ، عقلانيت ،روشنفكري وتلاش مي كنند تا اهل ايمان را در عقيده و باورهايشان دچار ترديد كنند. شبهه افكنان دين داران را به عقب نشيني وسنجش هزينه وفايده وحفظ مال و جان توصيه مي كنند و چنين القا مي كنند كه امروزه رفتن به حج ، زيارت كربلا و ساير مشاهد اهل بيت(ع) چندان مهم نيست يا اولويت ندارد ، ويا ديگر شبهاتي كه برخي از جاهلان و روشنفكران سكولار با هدف تضعيف دين و ايجاد تزلزل در پيروان دين مطرح مي كنند، همه از نوع شبهاتي هستند كه در طول تاريخ مخالفان دين و كج انديشان به پيروان انبيا القا مي كردند و مي گفتند: دست از دينتان بر داريد و يا پيروان انبيا را از ياري پيامبرشان و رفتن به جنگ به بهانه اينكه زندگي شما به خطر مي افتد وجانتان را از دست مي دهيد باز مي داشتند. امروزه نيز برخي از بوالهوسان كه دين را با معيارهاي ناقص و بشري خود تحليل مي كنند، دينداران را به نرفتن به حج و زيارت مشاهد اهل بيت(ع) و صرف هزينه ي آن به فقرا و امور عام المنفعه توصيه مي كنند.
انسان هاي خدا باور كه دغدغه ايمان ونجات دارند در برابر چنين شبهاتي چگونه بايد مواجه شوند؟
شكي نيست كه همه انبياء و اوليا الهي براي تبيين وتبليغ دين و تحقق و اجراي دستورها وشعائر الهي مبعوث شده اند ودر راه حفظ دين ومبارزه با انحرافات به مبارزه و جهاد پرداخته اند. وما كه خود را پيرو همان انبيا و اولياء الهي مي دانيم همواره در مقام زيارت آنان شهادت مي دهيم كه اوليا الهي براي تحقق دين خدا واقامه حق وعدل و اقامه نماز و ديگر حدود الهي نهايت تلاش خود را مبذول داشته اند. (اشهد انّك اقمت الصلاة واتيت الزكاة وامرت بالمعروف ونهيت عن المنكر و جاهدت في الله حق جهاده حتّي اتيك اليقين)
بر اساس آموزه هاي قرآن وسنت حج يكي از تكاليف مهم و ركني از اركان پنج گانه اسلام است . امام باقر (ع) فرمود: بني الاسلام علي خمس: علي الصّلاه و الزّكاه و الحج و الصّوم و الولايه؛ اسلام بر پنج پايه بنيان نهاده شده است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت. ( حر عاملي، وسائل الشيعه ،ج1، ص 29 )
حج يكي از اركان پنج گانه اسلام، واز مهم ترين و جامع ترين واجبات الهي است ولذا ترك آن به معناي ترك ركني از اركان مهم اسلام شمرده مي شود ولذا كسي كه عمدًا حج را بدون عذر شرعي ترك نمايد مانند كسي است كه ايمان به همه اوامر الهي ندارد ويا ركني از اركان اسلام را ناديده مي گيرد و گويا اسلام را به صورتي كه خدا و رسول (ص) بيان نموده اند باور ندارد و اسلام را بر اساس سليقه و تفسير به رأي خود و به صورت گزينشي « نؤمن ببعض ونكفر ببعض» پذيرفته است . ولذا با توجه به آيات صريح و رواياتي كه صريحاً بر اهميت و وجوب حج تاكيد مي كنند، مي توان گفت ترك حج به معناي ترك ركني از اركان اسلام و پذيرش اسلام به صورت ناقص است . طبق آيه شريفه : « وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ.» (سوره آل عمران، آيه 97) براى خدا، حج خانه خدا بر كسانى كه قدرت رفتن به آن را داشته باشند واجب است. وانكار آن نوعي كفر وبي اعتنايي به حكم خداست . بيان آيه شريفه « ولله حج البيت من استطاع» به گونه‌اي است كه در هيچ يك از واجبات ديگر به چشم نمي‌خورد. بيان وجوب حج در اين آيه مانند بيان وجوب نماز و زكات نيست ، بلكه به منزله ميثاق و عهد الهي است كه برعهده همه انسان ها گذاشته شده است كه در هيچ يك از عبادات ديگر نمونه ندارد. (بحار الانوار،ج 96 ،ص 125)
وهمچنين اين قسمت آيه كه مي فرمايد :« وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِي‌ُّ عَنِ الْعالَمينَ؛ و هر كس كفر ورزد و حج را ترك كند، -به خود زيان رسانده است. تعبير «كفر ورزي» در مورد كساني كه حجّ واجب را ترك مي‌كنند ، اهميّت فوق‌العادة آن را در اسلام كاملاً روشن مي‌سازد.
علاوه بر اين توجه به سه روايت ذيل تكليف انسان هاي دين باور را با اين واجب بزرگ الهي روشن مي كند و ديگر مجالي براي شنيدن وسوسه هاي شبه افكنان باقي نمي گذارد.
امام علي(ع) ترك حج را موجب هلاكت بر شمرده است: لَا تَتْرُكُوا حَجَّ بَيْتِ رَبِّكُمْ فَتَهْلِكُوا ....( فروع كافي، ج4 ، ص 271 ؛ وسائل الشيعه ،ج11، ص21 ) يعني بقاء دين وبقاء مسلمين در گرو حج است.
امام صادق(ع) در تفسير آيه 27 سوره اسرا يعني آيه :« وَ مَنْ كانَ في فَهُوَ فِي‌ اْلا´خِرَﮤِ أَعْمي‌ وَ أَضَلُّ سَبيلاً» مي فرمايد: اگر كسي حجّ واجب خود را پيوسته به تأخير ‌اندازد تا مرگ او فرا ‌رسد ، در قيامت نابينا خواهد بود. ( قمي ، تفسير قمي، ج2،ص23؛ كليني ،كافي،ج4، ص 269)
در حديث ديگري آمده است: « مَنْ مات وَ لَمْ يَحج حَجّةَ الإسلام، لم يمنعه من ذلك حاجّة تحجف به أمْ مرض لا يطيق فيه الحجّ، أو سُلْطان يمنعه، فليمت يهودياً أوْ نصرانياً؛ ( كافي ،ج8 ، ص224) هركس از دنيا برود، در حالي كه فريضه «حجة الاسلام» را به جا نياورده باشد، بدون اين كه حاجتي مانع او شده باشد، يا به جهت بيماري از آن بازمانده باشد، و يا پادشاهي از رفتن او جلوگيري كند، چنين فردي، به كيش يهوديت يا نصرانيّت خواهد مرد.
بنابر اين طبق حكم خدا بر هر مسلماني واجب است در صورت استطاعت حج به جا آورد. اغلب فقهاي اسلام انجام حج براي افرادي كه تمكن دارند را واجب دانسته‌اند. وجوب حج بر مستطيع و ترك يا كوتاهي در به جا آوردن آن، موجب استقرار حج مي‌گردد.
بنابر اين وجوب انجام حج امري كاملاً شرعي است و تشخيص حكم و شرايط وجوب و سقوط تكليف امري تخصصي است و امري نيست كه هر فردي كه متخصص فقه نيست بتواند در باره آن به اظهار نظر كند و مسلمانان را از انجام اين امر باز دارد و ادعا كند كه فعلا انجام حج واجب نيست يا به صلاح ومصلحت مردم و نظام نيست . كساني كه در باره اين امور اظهار نظر مي كنند بايد توجه داشته باشند كه امور تعبدي بر اساس مصالح كلي وحكمت هاي بالغه وعالي تري تشريع و وضع شده اند كه به راحتي نمي توان به اولويت ترك آنها حكم كرد. و مكانيسم وشرايط وجوب تكليف و اسقاط تكليف امري است كه هر دو بايد از جانب شرع صورت مي گيرد و لذا انسان متشرع ومتعبد در برابر دستورات الهي براي تشخيص اين كه مشول تكليف الهي است بايد به قرآن وسنت و فتواي مراجع تقليد مراجعه كند، نه به مسئولان اجرايي و سياسي و رسانه اي . و لذا ازكساني كه مجتهد ومتخصص نيستند انتظار مي رود كه در چارچوب موازين شرعي عمل نمايند. و داوري درباره امور شرعي را حُكماً وموضوعاً به نظر مراجع وا گذار نمايند.
از آنجائي كه حج از اعظم شعائر دين و سبب قوام و استواري اسلام و مسلمين و داراي ابعاد و آثار وسيع فردي، و اجتماعي، مادي و معنوي، فرهنگي و سياسي است . و ارتباط تنگاتنگي با دين داري وتعبد واقعي و تجلي عيني اسلام دارد. همان گونه كه در مواردي حفظ اسلام نيازمند جهاد علمي و عملي است. بر پا داشتن شعائر بزرگي مانند حج نيز عامل حفظ و تجلي اسلام در سطح جهان است. امروزه مسلمانان با شبه افكناني روبرو هستند كه تمسك به برخي سخنان و شعار هاي حق مي خواهند سخن حقي را باطل كنند. شبه افكناني كه گاه با داعيه محاسبه عقلاني و ادعاي عزت طلبي و گرايشات ناسيوناليستي و نژاد پرستانه يا مطرح كردن وجوب حفظ جان و حفظ عزت ملت ايران و يا با اين ادعا كه رفتن به حج موجب تقويت وهابيت وكمك مالي به بنيه اقتصادي ودفاعي وهابيت و صرف كردن اموال شيعه براي كشتارشيعيان مي شود؛ مي كوشند تا شيعيان را از عمل به تكليف الهي خود باز دارند.
در مقام پاسخ معقول به اين شبهات چند نكته مهم را بايد مورد توجه قرار داد:
يك : شيعه داراي مباني اعتقادي و فقهي ضابطه مند است و قاعدتاً بايد هر انسان مسلمان اثي عشري عقايد و تعاليم و ظايف ديني خود را از قرآن و سنت رسول اكرم واهل بيت(ع) اخذ كند و حق اجتهاد در مقابل نص را ندارد. بنابر اين كساني كه به خود اجازه مي دهند بدون داشتن شرايط وتخصص كافي بر اساس فهم آزاد خود بدون ضابطه به فهم تفسير آيات و روايت ومعارف دين بپردازند. علاوه بر اين كه اين روش خلاف عرف عقلا است . زيرا امروزه عقلاي عالم به ضروت رجوع به اهل علم واهل تخصص در هر رشته اي اذاعان دارند. وقتي ما در اصل دين نياز به كتاب وحي و ارسال رسل و تعيين امام از جانب خدا داريم. در تفسير دين نيز نياز به عالماني داريم كه متخصص در اين فن باشند. بنابر اين هر كسي حق ندارد در اموري كه تخصص ندارد به تفسير صدور فتوا و حكم بپردازد.
دو : در خصوص بيان شرايط وجوب تكاليف ديني فقهاي شيعه چيزي را فرو گزار نكرده اند و اگر حكمي در مورد نماز ، روزه ، خمس ، جهاد و حج مورد نيازباشد با رجوع به فتاوي مراجع شيعه به سهولت مي توان آگاهي يافت. و اگر مسئله اي مستحدثه (جديد) باشد وحكم آن در رساله وفتاوي فعلي موجود نباشد بايد از مراجع تقليد استفتا نمود واين گونه نيست كه هر كسي بتواند در مورد حكم يا موضوع حكم اظهار نظر نمايند. همان گونه كه در مسائل پزشكي و ديگر امور تخصصي چنين است.بنابر اين انسان شيعه اي كه تعبد به كلام خدا و رسول (ص) واهل بيت(ع) دارد ، حق ندارد دين خود را از اين وآن كه از روي ظن وگمان و قياس و علم ناقص خود اظهار نظر مي كنند اخذ نمايد.
سه : در مورد هزينه هاي حج بعضاً شبهاتي مطرح مي شود كه اين نوع شبهات آگاهانه ومنطقي و واقع بينانه نيستند. مثل اين شبهه كه پول حجاج صرف كشتار مسلمانان مي شود.
در پاسخ بايد گفت؛ اولاً؛ براي كساني كه از ميزان در آمد وذخاير ارزي و دلاري عربستان و قطر و امارات كه ميزان در آمد نفتي و منابع سرمايه گزاري آنان در شركت هاي بزرگ و بورس هاي جهاني اطلاع دارند ،روشن است كه پول براي آن ها ناچيز است و نيازي به منابع مالي حج ندارند. ثانياً؛ براي كسي كه از مسافرت هاي خارجي و هزينه اقامت يك ماهه مسافر در كشور خارجي با اين نوع و كيفيت كه شامل هزينه هاي ويزا ، بليط رفت وبرگشت ،اقامت در بهترين هتل ها وبهترين وسايل پذيرايي وجابجايي اطلاع داشته باشد . مي داند كه هزينه حج هزينه متعارف بلكه پايين تر از مخارج يك ماهه يك مسافر در كشورهاي خارجي است. ثالثاً ؛ اين پول حجاج مستقيماً صرف ويزا ، بليط ، تغذيه ، حمل و نقل و هزينه هتل مي شود و سرويس دهندگان به حجاج ، بخش خصوصي عربستان هستند. وپول حجاج به دولت عربستان پرداخت نمي شود تا ادعا شود اين پول ها را دولت عربستان صرف كشتن مسلمانان مي كند.
چهار: ماهيت وطبيعت حاكمان اغلب كشورهاي منطقه مانند امارات ، قطر ، كويت، اردن ، مصر و... حكومت هاي استبدادي و ضد شيعه هستند و اگر به جاي حكام عربستان حكام ديگركشورهاي عربي قرار داشتند و برگزاري حج بر عهده آنان بود آيا رابطه ما با عربستان و نوع برگزاري حج با وضعيت فعلي چندان تفاوتي نمي كرد. و لذا بر اساس ايده و منطق كساني كه لزوم تعطيلي حج را مطرح مي كنند بايد هميشه ايران حج را تعطيل كند چون حكام كشورهاي عربي سني نشين هرگز با ديدگاه ها عالمان وحاكمان شيعه كنار نمي آيند.
بنابر اين با توجه به اين كه حج ركني از اركان اسلام و فريضه اي مهم از واجبات الهي است و هرگز از روي اختيار و وجود شرايط نبايد تعطيل شود. و شيعه هرگز به خود اجازه نمي دهد ابتداء وبدون مانع شرعي آن را تعطيل كند. مگر اين كه شرايط فقهي آن طبق ديدگاه مراجع تقليد احراز نشود ويا تعطيلي آن از ناحيه كشور عربستان باشد. ولذا طبق آموزه هاي ديني يكي از وظايف حاكم اسلامي و حكومت اسلامي تشويق وترغيب و ايجاد شرايط مناسب براي رفتن مردم به حج است و چنان كه روايت اهل بيت(ع) اين وظيفه را بر عهده حاكم اسلامي بر شمرده شده است.


| شناسه مطلب: 69188




حج تمتع ياداشت



مطالب مرتبط

نظرات کاربران