محتشمی پور:
باید شخصیت شهید مصطفی خمینی را به جوان امروز شناساند
محتشمی پور در آیین چهلمین سالگرد شهادت سیدمصطفی خمینی، خواستار معرفی درست و دقیق این شخصیت علمی و سیاسی به جامعه شد و اظهار داشت: ایشان از بسیاری جهان بی نظیر بود و می توان ایشان را تالی تلو امام یاد کرد.
به گزارش خبرنگار اعزامي پايگاه اطلاع رساني حج از نجف اشرف، حجت الاسلام والمسلمين سيد علي اكبر محتشمي پور مسئول دفتر تنظم و نشر امام خميني(س) در نجف اشرف در آيين چهلمين سالگرد آيت الله شهيد سيد مصطفي خميني كه با حضور علماي ايران و عراق در نجف اشرف برگزار شد از مقام علمي و اخلاقي وي تجليل كرد.
وي افزود: علت اينكه نجف اشرف به عنوان مراسم بزرگداشت اين شهيد انتخاب شد به خاطر اين است كه مرحوم مصطفي خميني به مدت ۱۳ سال مراتب حيات انقلابي و علمي خود را در نجف اشرف گذراندند، شاگردهاي متعددي را تربيت كرد، در علوم مختلف تدريس داشتند، يك دوره كامل خارج علم اصول تدريس و سوره بقره را تفسير كردند كه در پنج جلد چاپ شده است و همچنين ابواب مختلف فقه را در تعطيلات تابستاني يا تعطيلات فصلي و هفتگي تدريس ميكردند و در علوم ديگر هم صاحب تأليفات ارزنده فلسفه و عرفان هستند. ايشان در اين زمينهها تخصص خوبي داشتند و حدود ۳۰ جلد كتاب از ايشان به يادگار گذاشته شده است كه در حوزه علميه مورد استفاده قرار ميگيرد.
محتشمي پور ادامه داد: البته اين كتابها محصول تلاشهاي ۱۳ ساله علمي ايشان در نجف اشرف است ولي حاج آقا مصطفي خميني زماني كه در قم مشغول تحصيل و تدريس بود تأليفات فراواني در زمينههاي مختلف فقه، اصول، تفسير و فلسفه داشتند اما متأسفانه در حملهاي كه ساواك در سال ۱۳۴۳ در رابطه با كاپيتولاسيون به منزل امام (ره) و حاج آقا مصطفي خميني داشتند كه به تركيه تبعيد شدند تمام تأليفات امام و حاج آقا مصطفي خميني توسط ساواك به سرقت رفت. متأسفانه چيزي از آن تأليفات به دست مرحوم مصطفي خميني نرسيد و لذا ايشان دو مرتبه با توجه به سيطره علمي كه داشتند از ابتدا شروع كردند و كتابهايي كه الان در دست مشتاقان است مربوط به بعد از تبعيد ايشان به تركيه و نجف اشرف يعني حدود ۱۳ سال كار علمي ايشان در نجف اشرف است كه نوشته شد.
وي تصريح كرد: بنابراين ضرورت ديده شد كه اجلاس و بزرگداشتي در خصوص مسايل علمي ايشان و هم در رابطه با مبارزات او برگزار شود چراكه شخصيت حاج آقا مصطفي در حوزه علميه نجف و قم بسيار برجسته بود ولي در كنار امام بودن، ايشان را تحت الشعاع عظمت فكري، علمي و مبارزاتي قرار داده و لذا رژيم شاه كه به شدت از او هراس داشت و احساس ميكرد امام عمر شريف خود را كردند و پير شدند و ممكن است چند صباحي بيشتر زنده نمانند اما حاج آقا مصطفي خميني با سن كم و عظمت فكري كه دارند اگر زنده بمانند ممكن است سالها رهبري جامعه را برعهده بگيرند بنابراين دشمن از وجود او هراس داشت به همين دليل هم تصميم به ترور فيزيكي ايشان كرد.
حجت الاسلام محتشمي پور، اظهار داشت: بهترين شخصيتي كه حاج آقا مصطفي را ميشناخت شخص حضرت امام بود چون علاوه بر اينكه شاگرد ممتاز امام بود نزد اساتيد بزرگ ديگري در قم و نجف هم استفاده كرده بود. با توجه به اينكه شاگرد امام بود فرزند امام هم بود و امام او را بزرگ كرده بود و به تمامي سجاياي اخلاقي و معنوي حاج آقا مصطفي خميني و مراتب علمي او را در مدت ۴۸ سال عمري كه مرحوم حاج آقا مصطفي داشتند و شهيد شدند واقف بود و از ابعاد مختلف علمي، معنوي و شخصيتي و اوصاف حسنهاي كه داشتند آگاهي داشت كه مي توان به مسووليت پذيري و شجاعت او اشاره كرد. بنابراين وقتي خبر شهادت حاج آقا براي اولين بار به حضرت امام رسيد اولين جملهاي كه امام بر زبان جاري كرد كلمه استرجاع بود”انا لله و انا اليه راجعون” و سپس يك جملهاي را در وصف حاج آقا مصطفي فرمودند كه تمام عظمت حاج آقا مصطفي را ميتوانيم در همين يك جملهي امام درك و جست وجو كنيم كه حضرت امام فرمود “مصطفي اميد آينده اسلام بود”
حجت الاسلام محتشمي پور در ادامه افزود: يعني با توجه به شخصيتهايي كه در حوزههاي علميه بودند و امام خوب همه حوزهها و مدارج علمي علما و شاگردان خود غير شاگردانشان را مي شناختند اما اينكه ميفرمايند مصطفي اميد آيندهي اسلام بود جملهايست كه بار مثبت فوق العادهاي دارد يعني تمام ويژگيهايي كه براي يك رهبر بزرگ اسلام لازم است كه بايد سكاندار اسلام و مسلمين در طول تاريخ شود، حاج آقا مصطفي خميني اين ويژگي ها را از نظر امام داشت.
وي گفت: حوزههاي علميه نجف به خاطر اين ضايعهي بزرگ تعطيل شد و به صورت طبيعي در چنين مواقعي كه شخصيت بزرگي از حوزه فوت ميكند تا چهل روز درسها تعطيل مي شود و عزاداري ميكنند. اما حضرت امام بعد از يك هفته كه از شهادت حاج آقا مصطفي خميني گذشت به شاگردان، مراجع و علما پيغام دادند كه حوزه نبايد تعطيل شود و امام هم اولين روز درسي كه حدودا نهم يا دهم آبان سال ۵۶ بود را شروع كرد. بعد از شروع كلاس، امام در ابتدا سخنراني كوتاهي را انجام دادند و فرمودند “يك سلسله قضاياست كه از الطاف الهي است و خداوند اين الطاف را براي بندگانش مقرر ميكند اما اين بندگان چون سيطره علمي و دركشان كم است نسبت به اين امور اظهار ناراحتي ميكنند اما اگر بفهمند پشت اين حوادث خدا چه لطف بزرگي دارد، جزع و فزع نخواهند كرد و بعد اضافه ميكنند كه فقدان حاج آقا مصطفي خميني از الطاف خفيه الهي بود كه نصيب امام و خاندان امام شد. اين سخن براي مردم توجيه نبود كه چنين شخصيتي را از دست بدهد و آنقدر از خدا شاكر باشد كه او را لطف الهي بداند و اينگونه شكر كند.
اين شخصيت سياسي ادامه داد: كم كم با اوج گيري مبارزات، چهل روز در ايران مراسم مختلف به مناسب رحلت حاج آقا مصطفي در گوشه و كنار مشهد، تهران، قم، اصفهان و شيراز برگزار ميشد كه اوج عظمتي براي اين خاندان به وجود آمد به صورتي كه تحمل رژيم شاه قطع شد و اقدام به حركت جنون آميز كرد و به دستور ساواك، روزنامه اطلاعات زمان شاه مقالهاي به امضاي رشيدي مطلق عليه امام و خاندان او نوشت و نسبتهاي بدي به آنها داده شد كه به دنبال آن حوادث ۱۹ دي قم رخ داد كه حوزه تعطيل شد و طلاب و علما در خانه مراجع جمع شدند و رژيم شاه به آن اجتماع عظيمي كه به حمايت از امام خميني(ره) گرد هم آمده بودند، حمله كرد و عدهاي به شهادت رسيدند. بعد از آن شهادت حالت تنفر در كشور به وجود آمد و حضرت امام عليه آنها اعلاميه داد و عزاي عمومي اعلام كرد.
محتشمي پور گفت: به دنبال اين حادثه و عزاي عمومي مراسم مختلفي براي شهادت شهداي قم برگزار شد و در چهلمين روز شهداي قم، مجلسي در شهرهاي مختلف برگزار شد. جنون رژيم شاه بار ديگر سر بر آورد و در شهرهاي ديگر خود را نشان داد و باز هم اين چهلمين روز يكي پس از ديگري تكرار ميشد و به مناسبت چهلمين شهادت اين عزيزان در شهرهاي مختلف تهران، اصفهان، شيراز و مشهد مراسم چهلم برگزار ميشد و رژيم شاه هم جنايات جديدي را انجام ميداد و انقلاب اوج ميگرفت تا اينكه پيروزي انقلاب را در سال ۱۳۵۷ مشاهده كرديم.
اين شخصيت سياسي تصريح كرد: اينجا بود كه معناي كلام امام مشخص شد كه فرمودند فقدان حاج آقا مصطفي از الطاف خفيه الهي بود و خدا حاج آقا را از امام گرفت اما در مقابل آن يك تحول و انقلاب عظيمي را توسط ايشان در دنيا ايجاد كرد كه بار ديگر خورشيد جهانتاب اسلام به دست حضرت امام در ايران و بعد از ۱۴۰۰ سال در دنيا تابيد و اين بركاتي كه امروز در كشور خودمان و ساير كشورها مشاهده ميكنيم كه در مقابل قدرتها ايستادگي ميكنند، همه در گرو آن انقلابيست كه امام پايه گذار آن بود و ملت ايران به صحنه آمدند و انقلاب اسلامي در سال۵۷ به پيروزي رسيد و همه اينها به بركت شهادت حاج آقا مصطفي بود.
وي درباره شخصيت حاج آقا مصطفي اظهار كرد: حاج آقا مصطفي خميني شخصيت برجستهاي بود كه سواي مراتب علمي داراي ويژگي هاي ارزشمندي بود و هوش سياسي بالايي داشت. شجاعتي كه او داشت شايد در حوزههاي علميه كم نظير بود. بعد از امام شخصيتي بود كه جز از خدا از هيچ كس هراسي نداشت و به استقبال سختيها مي رفت. براي نجات مردم مبارزه ميكرد تا سمتگر را از بين ببرد و حكومت حق و عدل امام علي(ع) جايگزين آن شود. مباني فقهي حاج آقا مصطفي بسيار موثر و پويا بود و آراي بسيار روشن و روشنفكري داشت كه براي جامعه راهگشا بود كه اين آرا و احكامي كه استنباط ميكرد مي توانست در آينده راهگشاي حوزه علميه باشد و براي جامعه گرههاي كور را باز كند.
محتشمي پور اين ويژگي ها را عامل ترور حاج آقا مصطي برشمرد و گفت: پس با اين ويژگي ها بود كه حاج آقا مصطفي خميني مورد توجه دوست قرار ميگرفت و دشمنان به او خيره شدند و لذا براي از بين بردنش برنامهها مي چيدند. چند ماه قبل از شهادت وقتي به عيادت آيت الله جزايري يكي از علماي نجف رفته بود حدود ساعت ۱۰ يا ۱۱ شب پسر مرحوم جزايري خدمت حاج آقا مصطفي ميرسد و ميگويد دو نفر ايراني آمدند و ميخواهند با شما ملاقات كنند. ايشان فرمودند بگوييد بيايند بالا. آنها با حاج آقا مصطفي خميني آرام صحبت ميكنند و بعد از آن حاج آقا مصطفي براي دوستان نقل ميكنند كه آنها گفتند ما اعضاي تيمي هستيم كه ساواك اين تيم را فرستاده است. اين توضيح را بدهم كه در ۱۳۵۵ كه حكومت بعث عراق با شاه آَشتي كرد و صدام با شاه در الجزاير ملاقات كرد، توافقي بين ايران و عراق امضاء شد كه از آن به بعد كاروانهاي يك هفتهاي براي زيارت كربلا توسط اوقاف زمان شاه تنظيم ميشد و به كربلا ميآمدند.
وي ادامه داد: در ميان اين كاروانها عوامل ساواك هم حضور داشتند كه با استغفارات عراق هم همكاري بسيار نزديكي داشتند. يك تيمي در قالب همين كاروان ها آمده بودند كه براي تعقيب و چگونگي حضرت امام فعاليت ميكردند كه اين دو نفر در اين تيم بودند و به حاج آقا مي گويند كه رأي ساواك برگشته و قبلا ميخواستند امام را ترور كنند اما بعدها گفتند كه حاج آقا مصطفي را تعقيب و مراقبت كنيد و الان برنامه ترور شما در دستور كار است. علت آن هم اين است كه امام عمر خود را كردند اما خطر جدي براي رژيم شاه شما تشخيص داده شديد و الان ساواك معتقد است اگر امام اعلاميه ميدهد و سخنراني ميكند اين شما هستيد كه امام را تحريك ميكنيد و اگر شما ترور شويد با يك تير دو نشان زده ميشود يكي اينكه امام ساكت ميشود و آخر عمرش است و دوم اينكه خطري را كه براي آينده رژيم شاهنشاهي وجود دارد شما تشخيص داده شديد. اما ما در اين مدتي كه از شما تعقيب و مراقبت ميكرديم ديديم كه شما درس و بحث انجام ميدهيد و به عبادت و كربلا و نجف ميرويد پس ما منقلب شديم كه چرا دست ما به خون شما آلوده شود پس تصميم گرفتيم مخفيانه شما را مطلع كنيم.
محتشمي پور تصريح كرد: حاج آقا مصطفي خميني گفتند آنها دنبال اين مسأله نيستند؛ اين كار هم با نظر ساواك انجام شده تا من را بترسانند تا مانع فعاليتهاي انقلابي و سياسي من شوند. لذا حاج آقا مصطفي خميني هيچ توجهي به اين موضوع نكردند بعد كه حادثه شهادت ايشان رخ داد و ايشان را به بيمارستان منتقل كردند، مشاهده شد كه در سينه و پشت كمر ايشان لكههاي بنفش رنگي است يكي از پزشكان ايراني كه از خارج آمده بود گفت اگر اجازه دهيد كالبد شكافي انجام دهيم تا مشخص شود آن سمي كه به او دادند چه نوع سمي است و قطعا اين كار، كار ساواك است اما حضرت امام اجازه كالبد شكافي ندادند. اما براي پزشكان مسلم بود كه ايشان به مرگ طبيعي از دنيا نرفته است چراكه به مرز پنجاه سالگي نرسيده بودند و هيچ بيماري نداشتند اما يكمرتبه چراغ عمرشان خاموش شد. پزشك ايراني كه از خارج آمده بود گفت سرويسهاي امنيتي كشورهاي خارج براي اينكه مخالفين خود را از بين ببرند و مشخض نشود كه آنها اين ترور را انجام دادند از يك نوع سمهايي استفاده ميكنند كه در ليوان آب يا چاي ميريزند بدون اينكه رنگ و مزه آن عوض شود در بدن تأثير ميگذارد اما اينگونه نيست كه فوري از بين برود يك هفته الي ده روز طول ميكشد و كم كم اشتهايش كم ميشود و مثل شمعي خاموش ميشود در زمان حيات هيچ اثري در بدن ندارد اما بعد از فوت علايمي در بدن او ظاهر ميشود كه مشخص مي شود كه فرد مسموم شده و سمي به او خورانده شده است.