تأثیر زیارت بر تربیت اخلاقی مقاله
مقالة حاضر به بررسی مؤلفهها و شاخصهایی میپردازد که باعث تأثیر اخلاقی ـ تربیتی زیارت بر زائران میشوند.
مقالة حاضر به بررسي مؤلفهها و شاخصهايي ميپردازد كه باعث تأثير اخلاقي ـ تربيتي زيارت بر زائران ميشوند. اين مؤلفهها تا پنج مورد شمارش شدهاند. عامل نخست، اعتقاد و ايمان به زيارتشونده به عنوان پيامبر يا امام است. عامل دوم، عشق و علاقة زائر به مزور است و در واقع، زيارت بدون علاقه به مزور معنا ندارد. عامل سوم، شخصيت و جايگاه مزور است. عامل چهارم، برخورداري زائر از آمادگي پيشين از طريق اجتناب از گناه و استغفار از گناهان پيشين است. عامل پنجم، نيز احساس حضور در محضر مزور ميباشد كه از طريق شيوههايي؛ مانند اذن دخول تقويت ميشود.
مقدمه
از مسائل مهم در جوامع ديني، اخلاق و تربيت اخلاقي است. اسلام نيز بر اين مسئله تأكيد دارد، تا آنجا كه پيامبرخدا9 فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق» (مجلسي 1403ق. ج 68 ، ص382 ).
اگر در جامعة اسلامي، اخلاق و تربيت، آنچنان كه لازم است، جدي گرفته نشود يا به شَبَهي از آن اكتفا گردد، بايد از حاكميت و گسترش اسلام در آن قطع اميد كرد. اسلام واقعي هنگامي در جامعة مسلمانان تجلي ميكند كه فردفرد مسلمانان يا دستكم بيشتر آنان، از روي ايمان و از صميم دل، ضمن مبارزه با رذايل و خصلتهاي حيواني، به تحصيل مكارم اخلاق همت گمارند (حيدري، 1394ش. ، ص25).
از سوي ديگر، زيارت اولياي خدا به عنوان عملي عبادي در ميان شيعيان مطرح است. آنان بر اساس سخنان و دستورهاي رسيده از معصومان: ، براي زيارت ايشان ارزش زيادي قائل هستند و در هر فرصت و مناسبتي، خود را به مشاهد مشرفة آن بزرگواران ميرسانند و از بارگاه ملكوتي آنان براي خود، خوشة تقوا و معنويت برميچينند. اين عمل، هرچند از سوي وهابيان مطرود است، ليكن ساير مسلمانان اهل سنت با ديد مثبت به آن مينگرند و خود نيز براي زيارت بزرگان دين؛ از جمله پيامبرخدا9 راهي سفر ميشوند.
رواياتيكه در تشويق به زيارت و بيان فضايل آن وارد شده، به قدري زياد است كه جاي هيچ ترديدي در اينباره باقي نميگذارد؛ از باب نمونه «زيد شحّام»، از اصحاب امام صادق7 ، ميگويد:
به امام صادق7 عرض كردم: «پاداش كسي كه پيامبرخدا را زيارت كند، چيست؟» فرمود: «كَمَنْ زَارَ اللهَ فِي عَرْشِهِ»؛ «همانند كسي است كه خدا را در عرش زيارت كند». گفتم: «پس پاداش كسي كه يكي از شما اهل بيت را زيارت كند؟» فرمود: «كَمَنْ زَارَ رَسولُ الله9 »؛ «همانند كسي است كه پيامبر خدا را زيارت كرده است.» (كليني، 1407ق. ج4، ص585).
يكي از آثار معنوي زيارت، تأثير آن در بعد اخلاقي و تربيتي زائران است. همة مردم و از جمله خود زائران اهل بيت: انتظار دارند كه پس از بازگشت از سفر زيارتي، اصلاحات عمدهاي در اخلاق و رفتار آنان به وجود آمده باشد.
سؤالي كه در اينجا مطرح ميشود، اين است كه چه عوامل و مؤلفههايي باعث اثرگذاري اخلاقي ـ تربيتي زيارت ميشوند؛ به تعبير ديگر، برخورداري از چه عناصري موجب ميشود كه افراد از لحاظ اخلاقي و تربيتي، از زيارت بهره ببرند؟ آگاهي از اين مؤلفهها ميتواند تأثير زيارت را در زمينة اخلاقي و تربيتي بر زائران بيشتر كند و زمينة بهرهمندي هرچه بيشتر آنان را از عمل خود، فراهم آورد؛
از اينرو، در اين نوشتار، به دنبال بررسي مؤلفههايي هستيم كه زمينه را براي بهرهمندي بيشتر زائران از عمل خود فراهم ميكنند. جستوجوهاي روايي
و روانشناختي، حاكي از آن است كه مؤلفههاي تأثيرگذاري زيارت بر افراد،
از اين قرارند:
1. اعتقاد به زيارتشونده (مزور)
در گام نخست لازم است زائر به مزور اعتقاد داشته باشد. تحقق زيارت، منوط
به اعتقاد به مزور است و بدون چنين اعتقادي، زيارت معنا ندارد. زيارت، ديدار با شوق است؛ ازاينرو، كسي كه به شخص و جايگاه او معتقد نباشد، ديدارش با وي محبتآميز نخواهد بود. كسب فيض واقعي و كامل از زيارت پيامبر يا امام معصوم: در صورتي تحقق مييابد كه زيارت كننده به نبوت يا امامت زيارت شونده اعتقاد داشته باشد.
امام باقر7 در بارة جايگاه امام معصوم در دل مؤمنان ميفرمايد:
«... نور امام در دل مؤمنان، از نور خورشيد تابان در روز، درخشانتر اسـت و ايشاناند كه دلهاي مؤمنان را منور كنند و خدا از هركه خواهد نور ايشان را پنهان دارد، پس دل آنها تاريك گردد و در ظلمت رود... به خداوند سوگند بندهاي ما را دوست ندارد و از ما پيروي نميكند مگر آنگاه كه خداوند دلش را پاكيزه گرداند و خدا دل بندهاي را پاكيزه نميسازد جز آنگاه كه تسليم ما شود و با ما آشتي باشد و هرگاه چنين شد، او را از حساب سخت حفظ كند و از هراس بزرگ روز قيامت در امان دارد.»[1] (كليني، 1407 ق، ج1، ص194).
بدين ترتيب، با اعتقاد به آن بزرگواران است كه زيارتشان اثربخش ميشود و هر قدر ايمان شخص بيشتر باشد، تأثيرگذاري زيارت نيز بيشتر خواهد بود. مسلمانان معتقدند،
پيامبر9 از جانب خدا براي هدايت بشر فرستاده شده است؛ او را اشرف مخلوقات خداوند شمرده، همواره حاضر و ناظر بر اعمال خود ميدانند؛ اعتقاد به او را از اركان اسلام برميشمارند؛ معتقدند كه ايشان داراي عصمت، ولايت تكويني و وساطت در فيض الهي است و ... همچنين، شيعيان دربارة ائمة اطهار: ، به جز اعتقاد به نبوت، ساير باورها را درباره آن بزرگواران دارند و آنها را جانشينان پيامبر در هدايت جامعه ميدانند.
هر قدر باور فرد به اين امور دربارة اهل بيت: بيشتر باشد و آنها را در عمق وجود خود بيشتر پذيرفته باشد، با توجه بيشتري زيارت خواهد كرد و از آثار اخلاقي و تربيتي آن بهرة بيشتري خواهد برد. ازاينروست كه ميبينيم در برخي زيارتنامههاي اهل بيت: ، زائر به بيان اعتقادات ديني خود ميپردازد؛ براي نمونه، در زيارت جامعة كبيره، در اوايل زيارتنامه آمده است:
«أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا الله وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ كَمَا شَهِدَ اللهَ لِنَفْسِهِ وَ شَهِدَتْ لَهُ مَلَائِكَتُهُ
وَ أُولُو الْعِلْمِ مِنْ خَلْقِهِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُنْتَجَبُ
وَ رَسُولُهُ الْمُرْتَضَى أَرْسَلَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْـرِكُونَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصَّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطِيعُونَ لله الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ الْفَائِزُونَ
بِكَرَامَتِه» (صدوق، 1413 ق، ج2، ص611).
در اينجا لازم است به يك نكته توجه شود و آن اينكه: هرگاه افرادي از مسلمانان، احترام
اهل بيت: را داشته باشند و به زيارت آنان بپردازند، اما امامت و جايگاه واقعي ايشان را نپذيرند نيز در حد اعتقاد خود از الطاف و كرامات آن بزرگواران بهرهمند خواهند شد.
2. عشق و علاقه به زيارتشونده (مزور)
«زيارت»، آنچنانكه در كتابهاي لغت آمده، از ريشه «زَور»، به معناي ميل و گرايش به چيزي و عدول از چيز ديگر است (ابن فارس، 1404 ق، ج3، ص36). همچنين به معناي ديدار كردن و قصد و آهنگ چيزي نمودن است و به عبارتي، قصد ديدن زيارتشونده (مزور) است به منظور گراميداشت و ارجگذاري و انس گرفتن با او.
احمد بن فارس ميگويد: «زائر را بدين دليل زائر ميگويند كه وقتي به زيارت تو ميآيد، از غير تو روي برميگرداند.» (همانجا).
از كلام علماي علم لغت پيداست كه معناي زيارت، قصد تنها نيست؛ بلكه قصدي است كه با هدف اكرام و تعظيم زيارتشونده و انس گرفتن با او صورت ميپذيرد. ازاينرو در اصطلاح ديني، زيارت، تمايلي است كه علاوه بر ميل و حركت حسي، قلب هم گرايش جدي پيدا كند و با اكرام و تعظيم قلبي و انس روحي نسبت به زيارتشونده همراه باشد. پس زيارت در مرتبة اعلا و كامل خود، همانا اقبال قلبي،
روحي، فكري، اخلاقي
و عملي به زيارتشونده را به همراه دارد (پوراميني، 1393ش، صص20ـ 19).
محبت به اهل بيت در قرآن كريم مورد توجه قرار گرفته و مزد رسالت قلمداد شده است: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى) (شوري : 23)؛ «[اي پيامبر، به مردم] بگو: هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم، جز دوست داشتن نزديكانم (اهل بيتم)». در روايات رسيده از معصومين: نيز به محبت اهل بيت بسيار توجه شدهاست؛ چنانكه از پيامبرخدا9 روايت شده كه فرمود:
«حُبِّي وَ حُبُّ أَهْلِ بَيْتِي نَافِعٌ فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ؛ أَهْوَالُهُنَّ عَظِيمَةٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ فِي الْقَبْرِ
وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْكِتَابِ وَعِنْدَ الْحِسَابِ وَعِنْدَ الْمِيزَانِ وَ عِنْدَ الصّـِرَاطِ» (صدوق، 1376ش، النص، ص10).
«محبت من و خاندانم در هفت جا، كه هول و هراس آنها عظيم و ترسناك است، سود ميبخشد؛ هنگام مرگ، در عالم قبر، هنگام رستاخيز، لحظة گرفتن نامة اعمال، هنگام حسابرسي به اعمال، كنار ميزان و سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط.»
بر اين اساس، زيارت از نظر اخلاقي و تربيتي، زماني بر زائر تأثيرگذار است كه به زيارتشونده علاقه و عشق بورزد، و او را دوست بدارد و محبتش را در وجود خود احساس و ابراز كند. روشن است كه زيارت بدون علاقه، معنا و مفهومي ندارد. از اينرو، متون زيارتنامههاي اهل بيت: ، آكنده از عبارتهايي است كه نشاندهندة عشق و علاقة زائر به ايشان، و دشمني با دشمنان آنان است؛ به ويژه در زيارت جامعة كبيره، كه ميتوان گفت از ابتدا تا انتهاي آن، جداي از بيان معارف بسيار، ابراز ارادت و بيان علاقه به امامان معصوم: است. در بخشهايي از اين زيارت ميخوانيم:
«...بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ
وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَكُمْ وَ أَكْرَمَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَكُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَكُمْ
وَ أَوْفَى عَهْدَكُمْ كَلَامُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ...» (همو، 1413ق، ج2، ص615).
اين بخشها و بسياري از فقرات ديگر زيارت جامعة كبيره، در عين حال كه منتقلكنندة معارف ديني هستند، علاقة زائر به امامان معصوم را نيز نشان ميدهند.
همچنين وجود درود و صلوات بر محمد و آل محمد9 در زيارتنامهها، كه آكنده از تعريف و تمجيد ايشان است، نشاندهندة علاقة زائر به آن بزرگواران ميباشد؛ براي نمونه، در زيارت امام علي7 در شب مبعث ميخوانيم:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى عَبْدِكَ وَ أَمِينِكَ الْأَوْفَى وَ عُرْوَتِكَ الْوُثْقَى
وَ يَدِكَ الْعُلْيَا وَ كَلِمَتِكَ الْحُسْنَى وَ حُجَّتِكَ عَلَى الْوَرَى وَ صِدِّيقِكَ الْأَكْبَرِ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ وَ رُكْنِ الْأَوْلِيَاءِ وَ عِمَادِ الْأَصْفِيَاءِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَعْسُوبِ الدين الْمُتَّقِينَ وَ قُدْوَةِ الصِّدِّيقِينَ وَ إِمَامِ الصَّالِحِينَ الْمَعْصُومِ مِنَ الزَّلَلِ وَ الْمَفْطُومِ مِنَ الْخَلَلِ وَ الْمُهَذَّبِ مِنَ الْعَيْبِ وَ الْمُطَهَّرِ مِنَ الرَّيْبِ أَخِي نَبِيِّكَ وَ وَصِيِّ رَسُولِكَ وَ الْبَائِتِ عَلَى فِرَاشِهِ وَ الْمُوَاسِي لَهُ بِنَفْسِهِ وَ كَاشِفِ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ الَّذِي جَعَلْتَهُ سَيْفاً لِنُبُوَّتِهِ وَ مُعْجِزاً لِرِسَالَتِهِ وَ دَلَالَةً وَاضِحَةً لِحُجَّتِهِ
وَ حَامِلًا لِرَايَتِهِ وَ وِقَايَةً لِمُهْجَتِهِ وَ هَادِياً لِأُمَّتِهِ وَ يَداً لِبَأْسِهِ وَ تَاجاً لِرَأْسِهِ وَ بَاباً لِنَصْـرِهِ
وَ مِفْتَاحاً لِظَفَرِهِ» (شهيد اول، 1410ق، صص106ـ 105).
3. شخصيت زيارتشونده
معمولاً افراد به زيارت كساني ميروند كه معتقدند آنان نزد خداوند جايگاه والايي دارند و هدفشان از زيارت آنان كسب فيض است و ميخواهند از حضور در كنار مرقد آن بزرگان بهرة معنوي ببرند.
شيعيان اهل بيت: معمولاً به زيارت معصومان و ساير اولياي الهي كه به اعتقاد آنان نزد خداوند موقعيت ممتازي دارند، مشرف ميشوند. از ديدگاه شيعيان، پيامبر عظيمالشأن اسلام9 و اهل بيت آن حضرت، اركان دين و ايمان، حجت خدا روي زمين، و ناظر بر اعمال امت هستند و از ولايت تكويني و وساطت در فيض الهي برخوردارند. با اين اوصاف، زيارت آنان و ابراز ارادت و محبت به ايشان، ماية بهرهبردن از چشمههاي جوشان معنوي و فيضهاي خداوندي است.
بدين ترتيب، از عواملي كه در بهرهمندي زائران از زيارت بسيار مؤثر است، شخصيت و جايگاه والاي معنوي زيارتشونده است. او هر قدر مقام و جايگاه والاتري داشته باشد، بهرهمندي زائران نيز از او بيشتر خواهد بود. انسانهاي مقرب خداوند كه محبوب اويند در حيات و ممات خود ميتوانند به اذن خدا در زائران خود تصرف كنند و در وضعيت اخلاقي و تربيتي آنان، دگرگوني ايجاد كنند و ايشان را به سمت صلاح و هدايت رهنمون شوند. مهم تقاضاي طرف مقابل است كه با حضور او سر مزار آن بزرگواران، اين شرط نيز محقق ميشود.
ميتوان ادعا كرد بهترين زيارتنامهاي كه شخصيت ائمة اطهار را براي ما نمايان ميسازد، زيارت جامعة كبيره است. در اين زيارتنامه ميخوانيم:
«...أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصَّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطِيعُونَ لِله الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ الْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ اصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ وَ ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِهِ وَ اخْتَارَكُمْ لِسِرِّهِ وَ اجْتَبَاكُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ أَعَزَّكُمْ بِهُدَاهُ
وَ خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ وَ انْتَجَبَكُمْ بِنُورِهِ وَ أَيَّدَكُمْ بِرُوحِهِ وَ رَضِيَكُمْ خُلَفَاءَ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجاً عَلَى بَرِيَّتِهِ وَ أَنْصَاراً لِدِينِهِ وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَرَاجِمَةً لِوَحْيِهِ وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِيدِهِ وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَعْلَاماً لِعِبَادِهِ وَ مَنَاراً فِي بِلَادِهِ وَ أَدِلَّاءَ عَلَى صِرَاطِهِ عَصَمَكُمُ الِله مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيرا» (صدوق، 1413ق، ج2، ص611).
4. داشتن آمادگي قبلي
شرط بهرهمندي انسان از الطاف الهي، داشتن سنخيتي هرچند اندك با اوصاف خداوندي است. گناه، وجود سنخيت ميان انسان و خدا را از بين ميبرد و مانع احساس تقرب به خدا و اولياي او ميشود. در روايات آمده است كه ارتكاب گناه سبب محروميت از نماز شب [و به دنبال آن، مانع تقرب به خداوند] ميشود (كليني، 1407ق، ج2، ص272).
همچنين، از امام صادق7 روايت شده كه فرمود:
«هرگاه آدمي گناهي كند، نقطة سياهي در دلش پديد ميآيد. اگر توبه كرد، آن نقطه پاك ميشود و اگر باز هم گناه كرد، آن نقطه بزرگتر ميشود، تا جايي كه همه دلش را فرا ميگيرد و زان پس هرگز روي رستگاري را نميبيند.»[2] (همان، 1407ق، ج2، ص271).
بدين ترتيب، كسيكه اهل گناه است، در وجود خود هيچ سنخيتي با خدا يا اولياي او احساس نميكند و لذا امكان بهرهمندي از زيارت براي او بعيد مينمايد. كسيكه به عمد رفتاري را مرتكب ميشود و ميداند آن رفتار و عمل بين او و خداوند فاصله مياندازد
و رابطة او با خدا و اولياي الهي را قطع ميكند، چگونه انتظار دارد از زيارت دوستان خدا و مقربان درگاه الهي، بهرهمند گردد و از جهت اخلاقي و تربيتي، ارتقا يابد؟!
مشخص است كه چنين فردي، آمادگي لازم براي بهرهمندي از زيارت معصومين:
و ساير اولياي الهي را ندارد.
بر اين اساس، قدم نخست در رهايي از اين معضل و فراهم شدن زمينة برخورداري از فيوض معنوي در زيارت، ترك گناه، و به دنبال آن، طلب آمرزش براي گناهان گذشته است. استغفار از گناهان باعث ميشود زنگارهاي دل زدوده شود و حائل ايجادشده ميان انسان و خدا و مقربان درگاه او، برطرف گردد. در اين حالت، فرد به تدريج احساس ميكند كه ميتواند با خدا و اولياي دين ارتباط برقرار كند، درخواستهاي خود را از آنان مطرح سازد و پاسخ لازم را دريافت نمايد. ميتواند با زيارت معصومين و ديگر بزرگان دين، از الطاف الهي در زمينة اخلاقي و تربيتي بهرهمند گردد. از پيامبرخدا9 روايت شده كه فرمود:
«لِكُلِّ دَاءٍ دَوَاءٌ وَ دَوَاءُ الذُّنُوبِ الِاسْتِغْفَار» (نوري، 1408ق، ج5، ص317).
همچنين يكي از آداب زيارت، كه در روايات به آن توصيه شده، غسل زيارت است (ابن قولويه، 1356ش، صص 288 ـ 287). اين عمل كه به قصد قربت انجام ميگيرد،
علاوه بر زدودن آلودگيهاي ظاهري، باعث ريزش گناهان ميشود و به روح زائر، نورانيت و صفا ميبخشد.
5 . احساس حضور در محضر معصوم
ميدانيم كه هدف از زيارت، كسب كمالات وجودي و فضايل و سجاياي معنوي از طريق اتصال به انسانهاي مقرب خداوند است. اين هدف آنگاه صورت تحقق به خود ميگيرد كه فرد واقعاً احساس كند در محضر آنان حضور يافته است و با آنان ديدار ميكند.
دربارة برخي از پيشوايان معصوم؛ مانند رسول اعظم، امام حسين و امام رضا: اينگونه نقل شده است: «كسي كه ايشان را زيارت كند، مانند آن است كه خدا را در عرش زيارت كرده است.» (همان، 1356 ش، صص15، 147 و 308). اين امر تنها در صورت احساس حضور واقعي در محضر آن بزرگواران رخ ميدهد. بدين ترتيب، احساس حضور را نبايد دست كم گرفت، بلكه بايد با استفاده از راهكارهايي به اين احساس دست يافت. يكي از راههاي كسب احساس حضور، خواندن اذن دخول هنگام ورود به بارگاه معصومان: است.
مرحوم شيخ عباس قمي= در توضيح اين مطلب نوشته است:
«... يازدهم: بر درِ حرمِ شريف ايستادن و اذن دخول در آنجا طلبيدن به كلمات مأثوره يا به سلام كردن بر پيغمبر و ائمه: و سعي در تحصيل رقّت قلب و سوزش دل و خضوع، و شكستگيِ خاطر نمودن با تصور و فكر در عظمت و جلالت قدر صاحب آن مرقد منور، و اينكه ميبيند ايستادن او را، و ميشنود كلام او را، و جواب ميدهد سلام او را؛ چنانكه به همة اينها شهادت ميدهد در وقت خواندن اذن دخول، و تدبر در محبت و لطف و مكرمتي كه بر شيعيان و زائران خود دارند و تأمل در خرابيهاي حال خود و خلافها كه به آن بزرگواران كرده و فرمودههاي بيحد كه از ايشان نشنيده و آزارها و اذيتها كه از او به ايشان يا به خاصّان و دوستانشان رسانده [كه برگشت آن به آزردن ايشان است]، و اگر به راستي در خود نگرد، قدمهايش از رفتن باز افتد و قلبش هراسان و چشمش گريان شود، و روح تمام آداب بلكه زيارت، در همين است، كه اگر اين نعمت روزي شد، بسياري از آداب قهراً و ندانسته به عمل آيد، و براي فهميدن اذن دادن صاحب آن مرقد شريف در دخول در آن محضر انور، علامت باشد و شيخ شهيد= در دروس فرموده «بعد از ذكر اين ادب: اگر در قلب خود خشوع و رقّتي ديد، داخل شود؛ و الاّ در صدد تحصيل زماني برآيد كه در قلب خود رقّتي يابد؛ چه، غرضِ اهمّ، حضور قلب است به جهت تلقّي رحمت كه از پروردگار فرود ميآيد؛ يعني قلب قاسيِ غافلِ ساهي، قابل نيست براي نزول رحمت خاصّه در آن؛ پس زيارتش جسدي شود بيروح، و لفظي بيمعنا؛ مالي رفته و بدني خسته برايش بماند (قمي، 1383 ش، ص34).
زيارت معصومين: ديداري است مشتاقانه و حضور در پيشگاه آن كه دوستش داريم و بزرگش ميشماريم. زيارت، حضور جسم و جان است در برابر خليفة الله در زمين، رهنماي عالم ظاهر و باطن، روشنگر راه زندگي و مشعل فروزان در سير اليالله و بالاخره زيارت، ارتباط قلبي برقرار كردن با حجت خداست و قرار دادن خويشتن خويش در حوزة روحانيت و فيضبخشي امام7 ؛ و امام، انساني است متعالي و خدانماي، با ابعاد وجودي گسترده كه بار معنوي خود را از آفريدگار ميگيرد و واسطة رحمت و خيررساني به آفريدههاست (ركني يزدي، 1381ش، صص7ـ6).
نتيجهگيري
با اينكه باور داشتن به جايگاه و مقام زيارتشونده، از شرايط اصلي بهرهمندي
اخلاقي ـ تربيتي در زيارت است، اما اين امر به تنهايي كافي نيست. بلكه علاوه بر آن، لازم است شاخصهاي ديگري نيز وجود داشته باشد. در اين ميان، شاخص محبت ميان زائر و مزور، از اهميت بسياري برخوردار است و جايگاه برتري دارد.
در روايات آمده است: «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُ»؛ «آيا دين غير از محبت است؟» (كليني، 1407، ج 8 ، ص80). همچنين برخورداري مزور از جايگاه والا در نزد خداوند، مؤلفه و شاخص مهم در تأثيرگذاري زيارت از جنبة اخلاقي ـ تربيتي است. زيارت زماني ميتواند در زمينة تربيت اخلاقي تأثيرگذار باشد كه زيارتشونده با نفس قدسي خود توجهي به زائر كند و او را مورد نظر لطف خود قرار دهد. در كنار اين عوامل، آمادگي روحي و معنوي زائر است كه پيوند خاص ميان او و زيارتشونده را برقرار ميكند و اسباب بهرهمندي از زيارتشونده را براي زائر فراهم ميسازد.
[1]. «...لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ؛ وَ هُمْ وَ الله يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَحْجُبُ اللهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ نُورَهُمْ عَمَّنْ يَشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ... لَا يُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ يَتَوَلَّانَا حَتَّى يُطَهِّرَ اللهُ قَلْبَهُ وَ لَا يُطَهِّرُ اللهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّى يُسَلِّمَ لَنَا وَ يَكُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اللهُ مِنْ شَدِيدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ الْأَكْبَرِ».
[2]. «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً».
منبع: مجله ميقات حج شماره 98
مراجع
ـ قرآن كريم
1. ابن فارس، احمد (1404ق). معجم المقاييس اللغة، قم، مكتب الاعلام الاسلامي.
2. ابن قولويه، جعفر بن محمد (1356ش). كامل الزيارات، نجف، دار المرتضويه.
3. پوراميني، محمد باقر (1393ش). منزلت زيارت؛ ويژگيها و آداب زيارت
امام رضا7 ، مشهد، آستان قدس رضوي.
4. حيدري، مجتبي (1394ش). تحليل محتوايي زيارتنامهها با رويكرد اخلاقي ـ تربيتي، تهران، مؤسسة فرهنگي هنري مشعر.
5 . ركني يزدي، محمد مهدي (1381ش). شوق ديدار، مباحثي پيرامون زيارت، مشهد، آستان قدس رضوي.
6 . شهيد اول، محمد بن مكي (1410ق). المزار في كيفية زيارات النبي و الأئمه: ، قم، مدرسة امام مهدي7 .
7. صدوق، محمد بن علي بن بابويه (1376ش). الأمالي، تهران، انتشارات كتابچي.
8 . صدوق، محمد بن علي بن بابويه (1413ق). كتاب من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزة علميه قم.
9. قمي، شيخ عباس (1383ش). هدية الزائرين، قم، مؤسسة جهاني سبطين.
10. كليني، محمد بن يعقوب (1407ق). الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه.
11. مجلسي، محمد باقر (1403ق). بحار الأنوار، بيروت، دار احياء التراث العربي.
12. نوري، حسين بن محمدتقي (1408ق). مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آلالبيت.