نقش حج در نگرش اقتصادی فرد مسلمان مقاله
نویسنده : سید صادق طباطبایی نژاد
چكيده
حج جلوهاي با شكوه از وحدت و اجتماع مسلمانان است كه آثار و منافع مادي و معنوي متعددي دارد. حج مظهر بندگي محض در برابر يكتاي بيهمتا، و يكرنگي و برادري ميان مسلمانان است. در اين مقاله برآنيم با استناد به بيانات قرآن كريم و ائمه معصوم: به گوشهاي ازآثار اقتصادي حج بپردازيم. در قسمت نخست به بشارتهاي مالي براي انجام دادن حج و عمره اشاره و آثار آن را بر زندگي شخصي حجگزار بررسي ميكنيم. سپس رابطه شرط استطاعت و مناسك حج را با نوع زندگي اقتصادي فرد بازبيني كرده، در نهايت به ايجاد بازاري مشترك با توجه به اهداف تبعي و عرضي حج ميپردازيم.
كليدواژه ها
آثار اقتصادي حج؛ بازار مشترك اسلامي؛ مال مباح؛ افزايش روزي؛ از بين رفتن فقر
مقدمه
حج، عبادتي با آثار فردي و اجتماعي فراوان است كه در شريعت اسلامي اهميت بسزايي دارد
و براي انجام دادن آن، جايگاه ويژهاي ترسيم شده است؛ كنگرة عظيمي كه با يكرنگي و دور شدن از وجوه تمايز، آغاز، و با فراخوان به برادري و برابري به پايان ميرسد. ازاينرو جامعه آرماني اسلامي بر پايه ﴿إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾ (حجرات: 10) شكل ميگيرد و با كاهش تنشها و پررنگ كردن نقاط مشترك، سرمايه اجتماعي افزايش مييابد؛ سرمايهاي كه در ادبيات اقتصادي، يكي از شاخصهاي كيفي تأثيرگذار بر متغيرهاي كلان اقتصادي شناخته ميشود. كاهش هزينههاي اجتماعي و افزايش سرمايه اجتماعي با روحيه برادري تحقق مييابد. با حاكم شدن اين نگرش، جامعه با سرعت بيشتري به سوي رشد و توسعه همهجانبه گام برميدارد.
حج فرصتي مناسب براي گسترش روابط اقتصادي بين كشورهاي اسلامي و به تبع آن شناخت مزيتها و تواناييهاي توليدي ـ بازرگاني، و شناخت راههاي رسيدن به خودكفايي در عرصههاي مختلف است. در اين مقاله سعي داريم با بررسي ابعاد اقتصادي حج در زندگي فردي، راهكارهاي مناسب براي استفاده بهينه از اين ظرفيت ارزشمند و بينظير را مورد توجه قرار دهيم.
جايگاه اقتصادي حج در روايات
علم اقتصاد به دنبال يافتن راهكارهاي مناسب براي تخصيص بهينه منابع محدود براي رفع نيازهاي نامحدود بشري، و در نتيجه از بين بردن فقر و نابرابري است. ازاينرو، مكاتب اقتصادي با توجه به نگرش خود به جهان هستي، برنامههاي متفاوتي را براي رسيدن به رفاه مادي و افزايش درآمد ملي ارائه ميدهند. آنچه با نظر به جهانبيني اسلامي به دست ميآيد، تأثيرگذار بودن امور معنوي و غيرمادي در حل مشكلات اقتصادي به خصوص رفع فقر و افزايش درآمد فردي و ملي است. ازاينروست كه خداوند متعال ميفرمايد:
(وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ) (مائده: 66).
«و اگر آنان، تورات وانجيل وآنچه را از سوى پروردگارشان برآنها نازل شده (قرآن) برپا دارند، از آسمان و زمين، روزى خواهند خورد.»
آيه بر اين اصل اساسى تأكيد ميكندكه پيروى از تعليمات آسمانى انبيا تنها براى سر و سامان دادن به زندگى پس از مرگ نيست؛ بلكه بازتابي گسترده در زندگى مادى انسانها نيز دارد. جمعيتها را قوى، صفوف را فشرده، نيروها را متراكم، نعمتها را فراوان، امكانات را وسيع و زندگى را مرفه و امن مىسازد (مكارم شيرازي، 1374ش، ج4، ص455).
حج نيز كه تجلّي بندگي و جدا شدن از تعلقات دنيوي است، سهم بسزايي در رفاه و توسعة اقتصادي دارد و ازاينرو انجام دادن آن براي استواري و سامان بخشيدن به زندگي آدميان مورد التفات جدّي خداوند متعال است، تا آنجا كه كعبه را قوامبخش جامعه انساني قرار داده و فرموده است: (جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ)؛ «خداوند،كعبه، بيت الحرام، را وسيلهاى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داد.» (مائده: 97).
عياشي ذيل اين آيه از امام صادق7 نقل ميكند كه خداوند اين خانه را براي دين
و دنياي مردم قرار داده است (عياشي، 1380ش، ج1، ص346). علي بن ابراهيم نيز در تفسير خود ذيل اين آيه، روايتي را به اين مضمون نقل ميكند كه اگر حج ترك شود، مردم هلاك ميشوند (قمي، 1367ش، ج1، ص188). ازاينرو، در صورتي كه مردم از حج رويگردان شدند و به حج نرفتند، بر حاكم است تا گروهي را براي انجام دادن فريضه حج به مكه بفرستد:
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهَ7 قَالَ: لَوْ أَنَّ النَّاسَ تَرَكُوا الْحَجَّ لَكَانَ عَلَى الْوَالِي أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى ذَلِكَ وَ عَلَى الْمُقَامِ عِنْدَهُ، وَ لَوْ تَرَكُوا زِيَارَةَ النَّبِيِّ9 لَكَانَ عَلَى الْوَالِي أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى ذَلِكَ وَ عَلَى الْمُقَامِ عِنْدَهُ، فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ أَمْوَالٌ أَنْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِين» (عاملي،1372ش، ج11، ص24).
بياناتي رسا از حضرات معصوم: وارد شده تا مسلمانان به حج و استفاده از بركات معنوي آن ترغيب شوند. در برخي از اين روايات به آثار و فوايد اقتصادي حج نيز اشاره شده است تا شايد بهانهاي باشد براي هدايت و سعادت انسانهاي سوداگري كه در مراتب ابتدايياند و همه چيز را با ميزان ثروت مادي ميسنجند و هنوز به اين درجه نرسيدهاند كه دنيا و مواهبش را وسيلهاي براي رسيدن به بقا و قرب بخواهند، نه اينكه عبادت و انجام دادن فرايض را ابزاري براي رسيدن به مال و مقام بدانند.
آثار و منافعي كه خداوند متعال براي حج قرار داده، خود سرآغازاين سفر روحاني
پر رمز و راز است:
«و در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زائران] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى ـ كه از هر راه دورى مىآيند ـ به سوى تو روى آورند، تا شاهد منافع خويش باشند، و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دامهاى زبانبستهاى كه روزى آنان كرده است ببرند. پس، از آنها بخوريد و به درمانده مستمند بخورانيد.»[1] (حج : 27 و 28).
مفسران ذيل كلمة «منافع» بسيار سخن گفتهاند، ولى كاملاً روشن است كه هيچگونه محدوديتى در اين لفظ نيست و بيان آن به صورت نكره و بدون هيچ قيدي، در بر گيرندة تمام منافع و بركات معنوى و مادي و فوايد فردى و اجتماعى است.
از امام صادق7 نقل شده است كه ايشان در تفسير اين كلمه فرمودند: «منافع»، فوايد دنيا و آخرت، هر دو را شامل ميشود.» (كليني،1407ق، ج4، ص422).
نخستين و مهمترين هدف هر مكتب اقتصادي را ميتوان رفع تنگدستي، افزايش قدرت مالي و رفاه افراد قلمداد كرد. در بيانات معصومين: به ثمرات مادي حج اشاره شده است:
«حج، فقر و نداري را از بين ميبرد.»[2] (محمدي ري شهري، 1375ش، ج1، ص535).
«در انجام دادن حج و عمره استمرار داشته باشيد؛ چراكه اين دو فقر وگناه را از بين ميبرند؛ همانگونه كه دم آهنگر، ناخالصي آهن را از بين ميبرد.»[3] (عاملي، 1372ش، ج11، ص123).
«حجگزار هيچ گاه فقير و بيچيز نميشود.»[4] (مجلسي، 1403ق، ج96، ص12)
«امري سريعتر در بينيازي و از بين برنده فقر، جز پيوسته و مدام انجام دادن حج اين خانه سراغ ندارم.»[5] (محمد ري شهري، 1375ش، ج1،ص535).
كسي كه سه حج انجام دهد، هيچگاه فقير نميشود.[6] (عاملي، 1372ش، ج11، ص129).
از اين بيانات، تضاد بين حج و عمره با فقر روشن ميگردد، تا آنجا كه اگرحج جزء زندگي فرد درآيد، فقر و فاقات از زندگي او رخت ميبندد و ديگر به تنگدستي مبتلا نميشود. اين سفر روحاني و معنوي بر خلاف تفكر مادي، اگرچه نيازمند صرف هزينههاي گوناگون است، در كنار خود منافعي خاص دارد كه ميتواند به عنوان ابزاري براي حل مشكل فقر قرار گيرد و استمرار در انجام دادن آن سريعترين راه براي رسيدن به بينيازي و غنا، و دور كننده فقر شمرده ميشود.
از منافع اقتصادي ديگر مورد اشاره در بيانات معصومين:، اضافه بر از بين بردن فقر، افزايش روزي و توسعه اقتصادي است كه در پرتو حج نصيب جامعه و اشخاص ميگردد. در ادامه به برخي از اين ابهامات اشاره ميشود:
«پيامبرگرامي اسلام در ضمن خطبه غدير فرمودند: «اي مردم، حج انجام دهيد؛ چراكه هيچ خانوادهاي نيست كه حج انجام دهد، مگر اينكه بينيازگردد، و هيچ گروهي نيست كه آن را ترك كند، مگر اينكه نيازمند گردد.»[7] (نوري، 1408ق، ج8، ص44).
«حج به جا آوريد تا بينياز شويد.»[8] (مجلسي، 1403ق، ج96، ص11).
«حج وعمره به جا آوريد تا اجسامتان سالم بماند و روزيتان افزايش يابد و ايمانتان صحيح گردد و هزينههاي مردمان و خانواده خودتان را برطرف سازيد.»[9] (محمدي ري شهري، 1375ش، ج1، ص534).
اسحاقبنعمار از امام صادق7 پرسيد: «من خودم را عادت دادهام بر حج در هر سال كه يا خودم و يا فردي ازخانوادهام با مال من آن را بهجا آورد. حضرت فرمودند: آيا قصد جدي كردي؟ گفتم: بله، امام7 فرمودند: اگر اين كار را انجام دادي، پس يقين داشته باش كه مال تو زياد ميشود.»[10] (همان، 1375ش، ج1، ص535).
«اگر ميخواهي مالت زياد شود، پس وقوف بر صفا را زيادكن (كنايه از زياد انجام دادن حج).»[11] (همو، 1386ش، ص414).
از اين روايات، روشن ميشود منافع حج فراتر از زايل شدن تنگدستي است؛ يعني حجگزار را به مرتبة بينيازي از غير و گشايش و توسعه در روزي ميرساند و در مرتبه بالاتر، موجب افزايش مال او ميشود و بدينگونه صورتي از ثمرات و فوايدي كه ربّالبيت براي حجگزاران قرارداده است، نمايان ميشود.
با توجه به اين بيانات، ميتوان حج را از مبادي و اسباب عبادي رسيدن به پيشرفت و توسعه اقتصادي دانست.
حج، عبادتي است داراي جهاتي متمايز كه در كنار پرورش روح معنوي به جنبههاي زندگي مادي نيز توجه ويژهاي دارد و با بشارتهاي مادي، افراد را براي رشد و تكامل به سوي ميعادگاه ملائك دعوت ميكند؛ چنانكه در سورة قريش بندگان را با يادآوري نعمت امنيت
و سير بودن، به خداپرستي دعوت ميكند:
«پس پرستش كنند خداي را كه پروردگار اين خانه است؛ خداوندى كه طعام داده است آنها را از گرسنگى، و امن داده است از خوف.»[12] (قريش: 3 و4)
آثاراقتصادي استطاعت
انجام دادن حج و عمره براي مسلمانان داراي اهميت فراواني است. ازاينرو، در برخي از كشورهاي اسلامي والدين از همان هنگام ولادت فرزندان خود، حسابي را براي تشرف به حج در بانكهاي عامل باز ميكنند. شارع مقدس، يك بار انجام دادن حج را آن هم به شرط استطاعت، براي مسلمانان واجب قرار داده است و چنانچه اين شرط موجود نباشد، در صورت رفتن به حج بايد آن را به نيت مستحبي بهجا آورد؛ مگر در حج بذلي كه فرد ديگري هزينههاي حج و خانواده فرد را متحمل ميشود تا وي حج گزارد كه در اينحال از حجةالاسلام مجزي است.
بنا بر فتواي فقها يكي از شرايط وجوب حج، داشتن استطاعت اقتصادي، جسماني و طريقي است كه ما، متناسب با بحث خود، به استطاعت مالي و اقتصادي اشاره ميكنيم.
مراد از استطاعت اين است كه فرد، علاوه بر دارا بودن هزينههاي سفر، ضروريات زندگي و آنچه را براي گذراندن زندگي به آن نيازدارد، در حدي كه مناسب شأن فرد است، داشته باشد. خانواده او نيز در مدتي كه او در سفر است، هزينههاي لازم عرفي مورد نياز خود را دارا باشند. همچنين مال يا شغلي داشته باشد تا بعد از بازگشت از حج، بتواند زندگي خود را بگذراند (افتخاري، 1385ش، ج1، ص45 ـ 40).
از امام صادق7 درباره استطاعت و معناي آية {وَ لِله عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً} (آلعمران: 97)، سؤال شد كه امام درپاسخ فرمودند:
«مردم چه ميگويند؟ جواب دادند: توشه سفر. پس امام از پدرشان نقل كردند كه فرمودند: پس مردم هلاك شدند؛ چراكه اگركسي جزتوشه سفر نداشت و به سفر رفت در حاليكه براي خانوادهاش قوتي نگذاشت، پس به تحقيق با اين فتوا هلاك شدند. پس فرمودند: استطاعت يعني توشه سفر و آنچه خانوادهاش را كفايت كند، داشته باشد؛ به اضافه امنيت راه. مگر نه اين است كه خداوند زكات را بر آنكه دويست درهم دارد، واجب قرار داده است».[13] (نوري، 1408ق، ج8 ، ص21).
از عبارت بالا روشن ميشود كه خداوند متعال با وجود فرمان به حج، راضي نيست مردم براي انجام اين واجب در عُسر و حرج بيفتند. ازاينرو، مقرر كرد: وقتي فرد در زندگي اقتصادي خود استقرار يافت و توانست وسايل مورد نياز معاش خود و خانوادهاش را به مقدار كفاف تهيه كند و در حالت مطلوب، با توجه به جايگاه اجتماعي خود، قرار گرفت، عازم حريم الهي شود و از فيضها و رهآوردهاي معنوي آن سرزمين بهرمند شود.
دارا بودن مخارج و هزينههاي سفر، بهگونهاي كه حجگزار محتاج ديگران نباشد و بار سفر را بر دوش ديگران نيندازد، يكي از مؤلفههاي استطاعت مورد اهتمام شارع است. ازاينرو، خداوند در قرآن ميفرمايد: {وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الأَْلْبابِ}؛ (بقره: 197).
بسيارى از مفسران گفتهاند كه اين آيه، به گروهى (گروهى از مردم يمن) اشاره مىكندكه وقتىبراى زيارت خانة خدا حركت مىكردند، هيچگونه زاد و توشهاى با خود برنمىداشتند و حتى اگر زاد و توشهاى با خود داشتند، هنگام احرام دور مىريختند
و مىگفتند: ما به زيارت خانه خدا مىرويم. چگونه ممكن است به ما غذا ندهد (و گاه به همين دليل خود را به زحمت مىافكندند يا به درخواست از اين و آن دچار مىشدند).
قرآن كريم اين تفكر غلط را نفي مىكند و مىگويد: «و براى خود توشه برگيريد...» ولى در عين حال آنها را به مسئله معنوى مهمترى ارشاد نموده، ميفرمايد: ماوراى اين زاد
و توشه، زاد و توشه ديگرى است كه بايد براى سفر آخرت فراهم گردد و آن پرهيزگارى و تقواست (مكارم شيرازي، 1374ش، ج2، ص55).
از آنجا كه قدرت مالي به منظور انجام دادن اين سفر روح انگيز (حج و عمره) براي غالب افراد، نيازمند پس انداز وجوه خرد يا سرمايهگذاري است، پس ميتوان تأثير غير مستقيم اين سفر را در اقتصاد ملي كشورها مشاهده كرد.[14] از سوي ديگر پاك و طيب بودن هزينههاي سفر، خود زمينهساز ايجاد اقتصادي پاك و سالم براي جامعه است كه در سايه آن، ظرفيتها و منابع بهصورت صحيح و كارا در بخشهاي مورد نياز جامعه استفاده ميشود و با گسترش اين روحيه، فعاليتهاي غيرشرعي و مضر از جامعه رخت ميبندد
و توسعه همهجانبه پايهريزي ميگردد.
با توجه به اهميت و جايگاه حج و بيان بشارتهاي معنوي و مادي براي حجگزار، افراد به مناسك رغبت مييابند و براي استفاده از اين منافع، خود را مهياي سفر ميكنند. در برخي از روايات با اشاره به وسعت روزي و از بين رفتن فقر براي حجگزار، روحيه سوداگري افراد برانگيخته ميشود. از طرفي هزينههاي مربوط به اين سفر روحاني، افراد را براي بهرمندي از اين بشارتها به تلاش و تكاپو واميدارد كه اين خود موجب افزايش اشتغال و برنامهريزي بهينه براي افزايش توليد را در پي دارد و در نتيجه، موجب افزايش درآمد افراد ميشود كه اين به شكوفايي اقتصادي جامعه كمك ميكند.
آثار اقتصادي مناسك حج
از كارآمدترين ايدههاي اسلام، آميختن ارزشهاي اخلاقي با اقتصاد به هدف تأمين رفاه مادي و سعادت ابدي انسانهاست. در نظام ارزشگذاري اسلام، باورها و رفتارهاي ارزشي و ضد ارزشي، بر رشد و ركود اقتصادي تأثير دارد؛ بهخلاف نظريه غالب در عصر حاضر كه «جدايي اخلاق از اقتصاد» است. در اقتصاد اثباتي كه بر مبناي رياضي و تعريف مكانيكي از انسان شكل گرفته است، براي ارزشهاي اخلاقي جايگاهي در نگرش اقتصادي جامعه در نظر گرفته نميشود.
هدف ارزشهاي اعتقادي و اخلاقي در گام نخست، بازسازي و تكامل روحي انسان و تهذيب نفس اوست. با اين حال، ارزشهاي مبتني بر جهانبيني ديني، در كنار عناصر مادي همچون سرمايه، فناوري و نيروي كار ماهر، تأثير تعيين كنندهاي در پيشرفت اقتصادي افراد و جوامع دارد.
اولين بخش از مناسك حج كه به گونهاي با اقتصاد پيوند ميخورد و ارزشهاي اخلاقي را در رفتار انسان نهادينه ميكند، زماني است كه حجگزار قصد احرام كرده، جامه سفيد احرام بر تن ميكند؛ جامهاي پاك و طاهر، خالي از حقوق مالي خداوند متعال
و مردمان؛ لباسي كه از پول حاصل از فعاليت اقتصادي سالم، طيّب و حلال تهيه شده است؛ آنجا كه فرد براي خريد لباس احرام، اموال خود را محاسبه ميكند و مراقب است تا از درآمد حرام و شبههناك تهيه نشده باشد.
او ميآموزد با تنها حولهاي، خود را بپوشاند و شب و روز را سپري كند. بدينسان روحيه قناعت در وجودش رشد ميكند و زيادهخواهي و مضرات آن از جامعه رخت ميبندد. با فراگير شدن اين عقيده در جامعه، با ايجاد روحيه برادري و اعتماد، شاهد رونق گرفتن بازار خواهيم بود كه زمينهساز اقتصادي پويا، سالم و اسلامي است.
عمل ديگري كه با فعاليت اقتصادي گره خورده، قرباني كردن است؛ آن هنگام كه حجگزار به تبعيت از حضرت ابراهيم خليل7 در روز دهم ذيحجه، بعد از رمي جمره عقبه، حيواني را بهقصد قربت به عنوان يكي از اعمال حج، ذبح ميكند؛ حيواني كه بايد از مال مباح تهيه شود؛ مالي كه در بهدست آوردن آن ملاحظه حقوق ديگران نيز شده باشد و از راه حلال و مشروع تحصيل شود.
قرباني جنبه ديگري نيز دارد و آن تهيه كردن دام (گوسفند، گاو يا شتر) مورد نياز حجاج است. ازاينرو، زيبنده است كه كشورهاي اسلامي از لحاظ تأمين خوراك و دام مورد نياز زائران بيت الله الحرام در بخش كشاورزي و دامپروري خودكفا باشند تا بتوانند اين بخش از تقاضاي حج را، كه جنبه عبادي نيز دارد، از محصولات بخش دامپروري خود تهيه كنند تا با فعال شدن اين بخش از اقتصاد، شغل و درآمد مناسب براي گروهي از مسلمانان ايجاد شود؛ نه اينكه دام مورد نياز براي قرباني را از استراليا و نيوزلند وارد كنند.
از سوي ديگر مصرف قرباني نيز مورد توجه شارع مقدس بوده است؛ از اينرو، فرموده است:
{لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ الله فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الأَْنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ} (حج : 28).
فقها فتوا دادهاند: احتياط مستحب اين است كه ذبيحه را سه قسمت كنند؛ يك قسمت را هديه كنند؛ قسمتي را صدقه دهند؛ و قدرى را هم خودشان بخورند (افتخاري،1385ش، ج1، ص555).
حال كه نزديك به دو ميليون رأس دام در سرزمين منا قرباني ميشود و قسمت عمدة آن، بيش از نياز حجاج است و مستحب است صدقه داده شود، بايد با برنامهريزي صحيح
و مناسب و ايجاد سردخانههاي مجهز، آنها را به فقرا و مساكين كه در سراسر گيتي از سوء تغذيه رنج ميبرند، رساند و آنان را در بركات اين اجتماع پرشور معنوي، شريك ساخت. اين نگرش اقتصادي سبب ميگردد كه نه فقط در منا و ايام حج، بلكه در تمامي لحظات زندگي به ياد فقرا باشيم و آنها را نيز، در حد توان، از كسب و درآمد خود بهرمند سازيم و با ملكه كردن اين ويژگي در خود، مشمول آية {وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ}؛ (معارج: 24 ـ 25)، شويم و با گسترش اهداف حج در تمامي مراحل زندگي، بهسوي جامعه آرماني خالي از فقر و تنگدستي رهنمون شويم.
هزينه كردن در حج
يكي از آداب سفارششده براي سفر، تهيه سوغات براي نزديكان و دوستان است. صاحب وسائل ضمن روايت «...هَدِيَّةَ الْحَاجِّ مِنْ نَفَقَةِ الْحَاجّ»، مينويسد: مستحب است كه حجگزار در صورت امكان به دوستان خود هديه دهد و ثواب هزينه كردن براي خريد هديه را همانند ثواب هزينه كردن براي حج ميشمارد (عاملي، 1372ش، ج11، ص149)؛ ثوابي كه بر اساس برخي روايات، از انفاق كردن طلا به اندازه كوه ابوقيس در راه خدا برتر است و هر درهمي كه حاجي انفاق ميكند، معادل انفاق هزاران هزار درهم در راه خدا است:
ِ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللِه7 قَالَ: لَوْ كَانَ لِأَحَدِكُمْ مِثْلَ أَبِي قُبَيْسٍ ذَهَبٌ يُنْفِقُهُ فِي سَبِيلِ اللهِ مَا عَدَلَ الْحَجَّ وَ لَدِرْهَمٌ يُنْفِقُهُ الْحَاجُّ يَعْدِلُ أَلْفَيْ أَلْفِ دِرْهَمٍ فِي سَبِيلِ الله». (مجلسي، 1403ق، ج96، ص8).
ازآنرو كه حج سبب زدودن فقر و فزوني مال ميشود و براي مخارج شخصي در اين سفر پاداشي معادل انفاق در راه خدا در نظرگرفته شده، نقش حج در زندگي فردي انسان روشنتر ميگردد. البته چگونگي هزينه كردن در حج نيز مورد توجه حضرات معصوم: بوده است كه در ذيل به گوشهاي از اين دسته بيانات ايشان اشاره ميكنيم:
* «هيچ هزينه كردني نزد خداوند محبوبتر از خرج كردن ميانه و متعادل نيست
و خداوند اسراف كردن را مبغوض ميدارد، مگر در حج و عمره باشد.»[15] (عاملي، 1372ش، ج11، ص149).
* «امام صادق7 ميفرمايند: امام سجاد7 به خدمتكار خود ميفرمود: «هنگاميكه خواستي چيزي را از مايحتاج حج بخري،آن را بدون چانهزدن و درخواست قيمت كمتر، خريداري كن.»[16] (همان، 1372ش، ج17، ص455).
* «در چهار مورد از فروشنده قيمت كمتر درخواست نكن: در هنگام خريد قرباني...و كرايه براي به مكه رفتن.»[17] (همان، 1372ش، ج17، ص456).
آنچه از اين دست روايات آشكار ميشود، با توجه به بياناتي كه حج مستمر را سبب توسعه و كثرت در مال ميشمارد، اين استكه در حج، مصرف و هزينه كردن از قانوني ويژه و استثنايي پيروي ميكند؛ اسراف و زياده روي در هزينههاي مربوط به آن، بيمعنا ميگردد. بهتر است حاجي هزينههاي مربوط به اعمال حج، خوراك، مسكن و حملونقل را باگشادهدستي و به دور از تنگنظري بپردازد و حتي در هنگام خريد مايحتاج خود، چانه هم نزند و همان قيمتي را كه فروشنده ميگويد، بپردازد؛ چراكه اين هزينهها در نگاه روايات ارزشي هزار برابر دارد؛ چنانكه اميرالمؤمنين، علي7 فرمود:
«نفقة درهم في الحج تعدل ألف درهم» (مجلسي، 1403ق، ج96، ص8).
حجگزار بايد در مورد هزينههاي اين سفر، نگاهي سخاوتمندانه و به دور از بخل داشته باشد كه لازمة آن، با توجه به شرط استطاعت، داشتن كسب و كاري مطلوب و مستقر است تا بر اساس آن، فرد بتواند ضمن دارا بودن زندگي مناسب شأن خود، با پسانداز كافي براي انجام دادن مناسك حج، عازم سرزمين وحي شود. گفتني است رواياتي نيز بر خلاف آنچه تاكنون گفتيم، وارد شده است كه در ذيل به آنها اشاره ميشود:
* ابوحنيفه به امام صادق7 ميگويد: «ديروز در عرفات سخت تعجب كردم. تو در هنگام خريد شتر قرباني سخت چانه ميزدي». پس امام7 فرمودند: «خداوند خوش ندارد كه من در مالم زيان ببينم و متحمل ضرر شوم»[18] (عاملي، 1372ش، ج17، ص454).
* امام صادق7 فرمود: «هزينههاي حج راكاهش بده تا حج براي تو دلپذير گردد؛ و در مخارج زيادهروي نداشته باش كه حج براي تو سخت و ملالتآورگردد»[19] (همان، 1372ش، ج11، ص148).
از جمع اين دو دسته روايات فهميده ميشود كه هزينه مربوط به حج نبايد بهگونهاي باشد كه سبب ملامت و سختي در انجام دادن اين فريضه باشد، بلكه حجگزار در تمامي مراحل با احساس راحتي و آرامش و نشاط از به جا آوردن آن، كمال لذت را ببرد و با عقل و تدبير، سفري مبارك را از حيث مادي و معنوي، براي خود رقم بزند.
بنابراين، بايد هزينههاي حج و عمره را بهصورتي سازماندهي كنيم كه در كنار بهرمنديهاي معنوي، خاطرهاي خوش از مناسك و اعمال حج در ذهن ما نقش بندد؛ نه اينكه حج بهصورتي باشد كه هزينههاي سرسام آور آن، ما را از رفتن به اين سفر، منصرف سازد و نه بهصورتي باشد كه سختي سفر و خساست در هزينه كردن و انتخاب نكردن خوراك
و مسكن راحت و شايسته، ما را از سفرهاي بعدي بازدارد. بلكه بايد در خرج كردن بهگونهاي رفتار كنيم كه متحمل ضرر مالي فاحش نشويم.
چانه نزدن و درخواست قيمت كمتر نكردن، زماني مطلوب استكه مغبون نشويم و چيزي را چند برابر قيمت واقعي به ما نفروشند؛ بلكه با تسامح و به دور از خساست و تنگنظري، نيازهاي خود را برطرف سازيم و با تعميم اين روحيه در سطح جامعه، حالت اعتماد بين خريدار و فروشنده ايجاد شود و افراد، با برخورد برادرانه با يكديگر در كنار روحيه تعاون و همكاري، از ثمرات آن استفاده كنند.
ايجاد بازار مشترك
لازمه باشكوه برگزار شدن كنگرة عظيم حج، مشاركت سالم و پوياي تمامي شركتكنندگان و خدماترساني منظم و بهموقع متوليان برگزاري آن است. بايد كالاها
و خدمات لازم براي برگزاري مناسك؛ مانند وسايل حملونقل، قرباني، اقامتگاههاي مناسب و شايسته ضيوفالرحمان، خوراكيها و نوشيدنيهاي مورد نياز حجگزاران و نيز خدمات امنيتي، رفاهي، درماني و بهداشتي مناسب مهيا گردد كه اين امر مستلزم وجود بازارهايي متناسب با ارزشها و هنجارهاي اسلامي است كه نشاندهنده روحية تكافل و تعاون اجتماعي برادرانه ديني است. اين بازارها ميتواند در معرفي بهتر توليدكنندگان و نزديك شدن صنعتگران به يكديگر و ايجاد شبكهاي بينالمللي براي شناسايي مزيتهاي نسبي و مطلق كشورهاي اسلامي مؤثر باشد و با تعاملي سازنده و افزايش سرمايه اجتماعي، اقتصادي پويا و فعال در صحنه جهاني براي كشورهاي اسلامي به ارمغان آورد.
در زمان جاهليت، هنگام مراسم حج، هرگونه معامله، تجارت، باركشى و مسافربرى گناه شمرده ميشد وحج افرادي كه اين كارها را انجام ميدادند، باطل شمرده ميشد (مكارم شيرازي، 1374ش، ج2، ص56). خداوند متعال اين خط فكري را مردود اعلام كرد و فرمود:
* گناهى بر شما نيست كه از فضلِ پروردگارتان [و از منافع اقتصادى در ايّام حج] طلب كنيد [و يكى از منافع حج، پىريزىِ اقتصادِ صحيح است] و هنگامى كه از «عرفات» كوچ كرديد، خدا را نزد «مشعَرالحرام» ياد كنيد. او را ياد كنيد، همانطور كه شما را هدايت كرد و قطعاً شما پيش از اين، از گمراهان بوديد.»[20] (بقره: 198).
خداوند متعال در اين آيه ميفرمايد: هيچ مانعى ندارد كه در موسم حج از معامله و تجارت حلال، كه بخشى از فضل خداوند بر بندگان است، بهره گيريد و از دسترنج خود استفاده كنيد. اين خود نشاندهنده نگرش جامع اسلام به زندگي است و ازاينرو، در كنار مناسك عبادي به زندگي مادي و معاش مردم نيز توجه خاص دارد و از كسب و كار به طلب فضل پروردگار تعبير ميكند.
حج داراي منافع و ويژگيهايي است كه هيچ عبادتي نميتواند جايگزين آن شود؛ چراكه خداوند متعال آن را مايه برپايي زندگي و كسب مردم قرار داده است: {جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ}؛ خداوند، كعبه و بيتالحرام را وسيلهاى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داد.» (مائده: 97). امام صادق7 در تفسير اين آيه فرموده است:
«جعلها الله لدينهم ومعايشهم»؛ «خداوندكعبه را براي دين و دنياي شما قرار داد.» (عياشي، 1380ق، ج1، ص346).
ازاينرو، مرحوم فيض كاشاني ذيل اين آيه اشاره ميكند كه بهوسيله اين خانه، امور دين و دنياي مسلمانان بهسوي خير و خوبي رهنمون ميگردد؛ تجار و بازرگانان با اجتماع خود از مكانهاي مختلف در اين سرزمين مقدس سود بهدست ميآورند (فيض كاشاني، 1415ق، ج2، ص90). گويى مقصود اين است كه مردم مسلمان با نصب كعبه در ميانشان، قيام ميكنند و امر معيشت واحوال آنها بدين وسيله اصلاح ميشود؛ زيرا در زيارت كعبه، تجارت آنها سامان مىگيرد و از انواع خير و بركت، برخوردار ميشوند (طبرسي، 1372ش، ج3، ص382) كه اين خود نشاندهنده توجه خاص به مبادلات بازرگاني بين مسلمانان است.
در روايتي، هنگاميكه هشام بن حكم از امام صادق7 علت وجوب حج را ميپرسد، حضرت در پاسخ ميفرمايد:
«خداوند، انسانها را آفريد... و آنان را به انجام مناسك فرمان داد كه اطاعت دين
و مصالح دنياى آنان را در بر دارد. در موسم حج، مسلمانان از مشرق و مغرب گرد هم جمع مىشوند تا با يكديگر آشنا شوند و براى اينكه هر ملتى از تجارتها
و فرآوردههاى اقتصادى ملتهاى ديگر استفاده كنند و به خاطر اينكه مسافران
و حملونقل كنندگان در اين سفر، با كرايه دادن وسيلههاى نقليه خود بهره ببرند
و از سويي با آثار و اخبار پيغمبر9 آشنا شوند و اين آثار همچنان زنده بماند و به دست فراموشى سپرده نشود، و اگر بنا بود هر ملتى فقط به جامعه خود و آنچه دارد تكيه كند، هلاك مىگرديد و شهرها ويران مىشد و استفادهها و منافع تجارتى نابود ميشد و خبرها از بين ميرفت و به آنها دست نمييافتند. پس اين علت حج است.»[21] (عاملي، 1372ش، ج11، ص14).
از اين بيان روشن ميشود كه يكي از منافع حج، تجارت و بازاري است كه به تبع اين اجتماع بزرگ در سرزمين وحي برپا ميشود و در پرتو آن، افراد مختلفي سود ميبرند؛ چراكه اين نوع بازارها سبب تكاپو و فعاليت بيشتر صنايع وابسته، و افزايش توليد و در نتيجه سبب رونق اقتصادي كشورهاي اسلامي ميشود. اما متأسفانه در حال حاضر كشورهاي غيراسلامي همانند چين، تايلند و... از اين بازار پرسود، بهره ميبرند و در مقابل، سهم مسلمانان بسيار اندك است كه اين امر به فعال شدن بخش توليدي كشورهاي مسلمان
و ايجاد تسهيلات مناسب براي حضور كالاهاي توليدي آنها در بازاري مشترك براي استفادة بهينه از منافع اقتصادي حج، در كنار بهرمندي از ثمرات معنوي آن، نيازمند است.
با توجه به تشريع عمره و حج براي مسلمانان، روشن ميشود كه آنچه مورد نظر است، ربح و سودي است كه نصيب مسلمانان ميشود و لازمه افزايش دادن آن، ايجاد بازاري براي توليدات كشورهاي اسلامي در كنار فعاليتهاي بازرگاني و تجاري برادرانه مسلمانان است و اين امر، ايجاد يك بازار آزاد رقابتي سالم ميان مسلمانان با روحيه برادري اسلامي را نويد ميدهد كه در اين صورت، افراد براي استفاده بيشتر از اين بازار به تلاش و توليد بهتر نيازمندند كه آن هم در سايه معنويت برخاسته از حج، دستيافتني است.
نتيجهگيري
حج، فرصتي استثنايي براي نزديك شدن مسلمانان به يكديگر و تقويت روحيه تعاون
و همكاري در سايه عبوديت و بندگي است؛ آنجا كه مسلمانان با هر نژاد و زبان و رنگي، نداي توحيد سر ميدهند و به دور يك خانه طواف ميكنند. حج دعوتي براي تطبيق بندگي در جايجاي زندگي و كنگرهاي براي همانديشي دانشمندان و پژوهشگران مسلمان در عرصههاي مختلف فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي است.
حج، برنامهاي است براي فراگير شدن اقتصاد اسلامي در سطح افراد و دولتهاي اسلامي؛ چراكه بايد با مال پاك و مباح، دور از ربا، احتكار، غش، تدليس، غرر و حرام، لباس احرام برتن كرد و لبيك گفت.
در حج، وحدت و يكرنگي تجلي مييابد و زمينههاي برادري ديني و بروز جامعهاي با مشخصههاي الهي شكل ميگيرد تا در پرتو آن، اقتصاد مطلوب و عدالتمحور
بروز يابد.
با توجه به بيانات معصومان: ، رفع فقر و تنگدستي، و افزايش رزق و گشايش مالي از آثار اقتصادي حج در زندگي فردي است. در سايه تفكر حج، فرد براي بهرمندي از اين بشارتها با مشغول شدن به فعاليتهاي اقتصادي سالم و شرعي، زندگي خود را توسعه ميدهد و ضمن استقرار مالي، با پسانداز وجوه مازاد خود براي سفر حج مهيا ميشود و توليدكنندگان مسلمان نيز با بالا بردن كيفيت محصولات خود از بازار گسترده ايجادشده در حج بهرمند ميشوند.
از ديد كلان، حج سبب بالا رفتن اشتغال، استفاده بهينه از ظرفيتهاي بالقوه كشورهاي اسلامي، بروز رقابت سالم ميان فعالان اقتصادي و هدايت سرمايههاي مادي و معنوي بهسوي توليد مبتني بر هنجارها و باورهاي انساني و رشد و رفاه دنيوي و سعادت اخروي ميشود و زمينه شكوفايي اقتصادي برخاسته از مكتب وحي را مهيا ميسازد.
[1]. {وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيق * لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللِهَ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الأَْنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ}.
[2]. قَالَ رَسُولُ الله9 : «الْحَجُّ يَنْفِي الْفَقْر».
[3]. وَ قَالَ9: «تَابِعُوا بَيْنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الذُّنُوبَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيدِ».
[4]. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهَ7قَالَ: «الْحَاجُّ لَا يُمْلِقُ أَبَدا».
[5]. وَ عَنهُ7 «مَا رَأَيْتُ شَيْئاً أَسْرَعَ غِنًى وَ لَا أَنْفَى لِلْفَقْرِ مِنْ إِدْمَانِ حَجِّ هَذَا الْبَيْت».
[6]. وَ عَنهُ7 «مَنْ حَجَّ ثَلَاثَ حِجَجٍ لَمْ يُصِبْهُ فَقْرٌ أَبَدا».
[7]. قَالَ رَسُولُ الله9 بِغَدِيرِ خُمٍّ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ: «مَعَاشِرَ النَّاسِ... حُجُّوا الْبَيْتَ فَمَا وَرَدَهُ أَهْلُ بَيْتٍ إِلَّا اسْتَغْنَوْا وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُ إِلَّا افْتَقَرُوا».
[8]. وَ عَنهُ9 : «وَ حُجُّوا تَسْتَغْنُوا».
[9]. «قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ7 حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَجْسَامُكُمْ وَ تَتَّسِعْ أَرْزَاقُكُمْ وَ يَصْلُحْ إِيمَانُكُمْ وَ تُكْفَوْا مَئُونَةَ النَّاسِ وَ مَئُونَةَ عِيَالِكُم».
[10]. «وَ قَالَ إِسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللِه8 إِنِّي قَدْ وَطَّنْتُ نَفْسِي عَلَى لُزُومِ الْحَجِّ كُلَّ عَامٍ بِنَفْسـِي أَوْ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي بِمَالِي فَقَالَ وَ قَدْ عَزَمْتَ عَلَى ذَلِكَ قُلْتُ نَعَمْ قَدْ عَزَمْتُ عَلَى ذَلِكَ فَقَالَ إِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ فَأَيْقِنْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ أَوْ أَبْشِرْ بِكَثْرَةِ الْمَال».
[11]. «وَ عَنهُ7: إِنْ أَرَدْتَ أَنْ يَكْثُرَ مَالُكَ فَأَكْثِرِ الْوُقُوفَ عَلَى الصَّفَا».
[12]. {فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ * الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ}.
[13]. ِ«مَا يَقُولُ النَّاسُ فِي هَذَا؟ قَالَ: يَقُولُونَ الزَّادُ وَ الرَّاحِلَةُ، فَقَالَ: أَبُو عَبْدِ الله7 قَدْ سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ8 عَنْ ذَلِكَ، فَقَالَ: هَلَكَ النَّاسُ إِذاً، لَئِنْ كَانَ مَنْ لَيْسَ لَهُ غَيْرُ زَادٍ وَ رَاحِلَةٍ، وَ لَيْسَ لِعِيَالِهِ قُوتٌ غَيْرَ ذَلِكَ يَنْطَلِقُ بِهِ وَ يَدَعُهُمْ لَقَدْ هَلَكُوا إِذاً، قِيلَ لَهُ: فَمَا الِاسْتِطَاعَةُ؟ قَالَ: اسْتَطَاعَةُ السَّفَرِ، وَ الْكِفَايَةُ مِنَ النَّفَقَةِ فِيهِ، وَوُجُودُ مَا يَقُوتُ الْعِيَالَ، وَ الْأَمْنُ، أَ لَيْسَ قَدْ فَرَضَاللهُ الزَّكَاةَ فَلَمْ يَجْعَلْهَـا إِلَّا عَلَى مَنْلَهُ مِائَتَا دِرْهَمٍ».
[14]. در نامنويسي عمره 90 نزديك به چهار هزار ميليارد از نقدينگي جامعه جذب بانكها شد كه با اين سرمايه عظيم مادي و خلق پول ناشي از آن ميتوان افزون بر، برگزاري عالي مراسم حج، ضمن كنترل تورم، مشكلات سرمايهاي بنگاهها و افراد را ـ با توجه به اينكه اين سپردهگذاري عام باشد و بهصورت وكالت عام در اختيار دولت قرار گيرد ـ حل كرد و از ثمرات اين فريضه
بر اقتصاد ملي، بهره برد.
[15]. «قَالَ رَسُولُ الله9 : مَا مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبَّ إِلَى الله ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ مِنْ نَفَقَةِ قَصْدٍ وَ يُبْغِضُ الْإِسْرَافَ إِلَّا فِي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ...».
[16]. «عَنْ أَبِي عَبْدِ الله7 قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ8 يَقُولُ لِقَهْرَمَانِهِ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَشْتَرِيَ لِي مِنْ حَوَائِجِ الْحَجِّ شَيْئاً فَاشْتَرِ وَ لَا تُمَاكِس».
[17]. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى رَفَعَهُ ...عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ7 قَالَ: لَا تُمَاكِسْ فِي أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ: فِي الْأُضْحِيَّةِ ... وَ فِي الْكِرَى إِلَى مَكَّةَ».
[18]. «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله7 يَقُولُ: وَ قَدْ قَالَ لَهُ أَبُو حَنِيفَةَ: عَجِبَ النَّاسُ مِنْكَ أَمْسِ وَ أَنْتَ بِعَرَفَةَ تُمَاكِسُ بِبُدْنِكَ أَشَدَّ مِكَاسٍ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ الله7 وَ مَا لِله مِنَ الرِّضَا أَنْ أُغْبَنَ فِي مَالِي».
[19]. «رَفَعَ الْحَدِيثَ إِلَى أَبِي عَبْدِ الله8 قَالَ: قَالَ لَهُ يَا فُلَانُ أَقْلِلِ النَّفَقَةَ فِي الْحَجِّ تَنْشَطْ لِلْحَجِّ وَ لَا تُكْثِرِ النَّفَقَةَ فِي الْحَجِّ فَتَمَلَّ الْحَجَّ».
[20]. {لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}.
[21]. «إِنَّ اللهَ خَلَقَ الْخَلْقَ ـ إِلَى أَنْ قَالَ ـ وَ أَمَرَهُمْ بِمَا يَكُونُ مِنْ أَمْرِ الطَّاعَةِ فِي الدِّينِ وَ مَصْلَحَتِهِمْ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاهُمْ فَجَعَلَ فِيهِ الِاجْتِمَاعَ مِنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِيَتَعَارَفُوا وَ لِيَنْزِعَ كُلُّ قَوْمٍ مِنَ التِّجَارَاتِ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ لِيَنْتَفِعَ بِذَلِكَ الْمُكَارِي وَ الْجَمَّالُ وَ لِتُعْرَفَ آثَارُ رَسُولِ الله9 وَ تُعْرَفَ أَخْبَارُهُ وَ يُذْكَرَ وَ لَا يُنْسَى وَ لَوْ كَانَ كُلُّ قَوْمٍ إِنَّمَا يَتَّكِلُونَ عَلَى بِلَادِهِمْ وَ مَا فِيهَا هَلَكُوا وَ خَرِبَتِ الْبِلَادُ وَ سَقَطَتِ الْجَلَبُ وَ الْأَرْبَاحُ وَ عَمِيَتِ الْأَخْبَارُ وَ لَمْ تَقِفُوا عَلَى ذَلِكَ فَذَلِكَ عِلَّةُ الْحَجِّ».
منبع: مجله ميقات حج شماره 99
مراجع
ـ قرآن كريم
1. افتخاري، علي (1385ش)، آراءالمراجع في الحج، مشعر، تهران.
2. ايرواني، جواد (1383ش)، اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، شماره 14، زمستان.
3. طبرسي، فضل بن حسن (1372ش)، تفسير طبرسي، تهران، انتشارات ناصرخسرو.
4. عاملي، شيخ حر (1372ش)، وسائل الشيعه، قم، موسسة آل البيت.
5 . عياشي، محمد بن مسعود (1380ق)، التفسير، تهران، انتشارات علميه.
6 . فيض كاشاني، ملامحسن (1415ق)، تفسير الصافي، تهران، انتشارات صدر.
7. قمي، علي بن ابراهيم (1360ش)، تفسير قمي، قم، دارالكتب.
8 . كليني، محمد بن يعقوب (1407ق)، اصول كافي، محل نشر، ناشر، نوبت چاپ.
9. مجلسي، محمدباقر (1403ق)، بحارالأنوار، بيروت، موسسة الوفاء.
10. محمدي ري شهري، محمد (1375ش)، ميزان الحكمه، قم، دارالحديث.
11. محمدي ري شهري، محمد (1386ش)، التنمية الاقتصادية في الكتاب و السنة،
قم، دارالحديث.
12. مكارم شيرازي، ناصر (1374ش)، تفسيرنمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
13. منتظريمقدم، مصطفي (تابستان 1387)، نقش سرمايه اجتماعي در توسعه اقتصادي از منظر اسلام، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه مفيد.
14. مير معزي، سيد حسين (1384)، اقتصاد كلان با رويكرد اسلامي، قم، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.
15. نوري، ميرزا حسين (1408ق)، مستدرك الوسائل، بيروت، مؤسسه آل البيت.