وقایع نگاری کربلا از سوی عالم اهل سنت وقایع نگاری کربلا از سوی عالم اهل سنت وقایع نگاری کربلا از سوی عالم اهل سنت بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
وقایع نگاری کربلا از سوی عالم اهل سنت وقایع نگاری کربلا از سوی عالم اهل سنت وقایع نگاری کربلا از سوی عالم اهل سنت وقایع نگاری کربلا از سوی عالم اهل سنت وقایع نگاری کربلا از سوی عالم اهل سنت

وقایع نگاری کربلا از سوی عالم اهل سنت

اهمیت این کتاب در این است که یک قاضی حنفی اهل سنت در قرن شش و هفت مطالبی راجع به امام حسین آورده است، با اینکه ایشان حرفی از خودش ندارد اما نگاه ایشان به زندگی امام حسین و انتخاب ایشان از متون مختلف جالب توجه است. مثلاً مقتل امام حسین(ع) در این کتاب یک مقتل کامل است.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، ترجمة الإمام الحسين(ع) من كتاب بغية الطلب في تاريخ حلب، بخشي از مجموعه 12 جلدي «بغية الطلب في تاريخ حلب» تأليف كمال الدين عمربن احمدبن ابي جراده حلبي معروف به ابن عديم مي باشد. بغيةالطلب كه نخستين اثر در تاريخ حلب است، دربرگيرنده احوال شخصيت ها، صحابه و تابعين، عالمان، حاكمان، سرزمين، مردم و ديگر مسايل جغرافيايي، سياسي، علمي و مذهبي حلب است. اين بخش – شرح حال امام حسين عليه السلام- توسط استاد سيدعبدالعزيز طباطبايي(ره) از روي نسخه اي به خط مصنف استنساخ و تصحيح شده است و تحقيق آن توسط فرزندشان انجام شده است. هفته نامه افق حوزه در گزارشي كوتاه از اين كتاب فراموش شده در تاريخ امام حسين عليه السلام را در گفت و گو با حجةالاسلام والمسلمين سيدمحمد طباطبايي يزدي تهيه كرده است. مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبايي(ره) چگونه متوجه بخش تاريخ امام حسين(ع) از كتاب تاريخ حلب ابن عديم شدند؟ عمده اشتغال مرحوم محقق طباطبايي (ره) در راستاي احساس تكليفشان ادامه راه علامه اميني و شيخ آقا بزرگ تهراني در نجف بود و بخش عمده آثار علمي ايشان هم در راستاي كار همان دو بزرگوار بود. دو شخصيتي كه تأثير ويژه اي بر ايشان گذاشته بوده اند.
در همين راستا و از آن جهت كه ايشان هم به دنبال ميراث علمي عالمان و محدثان و دانشمندان شيعه بودند و هم فضائل اهل بيت پيامبر عليهم السلام را در ميراث اهل سنت پيگيري مي كردند؛ سفرهاي خارجي متعددي به كشوهاي مختلف از جمله به كشور تركيه داشتند كه مي‌دانيم بيشترين ميراث مكتوب مسلمانان در كتابخانه‌هاي آن‌جا وجود دارد و بسياري از آن‌ها هنوز ناشناخته است و معرفي نشده است.
ايشان در سفري كه به تركيه داشتند، در كتابخانه سلطان احمد ثالث از مجموعه طوپقاپي، نسخه‌اي از تاريخ حلب مربوط به ابن‌عديم قاضي و مفتي بزرگ حنفي شهر حلب مي‌يابند. گرچه نام كتاب، تاريخ حلب است، اما در واقع تاريخ اسلام است و به اصطلاح يك كتاب تراجمي (شرح حال‌نگاري) است كه شرح حال بسياري از شخصيت‌ها و صحابه و تابعين و عالماني كه ساكن يا مرتبط با حلب بوده‌اند و به اين شهر سفر كرده‌اند در اين كتاب به‌صورت حديث و مرويات بيان شده كه مؤلف با ارائه سلسله سند آن‌ها را روايت نموده است. بخشي از اين كتاب به شرح حال امام حسين (ع) اختصاص يافته است و زماني كه مرحوم محقق طباطبايي (ره) اين بخش از كتاب تاريخ حلب جناب ابن‌عديم را مي‌بيند، با خط زيبا و دقت فراوان، آن را استنساخ و سپس نمونه‌خواني و تصحيح مي‌كند.. علت استنساخ اين بخش از تاريخ حلب ابن‌عديم، حجم قابل توجه مطالب راجع به امام حسين (ع) بوده است. اين استنساخ در چه سالي انجام شد و چرا در زمان حيات مرحوم محقق اين اثر منتشر نشد؟ استنساخ اين كتاب در سال 1398 هجري قمري شروع و پس از استنساخ و تصحيح و مقابله براي چاپ آماده شد اما در نهايت منتشر نشد و ده سال بعد شخصي به نام دكتر سهيل زكار از محقق اهل سوريه كل تاريخ حلب را منتشر نمود البته هنوز بخشهايي از تاريخ حلب مفقود است و به دست ما نرسيده است كه به عقيده برخي از محققين حجم بخش مفقود آن از بخش يافته شده آن بيشتر است، بهرحال ايشان همان بخشهاي موجود را چاپ مي كنند و در اين مجموعه منتشر شده، شرح حال امام حسين(ع) در جلد ششم واقع شده است وچون اين كتاب چاپ شد، ديگر پدر ما رغبتي به چاپ آن نداشتند. اهميت اين بخش از تاريخ حلب ابن عديم در چيست؟ اهميت اين كتاب در اين است كه اولاً يك قاضي حنفي اهل سنت در قرن شش و هفت مطالبي راجع به امام حسين آورده است، با اينكه ايشان حرفي از خودش ندارد اما نگاه ايشان به زندگي امام حسين و انتخاب ايشان از متون مختلف جالب توجه است. مثلاً مقتل امام حسين(ع) در اين كتاب يك مقتل كامل است. ايشان اين مقتل را از كتاب الاخبار الطوال ابو حنيفه دينوري اخذ مي كند. دينوري از قدماست، وي از فقهاي حنفي بوده است و در ادب عربي شاگرد ابن سكيت بوده است و به سال 283 هجري از دنيا رفته است. كتاب تاريخي الاخبار الطوال از جمله تأليفات خوب اوست. البته سيره پيامبر در اين كتاب نيامده است و او بخش تاريخ اسلام كتابش را با فتح ايران شروع كرده است و فصل بندي جالب توجهي را ارائه كرده است. از ميان وقايع تاريخ اسلام، تحولات عراق كه با جنبشهاي شيعي ارتباط تنگاتنگي دارد از جمله واقعه كربلا، قيام مختار و جنبش عباسيان در اين كتاب با تفصيل بيشتري بيان شده اند. الاخبار الطوال از نظر تاريخي و زماني بر تاريخ طبري مورخ مشهور و متوفاي سال 311 است مقدم است، اما اهميت طبري از اين جهت بيشتر است كه اخبار تاريخي را مستند مي آورد و سلسله سند روايات را ذكر مي كند در حالي كه دينوري اين سلسله اسناد را نقل نكرده است. عمده منقولات دينوري در اين مقتل، از مدائني و هشام بن سائب كلبي است كه هر دو نفر از ابومخنف نقل مي كنند يعني ريشه اين مقاتل هم به ابومخنف برمي گردد.
چرا ابن عديم در بيان تاريخ حلب از امام حسين(ع) نوشته است؟ نام كتاب تاريخ حلب است و آنچه به ذهن متبادر مي شود اين است كه مطالب آن راجع به شهر حلب است، اما با مطالعه كتاب متوجه مي شويم شرح حالي است از عالمان و محدثان، صحابه و تابعان و. . كه به نحوي از انحاء با شام و حلب مرتبط باشند. ايشان به ترتيب حروف الفبا جلو آمده است و اين نكته مهم است كه شهر حلب از قرن چهارم تا نيمه قرن ششم شيعه نشين بوده و مذهب غالب آن تشيع بوده است. خاندان جليل القدر بني زهره كه عالمان بنامي از آن برخاسته اند از اين خطه مي باشند. ابن شهرآشوب مازندراني دانشمند گرانقدر قرن ششم هم با اينكه در ايران آوازه فضل و منزلتش پيچيده بود به حلب كوچ مي كند و در همانجا هم از دنيا مي رود. نكته مهم اين است كه شرح حال برخي از عالمان در اين كتاب هست كه در هيچ كتاب ديگري پيدا نمي شود، بنابر اين خود كتاب اهميت دارد، اما چرا امام حسين را آورده است؟ چون آن حضرت در جواني در لشگر امير المؤمنين عليه السلام در جنگ صفين حاضر بوده اند. اين جنگ با لشگر شام بوده است و از نظر تقسيمات جغرافيايي منطقه صفين از توابع شهر حلب محسوب مي شده است. ابن عديم در تاريخ خودش از حدود 140 صحابي و تابعي نام مي برد كه در جنگ صفين مشاركت داشته اند لذا تاريخ او منبع خوبي براي پژوهش در خصوص واقعه صفين هم محسوب مي گردد. از آنجا كه حضرت در لشگر پدرشان امير المؤمنين بوده اند به اين مناسبت مؤلف «حسين بن علي بن ابيطالب» را عنوان زده است و روايات مربوط به حضرت را در ذيل آن نقل كرده است كه حضرت در چه سالي و در چه مكاني به دنيا آمدند و پيامبر چه فرمودند مثلاً آيه تطهير را آورده اند و مي گويد اين آيه اختصاصا در شان علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) است [ارتباطي با ديگران از جمله همسران پيامبر ندارد]، حتي اينكه چه بلايي بر سر قاتلين امام حسين در زمان حياتشان آمده را ذكر كرده است كه اينها در زمان حياتشان دچار نكبت شدند و چه بلايي بر سرشان نازل شد بعد هم به اشعاري كه در رثا و مرثيه امام حسين سروده شده اند پرداخته است كه اشعار بسيار زيبايي است و از آنجا كه مؤلف خود از اهل ادب است در انتخاب مراثي سليقه بخرج داده است.
داستان نشر اين كتاب را بفرماييد بعد از رحلت پدر، بنده در اوائل كار بودم و هنوز مشغول تصحيح نسخ نشده بودم كه مرحوم شيخ فارس حسون (تبريزيان) كه در انتشار آثار اهلبيت اهتمام فراواني داشت، پيشنهاد كرد كه اگر مي خواهي كاري انجام بدهي بخش تاريخ امام حسين(ع) از تاريخ حلب ابن عديم كار پاكيزه و زيبايي است. خداوند منان را شاكرم كه اين توفيق را نصيب بنده كرد و در نهايت نشر دليل ما در سال 1381 اين كتاب را منتشر نمود. با مقايسه دو متن دكتر زكار و محقق طباطبايي متوجه مي شويم كه مرحوم طباطبايي تصحيح دقيق تري از متن اصلي به دست داده است. گر چه اين كتاب امتياز ويژه اي ندارد، اما خوب است كه اين اثر معرفي بشود چرا كه بسياري از آقايان اطلاعي از چاپ اين كتاب ندارند و بسياري از افراد شايد اصلا تاريخ حلب را نشناسند و مراجعه اي هم به آن نداشته باشند اما اين قسمت (بخش امام حسين ع) را مي توانند بصورت مجزا استفاده كنند، اين كتاب دسته بندي خوبي دارد و مطالبي دارد كه براي پژوهشگران مفيد است. بعنوان مثال در صفحه 153 در بخش مقتل حكايت شهادت امام حسين (ع) را بيان مي كند و مي نويسد بعد از اينكه حضرت را به شهادت رساندند دشمنان حمله كردند و همه چيز را ناجوانمردانه غارت كردند و از جمله مال التجاره اي كه پيش از اين توسط حضرت از كارواني كه بسوي شام مي رفت ضبط شده بود به غارت رفت. عبارت كتاب چنين است: « ثم مال الناس علي ذلك الورس الذي كان اخذه من العير، و الي ما في المضارب فانتبهوه. يعني بذلك ان الحسين(ع) – لما فصل من مكه سائرا و وصل الي التنعيم، لحق عيرا مقبله من اليمن عليها ورس و حناء ينطلق به الي يزيد بن معلويه فاخذها و ما عليها »
طبق اين نقل قضيه از اين قرار است: وقتي حضرت از مكه بيرون آمدند در دو فرسخي مكه در منزلگاهي به نام تنعيم كه مكان مشهوري است و حاجي ها آنجا محرم مي شوند، در اين منزلگاه كارواني را ديدند كه مال التجاره اي را از يمن براي يزيد به شام مي برد. حضرت آن كاروان تجاري را متوقف كردند و مال التجاره آنها كه مشتمل بر ورس و حنا (گياهاني براي رنگرزي) و زيورآلات بود را مصادره كردند. اين روايتي را كه طبري نقل مي كند به ظاهر به دست شيخ مفيد هم مي رسد و ايشان هم در بيان احوالات امام حسين اين روايت را نقل مي كند وبه اينجا كه مي رسد قدري اين روايت را تعديل و ويرايش مي كند تا با شخصيت امام حسين(ع) متناسب باشد، عبارتي كه شيخ مفيد نقل مي كند با عبارت طبري متفاوت است، با اينكه شيخ مفيد صد سال بعد از طبري بوده اند و از طبري نقل كرده است،در ارشاد شيخ مفيد (ج2، ص 68) سخني از مصادره اموال نيست و فقط آمده است كه امام در منزل تنعيم شتران اين كاروان را اجاره كرده بود. اينجا كه نگاه مي كنيم – يعني بر اساس نقل ابوحنيفه دينوري - مي بينيم باز مطابق همان نقلي است كه طبري آورده است يعني امام حسين(ع) آن را مصادره كرد. اين امر در راستاي مبارزه با طاغوت زمانه بوده است. استاد يوسفي غروي به اينجا كه رسيده است پاورقي زده اند كه اتفاقاً همين درست است، حضرت فقط با زبان كه نمي گويند من مخالف يزيد هستم و حكومت او را به رسميت نمي شناسم بلكه در عمل هم نشان مي دهند كه اين حكومت حكومت ظلم است و مشروعيت ندارد. اما شيوه تعامل حضرت را ملاحظه كنيد جلوي كاروان را مي گيرد و به آنها مي گويد كه هدف من چيست و براي چه امري حركت كرده ام و به چه سويي مي روم به آنها مي گويند: هر كس با من همكاري كند تا مقصد و تا نهايت، من اجاره مركبش و همه هزينه هايش را پرداخت مي كنم، عبارت منابع كهن چنين است: ثمّ قال لأصحاب الإبل: لا أُكرِهُكمْ، مَنْ أَحَبَّ أَنْ يمْضِي مَعَنا إِلي الْعِراقِ أَوْفَينا كراءَهُ وَأَحْسَنّا صُحْبَتَهُ، وَمَنْ أَحَبَّ أَنْ يفارِقَنا مِنْ مَكانِنا هذا أَعْطَيناهُ مِنَ الْكراءِ عَلي قَدَرِ ما قَطَعَ مِنَ الأَْرْضِ. در واقع ضبط اموال طاغوت زمانه است و در عين حال التزام كامل به شرع و اخلاق اسلامي. اگرچه در لهوف سيد ابن طاووس هم چنين نقلي آمده است يعني مشابه نقل طبري، ولي باز بعضي از محققين و صاحب نظران معتقدند اصل روايت صحت ندارد سند آن عامي است و هيچ نقلي از امام معصوم و راويان موثق و امامي مذهب در خصوص آن نداريم و از سوي ديگر با سيره عملي امام معصوم هم هم خواني ندارد لذا مردود است. قصدم اين است كه عبارتهايي در متون قديمي ما هست كه بايد مورد مداقه قرار بگيرد، نه اينكه مانند يك حكايت از امام حسين(ع) آن را بخوانيم كه ايشان به كجا وارد شد و با چه كسي گفتگو كرد بلكه تمام افعال و گفتار حضرت را در نظر بگيريم تا درك صحيح تري از نهضت حسيني داشته باشيم و به نتايج واقعي بينانه تري برسيم،
به جهاتي از اهميت تاريخ حلب اشاره كردم، وقتي دكتر سهيل زكار كتاب تاريخ حلب را چاپ كرد، خودش هم متوجه شد كه بخش امام حسين آن بخش معتنابه و قابل توجهي است لذا اين بخش را به ضميمه شرح حال حجر بن عدي بطور مستقل به چاپ رساند، اگر اين بخش داراي اهميت نبود و همانند ديگر شرح حالهاي تاريخ حلب بود بصورت مستقل چاپ نمي شد، انعكاس مطالب مرتبط با شيعه در اين كتاب تاريخ حلب هم قابل تأمل است. بر همين اساس يكي از محققين و فضلاي حوزه بنام آقاي شيخ حسين واثقي كتابي تدوين مي كنند با عنوان «الشيعة في كتاب تاريخ حلب لابن العديم»، جالب است بدانيم كه جد اعلاي ابن عديم خود از اصحاب امير المؤمنين بوده است، و اجداد ابن عديم هم شيعه بوده اند، آلب ارسلان پادشاه سلجوقي در زمان قدرتش شيعيان زيادي را كشت، پدران ابن عديم از ترس شاه سلجوقي و براي حفظ جان و موقعيت سياسي و اجتماعي خود اظهار تسنن مي كنند، در گذشته طوري بوده كه افراد تشيع خود را مخفي مي كرده اند، حتي اتفاق افتاده است كه مادري مذهب واقعي خود زا از پسر خودش مخفي مي كرده و موقع مرگ، پسر مي فهميده كه مادرش شيعه است، خود مؤلف كتاب با اينكه سني مذهب است، اما توجه او به امام حسين جالب توجه است.، زماني كه مغولان به حلب حمله كردند، ابن عديم فرار كرد و به مصر رفت، بعد از مدتي كه اوضاع آرام شد، برگشت و ديد هيچ يك از بستگان او زنده نمانده اند و همه كشته شده اند و به مصر برگشت و همانجا از دنيا رفت. برخي كتبي كه حاكم حسكاني مثلا و ديگران از اهل تسنن راجع به اهل بيت عليهم السلام نوشته اند به گونه اي است كه گمان مي كنيد مطالب كتاب مربوط به مؤلفي شيعي مذهب است. فضايل اهلبيت در اين مجموعه تاريخ حلب هم قابل توجه است، البته بخش مستقلي تحت عنوان فضايل اهلبيت ندارد، اما در ضمن شرح حال اشخاص رواياتي را نقل كرده است كه مشتمل بر فضائل است و اگر كسي تتبع كند، مي تواند بعنوان كار جداگانه آن را آماده كند.
آيا اين اثر به زبان فارسي ترجمه شده است؟ برخي دوستان كه اهل منبر و خطابه هستند و از اين كتاب بهره مي برند پيشنهاد كرده اند كه خوب است اين كتاب ترجمه و به فارسي عرضه شود تا خوانندگان بيشتري بتوانند از آن استفاده كنند, اميدواريم اين كار بزودي انجام شود. در پايان عرض كنم كه در تحقيق و آماده سازي جهت نشر اين اثر سعي بر آن بوده است كه كوتاهي نشود، البته ناگفته نماند كه عمده پاورقي ها و تعليقات و منابع ياد شده در آنها از نوشته هاي خود محقق طباطبايي اخذ شده است. ايشان سه اثر ديگر مرتبط با حضرت سيد الشهداء عليه السلام هم دارند كه اميدوارم در فرصتي ديگر توفيق معرفي آنها را داشته باشم. اللهم اجعلنا وجيها بالحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره. تشكر مي كنم و برايتان آرزوي توفيق دارم.


| شناسه مطلب: 71867




امام حسين



نظرات کاربران