تجلى حکومت الهى بر پهنه گیتى

 آغاز امامت امام زمان(عج) تجلى حکومت الهى بر پهنه گیتى

 آغاز امامت امام زمان(عج) تجلى حکومت الهى بر پهنه گیتى

 آغاز امامت امام زمان(عج) بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
تجلى حکومت الهى بر پهنه گیتى

 آغاز امامت امام زمان(عج) تجلى حکومت الهى بر پهنه گیتى

 آغاز امامت امام زمان(عج) تجلى حکومت الهى بر پهنه گیتى

 آغاز امامت امام زمان(عج) تجلى حکومت الهى بر پهنه گیتى

 آغاز امامت امام زمان(عج) تجلى حکومت الهى بر پهنه گیتى

 آغاز امامت امام زمان(عج)
تجلى حکومت الهى بر پهنه گیتى

آغاز امامت امام زمان(عج)

ظهور حضرت مهدى(عج)، شکوفاترین فصل تاریخ انسانیت است؛ دورانى که وعده‌هاى خداوند درباره خلافت مؤمنان و امامت مستضعفان و وارثت صالحان تحقق مى‌یابد و جهان با قدرت الهى آخرین پرچمدار عدالت و توحید، صحنه شکوه مندترین جلوه‌هاى عبادت پروردگار مى‌شود.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، تسنيم نوشت، انديشه مهدويت در مذهب تشيع، به‌دليل مسأله امامت و جايگاه اعتقادى آن، كه در فرهنگ شيعه، تداوم رسالت است، جايگاه رفيعى دارد. شيعه اماميه معتقد است امامت، مقامى است كه از جانب خدا و به‌واسطه پيامبر، براى امت پس از او جعل شده و امام كسى است كه سرنوشت امور دينى و دنيايى مردم در دست اوست. ازاين‌رو، شيعيان منتظرند در دولت كريمه آن حضرت، جامعه اخلاقى را در جهان تجربه كنند و بى‌عدالتى وجود نداشته نباشد و همه‌چيز بر پايه عدالت و اخلاق، سامان يابد. انتظار ظهور يك مصلح بزرگ آسمانى و اميد به آينده و استقرار صلح و عدل جاويدان، امرى فطرى و طبيعى است كه با ذات و وجود آدمى سر و كار دارد و با آفرينش هر انسانى همراه است و زمان و مكان نمى‌شناسد و به هيچ قوم و ملتى نيز اختصاص ندارد. ازاين‌رو، همگان براساس فطرت ذاتى خود مايلند روزى فرارسد كه جهان در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأييد عنايت پروردگار، از ستم ستمگران نجات يابد و انسان‌ها از فلاكت موجود و نابسامانى و ناامنى و تيره‌روزى رها شوند و سرانجام به كمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه‌اى دست‌يابند. با بهره‌گيرى از آيات و روايات، قيام مهدى موعود(عج)، آخرين حلقه مبارزات حق و باطل است كه از آغاز جهان برپا بوده است. پيامبران الهى براى برقرارى ارتباط درست ميان بنده و خالق و روابط حسنه ميان بشر، بر اساس عدالت و صلح و صفا و خدمت برانگيخته شده‌اند، بنابراين، برقرارى عدالت، هدف اصلى و عمومى انبيا(ع) بوده است و آرزو و خيال نيست، بلكه واقعيتى است كه دنيا به‌سوى آن پيش مى‌رود؛ يعنى سنت الهى است. خدا در نهايت، عدالت را بر دنيا حاكم خواهد كرد. به فرموده امام راحل، «ما منتظران مقدم مباركش، مكلف هستيم تا با تمام توان كوشش كنيم تا قانون عدل الهى را در اين كشور ولى عصر(عج) حاكم كنيم و از تفرقه و نفاق و دغل‌بازى بپرهيزيم و رضاى خداوند متعال را در نظر بگيريم».
* سيرى كوتاه در زندگى نامه حضرت‌
معتمد عباسى، امام حسن عسكرى(ع) را در هشتم ربيع الاول سال 260 ه. ق، به شهادت رساند و امامت مهدى موعود كه رهبرى و ولايتش را پيامبر اكرم(ص) و معصومين پس از ايشان وعده داده بودند، آغاز شد. امامت حضرت مهدى(عج) در شرايطى روى داد كه امام يازدهم نيز مانند ديگر ائمه، زمينه ولايت را براى فرزند خود آماده كرده بود. شب پيش از شهادت، ايشان به‌دور از چشم مأموران خليفه، نامه‌هاى بسيارى درباره اين مسأله مهم به شهرهاى گوناگون فرستاد. حكومت عباسى از مدت‌ها پيش، بر اساس سخن رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) مبنى بر اين‌كه مهدى فرزند امام حسن عسكرى(ع) است، امام يازدهم شيعيان را زير نظر داشتند و مراقب بودند فرزندى از ايشان باقى نماند. با تولد حضرت مهدى(عج) در 15 شعبان سال 255 ه ق در سامرا، امام حسن عسكرى(ع) با پنهان نگاه داشتن خبر ولادت فرزند خويش، اين نقشه را باطل كرد. پس از شهادت امام حسن عسكرى(ع)، خبر شهادت ايشان در سراسر سامرا پيچيد و مردم در سوگ آن امام همام، عزادارى كردند و حضرت مهدى(عج) بر پيكر مطهر پدر بزرگوارشان نماز خواندند. پس از شهادت امام، حضرت حجت(عج) كه در آن زمان 5 سال داشتند، به امامت رسيد و كم‌كم خبر وجود فرزندى از سلاله پاك امامت پخش شد كه تلاش خليفه عباسى براى يافتن ايشان‌ بى‌فايده بود. امامت حضرت حجت(عج) در اين دوران را غيبت صغرا مى‌خواندند. اين غيبت از زمان شهادت پدر بزرگوارشان در سال 260 ه ق، شروع و تا سال 329 ه ق به طول انجاميد. چهار نايب خاص، امر وساطت ميان امام(عج) و شيعيان را به‌عهده داشتند و احكام دين را از ايشان دريافت و در اختيار شيعيان قرار مى‌دادند. اين چهار نفر، عثمان‌بن سعيد، محمد‌بن عثمان، حسين‌بن روح و على‌بن محمد سمرى بودند. اين غيبت، 69 سال به طول انجاميد. پس از غيبت صغرا، غيبت كبرا آغاز شد. از امامت ايشان تاكنون 1179سال مى‌گذرد. جهان در دو مرحله غيبت امام خود، در انتظار عدالت علوى است‌.
* بركات مهدوى‌
يكى از سؤالات درباره مباحث مهدويت اين است كه چگونه مى‌توان از فيوضات امام غايب بهره مند شد؟ امامى كه در پس پرده غيبت است، مى‌تواند در حيات بشرى اثرى داشته باشد؟ جابر‌بن عبد الله انصارى با شنيدن خبر غيبت حضرت مهدى(ع) از نبى اكرم(ع) پرسيد: «فَهَل يقَعُ لِشِيعَتِهِ الإِنتفاعُ فِى غَيبَتِهِ؟؛ آيا در غيبت حضرت، شيعيانش بهره و فايده‌اى از او خواهند برد؟» حضرت رسول فرمودند: «اِى و الَّذِى بَعَثَنِى بِالنُّبُوَّه إِنَّهُم ينتَفِعُونَ بِهِ وَ يستَضِيئُونَ بِنُورِهِ كانتِفاعِ النّاسِ بِالشّمسِ و إِن جَلَّلَها السِّحَابٌ؛ بله، قسم به كسى‌كه مرا به نبوت برانگيخت، همانا شيعيانش از او بهره مند مى‌شوند و به نور او روشنى مى‌يابند؛ همانند بهره مندى مردم از خورشيد، آن گاه كه ابر آن‌را پوشانده باشد.» از آن‌جاى كه مشيت خداوند بر اين تعلق گرفته است كه نظام هستى، نظام اسباب و مسبّبات باشد؛ براى فيض وجود و ديگر فيوضات به‌واسطه‌اى نياز بود كه از طرفى بتواند با عالم ماده مرتبط باشد و در قالب انسان مادى تجلى يابد و از سوى ديگر، نزديك‌ترين و مقرب‌ترين موجود در عالم هستى به خالق متعال باشد. به‌همين‌دليل است اولين چيزى كه به‌وسيله آفريدگار هستى خلق شد، انوار طيبه ائمّه معصومين(ع) بود و به‌واسطه آنان، فيض وجود به ديگر موجودات افاضه شد. امام عصر(ع)، واسطه فيض بين خالق و مخلوق است و نور وجود، علم و هدايت به‌واسطه او به مخلوقات مى رسد. آن‌حضرت به‌عنوان يكى از معصومين(ع)، هدف نهايى آفرينش انسان و جهان است و مخلوقات همان‌گونه كه در پيدايش خود نيازمند هدف نهايى هستند، در تداوم، استمرار و بقاى خلقت نيز به آن نيازمندند. بنابراين، موجودات عالم، هم اصل وجودشان به‌واسطه امام است و هم نعمت‌هايى را كه در طول حيات خود دارند، به‌واسطه وجود بابركت امام است. «بِبَقَائِهِ بَقِيتِ الدُّنيا و بِيمِينِهِ رُزِقَ الوَرى؛ دنيا به‌واسطه‌ى بقاى او باقى است و مخلوقات به بركت او روزى داده مى‌شوند.
* خانواده مهدوى‌
يكى از جذاب‌ترين مباحث مربوط به خانواده و مهدويت، آشنايى با معارف مشترك قرآنى بين خانواده و مبحث مهدويت است. در اين باره، سوره نور، در ابتدا با ظرافت و زيبايى خاصى به مباحث خانواده اشاره كرده و در پايان به بحث منجى و تشكيل حكومت مهدوى پرداخته است. با دقت در مضامين اين سوره درمى يابيم بيشترين حجم آيات آن به آسيب‌شناسى خانه و خانواده و راهكارهاى حقوقى و اخلاقى انسجام بخشى و حفظ نظام خانواده مربوط است. البته نكته بسيار مهم اين است كه خداوند پس از تبيين احكام خانواده، به طرح «مسأله مهدويت» مى‌پردازد و مى‌فرمايد: «وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيسْتَخْلِفَنَّهُم فِى الْأَرْضِ كمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيمَكنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يعْبُدُونَنِى لَا يشْرِكونَ‌بى‌شَيئًا وَمَن كفَرَ بَعْدَ ذَلِك فَأُوْلَئِك هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين، جانشين خود قرار دهد؛ همان‌گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين خود قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است، به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند تا مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد، آنانند كه نافرمانند. امتزاج و تربيت مباحث خانواده و طرح آيه مهدويت در اين سوره، بيانگر ارتباط تنگاتنگ فرهنگ انتظار و مهدويت با اصالت خانوادگى و استحكام بيان خانواده و توجه به «بيت» است. انسان‌هاى صالح و تربيت يافته در خانواده‌هاى اصيل، شايستگى پذيرش ولايت و امامت پيشواى آسمانى‌اى چون حضرت مهدى(عج) را دارند. به‌همين‌دليل، در نظام سياسى و فرهنگ علوى، يكى از ملاك‌هاى گزينش افراد شايسته، تربيت يافتن و برخاستن آنان از «بيوت صالحه» است. چنان‌كه حضرت على(ع) در نامه‌اى به مالك اشتر فرمود: «ثُمُّ الصَق بِذَوِى المُرُؤاتِ و الأحسابِ و أهل البيوتاتِ الصّالِحَه و السَّوابق الحَسَنةِ...؛ در انتخاب كارگزاران خود با آنان كه خانواده دارترند و شخصيت حساب شده دارند و از خاندانى پارسا و صالح و با سوابقى درخشانند، ارتباطى نزديك تر برقرار كن و آنان را برگزين». به عبارتى مى‌توان نتيجه گرفت كه اصالت‌هاى خانوادگى و رعايت احكام خانواده، چون ازدواج، كنترل چشم، روابط سالم خانوادگى، حيا و عفت، زمينه تحقق وعده الهى و تشكيل حكومت جهانى آخرين ذخيره الهى را فراهم مى‌كند و كسانى‌كه لياقت و توانايى پاك زيستى و اداره يك خانواده را داشته باشند، لياقت مشاركت در اداره جهانى پاك و عارى از هر نوع ستم و تباهى را نيز خواهند داشت.
* سيره حكومتى مهدوى‌
ظهور حضرت مهدى(عج)، شكوفاترين فصل تاريخ انسانيت است؛ دورانى كه وعده‌هاى خداوند درباره خلافت مؤمنان و امامت مستضعفان و وارثت صالحان تحقق مى‌يابد و جهان با قدرت الهى آخرين پرچمدار عدالت و توحيد، صحنه شكوه مندترين جلوه‌هاى عبادت پروردگار مى‌شود. در احاديث گوناگون، گوشه هايى از عظمت آن دوران به تصوير كشيده شده است. پس از ظهور امام زمان(ع) گروهى بر ضد حضرت وارد جنگ مى‌شوند و مى‌كوشند از تشكيل حكومت عدل الهى بر روى زمين كه وعده آن، از سوى انبيا و امامان(ع) داده شده است جلوگيرى كنند. امام(ع) ابتدا آنان را به راه حق دعوت مى‌كند و اگر قبول نكردند، با آنان وارد كارزار مى‌شود و هرگونه فساد و كژى را نابودكند. امام باقر(ع) در تفسير آيه «وَ قاتِلُوهُمْ حتى لا تَكونَ فِتْنَهٌ وَ يكونَ الدِّينُ كلُّهُ لِلّهِ». (انفال:39) مى‌فرمايد: «تأويل اين آيه هنوز نيامده است. پس زمانى كه تأويل آن فرا رسد، مشركان كشته مى‌شوند، مگر موحّد شوند و شركى باقى نماند. در حديث ديگرى مى‌فرمايد: «با مشركان جنگ مى‌كنند تا اين‌كه موحّد شوند و شريكى براى خدا قرار ندهند. چنان (امنيتى حاصل) مى‌شود كه پيرزن كهنسال، از مشرق به مغرب مى‌رود، بدون آن‌كه كسى جلوى او را بگيرد. امام صادق(ع) نيز مى‌فرمايد: «إِذا قامَ الْقائِمُ لايبْقى أَرْضٌ إِلّا نُودِى فِيهَا شَهادَةَ أَنْ لاإِلهَ إِلَّا اللهَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ؛ زمانى كه قائم(عج) قيام كند، هيچ سرزمينى نمى‌ماند، مگر اين‌كه نداى شهادتين لا إله إلّا الله و محمّد رسول الله در آن طنين اندازد.
* احياى قرآن‌
قرآن، محور حركت جنبش جهانى امام مهدى(عج) است و آن‌حضرت با آموزش قرآن، آن‌را سرمشق زندگى انسان‌ها قرار خواهند داد. حضرت على(ع) در اين باره مى‌فرمايد: «كأَنّى أنْظُرُ اِلى شِيعَتُنَا بِمَسْجِدَ الْكوفَةِ وَ قَدْ ضَرَبُوا اَلْفساطِيطِ يعَلِّمُونَ النَ‌اسَ اَلْقُرآنَ كمَا اُنْزِلَ؛ گويا شيعيان ما اهل بيت(ع) را مى‌بينم كه در مسجد كوفه گرد آمده‌اند و خيمه‌هايى برافراشته‌اند و در آن‌ها قرآن‌را آن چنان‌كه نازل شده است، به مردم ياددهند». حضرت على(ع) درباره بيان احوال زمان ظهور امام مهدى(عج) مى‌فرمايد: «(امام مهدى) هواى نفس را به هدايت و رستگارى برمى گرداند، زمانى كه مردم هدايت را به هواى نفس تبديل كرده باشند و رأى را به قرآن برمى گردانند، زمانى كه مردم قرآن‌را به رأى و انديشه بدل كرده باشند».
* گسترش عدالت‌
مهم‌ترين شاخص قيام امام مهدى(عج)، ريشه كن ساختن ستم و فراگير كردن عدل و قسط در سراسر گيتى است، به گونه‌اى كه مى‌توان ادعا كرد، جمله «يمْلَأُ الْأَرْضَ‌ قِسْطاً وَ عَدْلاً كم؟ا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» كه در بيشتر احاديث ذكر شده، تواتر لفظى دارد. پيامبر(ص) مى‌فرمايد: «قيامت بر پا نمى‌شود، مگر اين‌كه مردى از اهل بيت من كه اسمش شبيه اسم من است، حاكم شود و زمين را پر از عدل و قسط كند، همان‌گونه كه پر از ظلم و جور شده بود.
* گرايش مجدد به اسلام‌
با درگذشت پيامبر اسلام(ص)، خلفا كوشيدند از روشن شدن جايگاه اهل بيت(ع) در مقام مفسران دين اسلام كه هدايت جامعه را عهده دار بوده‌اند، جلوگيرى كنند كه اين امر سبب شد گمراهى‌ها در ميان مسلمانان گسترش يابد و برخى عناصر يهودى و مسيحى، با كمك دستگاه خلافت، اسلام را مطابق سليقه شان و مناسب با منافع حاكمان، توجيه و تفسير كنند و مردم، از اهل بيت(ع) جدا كنند. افرادى مانند تميم دارى، وهب‌بن منبه، كعب الاحبار، ابوهريره، عروه‌بن زبير و عبدالله‌بن عمر، با تفسيرهايى كه بيش تر با هواهاى نفسانى و خواسته‌هاى حاكمان مطابقت داشت، از همان آغاز، موجب بروز برخى انحراف‌ها و ايجاد فرقه‌هاى كلامى در زمان هاى بعد شدند. به‌همين‌دليل، آن گاه كه امام زمان(ع) قيام مى‌كند، به پيراستن دين اسلام از انحراف‌ها و پيرايه هايى مى‌پردازد كه از سوى منحرفان بر دين اسلام تحميل شده است و مردم را به اسلامى كه پيامبر آن‌را ابلاغ كرده بود، دعوت مى‌كنند. امام صادق(ع) در اين باره مى‌فرمايد: «زمانى كه حضرت قائم(ع) قيام مى‌كند، مردم را مجدداً به اسلام فرا مى‌خواند و به امرى هدايت مى‌كند كه فراموش شد و جمهور از آن منحرف شده‌اند.
* عدالت فرهنگى‌
در نظام حكومتى امام مهدى(ع)، به‌طور كلى نادانى،بى‌سوادى و كم خردى، ريشه كن مى‌شود و همه انسان ها براساس توانايى خود، از بالاترين حد دانش و معرفت برخوردار مى‌شوند. در روايتى كه از امام باقر(ع) نقل شده، در زمينه رشد و توسعه خردورزى در زمان امام مهدى(ع) آمده است: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللهُ يدَهُ عَلى رُؤُسِ الْعِبادِ فَجُمِعَ بها عُقُولُهُمْ وَ كمُلَتْ بِهِ أَخْلَاقُهُمْ؛ هنگامى كه قائم ما به پا خيزد، خداوند دستش را بر سر بندگان مى‌گذارد و بدين وسيله عقول آن‌ها افزايش مى‌يابد و خردهاى آن‌ها به كمال مى رسد». عدالت مهدوى به عدالت اقتصادى يا عدالت قضايى محدود نمى‌شود و شامل حوزه‌هاى فرهنگى، سياسى، اقتصادى و حقوقى مى‌شود.
* عدالت سياسى‌
عدالت سياسى آنگاه محقق مى‌شود كه هر شهروندى به اندازه اهليّت و توان قابليت خود، از امكانات عمومى جامعه بتواند بهره ببرد. به عبارت ديگر عدالت سياسى، يعنى بهره‌ورى و مديريت به اندازه قابليت و بر اساس اهليت. اصلاح ساختار مديريتى، از مهم‌ترين شاخص‌هاى توسعه جامعه است و مدينه فاضله بدون مديران فاضل، شعارى بى محتواست. رئيس مدينه فاضله با گماردن افاضل بر پست‌هاى حكومتى و عزل اراذل از مناصب حكومتى، حركت جامعه به‌سوى سعادت را نهادينه مى‌سازد. عدالت مديران، آنقدرداراى اهميت است كه نه تنها مديران‌بى‌عدالت كه حتى مديران سازشكار و اهل تساهلى نيز در ساختار مديريت حضرت، جايگاهى ندارند. البته اصلاح مديران و ساختار مديريتى جامعه، بدون اصلاح بستر و توده‌هاى مردم به توفيق نمى‌رسد؛ چراكه در جامعه ناعادل، زمينه كار براى مديرعادل مساعد نيست. بر اين اساس، يكى از راهكارهاى اصلاح مديريت جامعه، اصلاح تفكر و فرهنگ افراد جامعه است. به نظر مى‌رسد كه از مهم‌ترين سياست‌هاى حكومت مهدوى، اصلاح فرهنگ عامه و تغيير نگرش و فهم شغلى از سياست و تبديل آن به تلقى معرفتى و خدماتى از آن است. امام مهدى(ع)، در گام نخست، عدالت را به روح افراد و جان بشر مى‌رساند و هنر اول مهدى(ع)، «انسان عادل» ساختن است. عدالت جهانى مهدوى، مبتنى بر عدالت انسانى است و عدالت گسترى مهدوى به گونه‌اى است كه عدالت حتى بر عاطفه‌ها و روابط حاكم مى‌شود. پس اگر مردم و ساختار جامعه با عدالت خو گرفتند، جامعه به عدالت مى‌رسد. ازاين‌رو امام، فطرت و جان‌ها را معتدل مى‌كند و جان عادل و معتدل، خواهان قانون و دين عادلانه مى‌شود. طبيعى است كه در اين شرايط، دينى كه ميزان برخورداريش از اعتدال و عدالت بيشتر است؛ فراگير مى شود.
* قضاوت مهدوى‌
در زمان حكومت امام مهدى(ع)، عدالت در مناسبات حقوقى و قضايى حاكم مى‌شود و داورى و قضاوت ميان مردم از هرگونه اشتباه،بى‌عدالتى و جانب دارى پيراسته مى‌شود كه اين امر در عادلانه شدن همه روابط اجتماعى و جلوگيرى از ستم و تجاوز به حقوق ديگران تأثير مهمى خواهد داشت. امام صادق(ع)، شيوه قضاوت امام مهدى(ع) را به شيوه پيامبرانى چون حضرت داوود(ع) كه قضاوت عادلانه و بدون اشتباه آن‌ها در تاريخ مشهور است تشبيه مى‌كند و مى‌فرمايد: إِذا قامَ قائِم آلِ مُحَمَّدٍ(ع) حُكمَ بَينَ النّاسِ بِحُكمِ داوُد لايحْتاجُ إِلى بَينَةٍ يلْهِمُهُ اللهُ تَعالى فَيحْكمُ بِعِلْمِهِ وَ يخْبَرُ كلُّ قَوْمٍ بِما اسْتَبْطَنوه زمانى كه قائم آل محمد كه بر آن‌ها درود باد به پاخيزد، در ميان مردم به حكم داوود قضاوت خواهد كرد. او به بينه (شاهد) نيازى نخواهد داشت؛ زيرا خداى تعالى امور را به وى، الهام و او بر پايه دانش خود داورى مى‌كند و هر قومى را به آنچه پنهان كرده‌اند، آگاه مى‌سازد. امام يارانى را كه در بالاترين مراتب پرهيزكارى قرار دارند و در ارتباطى مستقيم، حكم قضايايى را كه در آن‌ها دچار ترديد شده‌اند، دريافت مى‌كنند.
* اقتصاد مهدوى‌
امام مهدى(ع) آخرين حاكمى است كه بر كره خاكى حكومت خواهد كرد. تأمين عدالت اقتصادى، نقش و جايگاه برجسته‌اى دارد و در روايت‌هاى اسلامى نيز بر اين جنبه از عدالت موعود، بسيار تأكيد شده است. با استقرار حكومت مهدوى، رفاه اقتصادى همراه با قسط و عدالت بر سراسر جهان حاكم مى‌شود و بشر به آرزوى ديرين خود دست مى‌يابد. امام محمد باقر(ع) نيز عدالت اقتصادى دوران ظهور را چنين توصيف مى‌كنند: «فَإِنَّهُ يقْسِمُ بِالسَّوِّيه وَ يعْدِلُ فِى خَلْقِ الرَّحْمنِ، الْبِرّ مِنْهُمْ وَالْفَاجِرِ؛ او مال و ثروت را به مساوات بين مردم تقسيم و در ميان آفريدگان خداى رحمان، اعم از نيكان و بدان آن‌ها، عدالت برقرار مى‌كند». در روايتى ديگر حضرت مى‌فرمايد: او بخشش‌هايش را دو بار در سال بر مردم ارزانى مى‌دارد و در هر ماه دو بار به آن‌ها روزى مى‌دهد. او ميان مردم چنان برابرى ايجاد مى‌كند كه هيچ نيازمند زكاتى يافت نمى‌شود. صاحبان زكات با زكات‌هاى خود به‌سوى مستمندان از شيعيان او روى مى‌آورند، اما آن‌ها از پذيرش زكات خوددارى مى‌كنند. پس صاحبان زكات، زكاتشان را در هميان‌گذارند و در خانه‌هاى مستمندان مى‌گردانند و به آن‌ها عرضه مى‌كنند، اما آن‌ها مى‌گويند: ما را نيازى به دراهم شما نيست. همه اموال اهل دنيا، چه آن‌ها كه از دل زمين به دست مى‌آيد و چه آن‌ها كه از روى زمين حاصل‌شود نزد او جمع مى‌شود. پس او به مردم مى‌گويد: بياييد به‌سوى آنچه در راه به دست آوردن آن پيوندهاى خويشى را گسستيد؛ خون به ناحق ريختيد و به محارم دست يازيديد. پس او آنچنان بخششى به مردم ارزانى مى‌كند كه پيش از آن هيچ‌كس ارزانى نداشته است.. از پيامبر گرامى اسلام(ص) نقل شده است: «هنگامى كه مهدى ظهور كند، خداوند تعالى‌بى‌نيازى را در دل‌هاى بندگان جايگزين مى‌سازد، تا آن‌جا كه وقتى مهدى مى گويد: چه كسى مال و دارايى مى‌خواهد؟ جز يك نفر هيچ‌كس به‌سوى او نمى‌آيد. پس او مى‌گويد: هرچه‌خواهى برگير. آن مرد هم مقدارى مال برگرفته بر دوش خود گذاشته مى‌رود، تا آن‌جا كه به دورترين مردم مى‌رسد. در اين وقت مى‌گويد: آيا من از اين مردم هم بدترم. پس باز مى‌گردد و آن مال را به مهدى برمى گرداند و مى‌گويد: مالت را بگير نيازى به آن ندارم.
* زنان حكومت مهدوى‌
حكومت عدل الهى با هدايت منجى بشريت، با يارى سيصد و اندى يار خاص، در مقام كارگزاران تشكيل حكومت، در جهان برقرار مى‌شود. اين سازمان حكومتى از عناصر گوناگونى تشكيل شده است كه در اين مشاركت، زنان نيز مانند مردان سهيمند. امام باقر(ع) مى‌فرمايد: «به خدا سوگند سيصد و اندى نفر خواهند آمد و پنجاه زن در ميان آنان هست.مفضل‌بن عمر مى‌گويد: امام صادق(ع) فرمود: «همراه حضرت قائم، سيزده زن هست. عرض كردم: آنان چه نقشى خواهند داشت؟ فرمودند: زخمى‌ها را مداوا و از بيماران پرستارى مى‌كنند. آن چنان‌كه همراه رسول خدا(ص) بودند. دسته ديگرى از روايات نيز، تنها به همراه بودن زنان با حضرتش بسنده كرده و شمارشان را ذكر نكرده‌اند. اما مسلم است كه در اين تحول، حضور زنان عظيم است.
در تقسيم‌بندى كلى، ياوران امام(ع) را مى‌توان به دو گروه تقسيم كرد: 1. زنانى كه در همان دوره قيام حضرت مهدى(عج) زندگى مى‌كنند و هنگام ظهور حضرت، در شمار ياران ايشان قرار خواهند گرفت؛ 2. بانوانى كه پيش از ظهور مولايشان از دنيا رفته‌اند و لياقت دارند در ركاب بقيه الله الاعظم باشند و هنگام قيام حضرت، به دنيا رجعت خواهند كرد. اين زنان به‌دليل شايستگى‌هايى كه در گذشته، در دفاع از حريم دين به اثبات رسانده‌اند، جزو ياران حضرت قرارگيرند يا اين‌كه چون انتظار فرج امام را داشته و با اين آرزو درگذشته‌اند، هنگام ظهور به دنيا باز خواهند گشت و به يارى امام خويش خواهند شتافت. نخستين گروه از زنانى كه به محضر امام زمان(عج) مى‌شتابند، كسانى هستند كه در آن ايام زندگى مى‌كنند. آنان همانند ديگر ياران امام، به هنگام ظهور در حرم امن الهى به خدمت حضرت مى‌رسند و آمادگى خويش را براى يارى امامشان اعلام مى‌دارند.
* تربيت مهدوى‌
بى گمان، والدين و خانواده در تربيت كودكان و نوجوانان، نقش بنيادى و مهمى دارند؛ زيرا كودكان آينه تمام نماى باورها، ارزش‌ها، ايمان و تربيت والدين و بزرگ ترهاى خانواده هستند و براساس نظام فكرى و عملى خانواده، تربيت مى شوند. بر اين اساس، يكى از شيوه‌هاى مهم نهادينه كردن انديشه مهدويت، رفتار والدين است. در تربيت مهدوى، كودك و نوجوان را بايد از خانواده شروع كرد. پدر و مادرانى كه مى‌خواهند فرزند مهدوى داشته باشند، بايد صالح و منتظر باشند. منظور از مديريت برنامه‌هاى مهدوى در خانواده اين است كه مراقب باشيم شركت در برنامه‌هاى مهدوى، كودكان را از حقوقشان محروم نكند. پدرى كه صبح‌هاى جمعه در مراسم دعاى ندبه شركت مى‌كند، نبايد به‌دليل خستگى از حضور در كنار كودكانش و توجه به تفريحات آن‌ها غفلت كند. پدر بايد با برنامه‌ريزى درست از ايجاد احساس نامناسب از شركتش در دعاى ندبه در ذهن كودكانش جلوگيرى كند. پدر و مادرى كه نسبت به تربيت مهدوى فرزندشان دغدغه داشته باشند، بايد مراقب تغذيه روحى و معنوى كودكشان باشند و براى آن برنامه‌ريزى كنند، همان‌گونه كه براى تغذيه جسمى و سلامت جسمانى آن‌ها برنامه‌ريزى مى‌كنند.
* رسانه مهدوى‌
رسانه، ابزار اطلاع‌رسانى و داراى كاركردهاى دوگانه و متقابلى است و همان اندازه كه مى‌تواند موجب بصيرت، روشنگرى و رشد فردى و اجتماعى باشد، مى‌تواند عامل جهالت، تفرقه و نابودى انديشه و فرهنگ جامعه شود. بنابراين، داورى درباره رسانه، بستگى به آن دارد كه در اختيار چه كسى و با چه اهدافى از آن استفاده شود. به اين معنا كه نمى‌توان در مقام ارزش گذارى، رسانه را خوب يا بد دانست؛ زيرا خوبى يا بدى رسانه به امورى بستگى دارد كه داورى درباره آن مى‌بايد در چارچوب ملاك‌هاى مشخصى انجام گيرد. ازاين رو، براى شناخت بيشتر رسانه در نظام ارزشى مهدوى، با بهره‌گيرى از آيات و روايات به چند مورد اشاره مى‌شود.
* بصيرت افزايى‌
در آغاز برپايى حكومت مهدوى، جامعه مهدوى با انواع دسايس دشمنان روبه رو است. در چنين شرايطى، رسانه مهدوى با شبكه‌اى از رسانه‌هاى دشمن و با هوشمندى تمام به مقابله برمى خيزد، زيرا رسانه دشمن واقعيات را به سود خود دستكارى مى‌كند: «مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يحَرِّفُونَ الْكلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ». (نسا: 46) كه ظاهرى فريبنده و ادبياتى نرم دارند. «وَمِنَ النَّاسِ مَن يعْجِبُك قَوْلُهُ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا وَيشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِى قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» (بقره: 203) و دستگاه اطلاع‌رسانى آن‌ها، به جامعه مهدوى آسيب مى‌رساند: «وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكتَابَ مِن قَبْلِكمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكواْ أَذًى كثِيرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِك مِنْ عَزْمِ الاُمُورِ». (آل عمران: 185) آن‌ها از پاى نمى‌نشيند، مگر اين‌كه امت اسلامى به تمكين به خواسته‌هايشان را وادار كنند. «وَلَن تَرْضَى عَنك الْيهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ». (بقره: 119) اردوگاه كفر در عصر ارتباطات در جدال با دانش آسمانى، مى‌خواهد دل‌هاى مردم را با خود همراه سازد، اما حضرت جادوى رسانه‌اى جبهه كفر را با فتح قلوب، باطل مى‌كند. او مردم را مى‌شناسد و به فرموده امام صادق(ع) احدى نمى‌ماند، مگر آن‌كه حضرت او را مى‌شناسد. حاصل اين نبرد رسانه اى، روى آوردن مردم به خداپرستى است. در اين ميان، افرادى هستند كه به ايمان آوردنشان هيچ اميدى نيست و به تعبير امام صادق(ع)، افرادى ولايت حضرت را مى‌پذيرند كه تا پيش از آن آفتاب پرست و ماه پرست بوده اند
* ارزش آفرينى‌
يكى از راه‌هاى مبارزه با انحراف، تقويت بنيان جامعه اسلامى است. با تقويت بنيان‌هاى جامعه اسلامى، مبانى حكومت دينى نيز تقويت خواهد شد. در چنين شرايطى، رسانه مهدوى با تكيه بر فطرت انسانى به يارى آن‌حضرت خواهد آمد. براين اساس، كار اين رسانه گاه احياى ارزش‌هاست. چنان‌كه امام رضا(ع) فرمود: «رحم الله عبدا احيى امرنا». (عيون الاخبار، ص 275) گاه نيز تبليغ ارزش‌ها كه فرمود: «وَلْتَكن مِّنكمْ أُمَّةٌ يدْعُونَ إِلَى الْخَيرِ». (آل عمران: 104) در چنين شرايطى، رسانه مهدوى با ارزش آفرينى و تقويت ايمان مردمى، اين پيوند را تقويت مى‌كند و با احيا و گسترش ويژگى‌هايى مانند وحدت، بنيان حكومت اسلامى را مستحكم مى‌سازد.
* الگوسازى‌
چهره‌سازى و الگودهى، يكى از اصول تربيتى قرآن است. همواره اولياى دين در زندگى خويش به پيروى از الگوى شخصيتى و رفتارى و اعتبار آن توجه داشته و بر اين اساس، مردم را به پيروى از الگوى مناسب دعوت كرده‌اند. خداوند در قرآن اعلام مى‌كند كه پيامبر الگويى نيكو براى پيروى است. امام على(ع) كه از نزديك شاهد همه رفتارها و شيوه‌هاى زندگى پيامبر بود، ايشان را بهترين الگو و اسوه‌داند. الگوسازى در نظام ارزشى مهدوى، به‌عنوان راهبرد انسان ساز و ارزش آفرين، پى‌گيرى مى‌شود و در راستاى مبارزه با انحراف، چهره‌هاى منفى با طرد رسانه‌اى روبه رو خواهد شد. ازاين رو، رسانه مهدوى خصلت‌هايى است كه خداوند و شريعت مى‌پسندد، برجسته‌سازى مى‌كند و فردى كه اين خصوصيت را دارد، به‌عنوان اسوه و الگو به‌وسيله رسانه مهدوى در جامعه مهدوى، مطرح و به همگان معرفى مى‌شود.
* دفاع از مظلوم‌
عدالت‌خواهى و حركت بر مدار عدالت، به‌معناى گريز از ستم است. انسان مؤمن و مسلمان، انسانى ستم ستيز است و مى كوشد ديگران را به‌سوى عدالت فرا بخواند و از هرگونه ستم باز دارد. ازاين رو، همواره دركنار عدالت خواهان و عليه ظالمان است و در دفاع از مظلوم و رهايى او، از جهاد مالى، جانى و علمى كم نمى‌گذارد. رسانه مهدوى، رسانه اى است كه همواره در چارچوب ستم ستيزى و دفاع از مظلوم گام برمى دارد و مى‌كوشد مردم را نسبت به مصاديق و مفاهيم ظلم آگاه سازد و آنان را در مسير عدالت كلان هستى قرار دهد و دستگير مظلومان و دشمنان ظالمان باشد. (حديد: 25) از نظر وحى، بيان مصاديق عدالت و ظلم مى‌تواند موجبات روشنگرى بشر را فراهم آورد و او را در مسير درست قراردهد. بسيارى از مصاديق ظلم، براى توده‌هاى مردم ناشناخته است؛ زيرا توده‌هاى مردم با بهره گيرى از رسانه مهدوى مى‌توانند با برخى مصاديق ظلم آشنا شوند.
* فضيلت انتظار
انتظار قائم برابر با شهادت در راه خداست. امام صادق(ع) مى‌فرمايد: «كسى‌كه در حال انتظار ظهور بميرد، همانند فردى است كه با قائم در خيمه اوست.» پس از اين سخن، امام قدرى درنگ كردند و فرمودند: «نه، بلكه مانند فردى است كه در ركاب مهدى(عج) شمشير زده باشد.» سپس فرمود: «نه، به خدا سوگند همانند كسى است كه در ركاب پيامبر اكرم(ص) شهيد شده باشد.
* وظايف منتظران مهدوى‌
اول شناخت امام‌
اهميت شناخت امام زمان(عج) به گونه‌اى است كه در برخى روايات، كسب نكردن معرفت لازم درباره امام، مساوى با كفر وبى‌ايمانى است. پيامبر اكرم(ص) در اين زمينه مى‌فرمايد: «كسى‌كه بميرد و امام زمان خودش را نشناسد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است يا در ادعيه به اين مسأله اشاره شده است: «پروردگارا حجت خودت را به من بشناسان؛ چراكه اگر حجتت را به من نشناسانى، من از دين و آيينم گمراه مى‌شوم». دوم پيروى از نائب امام‌
در دوره غيبت كبرا، فقهاى جامع الشرايط مسؤوليت نمايندگى عام امام را پاسدارى از احكام و مقررات اسلامى برعهده دارند. امام صادق(ع) مى‌فرمايد: «صاحب الامر(عج) غيبتى خواهد داشت، اگر كسى در آن دوره آخرالزمان بخواهد دين‌دار بماند، سخت در مشقت خواهد بود. بنده خالص خدا در آن شرايط بايد تقواى الهى پيشه كند و دو دستى به دين خود بچسبد». در اين باره وقتى از حضرت مهدى(عج) سؤال كردند، در دوران غيبت كبرا كه به شما دسترسى نداريم، پاسخ احكام و مسائلى را كه با آن‌ها مواجه مى‌شويم، چگونه به دست آوريم؟ حضرت فرمود: «در پيش آمدها و حوادثى كه رخ مى‌دهد، به آشنايان با احاديث ما (مجتهدان جامع الشرايط كه متخصصان متون دينى و احاديث اهل بيت(ع) هستند) مراجعه كنيد. آن‌ها حجت من براى شما و من حجت خدا بر آنان هستم. سوم خودسازى‌
بنابراين، يكى از وظايف منتظران، تلاش در راه خودسازى و تهذيب نفس است. بر اين اساس، امام صادق(ع) مى فرمايد: «هر كس دوست دارد از ياران حضرت قائم(عج) باشد، بايد در انتظار ظهور آن‌حضرت باشد و در اين حال، به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار كند». حتى در توقيعى كه امام زمان(عج) آن‌را براى شيخ مفيد نوشته، چنين آمده است كه اعمال ناشايست و گناهانى كه از شيعيان سر مى‌زند، يكى از عوامل طولانى شدن دوره غيبت و محروميت آن‌ها از ديدار امام است. چهارم جامعه‌سازى‌
يكى از شرايط مهم رشد ارزش‌هاى الهى، مبارزه با نارسايى‌هاى اجتماعى از طريق امر به معروف و نهى از منكر است، به گونه‌اى كه در روايات اهل بيت(ع) آمده كه تا آمادگى‌هاى لازم فكرى و فرهنگى در جامعه براى پذيرش و يارى امام زمان(عج) پديد نيايد، ظهور حضرت محقق نخواهد شد. از سوى ديگر، آمادگى هاى لازم نيازمند بسترسازى است كه افراد به دست آوردن مهارت‌ها و كمالات لازم، در پاك‌سازى فضاى عمومى جامعه بيشتر بكوشند تا شرايط لازم براى ظهور آن‌حضرت فراهم شود. پنجم دعا براى تعجيل فرج‌
با توجه به نقش و جايگاه مهمى كه دعا در تفكر اسلامى دارد، اگر دعا با شرايط لازم انجام گيرد، همچون ديگر علل و عوامل مؤثر در نظام هستى، مى‌تواند امور تكوينى را تغيير دهد. در بخشى از روايات پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) سفارش شده است كه براى فرج امام زمان(عج) زياد دعا كنيد.
* رسانه منتظر
رسانه منتظر و زمينه ساز، رسانه‌اى است كه اهداف، روابط و برنامه‌هايش را هم سو با مقاصد و خواسته‌هاى امام قرار مى دهد و ميزان اعتبار و مشروعيت خود را به انجام تكاليف و اهتمام و تلاش در راستاى تحقق آن وابسته مى‌داند؛ زيرا امروز رسانه‌ها، براى تحقق جامعه آرمانى و مورد نظر امام زمان(عج) نقش مهمى دارند، آن‌ها با ابزارهاى گوناگون رسانه‌اى در گسترش و نهادينه كردن فرهنگ انتظار سهم بزرگى دارند. ابزار اينترنت بسيار فراگير و اثربخش است. فيلم‌هاى تبليغى، رسانه‌هاى مجازى و مكتوب نيز سهم مهمى در عرصه تبليغ دارند. در عرصه سايبرى، وبلاگ نويس‌هاى مهدوى در فضاى مجازى، فعاليت تحسين برانگيزى دارند. آن‌ها بايد كيفيت تعامل با رسانه را بياموزند. اگر به سواد رسانه‌اى مسلح نشوند،بى‌دفاع هستند و ديگران آن‌ها را شكار مى‌كنند. ازاين رو، با توجه به كاركرد و اهميت رسانه در شيوه‌هاى انتقال پيام، بايد از شيوه‌هاى خلاقانه و هنرمندانه به‌صورت غيرمستقيم، پيامشان را به مخاطبان برسانند و در برابر هجوم‌بى‌امان منكران مهدوى، پاسخ‌هاى مستند و مستدل ارائه كنند. دنياى استكبار، با ساخت فيلم‌هاى مرتبط با اسلام و آخرالزمان، به جامعه جهانى چنين القا مى‌كند كه كسى كه مسلمانان منتظر او هستند، با حمله موشكى مى‌خواهد غرب را نابود كند. آن‌ها با ساختن فرقه‌هاى انحرافى در قالب فيلم‌هاى هاليوودى، مى‌خواهند آمريكا و نگاه ليبرال دموكراسى را به‌عنوان منجى معرفى كنند. آن‌ها بسيارى از كارهايشان را از طريق رسانه انجام مى‌دهند و اگر قرار باشد ما براى اين تحريف‌ها و تهديدات پاسخى داشته باشيم، بهترين ابزار، رسانه است كه با بيان صحيح و منطقى، دلايل محكمه پسند ارائه شود.
* ياد فراوان امام عصر(عج) ياد كردن از محبوب عادت ديرينه منتظران عاشق است كه چندى منتظر محبوب خويش هستند؛ اما نتوانسته‌اند پس از مدتها انتظار او را ببينند و حال خود را لا اقل با ياد او و نام او آرام مى‌كنند. به ياد آوردن امام عصر و عنايت او به شيعيان با ذكر احاديث، كرامات، مقام امام و عنايت امام به شيعيان وظيفه ديگرى است كه منتظران واقعى احساس مى‌كنند و بدين طريق همواره نام و ياد آن‌حضرت را زنده نگه مى‌دارند. امام على(ع) فرمود: من احب شيئاً لهج بذكره هركس چيزى را دوست بدارد، همواره نام آن‌را بر زبان دارد. و امام كاظم(ع) درباره غيبت امام زمان(عج) فرمود: يغيب عن ابصار الناس شخصه ولا يغيب عن قلوب المؤمنين ذكره خودش از ديدگان مردم پنهان مى‌شود، ولى ياد او از دلهاى مؤمنان مخفى نمى‌شود. منتظران عاشق در دعاى ندبه كه زمزمه‌اى عاشقانه است هر صبح جمعه با معشوق خويش ارتباط برقرار نموده و به ياد او سرشك از ديدگانشان جارى مى‌گردانند. چه زيباست نغمه‌هاى عاشقان مهدى آن‌جا كه مى‌گويند: عزيزٌ عليَّ أن أرى الخلق و لاترى و لا اسمع لك حسيساً و لا نجوى؛ بسيار بر من سخت است كه خلق را ببينم و تو را نبينم و از تو صدايى نشنوم. هل من معين فاطيل معه العويل و البكاء هل من جزوع فاساعد جزعه اذا خلا هل قذيت عين فساعدتها عينى على القذى هل اليك يا ابن احمد سبيل فتلقى هل يتصل يومنا منك بعدة فنحظى
آيا كسى هست كه مرا يارى كند تا به همراهى او ناله و گريه را طولانى كنم؟ آيا ناله‌كننده وبى‌تابى هست كه من با زارى او را در هنگام تنهائيش يارى و همراهى كنم؟ آيا در چشمى خار رفته است كه چشم من در ناراحتى و اشك با او همدردى نمايد؟اى زاده احمد! آيا راهى به‌سوى تو هست كه به ملاقات تو منتهى گردد؟ آيا روز جدايى ما به فرداى وصال مى‌رسد كه از آن حظ بريم؟
نكته شايان توجّه اين‌كه: البته آن امام همام(عج) نيز از ياد شيعيان خويش غافل نيست و اگر ارتباط ما با يوسف زهرعج برقرار شود و در همه امور زندگى به ياد و ذكر آن‌حضرت باشيم، به يقين مورد عنايت و لطف خاصّه آن واسطه فيض الهى قرار مى‌گيريم، چنان‌كه در نامه آن‌حضرت به مرحوم شيخ مفيد به اين موضوع اشاره شده است. آن‌حضرت‌فرمايد: انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم ما از رسيدگى به حال شما كوتاهى نمى‌كنيم و ياد شما را از خاطر نمى‌بريم.


| شناسه مطلب: 71885




حضرت مهدي



نظرات کاربران