نگاهی کوتاه به سفرهای آیت الله گلپایگانی به مکه و کربلا نگاهی کوتاه به سفرهای آیت الله گلپایگانی به مکه و کربلا نگاهی کوتاه به سفرهای آیت الله گلپایگانی به مکه و کربلا بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
نگاهی کوتاه به سفرهای آیت الله گلپایگانی به مکه و کربلا نگاهی کوتاه به سفرهای آیت الله گلپایگانی به مکه و کربلا نگاهی کوتاه به سفرهای آیت الله گلپایگانی به مکه و کربلا نگاهی کوتاه به سفرهای آیت الله گلپایگانی به مکه و کربلا نگاهی کوتاه به سفرهای آیت الله گلپایگانی به مکه و کربلا

نگاهی کوتاه به سفرهای آیت الله گلپایگانی به مکه و کربلا

حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی دو مرتبه مشرف به زیارت بیت الله الحرام شدند. سفر اول ایشان زمینی و از راه کویت بوده و عده ای از بزرگان و اخیار قم و علماء محترم در معیت ایشان بوده اند. و گویا این سفر در سال 1318 شمسی بوده است.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، به مناسبت ايام رحلت حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني (18 آذر 1372) نگاهي كوتاه به سفرهاي حج و عتبات عاليات آن مرحوم داريم:
حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني دو مرتبه مشرف به زيارت بيت الله الحرام شدند. سفر اول ايشان زميني و از راه كويت بوده و عده اي از بزرگان و اخيار قم و علماء محترم در معيت ايشان بوده اند. و گويا اين سفر در سال 1318 شمسي بوده است.
مطلبي از اين سفر در دست ما نمي باشد مگر دو مطلب كه جناب آقاي كريمي جهرمي از آيت الله العظمي گلپايگاني نقل كرده اند :
1: ما در آن سفر در مسجد رسول الله (صلي الله عليه آله و سلم) نماز جماعت مي خوانديم و حتي براي نماز اذان گفته مي شد و شهادت بر ولايت ـ اشهد ان علياً ولي الله ـ نيز گفته مي شد. روزي مأمور دولتي كه اين جريان را ديده و شهادت بر ولايت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام را از مؤذن شنيده بود. ناراحت و خشمناك به سوي قاضي رفته و گزارش داده بود كه مؤذن جماعت شيعه در اذان « اشهد ان علياً ولي الله » مي گفت.
قاضي گفته بود: من نيز مي گويم: «اشهد ان علياً ولي الله » مگر تو مي گوئي «علي عدو الله» مأمور گفته بود: منهم مي گويم: « علي ولي الله » و خلاصه قاضي گفته بود كه ما هم مي گوئيم « علي ولي الله» منتهي در اذان نمي گوييم و با اين جواب قضيه را فيصله داده بود.
2: در همين سفر مناظره اي لطيف بين ايشان و قاضي القضاه مدينه واقع شده بود. ايشان در مورد اين مناظره فرموده بودند: ما او را دعوت كرده بوديم كه از او براي اقامه عزا و سوگواري امام حسين عليه السلام در ايام عاشورا و ذكر مصيبت آنحضرت اذن بگيريم او هم دعوت ما را پذيرفت و در مسجد رسول الله صلي الله عليه آله و سلم حضور يافت و در آنجا بحث و مناظره ميان ما و او در گرفت تا سخن بدينجا رسيد كه گفت: شما غالي (يعني اهل غلو در مورد اهل بيت پيامبر اكرم) هستيد.
چه آنكه از پيامبر و امام طلب شفاعت مي كنيد و مي گوئيد كه آنان زنده هستند و امور ديگر.
من در جواب او گفتم: اولاً كه شما هم بر اين عقيده مي باشد: آيا شما سلام بر پيغمبر نمي كنيد؟ آيا شما نمي گوئيد، السلام عليك يا نبي الله؟ حال اگر رسول خدا مرده و چيزي را درك نمي كند. و سلام سلام كننده را نمي شنود چه معني دارد كه در برابر قبر او مؤدبانه بايستيد و سلام كنيد اينگونه كه بر زندگان سلام مي كنيد.
ثانياً: فرضاً آنچه را ذكر كردي غلو باشد. حال آيا هرگونه غلوي موجب كفر است؟ و آيا اگر كسي گفت كه پيامبر زنده است و با اذن الله و اراده الهي سلام سلام كننده را مي شنود اين غلو و مضرّ به توحيد است؟ و او براي اين مطالب جوابي نداشت.
سفر دوم به مكه سفر دوم ايشان به مكه در سال 1385 هجري قمري با هواپيما از ايران به جده صورت گرفت و چون اين مسافرت در زمان مرجعيت و زعامت ايشان بود، از جهات مختلف قابل توجه مي باشد ، مخارج اين سفر را شخص محترم و متديني از اهالي قزوين به نام مرحوم حاج محمود كيال باني شدند.
ايشان در اين سفر زيارتي با علم و كياست خويش موجب ترويج آئين مقدس جعفري شد و توانست اتهامات زيادي را كه به شيعه جعفري نسبت مي دادند برطرف سازد.
در اين سفر با مذاكراتي كه ايشان با امير مدينه داشت توانست برخي از آن نسبتهاي ناروائي كه بر شيعه روا داشته بودند بزدايد و اثبات كند كه شيعيان در تمام اصول و فروع تابع پيامبر عظيم الشان اسلام مي باشند و روي همين مذاكرات عمال سعودي در اين سفر و سفرهاي بعدي با ملايمت با شيعيان برخورد مي كردند و همچون سابق نبود كه شيعيان را به جرم بوسيدن ضريح مطهر پيامير زير شتم و شلاق گيرند و كسي را كه در توحيد خطبه هاي توحيدي نهج البلاغه و تعاليم امام صادق و باقرعليهما السلام را دارند تكفير كند.
يكي از نويسندگان معاصر كه يك سال بعد به حج مشرف شده بود در سفر نامه خود راجع به اين موضوع مي نويسد:
« بطوري كه به تواتر شنيده شده تا سال گذشته كسي قدرت نزديك شدن به شبكه هاي ضريح را نداشت و اگر كسي نزديك مي شد شرطه ها او را با شلاق و چوب مي زدند.
در اين سال كه آيت الله گلپايگاني به حج مشرف شدند با مذاكراتي كه با امير مدينه كه از برداران ملك است كردند رفع سوء تفاهم در مورد بوسيدن شبكه ها از ايشان نمودند و با احترامي كه امير براي ايشان قائل بود دستور داد از سختگيريهاي سابق خودداري شود. »
سفر به عتبات عاليات
سفر اول ايشان چند ماه طول كشيد. و سفري پرخاطره برايشان بود. در اين سفر با بزرگان و زعماي گرانقدر نجف خصوصيت پيدا كرده بودند و به مجلس درس اكابر آن عصر مي رفتند.
در اين سفر مباحثاتي هم بين ايشان و مرجع تقليد آن زمان آقا سيد ابوالحسن اصفهاني شده بود.
مرحوم گلپايگاني فرموده بودند : « در اين سفر ميهمان آيت الله العظمي سيد جمال گلپايگاني بوديم.
روزي خادم آقا سيد ابوالحسن اصفهاني آمد و صحبت ملاقات كرد ما گمان كرديم كه مي گويد، ما به حضور ايشان برويم و لذا با مرحوم آقا سيد جمال رهسپار منزل ايشان شديم درب منزل ايشان كه رسيديم خادم آمد و گفت: آقا مي آيند منزل شما، ما گفتيم، ما حالا آمده ايم. گفت نه، آقا بعد اعتراض مي كنند كه بنا بود من به ديدن بروم و تو درست اداء رسالت نكردي، لذا از همانجا برگشتيم و آقاي سيد ابوالحسن هم به ديدن ما آمدند.
در اين ملاقات بحثي بين آيت الله سيد ابوالحسن و آيت الله گلپايگاني واقع مي شود كه يك ساعت به طول مي انجامد. پس از اين مباحثه طولاني آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني به حاج ميرزا مهدي بروجردي فرموده بودند: داماد شما نابغه است.
در همان سفر سيد ابوالحسن وسيلة النجاة را به آقا داده و فرموده بودند: اگر شما نظري داشتيد بفرمائيد استفاده مي كنيم. »




نظرات کاربران