آیت الله مظاهری تبیین کردند: 

۱۰ خصلت که عقل انسان را کامل می کند آیت الله مظاهری تبیین کردند: 

۱۰ خصلت که عقل انسان را کامل می کند آیت الله مظاهری تبیین کردند: 

۱۰ خصلت که عقل انسان را کامل می کند بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
آیت الله مظاهری تبیین کردند: 

۱۰ خصلت که عقل انسان را کامل می کند آیت الله مظاهری تبیین کردند: 

۱۰ خصلت که عقل انسان را کامل می کند آیت الله مظاهری تبیین کردند: 

۱۰ خصلت که عقل انسان را کامل می کند آیت الله مظاهری تبیین کردند: 

۱۰ خصلت که عقل انسان را کامل می کند آیت الله مظاهری تبیین کردند: 

۱۰ خصلت که عقل انسان را کامل می کند
آیت الله مظاهری تبیین کردند:

۱۰ خصلت که عقل انسان را کامل می کند

حضرت آیت الله مظاهری در پیامی به همایش ملّی اخلاق کاربردی در سیرۀ ائّمۀ اطهار(ع) با تأکید بر آموزه‌های رضوی، با اشاره به نیاز بشر به اخلاق و زندگی اخلاقی در روزگار پرتلاطم معاصر، به تبیین ۱۰ خصلت که باعث کامل شدن عقل انسان می شود پرداخت.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، حضرت آيت الله مظاهري در پيامي به همايش ملّي اخلاق كاربردي در سيرۀ ائّمۀ اطهار(ع) با تأكيد بر آموزه‌هاي رضوي، تصريح كرد: در جهان معاصر، اگرچه بي‌ترديد علم و فنّاوري در همۀ ابعاد و جوانب به پيشرفت‌هاي حيرت‌انگيزي دست‌يافته، امّا به همين ميزان، در اين دنياي جديد، حتّي زندگي ظاهري آدمي هم در اثر پشت كردن به اخلاق، دست‌خوش خطرات بزرگي نظير آسيب‌هاي آب و هوا و محيط‌زيست و انواع بيماري‌هاي مختلف قرار گرفته است.
معظم له همچنين با اشره به نياز بشر به اخلاق و زندگي اخلاقي در روزگار پرتلاطم معاصر، به تبيين 10 خصلت كه باعث كامل شدن عقل انسان مي شود پرداخت.
متن پيام اين مرجع تقليد در ادامه مي آيد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
قال‌الله سُبحانه و تَعالي:
«وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدينَةِ رَجُلٌ يَسْعى‏ قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلينَ، اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ، وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني‏ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
6برگزاري همايش ملّي اخلاق كاربردي در سيرۀ ائّمۀ اطهار«عليهم‌السّلام» با تأكيد بر آموزه‌هاي رضوي«عليه‌السّلام»، در دانشگاه اصفهان را ارج نهاده و از اهتمام شايستۀ همۀ مسئولان و ميهمانان گرامي اين همايش، به سهم خود، قدرداني مي‌نمايم و نكاتي چند را در اين فرصت كوتاه يادآور مي‌شوم:
1) حاجت و نياز مؤكّد بشر به اخلاق و زندگي اخلاقي در روزگار پرتلاطم معاصر از يك‌سو، و صعوبت و دشواريِ مضاعفِ التزام به اخلاق و اخلاقي زيستن در اين روزگار پرفريب از سوي ديگر، دو مطلب بسيار مهمّ است كه به ويژه جمع آن، هر انسان فكور و فرهيخته‌اي -كه دغدغۀ انسان و انسانيّت در شمار دلواپسي‌هاي فكري و ذهني اوست- را به تأمّل و چاره‌انديشي وا مي‌دارد كه در اين وضعيّت خطير و پيچيده، چه بايد كرد؟
در جهان معاصر، اگرچه بي‌ترديد علم و فنّاوري در همۀ ابعاد و جوانب به پيشرفت‌هاي حيرت‌انگيزي دست‌يافته است، امّا به همين ميزان، در اين دنياي جديد، حتّي زندگي ظاهري آدمي هم در اثر پشت كردن به اخلاق، دست‌خوش خطرات بزرگي نظير آسيب‌هاي آب و هوا و محيط‌زيست و انواع بيماري‌هاي مختلف قرار گرفته است. اين آسيب‌ها عمدتاً نتيجه و ره‌آورد مصرف‌زدگي، تجمّل‌گرايي، اسراف، اتراف و تبذير ماست كه همۀ اينها از بزرگترين صفات يا افعال رذيلۀ اخلاقي است.
از سوي ديگر، اميال بي‌پايان آدمي در دنياي مدرن نيز به مدد پيشرفت و توسعۀ علوم و دانش‌هاي بشري، امكان فعليّت يافتن بسيار بيشتري پيدا كرده است، در حالي‌كه در دنياي گذشته، اساساً بسياري از اين اميال و اهواء، در ذهن و ضمير آدميان ايجاد نمي‌شد.
2) اينك و در اين شرايط ويژه كه حاجت انسان در جهان معاصر به اخلاق، افزون‌تر از گذشته است و البتّه التزام و تعهّد به اخلاق نيز، دشوارتر از قبل شده است، چه بايد كرد؟
بي‌شك، تنها راه نجات ما، بازگشت آگاهانه و صادقانه به اخلاق است. امّا براي اين رجوع و بازگشت بايد:
اولاً: بحث‌هاي نظري و پژوهش‌هاي علمي در ساحت بزرگ اخلاق، در قالب‌هاي مختلف نظير همين همايش و ساير برنامه‌هاي فكري و علمي، گسترش يابد؛
ثانياً: برنامه‌ها و اقدامات تعليمي و آموزشي در زمينۀ اخلاق خصوصاً اخلاق و هنر زندگي، در تمامي سطوح مختلف تعليم و تربيت، از آموزش و پرورش گرفته تا دانشگاه‌ها و مؤسّسات آموزش عالي و حوزه‌هاي علميّه و سطوح مختلف اجتماع، به نحو كاملاً دقيق و كار‌آمد، لحاظ و اجراء گردد؛
و ثالثاً: مجموعۀ مسئولان و دستگاه‌هاي حكومتي، چه در مقام سياست‌گذاري‌هاي عمومي و اختصاصي و نيز برنامه‌ريزي‌هاي گوناگون و چه در مقام اجراء و عمل و رفتار، پاس اخلاق را بدارند و حريم محترم آن را با تمام وجود، به شايستگي، صيانت و حفاظت نمايند.
3) اخلاق كاربردي به عنوان شاخه‌اي با اهميّت از علم اخلاق، با نظريّه‌پردازي و به كار بستن آموزه‌ها و نظريّه‌هاي اخلاقي در حوزه‌هاي خاص همانند خانواده، تعليم و تربيت، سياست، تجارت و اقتصاد، پزشكي و بهداشت و درمان، محيط زيست، ارتباطات و رسانه، و ده‌ها نظاير اينها، درصدد حلّ و فصل اشكالات نظري و مشكلات عملي آن حوزه‌هاست؛ و بدين سبب از اهميّت فوق‌العاده‌اي برخوردار است و گسترش و تعميق و نهادينه‌سازي آن مي‌تواند به بهبود و تعالي روحاني آدميان و در نتيجه به سعادت و نجات جامعۀ انساني بيانجامد.
خصوصاً در برخي از حوزه‌ها نظير خانواده، به عنوان اوّلين و كوچك‌ترين نهاد اجتماعي كه در جهان معاصر، با بحران‌هاي اخلاقي متعدّدي روبروست و حتّي در كشورهاي اسلامي و در كشور خود ما كه مدّعي حكومت بر پايۀ دين و ارزش‌هاي اسلامي هستيم، شرايط مناسب و مقبولي را پشت سر نمي‌گذارد. افزايش سنّ ازدواج و نيز افزايش چشم‌گير طلاق و آسيب‌هاي خانمان‌سوزِ پس از آن و همچنين عدم آگاهي از مهارت‌هاي اوّليۀ زندگي زناشوئي و تربيت فرزند و نظاير اينها، معضلات بزرگي هستند كه بنيان و اساس نظام خانواده را به شدّت تهديد مي‌كند و آن را در معرض آسيب‌ها و آفت‌هاي جبران ناشدني قرار مي‌دهد.
و يا حوزۀ سياست كه آن نيز در دنياي جديد، تبديل به حوزه‌اي پرتلاطم و كارزاري آكنده از فريب و سالوس و نيرنگ و حق‌كشي و تهمت و غيبت و شايعه و افترا گشته است.
معضلات متنوّع و متكثّر حوزه‌هاي ديگر، نظير اقتصاد و تجارت يا ارتباطات و رسانه نيز دست كمي از اين دو حوزۀ اخير ندارد. اخلاق كاربردي، مي‌كوشد و البته مي‌تواند اين تنگناها و مشكلات را به خوبي در مقام نظر، شناسايي و بررسي نمايد و در مقام عمل، راه اصلاح و عبور از آنها را به ما بياموزد، مشروط بر آنكه اراده‌اي واقعي براي صلاح و سداد از سوي ما آدميان وجود داشته باشد، كه هم اين آموزه‌ها را با صداقتِ هرچه تمام‌تر بپذيريم و هم با جديّت هرچه تمام‌تر به‌كار بنديم.
4) قرآن و عترت به عنوان دو منبع جوشان و سرآمدِ ديني، بيش از هرچيز ديگر، بر اخلاق تأكيد ورزيده‌اند و اساساً بايد اين دو منبع را كارخانۀ آدم‌سازي بدانيم و با تكيه بر آموزه‌ها و تعاليم بلند و زندگي‌ساز آنها، راه‌هاي طي نشده در ساحت بزرگ اخلاق را بشناسيم و بپيمائيم.
در اين مجال كوتاه و با توجّه به اينكه در اين همايش، بنا، بر تأكيد برآموزه‌هاي رضوي«عليه‌السلام» بوده است، به‌عنوان «ختامه مسك» بياني بلند و جامع از آن امام همام -كه يك منشور مختصر و مفيد اخلاقي است- را به همۀ شما ميهمانان گرامي اين همايش ملّي، اهداء مي‌نمايم و از خداوند رحمان و رحيم، توفيق التزام و عمل به اين تعليمات حيات‌بخش و انسان‌ساز و جامعه‌پرداز را مسألت مي‌كنيم:
قال الامام الرضا سلام‌الله‌عليه:
لَا يَتِمُ‏ عَقْلُ‏ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ:
الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ، وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ، يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ، لَا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ، وَ لَا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ، الْفَقْرُ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنَى، وَ الذُّلُّ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فِي عَدُوِّهِ، وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ؛
ثُمَّ قَالَ عليه‌السلام: الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ؟
قِيلَ لَهُ: مَا هِيَ؟
قَالَ عليه‌السلام: لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى.
إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى، فَإِذَا لَقِيَ الَّذِي شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى، قَالَ: لَعَلَّ خَيْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ خَيْرِي ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِي؛ وَ إِذَا رَأَى الَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى، تَوَاضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِهِ.
فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ، فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ طَابَ خَيْرُهُ وَ حَسُنَ ذِكْرُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ.
ايشان مي‌فرمايند:
عقل و خرد انسان مسلمان كامل نمي‌شود مگر آنكه ده خصلت در او باشد:
1- از او اميد خير و درستي باشد.
2 - مردمان از شرّ او ايمن باشند.
3- خير و درستيِ اندكِ ديگران را زياد بشمارد.
4- خير و درستيِ بسيار از سوي خود را اندك انگارد.
5- هرچه از او بخواهند به ستوه نيايد و دلتنگي نكند.
6- در طول عمر خود از طلب دانش خسته نگردد.
7- احتياج و فقر به خداوند را از توانگري، خوش‌تر بداند.
8- خواري و فروتني در برابر خداوند را بهتر از عزّت در نزد دشمن خداوند، دوست بدارد.
9- گمنامي براي او دل‌انگيز‌تر از شهرت و نامداري باشد.
سپس آن حضرت فرمودند: و دهم! و چيست آن خصلت دهم؟
پرسيدند: چيست؟
و آن حضرت پاسخ فرمود:
- هيچ‌كس را ننگرد مگر آنكه بگويد: او از من بهتر و پرهيزكارتر است.
بي‌گمان مردمان بر دو گونه‌اند: كساني كه بهتر و پرهيزكارتر از اويند، و كساني كه از او بدتر و پست‌ترند.
پس اگر كسي را ببيند كه از او پست‌تر و بدتر است، بگويد: شايد باطن اين شخص بهتر باشد و خوبي او -كه اين خوش‌باطني است- براي او بهتر است، اما خوبي من آشكار است و همين آشكار بودن خوبي من بدتر است.
و اگر كسي را ببيند كه از او بهتر و پرهيزكارتر باشد، نسبت به او فروتني ‌كند تا به مقام او برسد؛
و چون چنين كرد، مجد و شكوهش والا شود و خير و درستي‌اش پاكيزه گردد و ياد و نامش نيكو شود و بر مردم زمانه و روزگارش، سروري و سيادت كند.
از خداوند تعالي دستيابي به اين مقامات والاي اخلاقي را با همۀ جان و دل، خواستاريم. والسّلام عليكم و رحمة‌الله و بركاته.
حسين‌المظاهري
9 / جمادي‌الثّاني / 1439
7 / اسفند / 1396


| شناسه مطلب: 87426




اخلاق



مطالب مرتبط

نظرات کاربران