هشت توصیه آیت‌الله سیستانی به جوانان هشت توصیه آیت‌الله سیستانی به جوانان هشت توصیه آیت‌الله سیستانی به جوانان بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
هشت توصیه آیت‌الله سیستانی به جوانان هشت توصیه آیت‌الله سیستانی به جوانان هشت توصیه آیت‌الله سیستانی به جوانان هشت توصیه آیت‌الله سیستانی به جوانان هشت توصیه آیت‌الله سیستانی به جوانان

هشت توصیه آیت‌الله سیستانی به جوانان

این هشت توصیه، پایه‌ها و ارکان راه درست زندگانی است؛ زیرا انسان در پرتو همین یادآوری‌ها است که نور حق و روشنای حقیقت و زلالی فطرت و گواهی‌های عقل و تجربه‌های زندگی را درمی‌یابد؛ پیام‌های الهی و موعظه‌های اهل بصیرت نیز به همین امر شهادت داده‌اند؛ بنابراین برای هر انسان، مخصوصاً جوانانی که در اوج توان و نیروی بدنی و روحی خود به سر می‌برند، شایسته است که به این اندرزها عمل کند یا در راه آن‌ها بکوشد.

پايگاه اطلاع رساني حج: شما جوانان عزيز را كه مسائلتان همچون مسائل شخص من و خانواده ام برايم اهميت دارد، به هشت نصيحت سفارش مي‌كنم؛ توصيه هايي كه سعادت دنيا و آخرت در آنها نهفته است و چكيده پيام هاي خداوند سبحانه وتعالي به بندگانش و همينطور پند و موعظه بندگان حكيم و نيكوكارش و رهاورد تجربيات و دانش اين جانب است:
اولين سفارش: لزوم اعتقاد حقيقي و واقعي به خداوند سبحانه وتعالي و جهان آخرت است؛ با دلايل روشني كه براي اين امر اقامه شده است و قضاوت‌هايي كه آيين استوار در اين باره نموده، مبادا كسي از شما در اين باور كوتاهي كند. انسان با درنگ انديشمندانه، درمي‌يابد كه هر موجودي در اين جهان، آفريده‌اي بديع است و نشان از صانعي توانا و خالقي بزرگ دارد. خداوند متعال براي يادآوري اين نكته، از طريق انبياي خود، همواره پيام‌هايي را ابلاغ كرده و در آن‌ها روشن و مشخص نموده است كه زندگي، در حقيقت عرصه‌اي است براي آزمون بندگان خويش، تا نشان دهد كه كدام‌يك نيكوكارتر هستند؛ بنابراين، هر كه وجود خداوند متعال و روز آخرت را ناديده بگيرد و به آن‌ها ايمان نياورد، از معنا و افق و فرجام زندگي غافل مانده و رمز و راز تكاپوي در آن را درنيافته است. ازاين‌رو، يكايك شما وظيفه داريد از اين باور خود پاسداري كنيد و آن را كه به ‌راستي هم پراهميت ‌ترين واقعيت است، گرامي ‌ترين امور خويش برشماريد، بلكه بايد بكوشيد تا يقين و ارزش اين باور در شما چندان فزوني يابد كه گويا هميشه پيش روي او ايستاده ‌ايد و او با نگاه نافذ و تيزبين خود شما را نظاره مي‌كند؛ كه گفته‌اند: «چون صبح شود، شبروان را بستايند.»
چنانچه آدمي در دوره‌اي از سال‌هاي جواني، ضعفي در دين خود احساس كند؛ و به عنوان مثال، انجام واجبات را دشوار بشمارد يا به لذت‌هاي دنيوي گرايش داشته باشد، اما هرگز نبايد ارتباط خود با خداوند متعال را كاملاً قطع كند و بدين ترتيب راه بازگشت را براي خود ناهموار سازد. انسان بايد اين نكته را بداند كه اگر در هنگام احساس توانايي و عافيت، به قدرت و سلامت خود مغرور شود و فرمان خداوند سبحان را ناچيز شمارد، سرانجام، در هنگام ناتواني و ضعف، چاره‌اي جز بازگشت به سوي پروردگار ندارد؛ بنابراين، از همان عنفوان جواني كه مدت زمان محدودي بيش نيست، بايد در فكر دوره ضعف و سستي و بيماري و سالمندي خود در آينده زندگي‌اش باشد.
مبادا انسان در نتيجه پيروي از شبهاتي كه براي يافتن راه‌حلي براي آنها صبر پيشه نكرده، يا با تكيه بر افكار ناپخته، يا تحت تأثير لذت‌ها و پيرايه‌هاي زندگاني، يا رنجيده‌خاطر از سوءاستفاده‌هاي شخصيِ بعضي افراد از نام دين، رفتار و كردار نادرست خود را مشروع جلوه دهد، و از اين رهگذر، در اصول ثابت دين به ترديد بيفتد؛ زيرا حقيقت چيزي نيست كه با رفتار مردم سنجيده مي‌شود، بلكه شخصيت‌ها را بايد با حقيقت به آزمون كشيد. 
دومين سفارش: آراستگي به اخلاق نيكو است؛ خوشرويي دربرگيرنده فضيلت‌هاي بسياري مانند حكمت، تفكر، مدارا، فروتني، دورانديشي، بردباري، شكيبايي و جز اينها است. و به همين دليل، از مهم‌ترين عوامل سعادت در دنيا و آخرت به شمار مي‌رود، و روزي كه ترازوي اعمال آدميان برپا شود، نزديك ترين مردم به خداوند و دارنده سنگين ‌ترين كفّه، كسي است كه خوش‌اخلاق تر باشد؛ بنابراين، هر يك از شما بايد اخلاق خود را در رفتار با والدين و خانواده و فرزندان و دوستان و عموم مردم سامان دهد، و چنانچه در خود قصوري مشاهده كرد، نفس خويش را رها نكند، بلكه آن را به محاسبه كشد و حكيمانه به هدفش سوق دهد و اگر نفس سر باز زد، نااميد نشود، بلكه حتي با دشواري، خود را به خوش‌ خلقي بيارايد، زيرا «هر كه سرشت ملّتي را به خود تحميل كند، سرانجام يكي از آن‌ها خواهد شد»، و نزد خداوند سبحان، تلاش چنين فردي، نسبت به كسي كه اين صفت در نهاد او باشد، پاداش بيشتري دارد.
سومين سفارش: تلاش براي فراگيري درست يك حرفه، به دست آوردن تخصص، به تكاپو انداختن نفس، و تحمل رنج و سختي براي رسيدن به آن است.
اين امر بركات فراواني دارد: بخشي از وقت انسان را پر مي‌كند، از اين رهگذر مي‌تواند هزينه خود و خانواده‌اش را تأمين نمايد، به جامعه خود سود برساند، براي كارهاي خير كمك بگيرد، تجربه‌هايي انديشه‌پرور و مهارت‌افزا به دست آورد، و سرمايه‌اش پاك شود؛ زيرا به دست آوردن سرمايه هر چه با خستگي بيشتري باشد پاكي و بركت آن افزون‌تر است. وانگهي، خداوند متعال انسان زحمت كشي را كه با كسب و كار، خود را به تكاپو مي‌اندازد دوست مي‌دارد و از انسان بيكار و بي‌بهره‌اي كه بار دوش ديگران باشد يا وقت خود را در لهو و لعب بگذراند، بيزار است. پس مراقب باشيد كه دوران جوانيتان بدون فراگيري حرفه يا تخصصي سپري نشود؛ زيرا خداوند سبحان در جوانان نيروهايي دروني و بدني قرار داده است تا انسان با بهره‌ گيري از آن بتواند سرمايه زندگي خود را فراهم كند؛ پس زنهار كه با وقت‌گذراني و بي‌اعتنايي آن را هدر ندهيد.
هر يك از شما بايد چندان به حرفه و تخصص خود اهتمام ورزد كه در آن به مهارت برسد، و در نتيجه، سخني را نا آگاهانه بر زبان نياورد و كاري را ناشيانه انجام ندهد، بلكه از پرداختن به مواردي كه توانايي يا دانش آن را ندارد عذر بخواهد، يا به شخصي كه مهارت بيشتري دارد مراجعه كند، كه اين كار براي او شايسته‌ تر و براي جلب اعتماد ديگران بهتر است. آدمي بايد كار و وظيفه خود را با علاقه و همت و خلاقيت و رغبت انجام دهد، و نبايد تمام اهتمام او كسب مال حتي از راه نامشروع باشد؛ زيرا مال حرام بركت ندارد و هر كه سرمايه‌اي را از راه نامشروع جمع‌آوري كند، از اين مطلب ايمن نباشد كه چه بسا خداوند او را به بلايي گرفتار سازد كه ناچار شود پول خود را با رنج و زحمت بيشتري در راه آن هزينه كند؛ چنين مالي در اين دنيا مايه بي‌نيازي نيست و در آخرت هم وبال او خواهد شد.
هر يك از شما وجدانش را ميان خود و ديگران ميزان قرار دهد؛ بنابراين وقتي به كاري براي ديگران مي‌پردازد، همان‌گونه باشد كه براي خود كار مي‌كند و دوست دارد ديگران برايش كار كنند؛ و ديگران را به گونه‌اي مورد احسان خويش قرار دهد كه دوست دارد خداوند سبحان در حق او نيكي كند، و همواره اخلاق كار و شايستگي‌هاي اين حوزه را در نظر داشته باشد و به روش‌هاي زشتي كه از آشكار شدن آن‌ها شرم دارد نپردازد، و بداند كه هر كارگر، خواه عادي يا متخصص، امانتدار كارفرما و مراجعه‌ كننده است، پس بايد خيرخواه او باشد و ناآگاهانه مرتكب خيانت به او نشود؛ زيرا خداوند متعال مراقب او است و بر كارهايش نظارت دارد و دير يا زود حق ديگران را از او مي‌ستاند؛ به‌ درستي كه خيانت و پيمان ‌شكني زشت ‌ترين كارها نزد خداوند سبحان است و فرجام و نتيجه خطرناك ‌تري دارد. در ميان همه صاحبان مشاغل، پزشكان كه با جان و بدن مردم سر و كار دارند، بايد توجه بيشتري به اين نصايح داشته باشند؛ بنابراين، بايد به ‌شدت از سرپيچي از موارد يادشده كه به سوءعاقبت مي‌انجامد، پرهيز كنند، و «فردا براي كسي كه آن را ببيند نزديك است.»
خداوند سبحان مي‌فرمايد: ﴿وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَي النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَ إِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ * أَلايَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ﴾؛ «واي بر كم‌فروشان * آنان كه چون از مردم پيمانه مي‌گيرند آن را پُر مي‌كنند * و چون براي مردم پيمانه يا وزن مي‌كنند از آن مي‌كاهند * آيا آنها گمان نمي‌كنند كه روزي برانگيخته مي‌شوند؟»
از پيامبر اكرم (صلي ‌الله ‌عليه ‌وآله) چنين روايت شده است: «إنَّ اللهَ تَعالي يُحِبُّ إذا عَمِلَ أحدُكُم عَمَلاً أن يُتقِنَه»؛ «خداوند متعال دوست دارد هر كس كاري را انجام مي‌دهد، آن را به بهترين صورت انجام دهد».
لازم است دانشجويان و اساتيد دانشگاه‌ها، در زمينه‌هاي تخصصي خود، بويژه در حوزه پزشكي، از دستاوردهاي ديگر مراكز علمي آگاهي داشته باشد، تا دانش و عملكرد آنان در زمينه‌هاي كاريشان با دانش روز برابري كند، بلكه وظيفه دارند با ارائه مقالات مفيد علمي و پيشگامي در يافته ‌هاي نو، موجبات تكامل علم را فراهم آورند و با امكانات موجود، به رقابت با ديگر مراكز علمي بپردازند و در فراگيري دانش، به شاگردي ديگران و مصرف ابزار و تجهيزات آنان بسنده نكنند، بلكه همانند نياكان خويش كه در گذشته‌هاي دور پيشگامان و پرچمداران اين عرصه بودند، در پيدايش و توليد علم و بهره‌برداري از آن مشاركت فعال داشته باشند؛ كه در اين زمينه هيچ ملتي شايسته ‌تر از ديگر ملت‌ها نيست.
بر شما لازم است تا از استعدادهاي درخشان موجود در نوجوانان و جواناني كه در نبوغ سرآمد ديگرانند و هوش و برتري آشكاري دارند، حتي اگر از اقشار فرودست باشند، پشتيباني كنيد، و همان طور كه به فرزندان خود ياري مي‌دهيد، دست ايشان را تا رسيدن به مراتب بالاي علم و دانش سودمند بگيريد، تا همانند كار آنان، براي شما نيز پاداش نوشته شود و جامعه و آيندگان از علم آن‌ها بهره ببرند.
چهارمين سفارش: پايبندي به رفتار و اخلاق پسنديده و پرهيز از ناپسندي‌ها: هيچ خير و سعادتي جز بر پايه فضيلت استوار نيست، و هيچ بدي و شقاوتي مگر از فرومايگي سرچشمه نمي‌گيرد (‌جز در موارد خاصي كه خداوند بندگان خود را با آن مي‌آزمايد). راست گفت خداوند سبحان كه فرمود: ﴿وَ مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ﴾؛ «و هر مصيبتي كه به شما رسد به سبب دستاورد خود شما است و خدا از بسياري مي‌گذرد.»
بعضي از صفات پسنديده عبارتند از: محاسبه نفس، پاكدامني در ظاهر و نگاه و رفتار، راستگويي، صله رحم، امانت‌داري، وفاداري به پيمان‌ها و تعهدات، استواري بر حق، و پرهيز از رفتارهاي پست و كردارهاي ناروا.
و بعضي از صفات ناپسند عبارتند از: تعصب‌هاي ناپسند، واكنش‌هاي شتابان، سرگرمي‌هاي پست، خودنمايي در برابر مردم، اسراف به هنگام برخورداري، تعدي به هنگام فقر، نارضايتي در گرفتاري‌ها، بدرفتاري با ديگران بويژه با ضعيفان، هدر دادن سرمايه، كفران نعمت، پافشاري بر گناه، كمك به ظلم و ستم، و تمايل به ستوده شدن بر كارهاي نكرده.
دختران را به پاكدامني و عفاف سفارش اكيد مي‌كنم؛ زيرا زن به خاطر ظرافتي كه دارد، در برابر پيامدهاي ناشي از بي‌توجهي به عفاف آسيب‌ پذيرتر است، پس دختران بايد مراقب باشند كه فريب احساسات پوچ را نخورند و درگير وابستگي‌هاي گذرايي نشوند كه لذتشان فناپذير، ولي پيامدهاي ناگوارشان جاودان است، و دختران را نشايد كه به چيزي جز زندگي پايدار كه سعادت و خوشبختي آن‌ها را ضمانت مي‌كند، بينديشند؛ چه برازنده است زني كه با حفظ سنگيني و متانت ظاهر و رفتار خويش، به امر زندگي و كار و تحصيل خود مي ‌پردازد.
پنجمين سفارش: اهميت دادن به تشكيل خانواده، با ازدواج و توليد نسل، بدون تأخير تشكيل خانواده مايه انس و لذت انسان، و موجب جدّيت در كار است و وقار و احساس مسئوليت را در پي دارد و سبب مي‌شود تا انسان همه نيروي خود را براي روز نيازمندي به كار گيرد و او را از بسياري از امور نامشروع و پست حفظ مي‌ كند، تا جايي كه در روايت آمده است: «هر كه ازدواج كند نيمي از دين خود را پاس داشته است» و مهمتر از همه اين موارد، تشكيل خانواده، سنّتي ضروري است كه بيش از ديگر سنت‌ها بر آن تأكيد شده و فطرتي است كه انسان با آن سرشته شده است و هر كه از اين سنت روگردان شود به دشواري مي‌افتد و به تنبلي و كسالت مبتلا مي‌شود. هيچ كس نبايد براي ازدواج از فقر بترسد؛ زيرا خداوند سبحان بخشي از انگيزه‌هاي روزي را در ازدواج قرار داده كه انسان در نگاه اول، آن را به حساب نمي‌آورد. هر يك از شما بايد به اخلاق و دين و اصالت كسي كه با او ازدواج مي‌كند دقت داشته باشد و در توجه به زيبايي و ظاهر و شغل وي زياده ‌روي نكند؛ زيرا اين موارد مايه فريفتگي است و هنگاميكه زندگي چهره سختي و آزمايش خود را نشان مي‌دهد، اين پرده‌ها به ‌سرعت كنار مي‌ رود. در حديث، از ازدواج با زن فقط به خاطر زيبايي او پرهيز داده شده است. در كنار آن، بايد دانست كه هر كس به خاطر دين و اخلاق زني، با وي ازدواج كند، در اين وصلت براي او بركت قرار داده‌اند.
دختران و اولياي آن‌ها بر حذر باشند كه اشتغال را بر تشكيل خانواده و اهتمام به آن ترجيح ندهند؛ زيرا ازدواج سنت مؤكد زندگي است، ولي اشتغال چيزي از قبيل مستحبات و مكمّل‌ها است كه ترك آن سنت مؤكد براي اين امور، از حكمت به دور است، و كسي كه در آغاز جواني از اين نكته غفلت كند، به‌سرعت پشيمان مي‌شود، و البته اين پشيماني براي او سودي نخواهد داشت. در تجربه‌هاي زندگي گواه اين نكته فراوان است.
بر اولياي دختران جايز نيست كه از ازدواج آن‌ها جلوگيري كنند، يا با پايبندي به آداب و رسومي، نظير گذاشتن مهريه‌هاي سنگين يا دست نگه داشتن به اميد ازدواج با يكي از پسرعموها يا سادات، كه خداوند كسي را ملزم به اين امور نكرده، مانع ازدواج آنان شوند؛ زيرا در اين كار مفسده‌هاي بزرگي است كه از آن ناآگاهند، و بايد بدانند كه خداوند سبحان پدران را بر دختران ولايت نداده، مگر براي مصلحت‌انديشي و پافشاري در خوشبختي آن‌ها، و هر كس بدون رعايت مصلحت، از ازدواج زني جلوگيري كند، مرتكب گناه شده است، و آثار آن تا وقتي كه آن زن از پيامدهاي كار او رنج مي‌برد دامنگيرش خواهد بود و با اين كار دري از درهاي دوزخ را بر خود گشوده است.
ششمين سفارش: تلاش براي نيكوكاري و كمك ‌رساني به مردم بويژه به يتيمان و بيوه ‌زنان و بينوايان و پرداختن به كارهاي عام المنفعه ؛ اين كار موجب رشد ايمان و تهذيب نفس مي‌شود و زكات نعمت‌ها و خيراتي است كه به انسان داده شده است، و نهادينه كردن فضيلت و همياري در كارهاي نيك و پرهيزكاري، و انجام بي ‌سروصداي امر به معروف و نهي از منكر و كمك‌ رساني به مسئولان براي حفظ نظام همگاني و رعايت منافع عمومي را در خود جاي دارد و باعث بهبودي وضعيت جامعه مي‌شود؛ بنابراين، بركت اين دنيا و ذخيره آخرت خواهد بود.
خداوند سبحان جامعه متحد و هم پيمان را كه افراد آن به مشكلات برادران و همنوعان خود اهميت مي‌دهند و خوبي‌هايي را كه براي خود بخواهند براي ديگران نيز مي‌خواهند، دوست دارد و فرموده است: ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ﴾؛ «و اگر مردم شهرها ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، هر آينه بركاتي از آسمان و زمين بر آن‌ها مي‌گشوديم»
و فرموده است: ﴿إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ﴾؛ «خداوند حال هيچ قومي را تغيير نمي‌دهد مگر آنان حال خود را تغيير دهند.»
پيامبر اكرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) نيز فرمود: «لايُؤمِنُ أحَدُكُم حتّي يحِبَّ لأخِيهِ مَا يحِبُّ لِنَفسِه و يُكرهَ لأخِيهِ مَا يُكرِهُ لِنَفسه»؛ «هيچ يك از شما به كمال ايمان نمي‌رسد، مگر آنچه را كه براي خود دوست دارد براي برادر خود نيز دوست داشته باشد و آنچه را كه براي خودش نمي‌پسندد براي برادر خود نيز نپسندد.»
همچنين فرمود: «مَن سَنَّ سُنةً حَسَنةً فَلَهُ أجرُهَا وَ أجرُ مَن عَمِلَ بها»، «هر كه سنت نيكي را بنا نهاد، پاداش آن كار و پاداش كساني كه به آن سنت عمل مي‌كنند براي او است.»
هفتمين سفارش: كساني كه كاري از امور ديگران را بر عهده دارند، مسئوليت خود را، چه در خانواده و چه در جامعه، به‌درستي انجام دهند؛ بنابراين، پدران سرپرستي فرزندان را و شوهران سرپرستي همسرانشان را به‌خوبي عهده‌دار شوند، و با رعايت حكمت و به منظور پاسداري از حريم خانواده و جامعه، از خشونت و سنگدلي، حتي در مواردي كه قاطعيت لازم است، پرهيز كنند؛ زيرا روش‌هاي قاطعانه، منحصر به آزار بدني و به كار بردن الفاظ ركيك نيست، بلكه ابزار و شيوه‌هاي تربيتي ديگري نيز وجود دارد كه اگر كسي در پي آن باشد و با اهل خبره و حكمت مشورت كند، به آن‌ها دسترسي خواهد داشت. وانگهي، روش‌هاي خشونت‌آميز در بسياري از موارد نتيجه معكوس دارد و موجب ريشه‌دار شدن امري كه نظر به بهبود آن است و سرافكندگي شخصيت كسي كه قصد اصلاح وي در ميان است، مي‌گردد. قاطعيت چنانچه سبب ظلم شود و اصلاح خطا اگر خود موجب خطاي ديگري باشد، هيچ خيري ندارد.
كسي هم كه عهده‌دار يكي از مسئوليت‌هاي جامعه است، بايد به كار خويش اهتمام ورزد و در آن خيرخواه مردم باشد و در انجام وظايفي كه از ديد آن‌ها پنهان است خيانت نكند، كه خداوند متعال بر همه كارهاي او و مردم ولايت دارد و در روز قيامت او را پيوسته بازخواست خواهد نمود؛ پس بايد مراقب باشد كه اموال مردم را به مصرف نامشروع نرساند و تصميمي برخلاف خير و مصلحت آنان نگيرد و با سوءاستفاده از موقعيت خود، گروه و حزبي تشكيل ندهد تا تخلفات يكديگر را مخفي كنند، به تقسيم منافع نامشروع و اموال شبهه ‌ناك ميان يكديگر بپردازند و ديگران را از مناصبي كه شايستگي آن را دارند كنار بزنند يا از دريافت خدماتي كه سزاوار آن هستند باز دارند؛ بلكه بايد كارهايش براي همگان يكسان باشد و نبايد مقام خويش را ابزاري براي اداي حقوقي مانند حق خويشاوندي يا جبران نيكي‌هاي ديگران و ديگر حقوقي كه بر گردن شخص او است قرار دهد؛ زيرا ايفاي اين حقوق شخصي از رهگذر حقوق عمومي، ظلم و تباهي است؛ بنابراين، اگر براي شما شرايطي پيش آمد كه كسي را انتخاب كنيد، سراغ كسي برويد كه از قدرت بي‌بهره است، مقامي پشت سر او نيست و جز خداوند سبحان هيچ ياوري براي گرفتن حق خويش ندارد.
احدي از شما دين يا مذهب را ابزاري براي توجيه كارهاي خود قرار ندهد؛ زيرا دين و مذاهب حقه بر اصول راستيني همچون رعايت عدل و احسان و امانتداري و اموري از اين قبيل بنيان نهاده شده است. خداوند سبحان مي‌فرمايد: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾. «ما پيامبران خود را با دلايل آشكار فرستاديم و به همراه آن‌ها كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت رفتار كنند». اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «إنّي سَمِعت رسولَ الله (صلّي‌الله‌عليه‌وآله) يَقولُ في غَير مَوطِن: لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لايُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقَّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَمُتَعتِعٍ»؛ «من بارها از پيامبر خدا (صلي‌الله‌عليه‌وآله) شنيدم كه مي‌فرمود: ملتي كه در آن حق ضعيف از قوي، بدون ترس و واهمه گرفته نشود، به تقدَس نخواهد رسيد» و هر كه مبناي خود را بر چيزي جز اين قرار دهد، در حقيقت خويشتن را با آرزوهاي پوچ و اميدهاي دروغين فريب داده است. نزديكترين مردم به پيروي از پيشوايان عدالت مانند پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌ وآله) و امام علي (عليه‌ السلام) و امام حسين شهيد (عليه ‌السلام) كساني هستند كه بيش از ديگران به سخنان آن‌ها عمل كرده و از سيره آن‌ها پيروي مي‌كنند.
كسي كه عهده ‌دار امور مردم است بايد به خواندن نامه امام علي (عليه‌ السلام) به مالك اشتر هنگام اعزام او به مصر پايبند باشد؛ زيرا اين نامه توصيفي فراگير از اصول عدالت و امانتداري است و به تناسب وضعيت افراد، براي همگان، خواه مسئولان و خواه كساني كه رتبه پايين ‌تري دارند، مفيد است. هر چه مسئوليت كسي گسترده ‌تر باشد توجه به دستورالعمل‌هاي اين نامه برايش لازم ‌تر و ضروري‌ تر است.
هشتمين سفارش: آراسته شدن به روحيه علم‌آموزي و تلاش براي افزايش حكمت و معرفت در همه مراحل و احوال زندگي: آدمي بايد كارها و خصلت‌هاي خود و پيامدهاي آن را بسنجد و به رويدادهاي پيرامون خويش و نتايج آن بنگرد، تا هر روز بر معرفت و تجربه و كمال او افزوده شود؛ چه، زندگي مدرسه‌اي است با ابعاد گوناگون و بسي ژرف، و در طول زندگي، انسان هيچگاه از دانش و شناخت و مهارت بي ‌نياز نيست؛ در هر كار و حادثه ‌اش نشانه و عبرتي نهفته و هر رخدادش دربردارنده پيغام و نكته‌اي است كه هر كس در آن انديشه كند، سرچشمه آن را در سنت‌هاي الهي خواهد يافت و نمونه‌هايي از موعظه‌ها و پندها را خواهد ديد؛ اين گونه است كه انسان، تا آن گاه كه به ملاقات خداي سبحان برود، هرگز از دانش و شناخت و مهارت بي‌ نياز نمي ‌شود و هر چه بينش بيشتري داشته باشد، در راه شناخت حقايق، به آزمون و خطاي كمتري نياز دارد. خداوند متعال مي ‌فرمايد: ﴿وَمَن يُؤْتَ الحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً﴾. «و كسي كه به او حكمت داده شود، از خير زيادي بهره‌مند شده است» و به پيامبر خود (صلي‌الله‌عليه‌ وآله) فرمود: ﴿وَ قُل رَبّ زِدنِي عِلماً﴾. «بگو: اي پروردگارم، دانش مرا افزون كن».
و سزاوار است انسان با سه كتاب زير انس داشته باشد و با تأمل و تفكر، از آن‌ها توشه برگيرد:
نخستين و برترين كتاب، قرآن كريم آخرين پيام خداوند سبحان به آفريدگان است كه آن را نازل فرموده تا گنجينه‌هاي عقل و خرد را برانگيزد و چشمه‌هاي حكمت و دانايي را بجوشاند و با آن سختي دل‌ها را نرم كند، و از باب نمونه، در آن رخدادهايي را بيان فرموده است، پس انسان بايد خود را از تلاوت اين كتاب محروم نكند و هنگام تلاوت، اين احساس را داشته باشد كه گوش به خطاب خداوند سبحان سپرده؛ زيرا خداوند كتاب خود را، به عنوان پيامي براي همه جهانيان نازل كرده است.
دومين كتاب نهج‌البلاغه است، كه عموماً همان مضامين و نكات قرآن را با شيوه‌اي رسا و به گونه‌اي بيان مي‌كند كه روحيه تدبير و تفكر و پندپذيري و حكمت‌طلبي در آدمي زنده مي‌شود؛ پس انسان هرگاه فرصت و فراغتي به دست مي‌آورد شايسته نيست كه از خواندن آن كوتاهي كند، و در هنگام مطالعه آن كتاب بايد اين احساس را داشته باشد كه آرزوهايش برآورده شده و پاي خطبه‌هاي امام (عليه‌السلام) نشسته است و بايد به نامه حضرت (عليه‌السلام) به فرزندش امام حسن مجتبي (عليه‌السلام) كه از قضا براي همين منظور بيان شده است، توجه بيشتري داشته باشد.
سومين كتاب، صحيفه سجاديه است؛ مجموعه‌اي شامل دعاهايي بليغ برگرفته از قرآن كريم كه در آن درس‌هايي براي رويكردها، دغدغه‌ها، ديدگاه‌ها و آرمان‌هاي انسان، و تبيين راه‌هاي محاسبه نفس و به نقد كشيدن آن و كشف زواياي پنهان و رمز و راز نفس آدمي است؛ و در اين ميان، دعاي مكارم‌الاخلاق ويژگي برجسته‌اي دارد.
اين هشت توصيه، پايه‌ها و اركان راه درست زندگاني است؛ زيرا انسان در پرتو همين يادآوري‌ها است كه نور حق و روشناي حقيقت و زلالي فطرت و گواهي‌هاي عقل و تجربه‌هاي زندگي را درمي‌يابد؛ پيام‌هاي الهي و موعظه‌هاي اهل بصيرت نيز به همين امر شهادت داده‌اند؛ بنابراين براي هر انسان، مخصوصاً جواناني كه در اوج توان و نيروي بدني و روحي خود به سر مي‌برند، شايسته است كه به اين اندرزها عمل كند يا در راه آن‌ها بكوشد؛ اندرزهايي كه در حقيقت سرمايه‌هاي زندگي انسان هستند و اگر بخشي از آن يا رسيدن به مراتب بالاي آن را از دست بدهند، بايد بدانند كه «بهره اندك، بهتر از ترك همه است»، و به دست آوردن بعضي از اين امور، بهتر از رها كردن تمام آن است؛ خداوند سبحان مي‌فرمايد: ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾؛ «پس هر كه به وزن ذره‌اي نيكي كرده باشد آن را مي‌بيند * و هر كس به وزن ذره‌اي بدي كرده باشد آن را مي‌بيند».
از خداوند مسألت دارم شما را به آنچه موجب سعادت و استواري در دنيا و آخرت است موفق دارد؛ فإنـّهُ وَليُّ التَوفيق




مطالب مرتبط

نظرات کاربران