چهل حج در برابر یک قرص نان! چهل حج در برابر یک قرص نان! چهل حج در برابر یک قرص نان! بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
چهل حج در برابر یک قرص نان! چهل حج در برابر یک قرص نان! چهل حج در برابر یک قرص نان! چهل حج در برابر یک قرص نان! چهل حج در برابر یک قرص نان!

چهل حج در برابر یک قرص نان!

گمان کرده‏‌اى که چهل حج تو، ارزش نانى را داشته است؟ پدرم (حضرت آدم ) بهشت را با همه شکوه و جلالش، به دو گندم فروخت و در آن نان که تو از آن رهگذر گرفتى، هزاران دانه گندم است .

پايگاه اطلاع رساني حج: چهل بار، حج به جا آورده بودم و در همه آن‏ها، جز توكل زاد و توشه‏‌اى همراه خود نداشت . در آخرين حج خود، در مكه، سگى را ديد كه از ضعف مى‌‏ناليد و گرسنگى، توش و توانى براى او نگذاشته بود .
شيخ كه مردم او را «نصر آبادى» خطاب مى‌‏كردند، نزديك سگ رفت و چاره او را يك قرص نان ديد . دست در كيسه خويش كرد؛ چيزى نيافت . آهى كشيد و حسرت خورد كه چرا لقمه‌‏اى نان ندارد تا زنده‏‌اى را از مرگ برهاند .
ناگاه روى به مردم كرد و فرياد كشيد: «كيست كه ثواب چهل حج مرا، به يك گرده نان بخرد؟ » يكى بيامد و آن چهل حج عارفانه را به يك قرص نان خريد و رفت . شيخ آن نان را به سگ داد و خداى را سپاس گفت كه كارى چنين مهم از دست او بر آمد.
آن جا مردى ايستاده بود و كار شيخ را نظاره مى‌‏كرد . پس از آن كه سگ، جانى گرفت و رفت، آن مرد نزد شيخ آمد و گفت: «اى نادان! گمان كرده‏‌اى كه چهل حج تو، ارزش نانى را داشته است؟ پدرم (حضرت آدم ) بهشت را با همه شكوه و جلالش، به دو گندم فروخت و در آن نان كه تو از آن رهگذر گرفتى، هزاران دانه گندم است .» شيخ، چون اين سخن را شنيد، از شرم به گوشه‏اى رفت و سر در كشيد .
حافظ، اين مضمون را در چند جاى ديوان خود آورده است؛ از جمله:
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم اگر من به جوى نفروشم

منبع : تذكرة الاولياء، ص 788 .


| شناسه مطلب: 87875




معارف اخلاق حج تواضع



مطالب مرتبط

نظرات کاربران