چگونه کودک پنج ساله امام میشود؟
پاسخ: جواب آن را قرآن می‌‌دهد و مولوی در نیم بیتی نیز پاسخ داده است: «کار نیکان را قیاس از خود مگیر». این سوال، از این تصور به وجود آمده است که همه کودکان یکنواخت به دنیا می‌‌آیند و بر همگان حکم واح
پاسخ:
جواب آن را قرآن ميدهد و مولوي در نيم بيتي نيز پاسخ داده است: «كار نيكان را قياس از خود مگير».
اين سوال، از اين تصور به وجود آمده است كه همه كودكان يكنواخت به دنيا ميآيند و بر همگان حكم واحدي را پياده كرده است.
قرآن از زبان حضرت مسيح در گهواره درباره خودش نقل ميكند كه فرمود:
{قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا} (مريم: ۲۰)
و من بنده خدا هستم، انجيل را به من داده و مرا پيامبر ساخته است….
اين جملهها را كودك شيرخوار به زبان ميآورد. روح او در آن روز بهاندازهاي بزرگ و بزرگوار بود كه ميتوانست اين سخنان را به زبان آورد و از نبوت فعلي خود گزارش دهد، آيا حق داريد به خدا اعتراض كنيد كه چگونه كودك شيرخوار، پيامبر شده است؟
گاهي تصور ميشود كه حضرت مسيح در آن دوران كودكي داراي چنين مقامي نبوده بلكه از آيندهي خود خبر ميدهد، ولي اين نوع تأويلي است ممنوع، همه جملهها به صورت فعل ماضي آغاز شده و ميفرمايد: {آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا}.
درباره حضرت يحيي قرآن مجيد ميفرمايد: {وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}؛ «و ما در كودكي به او فرمان [نبوت] داديم». (مريم: ۱۲)
درست است كه دوران شكوفايي عقل انسان، معمولاً حدّ و مرز خاصي دارد، ولي ميدانيم هميشه در انسانها افراد استثنايي وجود داشتهاند. چه مانعي دارد كه خداوند، اين دوران را براي بعضي از بندگانش به خاطر مصالحي فشردهتر كند، و در سالهاي كمتري خلاصه نمايد.
بنابراين، چه مانعي دارد كه حضرت مهدي (عج) از اين كودكان استثنايي باشد كه در دوران كودكي عقل او شكوفا و دستگاه فكري او تكامل يافته باشد؟
در اينجا ما حديثي را از امام جواد (ع) نقل ميكنيم كه او هم از دوران كودكي به امامت رسيد. علي بن اسباط ميگويد: به خدمت امام جواد (ع) رسيدم درحاليكه سنّ او كم بود. من درست به قامت او خيره شدم تا به ذهن خويش بسپارم به هنگامي كه به مصر باز ميگردم كم و كيف مطلب را براي ياران، نقل كنم. در اين فكر بودم كه ديدم امام جواد (ع)، رو به سوي من كرد و گفت: اي علي بن اسباط، خداوند كاري را كه در مسئله امامت كرده همانند كاري است كه در نبوّت كرده است.
گاه ميفرمايد: {وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا} يعني در كودكي فرمان (نبوت) ميدهد و گاه درباره انسانها ميفرمايد: {حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً}؛ «هنگامي كه به حد بلوغ كامل عقل به چهل سال رسيد». (احقاف: ۱۵)
بنابراين همانگونه كه ممكن است خداوند، حكمت را به انساني در كودكي بدهد، در قدرت اوست كه در چهل سالگي آن را به كسي بدهد.
امّا چرا ظهور نميكند؟ اين نه از ترس است، بلكه از نظر فراهم نشدن شرايط است.
گاهي ميگويند شرايط در جمهوري اسلامي ايران فراهم است. اين هم يك نوع ناآگاهي از فلسفه غيبت است. او امام جهانيان است كه سرير عدالت در همهي نقاط در انتظار اوست. بايد آمادگي براي پذيرش دعوت او در نوع افراد در غالب جاها وجود داشته باشد.
مراجعه شود: جدال احسن، ص ۲۵۹.