اینکه امام حسن عسکری (ع)، حضرت مهدی (عج) را پنهان می‌کرد، با روایات وجوب معرفت امام سازگار است؟ اینکه امام حسن عسکری (ع)، حضرت مهدی (عج) را پنهان می‌کرد، با روایات وجوب معرفت امام سازگار است؟ اینکه امام حسن عسکری (ع)، حضرت مهدی (عج) را پنهان می‌کرد، با روایات وجوب معرفت امام سازگار است؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
اینکه امام حسن عسکری (ع)، حضرت مهدی (عج) را پنهان می‌کرد، با روایات وجوب معرفت امام سازگار است؟ اینکه امام حسن عسکری (ع)، حضرت مهدی (عج) را پنهان می‌کرد، با روایات وجوب معرفت امام سازگار است؟ اینکه امام حسن عسکری (ع)، حضرت مهدی (عج) را پنهان می‌کرد، با روایات وجوب معرفت امام سازگار است؟ اینکه امام حسن عسکری (ع)، حضرت مهدی (عج) را پنهان می‌کرد، با روایات وجوب معرفت امام سازگار است؟ اینکه امام حسن عسکری (ع)، حضرت مهدی (عج) را پنهان می‌کرد، با روایات وجوب معرفت امام سازگار است؟

اینکه امام حسن عسکری (ع)، حضرت مهدی (عج) را پنهان می‌کرد، با روایات وجوب معرفت امام سازگار است؟

  پاسخ: شناخت ولی امر و امام زمان از مهمترین تکالیف مؤمنان، پس از معرفت به خدا و رسول اوست. پیامبر گرامی اسلام (ص) درباره وجوب و اهمیت معرفت امام می‌فرماید:  مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاه

 
پاسخ:
شناخت ولي امر و امام زمان از مهمترين تكاليف مؤمنان، پس از معرفت به خدا و رسول اوست. پيامبر گرامي اسلام (ص) درباره وجوب و اهميت معرفت امام مي‌فرمايد: 
مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة. 
كسي كه از دنيا برود، درحالي‌كه امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلي از دنيا رفته است. 
دست يافتن به معرفت درباره چيزي، به معناي آشنايي با ويژگي‌هاي گوناگون آن است. خصلتها و ويژگي‌هاي شخصيتي و روحي و جايگاه والاي اولياي الهي را بايد شناخت تا بتوان به اندازهاي متناسب با فهم خود به آنان معرفت يافت. 
دو چيز در معرفت امام واجب است: يكي شناخت شخصي امام به نام و نسب (شخصيت حقيقي) و ديگري شناخت شخصيت و صفات و ويژگي‌هاي او كه با آنها از ديگران ممتاز مي‌شود (شخصيت حقوقي). 
البته مقصود از معرفت امام شناخت شكل ظاهري او نيست؛ يعني شناختن با ديدن متفاوت است. بسي موجودات كه انسان آنها را نمي‌بيند اما مي‌شناسد. مانند ملائكه و ديگر مجردات ناديدني كه آدمي آنها را با دلايل عقلي و نقلي مي‌شناسد. پس شناخت امام پنهان از ديده‌ها امكان‌پذير است. بسي افرادي كه پيامبر (ص) و ائمه اطهار را با چشم خود ديدند و به شكل ظاهري آنان به خوبي نگريستند، اما كافر و گمراه شدند؛ چنان‌كه بسياري بودند و هستند كه به ديدار پيامبر اسلام (ص) و ائمه توفيق نيافتند و آن حضرت را از نزديك نديدند، اما از مؤمنان واقعي شمرده مي‌شدند و در شناخت و معرفت به رسول خدا و ائمه از ديگران بهتر بودند. نمونه اين معرفت را مي‌توان در اويس قَرَني ديد. وي در ميان مسلمانان (عامه و خاصه) به ايمان و تقوا زبانزد بود و كسي درباره‏اش اختلافي نداشت. 
«اويس» در «يمن» به سر مي‌برد و شترباني مي‏كرد و به كارهاي مادر پيرش مي‌رسيد، اما سخت به ديدار پيامبر (ص) مشتاق شد و از مادرش اجازه خواست تا به حجاز آيد و آن حضرت را ببيند. مادر اجازه داد، اما گفت: «اگر پيغمبر را در مدينه نديدي، بيش از نيم روز در آنجا نمان». 
اويس آن راه دراز را پيمود و به مدينه و به خانه پيامبر (ص) رفت، اما آن روز حضرت در مدينه نبود. وي به حضرت سلام رساند و عذر خود را گفت و بازگشت. هنگامي‌كه پيغمبر در رسيد، چنين پرسيد: «كسي به خانه ما آمده است؟» گفتند: «آري، شترباني از يمن به نام اويس آمد». فرمود: «آري اين نور اويس است كه آن را در خانه ما به هديه گذاشته است».
بنابراين، مقصود از معرفت امام، شناخت جايگاه و مقام و اعتقاد به امامت و ولايت الهي وي است، نه ديدن او.
 
 
مراجعه شود: شكست اوهام، ص ۱۰۰


| شناسه مطلب: 83849







نظرات کاربران