ناسازگاری حدیث «لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها» و خالی بودن زمین از حجت
می‌گویند: در روایات شیعه آمده است: لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها. اگر حجت در روی زمین نباشد، زمین، مردم را به کام خود فرو می‌‌کشد. بنابراین چگونه است که اکنون سالیان درازی است که حجت خدا بر ر
ميگويند: در روايات شيعه آمده است:
لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها.
اگر حجت در روي زمين نباشد، زمين، مردم را به كام خود فرو ميكشد.
بنابراين چگونه است كه اكنون ساليان درازي است كه حجت خدا بر روي زمين نيست، ولي زمين مردم خود را به كام خويش فرو نبرده است؟
پاسخ:
جهان براي انسان كامل آفريده شده است و فعل خدا كار عبث و بيهدف نيست، هرچند غرض به خود خدا برنميگردد. اگر انسان كاملي در روي زمين نباشد، بقاي آفرينش بيهدف و بدون غايت خواهد بود كه فعل خدا پيراسته از آن است، و به ديگر سخن، گاهي غرض از آنِ فاعل است و گاهي غرض از آنِ فعل است. در اين مورد، غرض از آن فاعل نيست كه خدا داراي نيازي باشد تا با اين كار، آن را برطرف كند، بلكه از آنِ فعل اوست، يعني فعل او در چارچوب فعل حكيمانه خواهد بود و سود آن به خود مخلوقات و جهان آفرينش و جامعه انساني باز ميگردد. طبعاً آفرينش آسمانها و زمين بيهدف نبوده، و هدفي را تعقيب ميكند و آن، آفرينش انسان كامل بر روي زمين است. ميفرمايد:
{أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ} (مؤمنون: ۱۱۵)
آيا پنداشتهايد كه شما را بيهوده آفريديم و شما بهسوي ما بازگردانده نميشويد.
و در آيه ديگر ميفرمايد:
{وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ} (مؤمنون: ۱۱۵)
و آسمان و زمين و آنچه را در ميان آنهاست بيهوده نيافريديم. اين پندار كساني است كه كفر ورزيدند. پس واي بر آنان كه كفر ورزيدند از آتش دوزخ.
امام معصوم، و انبيا و اوليا و ائمه، گلهاي سرسبد جهان آفرينش هستند، و هدف از خلقت، پرورش انسانهاست كه آنها نيز در خدمت دين و هدايت مردم باشند تا هدف آفرينش به نحو احسن، به دست آيد.
تا اينجا با معني حديث آشنا شديم. برگرديم به اعتراض شبهه پردازان كه ميگويند زمين بيش از هزار سال است كه از حجت خالي شده است، اين يك برداشت غلط يا سخن مغرضانه است. هيچگاه زمين از حجت خدا خالي نشده است و آن حجت خدا و دوازدهمين خليفه پيامبر (ص) در روي زمين، زندگي ميكند و كارهايي به نفع امّت، انجام ميدهد، هرچند ما خود او را نميبينيم و از كار او اطلاع نداريم. او به سان مصاحب موسي (ع) است كه بدون معرفي خود، سه كار شگفت و مهم را انجام داد، سپس اسرار آن را براي موسي (ع) فاش ساخت. چنانكه داستان آن در سوره كهف در آيههاي ۶۰ تا ۸۲ آمده است و حاكي از آن است كه ممكن است حجتي الهي روي زمين باشد و اعمالي به نفع مردم انجام دهد بدون آنكه حضور وي لمس شده و شناخته شود.
مراجعه شود: جدال احسن، ص ۲۶۲