دلیل عصمت ائمه غیر از اصحاب کساء چیست؟
اگر بپذیریم آیه تطهیر عصمت اصحاب کساء را ثابت می‌کند، دلیل عصمت دیگر امامان چیست؟ پاسخ: آیه مبارکه تطهیر[1] علاوه بر اثبات عصمت اصحاب کساء، دلیل عصمت و طهارت ائمه پس از آنان نیز به شمار می&zw
اگر بپذيريم آيه تطهير عصمت اصحاب كساء را ثابت ميكند، دليل عصمت ديگر امامان چيست؟
پاسخ:
آيه مباركه تطهير[1] علاوه بر اثبات عصمت اصحاب كساء، دليل عصمت و طهارت ائمه پس از آنان نيز به شمار ميرود؛ زيرا آنان هم از اهلبيت شمرده ميشوند.
عنوان «اهلالبيت» بر پايه حديث ثقلين[2] و حديث زير، تنها افراد آن زمان را در برنميگيرد، بلكه تا قيامت استمرار دارد:
في كُلِّ خَلَفٍ مِنْ أُمَّتي عُدُولٌ مِنْ أَهْل بَيْتِي يَنْفُونَ عَنْ هَذا الدِّينِ تَحْريفَ الضّالِّينَ وَانْتحالَ الْمُبْطَلِينَ وَ تَأوِيلَ الجاهِلِينَ. ألا وَ إنَّ أَئِمَّتَكُمْ وَفدُكُمْ إلي اللهِ (عزّوجلّ) فَانْظُرُوا مَنْ تُوفِدُونَ.[3]
در هر گروهي از بازماندگان امت من، مردان دادگري از اهل بيتم وجود دارند كه دست تحريف گمراهان و نسبتهاي دروغين جاهلان و تأويل و تفسير به رأي جاهلان را از دين كوتاه ميگردانند. بدانيد پيشوايان شما، نمايندگان خدا بهسوي شمايند. بنگريد شما بر چه كسي وارد ميشويد.
پيامبر(ص) با جمله «لَنْ يَفْتَرِقا حتّي يَرِدَا عَلَيّ الْحَوْضِ»؛ «[قرآن وعترت] از هم
جدا نميگردند تا بر سر حوض [كوثر] برمن وارد گردند» (در حديث ثقلين) بر
اين استمرار تأكيد كرده است. ازاينرو، شيعه، ديگر امامان معصوم: را نيز از
اهلبيت او ميداند. اميرمؤمنان در روزگار خلافت عثمان در جمع مهاجران و انصار چنين فرمود:
جدا نميگردند تا بر سر حوض [كوثر] برمن وارد گردند» (در حديث ثقلين) بر
اين استمرار تأكيد كرده است. ازاينرو، شيعه، ديگر امامان معصوم: را نيز از
اهلبيت او ميداند. اميرمؤمنان در روزگار خلافت عثمان در جمع مهاجران و انصار چنين فرمود:
درباره اين سخن پيامبر كه به ام سلمه فرمود: «آيه تطهير درباره من و برادرم، علي و فاطمه و دو فرزندم حسن و حسين و نُه فرزند حسين نازل شده است»، گواهي دهيد... : «إنَّما اُنزِلَتْ فِيَّ وَ فِي أخي عَليِّ بنِ أبيطالبٍ وَ فِي ابْنَي الْحَسَنِ وَالْحُسَينِ وَ فِي تِسْعَةٍ مِنْ وُلدِ ابْنِي الْحُسَينِ خاصَّةً لَيسَ مَعنا فيها أحَدٌ غَيرُنا...»[4]؛ «همانا اين آيه فقط درباره من و برادرم علي بن ابيطالب و دو فرزندم حسن و حسين و درباره نُه تن از فرزندان حسين نازل شده و احدي غير ما، در آن شريك نيست...».
امام صادق(ع) در پاسخ به چيستي مقصود اين آيه با اشاره به نزول آن درباره خمسه طيبّه فرمود:
نُزِلَتْ فِي النَّبيِّ وَ أَميرِالْمُؤمنينَ وَالْحَسنِ وَالْحُسينِ وَ فاطمةَ، فَلَمَّا قَبضَ اللهُ عَزَّوجلَّ نبيَّه(ص) كانَ أميرُالمؤمنينَ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسينُ ثُمَّ وَقَعَ تَأويلُ هذِهِ الآيةِ: {وَ اُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ}[5] وَ كانَ عَليُّ بنُ الْحُسينِ إماماً ثُمَّ جَرَتْ فِي الأئمَّةِ مِنْ وُلدِه الأَوصياءِ فَطاعَتُهُم طاعَةُ اللهِ وَ مَعصيتُهُم مَعصيةُ اللهِ (عزّوجلّ).[6]
اين آيه درباره پيامبر اكرم(ص)، اميرمؤمنان(ع)، امام حسن و امام حسين8 و فاطمه3 نازل شد. پس از رحلت نبي اكرم(ص) نوبت اميرمؤمنان شد و پس از او نوبت حسن و سپس نوبت حسين و در پي آن، تأويل آيه {وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللهِ} فرا رسيد و در امامان بعدي جاري شد. پس اطاعت از آنان اطاعت از خداوند و نافرماني آنان، نافرماني خداوند است.
بنابراين، امامان از اهلبيتاند و ادعاي شيعه در اينباره اثبات ميشود. برخي از بزرگان اهل سنت مانند حمويني نيز نقل كردهاند كه ابوبكر و عمر از رسول خدا(ص) پرسيدند: «آيا ولايت تنها براي علي است؟» حضرت فرمودند: «براي علي و اوصياي من تا قيامت خواهد بود». پرسيدند: «اوصياي شما چه كسانياند؟» فرمودند:
عَليٌّ أخي وَ وَزيرِي وَ وارِثي وَ وَصيِّي وَ خَليفَتي فِي اُمّتي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤمنٍ بَعدي ثُمَّ ابْنِي الحَسَنِ ثُمَّ ابْنِي الْحُسينِ ثُمَّ تِسعةٌ مِنْ وُلدِ ابْنِي الْحُسينِ واحِداً بَعد واحدٍ، الْقُرآنُ مَعَهُم وَ هُمْ مَعَ الْقُرآنِ، لا يُفارِقونَه وَ لايُفارِقُهم حَتّى يَرِدوا عَلَيَّ الْحَوضَ.[7]
علي برادر و وزير و وارث و وصي من و خليفهام در امتم ميباشد. او بعد من سرپرست هر مؤمني است؛ پس از او فرزندم حسن و پس از او فرزندم حسين و نه تن از فرزندان حسين يكي پس از ديگري سرپرست و ولي مؤمنانند. قرآن با آنان و آنان با قرآنند. از هم جدا نميگردند تا بر حوض (كوثر) بر من وارد شوند.
همچنين هنگامي كه آيه {يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}[8] (نساء: 59) نازل شد و خداوند فرمانبري را از «اوليالامر» بهطور مطلق واجب كرد و پيروي مردم را از ايشان همسنگ اطاعت از پيغمبر اكرم(ص) دانست، جابر بن عبدالله انصاري از آن حضرت پرسيد: «اين «اولوا الامر» كيانند كه پيروي از آنان نزديك به پيروي از شماست؟» پيامبر فرمود:
هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِيطَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاة بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُعَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ ذُوكُنْيَتِي حُجَّةُ اللهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ.[9]
آنها جانشينان من ميباشند كه اول آنها علي بن ابيطالب(ع) است، بعد حسن سپس حسين بعد علي بنالحسين بعد محمد بنعلي كه در تورات معروف به باقر است و تو او را درك ميكني. اي جابر! هر وقت خدمتش رسيدي، سلام مرا به او برسان! بعد از او جعفر صادق بعد موسي بن جعفر و پس از او علي بن موسي و بعد از وي محمد بنعلي و سپس علي بنمحمد و بعد از او حسن بن علي بعد از او همنام و همكنيه من، حجت خدا در روي زمين فرزند حسن بن علي.
جابر بر پايه همين پيشگويي تا زمان امامت حضرت باقر(ع) زنده ماند و سلام رسول خدا(ص) را به ايشان رساند.
بنابراين، چنانكه آيه تطهير بر عصمت خمسه طيبه دلالت ميكند، دليل بر عصمت امامان پس از آنان به شمار ميرود.[10]
مراجعه شود: شكست اوهام ص 28.
[1]. {إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً}؛ «خداوند فقط ميخواهد پليدي (گناه) را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد». (احزاب: 33)
[2]. «انّي تارك فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلّوا بعدي؛ أحدهما أعظم من الآخر، كتاب الله حبل ممدود من السماء إلي الأرض و عترتي أهل بيتي و لنيفترقا حتّى يردا علي الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما». سنن الترمذي، ج ، ص 434.
[3]. الصواعق المحرقه، ص 180. ويژگيهايي كه در اين روايت براي «عدول» و «ائمه» ذكر شده است، جز در امامان معصوم نيست.
[4]. كمال الدين و تمام النعمه، ج 1، ص 278.
[5]. انفال: 75.
[6]. علل الشرايع، ج1، ص 242؛ تفسير نور الثقلين، ج4، ص 272.
[7]. غاية المرام، باب 58، ح4، به نقل از فرائد حمويني.
[8]. اي كساني كه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و و اولواالامر [اوصياي پيامبر] را.
[9]. كمال الدين و تمام النعمه، ج 1، ص 253.
[10] شكست اوهام ، ص 28.