بخشیدن انگشتر توسط علی (ع) در حال نماز؟ بخشیدن انگشتر توسط علی (ع) در حال نماز؟ بخشیدن انگشتر توسط علی (ع) در حال نماز؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
بخشیدن انگشتر توسط علی (ع) در حال نماز؟ بخشیدن انگشتر توسط علی (ع) در حال نماز؟ بخشیدن انگشتر توسط علی (ع) در حال نماز؟ بخشیدن انگشتر توسط علی (ع) در حال نماز؟ بخشیدن انگشتر توسط علی (ع) در حال نماز؟

بخشیدن انگشتر توسط علی (ع) در حال نماز؟

  یکى از دروغهاى تاریخى، انگشتر دادن امام على (ع) در حال نماز است؛ زیرا اولًا ایشان فقیر بوده؛ ثانیاً نیت نماز با زکات، قابل جمع نیست و ثالثاً رکوع، به معناى خوارى و ذلت است نه رکوع نماز.   پاسخ‏:: 1. نقل شأن نزول آیه

 
يكى از دروغهاى تاريخى، انگشتر دادن امام على (ع) در حال نماز است؛ زيرا اولًا ايشان فقير بوده؛ ثانياً نيت نماز با زكات، قابل جمع نيست و ثالثاً ركوع، به معناى خوارى و ذلت است نه ركوع نماز.
 
پاسخ‏::
1. نقل شأن نزول آيه ولايت، تنها منحصر به شيعه نيست بلكه علماى بزرگ و مفسران برجسته اهل سنت نيز، آن را نقل كرده‏اند. حال، آيا آنها نيز، دروغ گفته و تهمت زده‏اند.[1]
2. در اينجا از بين ده‏ها سندى كه وجود دارد، به نقل يك حديث از الدرالمنثور تأليف سيوطى، از معروفترين تفاسير روايى اهل سنت، بسنده مى‏كنيم:
اخرج الخطيب فى المتفق عن ابن عباس قَالَ تَصَدَّقَ عَلى (ع) بِخَاتَمِهِ وَهُوَ راكِعٌ فَقالَ النَّبى (ص) لِلسَّائِل مَنْ أَعْطاك هَذَا الْخَاتَم قَالَ ذَاكَ الرَّاكِع فَأَنْزَلَ اللهُ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ.[2]
خطيب در كتاب المتفق از ابن عباس نقل كرده است كه: على (ع)، انگشترش را در حال ركوع صدقه داد. پيامبر (ص) از سائل پرسيد: «اين انگشتر را چه كسى به تو بخشيده است؟» گفت: «آن شخصى كه در حال ركوع است». آن‏گاه خداوند، اين آيه را نازل كرد: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ ...). (مائده: 55)
البته سيوطى اين حديث را از چند طريق ديگر نقل كرده است.
3. عبارت «حضرت على از لحاظ اقتصادى بسيار فقير بوده ...» نيز، صحيح نيست؛ زيرا:
الف) سوره مائده، در سال نهم و دهم نازل شده و در اين هنگام اميرمؤمنان (ع) نيز، همانند ساير مسلمانان از نظر اقتصادى، وضع نسبتاً مناسبى داشته است.
ب) براى انفاق كردن، لازم نيست كه انسان حتماً ثروتمند باشد، بلكه برعكس، افراد فقير بيشتر از ثروتمندان، اهل صدقه و انفاق هستند.
ج) او به نص آيه قرآن، انگشتر خود را بخشيد و اين امر، مستلزم داشتن ثروت زياد نيست. ممكن است انگشتر، به عنوان غنيمت، در يكى از جنگ‏ها به دست حضرت رسيده باشد و آن‏گاه ايشان خواسته است آن را در راه خدا، انفاق كند.
د) در اينجا، زكات به معناى صدقه و انفاق مالى است نه زكات مصطلح؛ زيرا زكات مصطلح اولًا تنها به نُه چيز تعلق مى‏گيرد. ثانياً هر يك، نصاب خاصى دارد و ثالثاً لازم نيست در حال ركوع پرداخت شود. در قرآن، زكات به اين معنى، زياد به كار برده شده است. چنان‏كه در بسيارى از آيه‏هاى مكى، در كنار اقامه نماز، دادن زكات آمده است. درحالى‏كه در مكه، زكات واجب نبوده و در سال دوم هجرى در مدينه، واجب شده است. به‏هرحال، در قرآن در بيشتر موارد، زكات به هر نوع انفاق مالى اعم از واجب و مستحب اطلاق مى‏شود.
ه) اين سخن نيز، كه يهوديان براى على (ع) نفقه، مى‏آوردند، سخنى بى‏اساس و دروغ است؛ زيرا همه مسلمانان با يهود مدينه، داد و ستد داشتند و گاهى ممكن بود چيزى از
آنها به عاريه، يا قرض و ...، مى‏گرفتند و سپس پس مى‏دادند.
4. ادعاى اينكه: «نيت نماز با نيت زكات قابل جمع نيست» نيز، صحيح نيست؛ زيرا:
الف) آنها خيال كرده‏اند كه به هنگام نيت، بايد نيت به زبان گفته شود. به همين دليل مى‏گويندكه حضرت، چگونه در نماز توانسته است بگويد كه انگشتر خود را در راه خدا انفاق مى‏كنم ...»؟!
حقيقت امر چنين نيست و تنها همين‏قدر كه انسان توجه دارد كه كارى را براى خدا و نزديك شدن به او انجام مى‏دهد، همين نيت است. نيت در عبادات، همچون نيت در كارهاى معمولى مانند، آب خوردن، نشستن و برخاستن است. حتى لازم نيست از قلب بگذرانيم، تا چه رسد كه بخواهيم به زبان بگوييم.
ب) در حقيقت، اشكال گوينده اين سخن، به خداوند متعال است. چون خدا كسى را كه در حال ركوع، زكات مى‏دهد، مدح و ستايش كرده است. حال، اين درست است كه بگويند: يا اين عمل (انفاق در حال ركوع) اتفاق نيفتاده است و يا خداوند متعال نعوذ بالله اشتباه مى‏كند؟!
ج) آيا تداخل بين عبادت‏ها، امكان‏پذير نيست؟ به عنوان مثال: آيا در حال نگاه كردن به كعبه (كه عبادت است)،
نمى‏توان سبحان الله و يا ذكر ديگرى گفت؟! بنابراين، چه اشكالى دارد كه اميرمؤمنان (ع) دو عبادت را در يك زمان انجام داده و خداوند نيز، آن را تأييد و ستايش كرده باشد.
د) برخى از اولياى خدا، به مقام جمع الجمعى مى‏رسند كه مى‏توانند در آن واحد، كارهاى متعدد و غير قابل‏جمعى داشته باشند. آنها مظهر اين اسم ذات بارى مى‏شوند: «يا مَنْ لا يَشْغَلُه سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ ...».
5. عبارت «معناى ركوع در قرآن اشاره به اوج ذلت است» نيز، صحيح نيست؛ زيرا:
الف) عدول از ظاهر لفظ، دليل مى‏خواهد و اينجا هيچ دليل لفظى وجود ندارد.
ب) از ده‏ها روايت شأن نزول، برمى‏آيد كه در واقع، موضوع قضيه در خارج اتفاق افتاده است و اميرمؤمنان (ع) در حال نماز و در ركوع صدقه داده است. بنابراين، قرينه قطعى برخلاف ادعاى اينان وجود دارد.
 
 
 
مراجعه شود: پندارها و پاسخها (پاسخ به آنچه وهابيون در بقيع ميگويند) ؛ ؛ ص114
 
 
 


[1] ( 1). جلال الدين سيوطى، الدر المنثور، بيروت، دارالمعرفة، اول، 1365، ج 2، ص 293؛ طبرى، جامع البيان، ج 6، ص 389؛ زمخشرى، تفسير كشاف، ج 1، ص 649؛ تفسير بيضاوى، بيروت، دارالفكر، ج 1، ص 272؛ جصاص رازى، احكام القرآن، بيروت، دارالكتب العلميه، اول، 1415، ج 2، ص 557؛ تفسير ثعالبى،( الجواهر الحسان)، بيروت، دار احياءالتراث العربى، اول، 1418، ج 2، ص 396.
[2] ( 1). الدرالمنثور، ج 2، ص 293.
[3] رضا محمدى، پندارها و پاسخها (پاسخ به آنچه وهابيون در بقيع ميگويند)، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 1، زمستان 1388.
 
 


| شناسه مطلب: 83861







نظرات کاربران