چرا امام علی (ع)  در ابتدا از پذیرفتن خلافت خودداری فرمود؟ چرا امام علی (ع)  در ابتدا از پذیرفتن خلافت خودداری فرمود؟ چرا امام علی (ع)  در ابتدا از پذیرفتن خلافت خودداری فرمود؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
چرا امام علی (ع)  در ابتدا از پذیرفتن خلافت خودداری فرمود؟ چرا امام علی (ع)  در ابتدا از پذیرفتن خلافت خودداری فرمود؟ چرا امام علی (ع)  در ابتدا از پذیرفتن خلافت خودداری فرمود؟ چرا امام علی (ع)  در ابتدا از پذیرفتن خلافت خودداری فرمود؟ چرا امام علی (ع)  در ابتدا از پذیرفتن خلافت خودداری فرمود؟

چرا امام علی (ع) در ابتدا از پذیرفتن خلافت خودداری فرمود؟

چرا امام علی (ع)  در ابتدا از پذیرفتن خلافت خودداری کرد و فرمود: «دَعُونی وَ الْتَمِسُوا غَیْرِی»[1]؛ «مرا رها کنید و کسی دیگر جز من بجویید»؟   پاسخ: مردم پس از قتل عثمان نزد اسوه تقوا و عدالت یعنی

چرا امام علي (ع)  در ابتدا از پذيرفتن خلافت خودداري كرد و فرمود: «دَعُوني وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي»[1]؛ «مرا رها كنيد و كسي ديگر جز من بجوييد»؟
 
پاسخ:
مردم پس از قتل عثمان نزد اسوه تقوا و عدالت يعني علي (ع)  رفتند. اما ايشان به اين دليل كه زمينه­اي براي پذيرش عدالت در جامعه نبود خلافت را نپذيرفت. آن حضرت مي­دانست كه مردم در چنين اوضاعي عدالت او را تاب نمي‌آورند و در برابر ايشان مي‌ايستند. سخنان علي  (ع)  در اين­باره به‌خوبي وضع جامعه آن روز را آشكار مي‌كند:
مرا بگذاريد و ديگري را به خلافت برداريد؛ زيرا كاري كه ما را در پيش است رنگ و روهاي آن از اندازه بيش است. دل‌ها بر آن نپايد و خردها آن را نپذيرد. افق‌ها را ابرهاي تيره آشوب فرا گرفته و شيوه‌هاي درست از ميان رفته و شاهراه راستي تغيير يافته و بدانيد اگر من دعوت شما را  بپذيرم، طبق آنچه خود مي‌دانم، رفتار خواهم نمود.[2]
حضرت در خطبه‌اي ديگر فرمود:
مردم همانند شتران تشنه‌اي كه به آب نزديك شده و ساربان رهايشان كرده و عقال (پاي‌بند) از آنها گرفته، بر من هجوم آوردند و به يكديگر پهلو مي‌زدند، فشار مي‌آوردند چنان‌كه گمان كردم مرا خواهند كشت يا بعضي به وسيله بعضي ديگر مي‌ميرند و پايمال مي‌گردند. پس از بيعت عمومي مردم مسئله جنگ با معاويه را ارزيابي كردم، همه جهات آن را سنجيدم تا آنكه مانع خواب من شد. ديدم چاره‌اي جز يكي از اين دو را ندارم: يا با آنان مبارزه كنم يا آنچه را كه محمد9 آورده انكار نمايم؛ پس به اين نتيجه رسيدم كه تن به جنگ‌دادن آسان‌تر از تن به كيفر پروردگار دادن است و از دست دادن دنيا آسان‌تر از رها كردن آخرت است.[3]
همچنين فرمود:
سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد! اگر حضور فراوان بيعت‌كنندگان نبود و ياران، حجت را بر من تمام نمي‌كردند و اگر خداوند از علما عهد و پيمان نگرفته بود كه در برابر شكم‌بارگي ستمگران و گرسنگي مظلومان سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش مي‌ساختم و آخر خلافت را با كاسه اول آن سيراب مي‌كردم. آن‌گاه مي‌ديديد كه دنياي شما نزد من از آب بيني بزغاله‌اي بي‌ارزش‌تر است.[4]
اين سخنان امام روشن مي­سازد كه وضع عمومي جامعه آن روزگار براي اجراي عدالت آماده نبود و ايشان به همين علت براي نشستن بر جايگاه حكومت انگيزه­اي نداشتند. اما به هر روي مردم گرد آمدند و بر ايشان براي قبول خلافت فشار آوردند و چون حجت را بر علي (ع)  تمام كردند، آن حضرت سرانجام خلافت را پذيرفتند.
البته رويدادهاي دوران خلافت امام علي (ع)  بر آگاهي ژرف و پيش­بيني درست ايشان درباره وضع جامعه آن روز دلالت مي­كند؛ زيرا مردم بيعت خود را با آن حضرت شكستند و تا هنگام شهادتش با او دشمني كردند.
 
 
مراجعه شود: شكست اوهام، ص ۲۸۷.


[1]. بحارالانوار، ج 32، ص 7.
[2]. نهج البلاغه، خطبه 92.
[3]. همان، خطبه 54.
[4]. همان، خطبه 3.
 


| شناسه مطلب: 83904







نظرات کاربران