خمس
طبق آیه‏هاى قرآن خمس فقط به غنایم جنگى تعلق مى‏گیرد نه بر اموال مسلمانان. اما روحانیت شیعه براى منافع خود از شما خمس مى‏ستانند. پاسخ: 1. یکى از امورى که باعث استقلال رأى و آزادگى علماى شیعه در برابر علماى
طبق آيههاى قرآن خمس فقط به غنايم جنگى تعلق مىگيرد نه بر اموال مسلمانان. اما روحانيت شيعه براى منافع خود از شما خمس مىستانند.
پاسخ:
1. يكى از امورى كه باعث استقلال رأى و آزادگى علماى شيعه در برابر علماى ساير فرق و مذاهب شده است همين استقلال مالى از حكام و شاهنشاهان ستمگر بوده است. به همين دليل كسانى مسئله خمس را همواره زير سؤال مىبرند كه خود براى امرار معاش مجبور هستند مزدورى زورمداران و زراندوزان و تزويرگران را بكنند. پس هرگز نبايد از اين دروغپردازىها تعجب كرد.
2. چه كسى گفته است كه «طبق آيههاى قرآن خمس فقط به غنايم جنگى تعلق مىگيرد ...»؟ آيه خمس اين است:
(وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبي وَ الْيَتامي وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ
السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلي عَبْدِنا ...) (انفال: 41)
و بدانيد كه هر فايدهاى به دست مىآوريد خمس آن براى خدا و پيامبر و براى خويشاوندان او و يتيمان و بينوايان و در راهماندگان از بستگان او است. پس آن را به اهلش بپردازيد اگر به خدا و آنچه بر بنده خود فرستاديم ايمان داريد.
الف) واژه غنيمت به هر نوع فايدهاى كه به دست آيد اطلاق مىشود و يكى از مصاديق آن غنيمت جنگى است. بنابراين ظهور آيه در مطلق غنيمت است اعم از غنائم جنگى و ساير درآمدها و عدول از ظاهر دليل مىخواهد كه در اينجا وجد ندارد.
ب) سياق و نزول آيه در مورد غنايم جنگى است. بنابراين بين ظهور و سياق تعارض وجود دارد و همه مفسرين در تعارض بين ظاهر و سياق ظاهر را مقدم مىدارند. بنابراين در اينجا نيز ظاهر مقدم است كه دلالت آيه بر تمامى درآمد و فايدهها مىباشد.
ج) اگر بنا بود كه آيه منحصر به غنايم جنگى باشد بايد خداوند اينگونه مىفرمود: «واعلموا أن ما غنمتم فى الحرب ...». به طور قطع غنيمت منحصر به آنچه در جنگ به دست مىآيد نيست. به عنوان مثال به گوسفند مىگويند غنم؛ زيرا نوعى درآمد است. در قرآن آمده: (مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ). چنانكه راغب گفته است: «اصل غنيمت از غنم است».
غنيمت به معناى فايده در زبان عربى زياد به كار رفته است: اميرمؤمنان (ع) مىفرمايد: «إِغْتَنَمَ الْمَهَلَ»؛ «از فرصتها بهرهببرد». بنابراين بحث خمس در قرآن تنها درباره غنايم جنگى نيامده است.
3. در روايتهاى اهل سنت، خمس براى ساير درآمدها ثابت شده است. در اينجا مواردى از آنها ذكر مىشود:
الف)
«عن ابن عباس قال: قَضي رَسُولُ الله (ص) فِي الرِّكَازِ الْخُمُس»[1]؛
«پيامبر خدا (ص) براى معادن خمس قرار داد».
ب) احمد نقل كرده است كه شخصى به پيامبر (ص) عرض كرد: «گنجى در خرابهاى يا ... مىيابيم حكمش چيست؟» پيامبر (ص) فرمود:
«فِيهِ وَفِي الرِّكَازِ الْخُمُس
»[2]؛ «در آن و در معادن خمس وجود دارد».
ازاينرو، اگر به دليل روايت در گنج و معادن خمس لازم است در ساير موارد نيز كه اهل بيت (عليهم السلام) خمس را واجب مىدانند به دليل روايت است نه به دلخواه علماى شيعه.
4. گوينده مطلب را طورى مطرح كرده است كه گويا تمام خمس به روحانيون تعلق مىگيرد. در حالى كه خمس به دو قسمت تقسيم مىشود؛ نصف آن سهم سادات فقير است كه ربطى به روحانيون ندارد و نصف ديگر سهم امام است كه بايد صرف پيشبرد اسلام و پيشرفت مسلمانان شود. يكى از دهها مورد صرف سهم امام پرداخت شهريه به طلّابى است كه عمر خود را در راه پيشبرد اسلام صرف مىكنند و درآمد ديگرى هم ندارند. البته طلّاب نيز تا نيازمند نباشند از دريافت شهريه خوددارى مىكنند.
5. روحانيت شيعه اگر دنبال منافع شخصى بودند به دربار سلاطين پناه مىبردند و يا از دولت حقوق مىگرفتند. در حالى كه آنها به شدت از اين امر دورى مىكنند.
6. با آن كه در ايران در رأس حكومت يك مرجع تقليد و يك روحانى قرار دارد و مىتواند تمام هزينههاى مربوط به روحانيت را از بودجه عمومى تأمين كند ولى با اين وجود چيزى از بيتالمال صرف روحانيون نمىشود.
مراجعه شود: پندارها و پاسخ ها، ص 95.