متعه متعه متعه بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
متعه متعه متعه متعه متعه

متعه

موضوع : ازدواج موقت پرسش: مقصود از ازدواج متعه چیست و چرا شیعه آن را حلال می داند ؟ پاسخ : نکاح پیوندی است بین زن و شوهر . چـیـزی کـه هـست این پیوند , گاهی به صورت دائمی است و حد و مرزی برای آن در عقد , بیان نمی شود و گاهی همان ماهیت , به

موضوع : ازدواج موقت

پرسش: مقصود از ازدواج متعه چيست و چرا شيعه آن را حلال مي داند ؟

پاسخ : نكاح پيوندي است بين زن و شوهر . چـيـزي كـه هـست اين پيوند , گاهي به صورت دائمي است و حد و مرزي براي آن در عقد , بيان نمي شود و گاهي همان ماهيت , به صورت محدود , موقت و با مدت معين است . هر دو به عنوان ازدواج شرعي انجام مي گيرد وتفاوت اين دو تنها در دائم و موقت بودن آن است . در ساير خصوصيات با يكديگر همانند و يكسانند . شـرايـطي را كه اينك يادآور مي شويم در نكاح متعه بسان ازدواج دائم معتبر است :

1 - زن و مـرد بايد مانع شرعي در ازدواج ; از قبيل نسب و سبب و ديگر موانع شرعي , نداشته باشند وگرنه عقد آنان باطل است.

2 - مهريه مورد رضايت طرفين بايد در عقد ذكر شود .

3 - مدت ازدواج معين باشد .

4 - عقد شرعي اجرا گردد .

5 - فرزندي كه از آنان متولد مي شود , فرزند مشروع آنان است . همانگونه كه براي فرزندان متولد شده با نكاح دائم , شناسنامه گرفته ميشود ,بايد براي فرزندي كـه در نـتـيجه نكاح موقت متولد مي گردد , شناسنامه اخذ گردد و دراين مورد نيز تفاوتي بين عقد دائم و موقت وجود ندارد .

6 - نفقه فرزندان , بر پدر است و اولاد از پدر و مادر ارث مي برند .

7 - آنگاه كه مدت ازدواج به پايان رسيد , اگر زن در حد يائسه نباشد , بايد عده شرعي نگه دارد و اگـر در اثـناي عده روشن شود كه باردار است , بايد از هر نوع ازدواج خودداري كند تا وضع حمل نمايد . هـمـچـنين , ساير احكام ازدواج دائم بايد در مورد متعه رعايت شود تنها تفاوت اين است كه چون ازدواج مـتعه براي رفع ضرورت ها تشريع شده است , هزينه زن بر عهده شوهر نيست و در صورتي كه زن به هنگام عقد , شرط ميراث ننمايد , از شوهر خود ارث نمي برد . و روشن است كه اين دو تفاوت , تاثيري در ماهيت نكاح ندارند .

همگي معتقديم كه آيين اسلام , شريعت جاوداني و خاتم است كه پاسخگوي تمام نيازهامي باشد . ايـنك مي گوييم جواني كه به منظور ادامه تحصيلات خود بايد سالهاي متمادي در يك كشور و يا شهر غريب به سر ببرد و به علت امكانات محدود , نمي تواند به ازدواج دائم دست يابد , در برابر خود سه راه مشاهده مي كند كه بايد يكي از آنهارا انتخاب كند :

الف - به همان حالت عزب باقي بماند .

ب - در منجلاب فحشا و آلودگي ها سقوط كند .

ج - در چهارچوب شرايط ياد شده , با زني كه ازدواج او شرعا جايز است , براي مدت معيني ازدواج نمايد .

در مورد صورت نخست بايد گفت كه غالبا با شكست روبرو مي شود , هر چند افراد انگشت شماري مي توانند قيد هر نوع عمل جنسي را بزنند و صبر و بردباري پيشه سازند ولي اين روش , براي همه قابل اجرا نيست . فرجام كساني كه راه دوم را برگزينند نيز تباهي و بيچارگي است و از ديدگاه اسلام عملي است حرام . و انديشه تجويز آن به بهانه ضرورت , نوعي گمراهي فكري و كج انديشي مي باشد . بـنـابراين , تنها راه سوم متعين مي شود كه اسلام آن را پيشنهاد نموده و در زمان پيامبر نيز به آن عمل مي شد و بعدها مورد اختلاف واقع گرديد .

در ايـنجا از يادآوري يك نكته ناگزيريم و آن اين كه : كساني كه از نكاح متعه هراس دارند و آن را نـامـشروع مي پندارند , بايد توجه داشته باشند كه همه فقها ومحققان اسلامي , نظير آن را از نظر معنا , در عقد دائم پذيرفته اند , و آن اين كه زوجين , عقد دائم ببندند ولي نيت هر دو آن باشد كه بعد از يك سال و يا كمترو بيشتر , به وسيله طلاق از هم جدا گردند . روشـن اسـت كـه چنين پيوندي , به حسب ظاهر دائمي و در حقيقت موقت است و تفاوتي كه اين گـونه نكاح دائم با متعه دارد اين است كه متعه , در ظاهر و باطن , محدود وموقت است ولي اين نوع ازدواج دائم , به ظاهر پيوسته و هميشگي و در باطن محدودمي باشد

. كـساني كه اين نوع از ازدواج دائم را , كه مورد پذيرش همه فقهاي اسلامي است ,تجويز مي كنند , چگونه از تشريع وتجويز نكاح متعه بر خود بيم و هراس راه مي دهند ؟تا اينجا با ماهيت ازدواج متعه آشنا شديم . اكـنون وقت آن است كه با دلائل حلال بودن و تشريع آن آشنا گرديم و شايسته است در اينجا در دو مرحله سخن بگوييم :

1 - مشروع بودن نكاح متعه در صدر اسلام .

2 - نسخ نشدن اين حكم شرعي در زمان رسول خدا .

دليل روشن مشروع بودن متعه , اين آيه است : «فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فريضه »(نساء/24)- پس هرگاه , از آن زنان بهره مند شديد , مزد آنان را ( كه مهر معين است )بپردازيد .( الفاظ اين آيه به روشني گواه است كه در مورد ازدواج موقت وارد شده زيرا:

اولا : واژه استمتاع بكار رفته , كه ظاهرا در مورد نكاح موقت است . اگرنكاح دائم منظور بود نياز به قرينه داشت .

ثـانـيا : لفظ اجورهن به معناي مزد آنان بكار برده شده است كه گواه روشني بر متعه است زيرا در مورد نكاح دائمي كلماتي از قبيل مهريه و صداق بكار مي رود .

ثالثا : مفسران شيعه و سني برآنند كه آيه ياد شده , در مورد نكاح متعه نازل گرديده است . جلال الدين سيوطي در كتاب تفسير در المنثور از ابن جرير و سدي نقل مي كند كه آيه فوق در مورد متعه است . (2)هـمچنين , ابوجعفر محمد بن جرير طبري در تفسير خود , از سدي و مجاهد و ابن عباس نقل مي كند كه اين آيه در مورد نكاح موقت است . (3)رابـعـا : صاحبان صحاح و مسانيد و جوامع روايي نيز اين حقيقت را پذيرفته اند ; به عنوان مثال مـسـلـم بـن حجاج در صحيح خود به نقل از جابر بن عبداللّه و سلمه بن اكوع , روايت مي كند كه گـفته اند : خرج علينا منادي رسول اللّه عليه السلام فقال ان رسول اللّه قد اذن لكم ان تستمتعوا يعني متعه النساء . (4)- مـنـادي پيامبر به سوي ما آمد و گفت : رسول خدا به شما اجازه استمتاع ( بهره مندشدن از زنها ) يعني نكاح متعه زنان را عنايت فرمود . روايات صحاح و مسانيد در اين زمينه , بيش از آن است كه در اين نوشتار بگنجد . بـنـابـراين , اصل تشريع متعه در صدر اسلام و در عصر پيامبر گرامي مورد پذيرش دانشمندان و مفسران اسلامي است .

اينك , سئوال اين است : آيا مفاد آيه متعه منسوخ شده است ؟ شايد كمتر كسي پيدا شود كه در مورد اصل مشروع بودن متعه در زمان رسول خدا ترديدكند , سخن درباره بقا و منسوخ نشدن اين حكم است . روايـات و تـاريخ اسلام , حاكي از آن است كه عمل به اين حكم الهي تا زمان خلافت خليفه دوم در ميان مسلمانان , رايج بوده و خليفه , بنابر مصالحي از آن , نهي كرده است . مـسلم بن حجاج , در صحيح خود , نقل مي كند كه ابن عباس و ابن زبير , درباره متعه نسا و متعه حج , اختلاف نمودند , جابر بن عبداللّه گفت : فعلناهما مع رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله ثم نهانا عنهما عمر فلم نعدلهما .- ما همراه با پيامبر صلي اللّه عليه و آله هر دو را انجام مي داديم , سپس عمر مارا از آن دو نهي كرد و از آن پس ديگر به آن دو نپرداختيم .

جـلال الـديـن سـيوطي در تفسير خود به نقل از عبدالرزاق و ابوداود و ابن جرير وآنها از حكم روايـت مـي كـنـنـد كـه از وي سـئوال شـد آيا اين آيه متعه نسخ شده است ؟ گفت نه , و علي عليه السلام فرمود : لولا ان عمر نهي عن المتعه ما زني الا شقي . (7)- اگر عمر از متعه جلوگيري نكرده بود , جز افراد شقاوتمند , كسي به زنا آلوده نمي شد .

علي بن محمد قوشچي نيز گويد : عمر بن خطاب بر روي منبر گفت : ايها الناس ثلاث كن علي عهد رسول اللّه انا انهي عنهن و احرمهن و اعاقب عليهن و هي متعه النساء و متعه الحج و حي علي خير العمل . - اي مردم , سه چيز در زمان رسول خدا بود كه من آنها را نهي و تحريم مي كنم وانجام دهنده آنها را مـجازات مي رسانم .آنها عبارتند از متعه زنان , متعه حج و حي علي خيرالعمل.لازم به ذكر است كه روايت در اين زمينه بيش از آن است كه در اينجا ياد آورشويم .

بايد گفت كه متعه از اقسام نكاح و ازدواج است ; زيرا نكاح به دائم و موقت تقسيم مي گردد و زنـي كـه بـا وي عـقد نكاح موقت بسته مي شود , زوجه انسان و شوهر او نيززوج آن زن مي باشد و طبعا چنين ازدواجي داخل در آيات مربوط به ازدواج است . اگر قرآن مي فرمايد : و الذين هم لفروجهم حافظون الا علي ازواجهم او ما ملكت ايمانهم . (10)- و آنانكه دامان خود را پاك نگاه مي دارند مگر بر ازواج و جفت هاي خود يا كنيزان كه مال آنها هستند . زنـي كـه بـه عـقد موقت در چهارچوب شرايط ياد شده درآمده است , از افراد و مصاديق الا علي ازواجـهـم ( يـعـني مگر بر جفت هاي خود ) مي باشد و از چهارچوب آن خارج نيست به اين معنا اسـت كه زني كه با عقد نكاح متعه به ازدواج مردي درمي آيد ,همسر و زوجه او خواهد بود و واژه ازواجهم آن را شامل مي گردد . و اگر آيه ياد شده ( در سوره مومنون ) , معاشرت جنسي را براي دو گروه از زنان تجويز مي كند ; يـكـي هـمـسـران و ديـگـري كنيزان , زني كه با نكاح موقت , به ازدواج درمي آيد , در قسم اول ( همسران ) داخل است . شـگـفـت از سـخـنـان كـسـانـي كه آيه ياد شده در سوره مومنون را ناسخ آيه متعه در سوره نساء دانسته اند . در حـالي كه همه مي دانيم آيه ناسخ بايد پس از آيه منسوخ نازل شود , ولي در اين مورد جريان به عـكـس اسـت , سوره مومنون كه به عنوان ناسخ پنداشته شده , مكي است ( يعني در مكه مكرمه , پـيـش از آن كه پيامبر گرامي به مدينه مهاجرت نمايد , نازل گرديده است ) و سوره نساء كه آيه مـتـعه را دربردارد ,مدني است ( بدين معنا كه در شهر مدينه , بعد از هجرت پيامبر فرو فرستاده شده است ) . ايـنـك مي پرسيم آيه واقع در سوره مكي چگونه مي تواند ناسخ آيه اي باشد كه در سوره مدني است ؟دليل روشن ديگري كه بر نسخ نشدن آيه در زمان پيامبر گواهي مي دهد , همان روايات فراواني است كه نسخ شدن آن را در زمان رسول خدا انكار مي كنند , نظير روايتي كه جلال الدين سيوطي در در المنثور نقل نمود و شرح آن گذشت .

در پايان اين نكته يادآور مي شويم كه امامان اهل بيت كه به حكم حديث ثقلين ,موجب هدايت امت و قرين جدايي ناپذير قرآنند , به مشروع بودن و نسخ نشدن ازدواج متعه , تصريح نموده اند . (12)و اين كه اسلام , در هر زماني توانايي حل مشكلات جوامع بشري را دارد , نيزمشروعيت چنين نـكـاحـي را با رعايت شرايط ياد شده , تاييد مي نمايد ; زيرا امروزه يكي از روشهاي نجات جوانان از منجلاب فساد و تباهي , همان ازدواج موقت درچهارچوب شرايط خاص مي باشد .

----------------------------------------------------------------------

پرسش: كدام آيه از قرآن بر جواز متعه دلالت دارد ؟

پاسخ: آيه 24 از سوره نساء : فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فريضه مراداز استمتاع در اين آيه ازدواج متعه اي است . زيرا اين آيه مدني است و پس از نيمي از مدت هجرت پيامبر (ص ) نازل شده است . اين نوع نكاح با همين اسم در آن روزگارمتداول بوده است ( خواه اسلام آنرا بنيان گذاشته باشد يا نه ) . رسول خدا (ص )نيز از اين نوع ازدواج آگاهي كامل داشته اند . با توجه به علم لغت و اصول بايداين واژه را حمل بر معاني كرد كه در آن زمان اراده مي شده است .

----------------------------------------------------------------------

پرسش : آيا اين كلام صحيح است كه حكم ازدواج موقت ( متعه ) بوسيله آياتي نظير آيات ذيل نسخ شده است .

الف : و الذين هم لفروجهم حافظون الا علي ازواجهم او ما ملكت ايمانهم ( مومنون / 7 )

ب : يا ايها النبي اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن ( طلاق / 1)

ج : و المطلقات يتربصن بانفسهن ثـلاثـه قروء ( بقره / 228 )

و نيز نقل شده است كه رسول خدا (ص ) در سال فتح مكه يا حجه الوداع , متعه راحرام كرده اند .

پاسخ : آيه سوره مومنون نمي تواند ناسخ باشد زيرا آيه اي است مكي و قبل از آيه متعه نازل شده است . علاوه بر آن در روايات نبوي متعه را نكاح و زن متعه اي زوجه دانسته شده است . اما ساير آيات نيز ناسخ نيستند بلكه يا عام و خاص اند يا مطلق و مقيداند . مثلا آيه ارث عام است و همه ازدواج ها را شامل مي شود ولي روايات ازدواج منقطع رااز شمول اين حكم اخراج كرده اند . امـا آيـه مـربـوط بـه عـده نيز بطلانش واضح است زيرا حكم عده در ازواج منقطع نيز وجوددارد گرچه مدتش فرق دارد . امـا روايـت نـبـوي عـلاوه بـر آنـكه اينگونه روايات نمي تواند اساسا ناسخ باشد زيرامخالف با اخبار مـتـواتري است كه دستور مي دهند روايات مخالف كتاب را طرح كنيم ;بايد گفت روايات دال بر ايـن مـطـلب بسيار مختلف و متفاوت اند به گونه اي در برخي ازآنها فرمان نهي رسول خدا (ص ) قـبـل از هـجـرت است , و در برخي زمان نهي بعد از هجرت است و در برخي سال فتح مكه , و در برخي حجه الوداع . در حـالـيـكـه روايات دال برحليت متعه كه از نزديكترين ياران رسول خدا (ص ) نقل شده همگي مضموني واحددارند . و اگر نهي از ايشان صادر شده بود كساني مثل علي عليه السلام و ابن عباس حتما نقل مي كردند .

------------------------------------------------------------------

پرسش : چه كسي متعه را منع كرد ؟ در صحيح بخاري آمده است ، متعه را خود پيامبر(صلي الله عليه وآله) منع كرد اما در جاي ديگر ذكر شده است كه عمر متعه را منع نموده است . كدام يكي از دو حرف واقعيت دارد. در استدلالتان هم از منابع اهل سنت و هم از منابع شيعه استفاده كنيد.

پاسخ : يكي از مواردي كه برادران اهل سنت بر شيعيان اشكال ميگيرند اين است كه ميگويند: شيعه نكاح متعه را تجويز كرده و اين برخلاف كتاب و سنت است آنان ميگويند يا نكاح متعه اصلاً تشريع نشده و يا اگر تشريع شده به واسطه پيامبر (صلي الله عليه وآله) يا به واسطه عمر، نسخ شده است. از آيه شريفه « فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة»(نساء ، آيه 24) نكاح متعه استفاده ميشود. امام صادق (عليه السلام) فرمود: « درباره متعه، هم قرآن دلالت بر آن دارد و هم سنت رسول الله (صلي الله عليه وآله)».( تفسير صافي ، ج 1 ، ص 439 به نقل از كافي) امام باقر (عليه السلام) فرمود: « همواره علي (عليه السلام) ميفرمود: لولا ما سبقني به بن الخطاب ما زني الا شفي (شقي) (همان )اگر عمر متعه را تحريم نمي كرد هيچ فردي دچار زنا نميشد مگر افراد كمي (افرد شقي و بدبخت )».

ابوحنيفه از امام صادق (عليه السلام) سؤال كرد: آيا متعه نساء صحيح است ؟ فقال: سبحان الله اما تقرأ كتاب الله « فما استمعتم به منهن فآتوهن اجورهن فريضة » فقال ابو حنيفة والله لكأنها آية لم أقرأها قط.(همان، ص 440) امام صادق به او فرمود: « آيا اين آيه « فما استمتعتم…» را نخوانده اي ؟ ابو حنيفه گفت: والله مثل اينكه هنوز من اين آيه را نخوانده بودم.

عقيده گروهي از صحابه راجع به شأن نزول آيه مذكور از بين صحابه پيامبر (صلي الله عليه وآله) افرادي مانند ابن عباس، أبي بن كعب وعبدالله بن مسعود و جابر بن عبدالله انصاري و حبيب بن ابي ثابت و سعيد بن جبير گفته اند: « اين آيه در مورد متعه نازل شده است ».(آيت الله سبحاني، مع الشيعة الامامية، ص 144)

احمد بن حنبل در مسندش جلد 4، صفحه 436، ابو جعفر طبري در تفسيرش جلد 5 صفحه 9 و ابوبكر جصاص حنفي در احكام القرآن جلد 2، صفحه 178 وابوبكر بيهقي در السنن الكبري جلد 7 صفحه 205 و محمد بن عمر زمخشري در كشاف جلد 1، صفحه 360 وابوبكر بن سعدون قرطبي در تفسير جامع احكام القرآن جلد 5 صفحه 13 و فخر رازي در مفاتيح الغيب جلد 3 صفحه 267 و ديگران بر نزول آيه مذكور در مورد متعه تأكيد كرده اند.

اگر كسي ادعا كند كه آيه مذكور به واسطه سنت، نسخ شده است، اولاً جواب داده ميشود كه آيه قرآن قابل نسخ شدن با خبر واحد نيست و ثانياً عمران بن حصين گفته است: خداي متعال دستور متعه را نازل كرده است و آن را نسخ نكرده و پيامبر (صلي الله عليه وآله) ما را به متعه امر ميكرد و هيچ موقع از آن نهي نكرد سپس مردي (عمر) با رأي خودش آن را ممنوع اعلام كرد. خليفه دوم نيز كه متعه را ممنوع كرد، ادعا نكرد كه متعه نسخ شده است زيرا به وفور از عمر نقل شده است كه بالاي منبر ميگفت: « متعتان كانتا علي عهد رسول الله (صلي الله عليه وآله) و أنا أنهي عنهما و أعاقب عليهما: متعة الحج و متعة النساء ».(آيت الله سبحاني، مع الشيعة الامامية، ص 144) دو گونه متعه در زمان رسول خدا رواج داشت كه من آن دو را ممنوع ميكنم و هر كس آنها را انجام دهد عقاب مي كنم 1 ـ متعه حج 2 ـ متعه نساء در نقل ديگري آمده است كه عمر گفت: ايها الناس ثلاث كنّ علي عهد رسول الله (صلي الله عليه وآله) و أنا أنهي عنهن و أحرمهن وأعاقب عليهن متعة النساء و متعة الحج وحي علي خير العمل.(همان، به نقل از مفاتيح الغيب، ج 10، ص 52 شرح تجريد قوشچي ص 484 طبع ايران) اي مردم سه چيز در زمان پيامبر(صلي الله عليه وآله) حلال بود ولي من آنها را حرام اعلام ميكنم و بر آنها عقاب ميكنم 1 ـ متعه نساء 2 ـ متعه حج 3 ـ گفتن حي علي خير العمل در اذان.

از جمله كساني كه منكر تحريم متعه هستند:

1 ـ اميرمؤمنان علي (عليه السلام): طبري در تفسيرش نقل كرده كه علي (عليه السلام) فرمود: « لولا أن عمر نهي عن المتعة ما زني الا شقي: اگر عمر متعه را ممنوع نميكرد هيچ كس جز افراد بدبخت دچار زنا نميشد ».(همان، به نقل از مفاتيح الغيب، ج 10، ص 52 شرح تجريد قوشچي ص 484 طبع ايران) 2 ـ عبدالله بن عمر: امام احمد در مسندش روايت كرده كه از ابن عمر درباره متعه سؤال كردند ايشان گفت: در زمان پيامبر(صليالله عليه وآله) حلال بود ولي بر پيامبر (صلي الله عليه وآله) دروغ بستند.(همان، به نقل از مفاتيح الغيب، ج 10، ص 52 شرح تجريد قوشچي ص 484 طبع ايران)

3 ـ عبدالله بن مسعود: بخاري از او نقل مي كند كه گفت: ما با پيامبر (صليالله عليه وآله) در غزوه اي بوديم متعه را تجويز كرد و اين آيه را قرائت فرمود: يا ايها الذين آمنوا لا تحرموا طيبات ما احل الله لكم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين. اي مؤمنان آنچه را كه خدا حلال كرده بر خود حرام نكنيد.( همان، به نقل از صحيح بخاري، ج 7، كتاب نكاح باب 8 حديث 3 )

4 ـ عمران بن حصين به نقل از صحيح بخاري جلد 6 ص 27.

5 ـ جابر بن عبدالله و مسلمة بن الأكوع به نقل از صحيح بخاري ج 6، ص 129.

6 ـ ابن عباس به نقل از صحيح بخاري ج 6، ص 129.

7 ـ ابي نظره ميگويد به جابر گفتم كه عبدالله به زبير از متعه نهي ميكرد و ابن عباس به آن امر ميكرد جابر گفت: ما زمان رسول خدا (صلي الله عليه وآله)و زمان ابوبكر متعه ميكرديم وقتي كه عمر حاكم شد آن را منع كرد.

توضيح و تكميل :

1 ـ ظاهراً عمر به اجتهاد خودش متعه را نپسنديده لذا آن را ممنوع كرده و از موقعيت سياسي خود در اين امر استفاده كرده است.

2 ـ اينكه شيعه متعه را جائز ميداند بدين معنا نيست كه متعه هيچ قانون و حساب و كتابي نداشته باشد بلكه متعه مانند عقد نكاح دائم احتياج به عقد و ديگر شرائط دارد و بايد قانونمند باشد.

----------------------------------------------------------------------

پرسش: فلسفه ازدواج موقت چيست ؟

پاسخ: بـررسـي و مـطالعه اي دقيق در اطراف مسائل حقوقي اسلام , اين حقيقت را روشن مي سازد ,كه قوانين اسلام بر پايه نيازمنديهاي انسان در تمام شوون مختلف زندگي , وضع شده است و تناسب مستقيم با احتياجات بشر دارد . احـكـام درخشان اسلام در عين اصالت و درستي , جوابگوي خواسته هاي طبيعي و فطري بشردر ادوار زندگي است . يكي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان , غريزه جنسي است . اين غريزه به منظور توليد مثل و تكثير نسل افراد در انسان آفريده شده است . تـشـريـح قانون ازدواج در اسلام به منظور هدايت اين غريزه اصيل در مجراي صحيح وارضاي آن بطور شايسته است . امـا چـون ازدواج دائم در عـيـن حال كه در جلوگيري ازآلودگيها و نگهداري عفت انسان نقش موثري به عهده دارد , در تمام شرايط نمي تواندپاسخگوي تمايلات جنسي انسان باشد . از ايـن رو در اسلام قانون ازدواج موقت تشريع شده است تا با استفاده از آن به خواسته هاي جنسي در تمام شرايط پاسخ مثبت داده شود .

----------------------------------------------------------------------

چهره ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و حديث

قرآن مجيد در اين زمينه مي فرمايد : فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فريضه يعني : مهر تعيين شده زناني راكه به عنوان ازدواج موقت , عقد كـرديـد , بـپـردازيـد (نساء/24)اين آيه به اتفاق مفسران شيعه و به قول گروهي از مفسران اهل سنت درباره ازدواج موقت نازل شده است . درباره اين قانون عالي نيز احاديثي از پيشوايان اسلام آمده است . بـراي نـمـونه پاره اي از آنها را يادآور مي شويم :

1 - عبداللّه بن مسعود مي گويد : در يكي از جنگها هـمـراه پيغمبر (ص ) بوديم و چون زنان همراه ما نبودند و از جهت غريزه جنسي در فشار بوديم از آن گـرامي پرسيديم آيا براي ما جايز است كاري كنيم كه غريزه جنسي در وجود ما به كلي از بين برود ؟آن حضرت ما را از اين كار بازداشت . و اجـازه داد كـه ازدواج موقت كنيم و اين آيه را خواند يا ايها الذين آمنوا لا تحرموا طيبات ما احل اللّه لـكـم و لا تـعـتـدواان اللّه لا يـحـب المعتدين (مائده/87)يعني : اي گرويدگان به اسلام , كارهاي پـاكـيـزه اي كـه خـدا بـراي شـمـا حـلال كـرده بـر خـودحـرام نـكـنيد و تجاوز ننماييد كه خدا تجاوزكنندگان را دوست نمي دارد.

2 - علي عليه السلام فرمود : اگر عمر , ازدواج موقت را نهي نكرده بود , جزانسانهاي بدبخت كسي به زنا دست نمي زد .

3 - امام صادق عليه السلام فرمود : هر كس ازدواج موقت را حلال نشمرد از مانيست .

ازدواج موقت در حقوق

اسلام ازدواج موقت و دائم در بيشتر احكام با هم يكسانند و در قسمتي اختلاف دارند . آنـچـه در مرحله اول , اين دو را از يكديگر ممتاز مي سازد يكي اين است كه درازدواج موقت زن و مـرد تـصـميم مي گيرند به طور موقت با هم ازدواج كنند و پس ازپايان مدت اگر مايل باشند با قرارداد ثانوي طبق شرايطي كه در كتابهاي فقهي ذكرشده است پيمان ازدواج را تمديد مي كنند . ديـگـر آنكه ازدواج موقت از لحاظ شرايط , آزادي بيشتري دربردارد از جمله مخارج زن بر مرد در ايـن ازدواج لازم نيست مگر در ضمن عقد با يكديگر قرارداد كنند و نيززن و مرد بدون قرارداد در متن عقد , از يكديگر ارث نمي برند و همچنين 000فرزندي كه در اين ازدواج بوجود مي آيد با فرزند ازدواج دائمـي يكسان است وهيچگونه تفاوتي با هم ندارند در ساير آثار حقوقي اين دو نوع ازدواج نيز يكسان مي باشند مثلا در هر دو , مهر وجود دارد و نيز در هر دو ازدواج انسان نمي تواندبا مادر و دخـتـر همسر خويش ازدواج كند و آنها با او محرمند و همانطور كه درازدواج دائم زن بايد پس از طلاق عده نگهدارد در اين ازدواج نيز پس از پايان مدت بايد عده نگهدارد با اين تفاوت كه عده زن دائم سـه نـوبـت عـادت ماهانه يا سه ماه ( در پاره اي از موارد ) مي باشد و عده زن غير دائم دو نوبت يا چهل و پنج روزاست.

فلسفه ازدواج موقت

در پيش نوشته شد كه ازدواج دائم نمي تواند بـه تـنـهائي پاسخگوي تمايلات جنسي انسان باشد زيرا در زندگي ضرورتهايي براي بيشتر مردان پـيـش مـي آيـد كـه مـعـمولا براي مدتي امكان بهره برداري جنسي از همسر خويش از آنان سلب مي گردد بدون ترديد , در اين مدت غريزه جنسي , آنان را در بحران شديدي قرار مي دهد كه اگر از راه مشروع به آن پاسخ مثبت ندهند ممكن است آلودگيهايي پيش آيد . موضوع ديگري كه جدا بايد مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد مساله جواناني است كه به سن بلوغ مي رسند . ايـنـان بـا رسـيدن به اين سن , در آستانه بيدار شدن غريزه جنسي گام مي گذارند و معمولا هم نمي توانند به زودي ازدواج كنند . در اين سالهاست كه جوانان به راههاي حرام مي افتند . برتراند راسل مي نويسددر دنياي امروز ضرورتها و مشكلات اجتماعي و اقتصادي بر خلاف تدبير و مـيـل مـاازدواج جوانان را به تاخير افكنده است زيرا در صد يا دويست سال پيش مثلا يك دانشجو تـحـصـيلات خود را هيجده و بيست سالگي خاتمه مي داد و در آغاز فشار غريزه يااوائل بلوغ براي ازدواج آمـاده بـود و بـسـيار اندك بودند كسانيكه تا سي و يا چهل سالگي براي رشته هاي علمي و تخصصي , زحمت مي كشيدند . امـا در عـصر حاضر دانشجويان تازه بعد از بيست سالگي وارد رشته هاي تخصصي علمي وصنعتي مـي شوند و پس از فراغت از تحصيل مدتي نيز در جستجوي وسيله تامين معاش برمي آيند معمولا پس از سي و پنج سالگي قادر به ازدواج و تاسيس خانواده خواهندبود . پس جوانان امروز مدتي طولاني را در فاصله ميان بلوغ و ازدواج كه بخشي بسيار حساس و دوران نمو جنسي و طغيان غريزه و صعوبت مقاومت در برابر هوي و هوس و ظواهر فريبنده زندگي است , مي گذارنند . مـا نبايد اين بخش حساس را از حساب عمر و يا نظام اجتماع بشري ساقط كنيم و اگرما بخواهيم حـسـابـي بـراي اين بخش طولاني و حساس عمر باز نكنيم و فكري در اين باره ننماييم نتيجه آن شـيـوع فساد و بي اعتنايي نسبت به بهداشت , نسل , اخلاق , درميان مردان و زنان اجتماع خواهد بود . پـس چـه بايد كرد ؟ ( برتراند راسل دربرابر اين سوال مي گويد ) : راه صحيح براي حل اين مشكل ايـن اسـت كه قوانين مدني براي اين بخش حساس از عمر يكنوع ازدواج موقتي را براي دختران و پسران روا دارندكه موجب تحميل بار مشكلات زندگي عائلي و ازدواج دائم نباشد و در عين حال ايشانرااز مفاسد مختلف و اعمال نامشروع و تحمل رنج روحي بار گناه و تخلف از اصول وقوانين و نـيـز از امـراض گـونـاگون محفوظ دارد اين نوع ازدواج در اصطلاح راسل ازدواج بدون فرزند نـامـيـده مـي شـود آيـا در ايـن شـرايـط كـه استفاده از ازدواج دائم امكان پذير نيست با طغيان غريزه جنسي چه بايد كرد ؟ آيا در اين زمينه ها بايد رياضت كشيد و رهبانيت اختيار كرد؟و آيا همه جـوانان حاضرند تحمل كنند و عفت و پاكي خويش را حفظ كنند ؟ يا بايدفكر ديگري كرد ؟در اين جـا دو راه بـيـش نـيـسـت يـكي اينكه جوانان را بخود واگذاريم تا پسران ودختران با هم روابط نـامـشروع برقرار سازند و آن همه مفاسد و عواقب وخيم راناديده بگيريم آيا اين راه , راه صحيحي است ؟ آيا اين دختران و پسران پس از اين همه روابط نامشروع در دوران ازدواج دائم خويش , ديگر مـرد زنـدگـي و زن خانواده خواهند بود ؟راه ديگر اينكه ازدواج موقت را براي آنان تجويز كنيم تا بدين وسيله به غريزه جنسي خود پاسخ مشروع بدهند و بتوانند خويش را حفظ كنند .

بي شك راه صحيح همين راه دوم است چرا كه در غير اين صورت جوانان راهي براي ارضاي شهوت خود ندارند ودست به هرگونه بي عفتي و گناه خواهند زد بهترين شاهد ما آمار فساد و بي عفتي است كه در جرائد و مجلات به چشم مي خورد:

يكي از مجله هاي آمريكا به نام ويسپرد مي نويسد :شـمـاره اطفال غير قانوني به ده ميليون مي رسد و در فرانسه از هر صد كودك هفت نفرآنها غير مشروع مي باشد .بـسـيـار تـاسـف انـگيز است كه عده اي در پندار خويش از همين راهها مشكلات جوانان رادر بحران هاي مذكور حل كرده و ارزشهاي اخلاقي آنان را به كلي از نظر دورمي دارند .

ايـنـان تـجـويز مي كنند كه جوانان در گناه و بي عفتيها فرو روند اما اجازه نمي دهند كه از قانون عـالـي ازدواج مـوقـت اسـتـفاده كنند به يقين قضاوتهاي بيجاو ايرادهايي هم كه كرده اند از آنجا سـرچـشـمه مي گيرد كه اين مساله مهم ( ازدواج موقت ) را از ديدگاه مذهب مطالعه ننموده و آنچنانكه بايد و شايد از نظر حقوق واجتماعي آنرا ارزيابي نكرده اند . مـخـالـفـان ازدواج موقت چه مي گويند ؟مخالفان قانون ازدواج موقت به گمان خود ايرادهايي كـرده انـد كـه مـا براي روشن شدن مطلب , آنها را ذكر مي كنيم و پاسخ هريك را يادآور مي شويم:

اشـكال 1 - پيمان زناشويي اگر موقت باشد زن و مرد نمي توانند پيوند مهر و دوستي را با يكديگر محكم سازند .

پاسخ - اين اشكال در اثر توجه نداشتن به حكمت تشريع اين قانون پيدا مي شود زيراهمان طور كه در پيش گفته شد ازدواج دائم براي جوابگويي به خواسته هاي جنسي كافي نيست و ازدواج موقت به منظور اشباع غريزه جنسي از راه صحيح و عاقلانه در شرايطمذكور تشريع شده است . اگـر اين ازدواج هم به منظور تشكيل خانواده و انس گرفتن دو همسر با يكديگر تشريع شده بود اين اشكال مورد داشت ولي با توجه به حكمت تشريع اين قانون , ديگر موردي ندارد . بلكه مي توان گفت ازدواج موقت بهترين راه براي كساني است كه در آستانه ازدواج قرار گرفته و مـي خواهند توافق اخلاقي بين خويش و همسري را كه ازدواج با اورا در نظر دارند به دست آورند زيـرا در ايـن صـورت آنـان مـي توانند مدتي با هم ازطريق مشروع معاشرت كنند و از خصوصيات اخلاقي يكديگر آگاه كردند تا پس از توافق اخلاقي , ازدواج موقت را تبديل به دائم نمايند .

اشكال 2 - ازدواج موقت در اجتماع شيعه از ناحيه زنان و دختران استقبال نشده است .

پاسخ - بايد ديد اين نفرت نسبت به ازدواج موقت , از كجا پيدا شده است . بـدون ترديد اين مطلب مولود تبليغات مسموم و نيز سوء استفاده هايي است كه مردان هوسران در اين زمينه كرده اند . بديهي است كه اين سوء استفاده ها را نبايد به حساب اصل قانون گذارد . در پـيش نوشته شد كه ازدواج موقت مانند ازدواج دائم در نظام دينداري , شرايط ومقرراتي دارد كه بايد زن و مرد تمام آنها را در نظر بگيرند و در چهار چوبه آنهااين ازدواج را واقع سازند . تـرديـدي نـيست كه اگر حدود و شرايط مذكور ناديده گرفته شود و فقط به خواندن يك صيغه قـنـاعت شود اين نوع ازدواج عامل نفرت وانزجار مي گردد و افكار عمومي را نسبت به اين قانون مقدس و عالي بدبين مي كند .

----------------------------------------------------------------------

پرسش: بـرخـي از اهـل سـنـت مـعتقدند كه جواز ازدواج موقت براي آن صادر شد كه به تدريج جلوي زنا گرفته شود همانگونه كه تحريم قمار , شراب به تدريج صورت گرفت .

پاسخ : حاصل اين حرف آن است كه رسول خدا يك بار متعه را جايز شمردند و بار ديگر حرام ودوباره آن را جايز دانسته و بار چهارم حرام . امـا اولا , بـا فرض دلالت آيات درسوره معارج و مومنون , كه آياتي مكي مي باشند , بر حرمت متعه همانگونه كه قائل مي گويد , بايد گفت كه اين آيات را رسول خدا ابتدا نسخ فرموده اند , سپس اين نسخ را نيز نسخ كرده اند . آيا اين چيزي جز مسخره گرفتن آيات و سنن نبوي است ؟ ثانيا ; همه آياتي كه از زنا منع كرده و آن را حرام شمرده اند بسيار صريح وروشن اند و هيچ تدريج و تدرجي در آنها به چشم نمي خورد و همه آياتي مكي اند . درحالي كه آيه متعه مدني است . ثـالـثـا ; تـرخـيص و اجازه منسوب به پيامبر اكرم (ص ) , در چند مرتبه , اگر ترخيص واجازه غير شـرعي است , و فرض آن است كه متعه زنا و فحشا است , بايد گفت ( العياذباللّه ) كه پيامبر اكرم (ص ) با دستور خدا مخالفت كرده اند . در حاليكه ايشان معصوم بوده , هيچ گاه مخالفت با خدا نمي كنند . و اگر ترخيص ايشان شرعي بوده است , ديگر متعه زنا و فحشا به حساب نمي آيد .

----------------------------------------------------------------------

پرسش : چرا در روايات در مواردي ازدواج موقت حرام شده است ؟

پاسخ : در متون حديثي و روايي ما آنچه در اين رابطه مذكور است ، دو روايت هست:

1- در روايت اول امام صادق ( ع ) متعه را بر دو نفر از اصحاب خود تا زماني كه در مدينه هستند، حرام مي فرمايند ( عمار ساباطي و سليمان بن خالد ) و دليل آن را چنين بيان مي كنند كه شما با من رفت و آمد فراواني داريد و خوف آن مي رود كه اگر متعه كنيد، حكومت وقت شما را دستگير كند و عليه شيعه تبليغ نمايد، ( وسايل الشيعه ، كتاب نكاح، ابواب متعه ، باب 5، ح 5 )

2- در روايت دوم امام صادق ( ع ) متعه را در مدينه و مكه منع مي فرمايند كه ممكن است به خاطر نفوذ و قدرت فراوان حكومت وقت در آن زمان باشد، ( مستدرك الوسايل ، كتاب نكاح، ابواب متعه ، باب 5، ح 6 ) . البته سند و دلالت هر دو روايت نياز به بررسي دارد.

 


| شناسه مطلب: 85275







نظرات کاربران