اصول عقاید
قضا و قدر اعتقاد به قضا و قدر، از عقاید اسلامی است و در قرآن و حدیث آمده است. لیکن باید آن را تفسیر و بررسی کرد، به نحوی که سر از جبر و سلب اختیار از انسان در نیاورد. «قَدَر» عبارت است از اندازه‌گیری و مهندسی وجود یک چیز. خداوند متعال
قضا و قدر
اعتقاد به قضا و قدر، از عقايد اسلامي است و در قرآن و حديث آمده است. ليكن بايد آن را تفسير و بررسي كرد، به نحوي كه سر از جبر و سلب اختيار از انسان در نياورد. «قَدَر» عبارت است از اندازهگيري و مهندسي وجود يك چيز. خداوند متعال هر چيز را با اندازه خاصّي آفريده است: {إِنّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ}[1].
و قضاء، آن است كه كار به مرحله قطعي و حتمي برسد و در همان حال، اراده و اختيار انسان در رسيدن كار به مرحله قضاء، نقش دارد. انسان با انتخاب كاري از كارها، سبب ميشود كه چيزي بر او حتمي و قطعي ميگردد.
انسان، موجود مختار
انسان در تصميم گيري نسبت به يكي از دو طرف يك كار (انجام يا ترك) با قدرتي كه خداوند به او سپرده است، داراي اختيار است. كار او از يك جهت به خدا نسبت داده ميشود، و از جهتي ديگر در همان وقت به خودش نسبت داده ميشود. نسبت به خدا داده ميشود از آن جهت كه با قدرت و تواني انجام ميدهد كه از سوي خدا به او داده شده است و به خودش نسبت داده ميشود، چون با اختيار خود يكي از دو كار را برگزيده است. به همين خاطر از اهل بيت(عليهم السلام) نقل شده است كه:
«لا جبر ولا تفويض، ولكن امرٌ بين الأمرين.»
نه جبر است نه تفويض، بلكه امري ميان اين دو تاست.
ضرورت نبوّت عامّه
خداوند حكيم، مردان شايستهاي را براي هدايت و سعادت انسان برگزيد. آنان همان پيامبران الهياند. بعثت انبيا براي رسيدن انسان به كمالي كه هدف خلقت اوست لازم است، چرا كه عقل او هرچند در پيمودن راه كمال، مؤثر و مفيد است، ولي كافي نيست.
تفاوت ديدگاه و انديشههاي بشري در اخلاق و اقتصاد و روابط اجتماعي و جوانب ديگر زندگي، بهترين دليل است بر اينكه انسان از شناخت صحيح اين مسائل ناتوان است.
صفات انبيا
واسطههاي فيض الهي صفاتي دارند كه آنان را از ديگران ممتاز ميسازد. مهمترين آنها «عصمت» در سه مرحله است:
1 . عصمت در مرحله دريافت وحي و ابلاغ آن؛
2 . عصمت از معصيت و گناه؛
3 . عصمت از خطا در امور فردي و اجتماعي.
لزوم عصمت در اين سه مرحله، دلايل عقلي و نقلي دارد كه در جاي خود آمده است.
نبوّت خاصّه
مقصود از نبوت خاصّه، نبوت حضرت محمد بن عبدالله(صلي الله عليه و آله) است كه آخرين پيامبر است و كتاب او آخرين كتابها و رسالت او آخرين رسالتهاست و قرآن معجزه جاويدان او تا روز قيامت است. خداوند او را با اين معجزه، ويژه ساخت، چون آيين جاودان در گرو دليل جاويدان است، از اين رو او را با كتابي فرستاد كه از هيچ سويي باطل در آن راه ندارد و جنّ و انس را تا قيامت با اين قرآن تحدّي كرد و فرمود:
{قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ اْلإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً}[2]
بگو اگر انس و جنّ گرد آيند تا مانندي براي اين قرآن آورند، نميتوانند مثل آن بياورند، هرچند برخي پشتيبان بعض ديگر باشند.
معاد و قيامت
همه اديان آسماني بر اين نكته اتفاقنظر دارند كه خداوند، مردم را پس از مرگشان در روز قيامت زنده ميكند تا به كارهايشان پاداش دهد.
اعتقاد به قيامت از پايههاي ايمان در اسلام است. خداوند ميفرمايد:
{أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ}[3]
آيا پنداشتيد كه شمارا بيهوده آفريديم و شما به سوي ما باز گردانده نميشويد؟
مرگ، پايان زندگي نيست، بلكه انتقال از جهاني به جهان ديگر و از حياتي كوتاه به حياتي هميشگي است.
آنچه در درس قبل و درس حاضر بيان كرديم اصول كلّي اعتقادي شيعه اماميّه است كه با همه مسلمانان در آنها مشترك است كه به اختصار بيان شد.