قرآن قرآن قرآن بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
قرآن قرآن قرآن قرآن قرآن

قرآن

جایگاه قرآن کریم نزد شیعه امامیّه قرآن، زیربنای قانونگذاری اسلامی به شمار می‌آید و در پی آن، سنت نبوی همراه و قرین قرآن است. هم لفظ قرآن و هم معنایش وحی الهی است. قرآن کریم، بنیان اساسی اعتقادی مسلمانان و سنگ زیر بنای تمدّن اسلامی به خصوص در بُ

جايگاه قرآن كريم نزد شيعه اماميّه

قرآن، زيربناي قانونگذاري اسلامي به شمار مي‌آيد و در پي آن، سنت نبوي همراه و قرين قرآن است. هم لفظ قرآن و هم معنايش وحي الهي است.

قرآن كريم، بنيان اساسي اعتقادي مسلمانان و سنگ زير بناي تمدّن اسلامي به خصوص در بُعد اخلاقي، فلسفي و فقهي به شمار مي‌رود كه مدتي طولاني پشتوانه تشريع مسلمانان بوده است.

مصونيت قرآن از تحريف

قرآن كريم از هنگام نزول تا كنون، تنها منبع اساسي و نخست براي قانونگذاري مسلمين بوده و سخن قرآن، حرف نهايي به شمار مي‌رفته است.

استنباط معارف و احكام از قرآن، فرع بر آن است كه تحريفي چه به افزايش و چه به كاهش بر آيات آن رخ نداده باشد. مصونيت قرآن از تحريف به زياده و نقصان، هرچند نزد بيشتر فرقه‌هاي اسلامي موضوعي ثابت است، ليكن براي زدودن برخي شبهه‌هايي كه در اين مورد مطرح مي‌شود، به اختصار به بحث و بررسي پيرامون اين مسأله مي‌پردازيم.

تحريف در لغت و اصطلاح

تحريف در لغت، يعني تفسير سخن برخلاف مقصود، يعني كج كردن و گرداندن سخن از معناي اصلي‌اش. آيه {يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ}[1] نيز به همين معني تفسير شده است، يعني سخنان را از جايگاه اصلي‌اش برمي‌گردانند.

امّا در اصطلاح، تحريف به چند معني به كار مي‌رود:

1. تغيير معناي سخن، يعني تفسير آن به گونه‌اي كه موافق نظر مفسّر باشد، چه با واقعيت مطابق باشد يا نه. همه فرقه‌هاي اسلامي، ديدگاه‌هاي خود را مستند به قرآن مي‌سازند و هر كس هر خواسته و فكري دارد، تظاهر مي‌كند كه از قرآن برگرفته است، ولي با تفسيري كه عقيده او را تأييد كند، آيه را مي‌گيرد و به طرف خواسته خويش مي‌كشاند و آن را طبق دلخواه معني مي‌كند.

2. كم و زيادي در حركت و حرف، با حفظ و مصونيت اصل قرآن. مثل «يطهرن» كه هم با تشديد خوانده شده است، هم بدون تشديد. اگر همه قرائت‌ها به تواتر از پيامبر(صلي الله عليه و آله) نقل شده باشد ـ كه هرگز چنين
نيست ـ و اين‌كه پيامبر(صلي الله عليه و آله)، قرآن را با همه اين قرائت‌ها خوانده است، پس همه آن‌ها قرآن و بدون تحريف خواهد بود.

با اين حال، قرآن از اين نوع تحريف هم مصون است، چون كه قرائت رايج در هر دوره يعني قرائت عاصم از حفص كه به علي(عليه السلام) متصل مي‌شود متواتر است و جز آن، اجتهادهاي نو پديدي است كه در روزگار پيامبر(صلي الله عليه و آله) اثري از آن‌ها نبوده و به همين جهت متروك شده است.

3. تغيير كلمه‌اي به جاي كلمه مرادف آن: مثل آن كه به جاي «امضُوا» در آيه[2]، كلمه «اسرَعوا» بگذاريم.

4. تحريف در لهجه تعبير: لهجه‌هاي قبايل مختلف در تلفظ حرف يا كلمه از نظر حركات و اداي آن مختلف بود. در زبان‌هاي ديگر نيز چنين است. اين نوع از تحريف در قرآن راه نيافته است، چون مسلمانان در زمان خليفه سوم برخي اختلافات را در تلفظ يا تغيير بعضي از كلمات بدون تغيير در معني ديدند، تصميم گرفتند همه قرائت‌ها و مصحف‌ها را يكي كنند و غير از آن را از بين ببرند. در نتيجه تحريف به معناي ياد شده از بين رفت و همه بر لهجه قريش متفق شدند.

5. تحريف به افزودن: اجماع بر خلاف اين است. البته به
ابن مسعود نسبت داده شده كه گفته است «معوّذتين» (سوره ناس و فلق) از قرآن نيستند.[3] به گروهي از خوارج نيز نسبت داده‌اند كه منكر آن شده‌اند كه سوره يوسف جزء قرآن باشد.[4] ولي هر دو نسبت ثابت نشده است.

6. تحريف به كاهش و افتادگي عمدي يا اشتباهي از قرآن: چه آن چه كم شده است يك حرف باشد، يا يك كلمه، يا يك جمله، يا يك آيه يا يك سوره.

ادعاي نقص در قرآن كريم را به صورت‌هايي كه ياد شد، عقل و نقل رد مي‌كند. اينك توضيح مطلب:

امتناع راهيابي تحريف به قرآن

قرآن كريم از نخستين روزي كه مسلمانان به آن ايمان آوردند، مورد توجه و نخستين مرجع آنان بوده است و به خواندن و حفظ كردن و نگاشتن و ضبط آن اهميت مي‌دادند. راهيابي تحريف به چنين كتابي ممكن نيست مگر با زور. نه امويان و نه عباسيان، آن قدرت را نداشتند، چون قرآن ميان قاريان و حافظان پخش شده بود و انتشار حتي يك
نسخه در سطح وسيع، مي‌توانست اين آروزي پليد را به صورت ناشدني درآورد.

نكته ديگر اين است كه راهيابي تحريف به قرآن كريم، از زشت‌ترين جرائمي است كه سكوت در برابر آن جايز نيست. اگر تحريفي صورت گرفته باشد، چگونه امير المؤمنين(عليه السلام) و ياران خاص او همچون سلمان، ابوذر، مقداد و ديگران سكوت كرده‌اند؟ در حالي كه مي‌بينيم آن حضرت و دختر پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) به غصب فدك اعتراض كردند، با آن كه اهميت و عظمت فدك يك دهم قرآن هم نيست؟!

امام علي(عليه السلام) دستور داد بخشش‌هاي عثمان را به بيت المال برگردانند و فرمود: به خدا قسم حتي اگر با آن‌ها زنان به ازدواج در آمده يا كنيزان خريداري شده باشند، برخواهم گرداند.[5]

اگر تحريفي صورت گرفته بود، برگرداندن آيات حذف شده به قرآن واجب‌تر و لازم‌تر بود. مي‌بينيم كه اميرمؤمنان(عليه السلام) پس از آن كه خلافت ظاهري را به عهده گرفت، نسبت به بدعت‌هاي نو ظهور، به شدت انتقاد و اعتراض كرد. اگر در زمان خلفاي سه گانه چنين تحريفي در مورد قرآن پيش مي‌آمد، امام حتماً در مقابل آن مي‌ايستاد و بدون هراس آن چه را حذف شده بود به قرآن بر مي‌گرداند.

خلاصه آن كه تحريف قرآن به صورت كاستن از آن، قاعدتاً امري ناشدني بوده است.

 
[1] . نساء: 46.

[2] . {وَلا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ} (حجر: 65).

[3] . فتح الباري در شرح بخاري، ج 8، ص 571.

[4] . ملل و نحل، شهرستاني، ج 1، ص 128.

[5] . نهج البلاغه، خطبه 15 (نسخه صبحي صالح).


| شناسه مطلب: 85355







نظرات کاربران