بدعت
بدعت در لغت و اصطلاح به اتفاق مسلمانان، بدعت حرام است، از حرام‌هایی است که خداوند، وعده عذاب بر آن داده است. بدعت، از زشت‌ترین دورغ‌هاست، چون افترا بر خدا و رسول است بدعت را در لغت و اصطلاح بررسی می‌کنیم. اما در لغت، پدید آوردن
بدعت در لغت و اصطلاح
به اتفاق مسلمانان، بدعت حرام است، از حرامهايي است كه
خداوند، وعده عذاب بر آن داده است. بدعت، از زشتترين دورغهاست، چون افترا بر خدا و رسول است بدعت را در لغت و اصطلاح بررسي ميكنيم.
خداوند، وعده عذاب بر آن داده است. بدعت، از زشتترين دورغهاست، چون افترا بر خدا و رسول است بدعت را در لغت و اصطلاح بررسي ميكنيم.
اما در لغت، پديد آوردن و ساختن چيزي بدون نمونه قبلي است و در اصطلاح، بدعت چيزي است كه پديد آورده شود و در شريعت، اصلي كه بر آن دلالت كند نباشد، اما آن چه كه اصلي در شرع بر آن دلالت كند، شرعاً بدعت نيست، هر چند در لغت بدعت باشد.
بدعت در نظر شرع سه قيد دارد:
1. چيزي در اعتقادات يا احكام ديني، كم يا زياد شود.
2. دعوت و نشر در كار باشد.
3. دليلي شرعي بر اين كه به صورت كلي يا جزئي از دين است، وجود نداشته باشد.
دقت در اين قيدها حقيقت بدعت را روشن ميسازد، چيزي از دين كاستن يا بر آن افزودن، افترا بر خداوند است و خداوند از افتراي بر خدا نكوهش كرده است.[1]
پس اگر كسي چيزي پديد آورد كه سابقه نداشته و كار او ربطي و دخالتي به دين نداشته باشد، مثل برخي عادتها يا بعضي از صنعتها، از نظر شرع، بدعت نيست، چون پديد آورنده ادعا نميكند كه آن پديده از متن دين است. بنابراين، جشنهاي رسمي كه دولتهاي مختلف براي اهدافي بر پا ميكنند و ربطي به دين ندارد بدعت نيست، چون به عنوان اين كه شرع به آن دستور داده برگزار نميكنند، اما حلال يا حرام بودن آنها تابع موازين شرعي است.
بدعت گذاري در تعريف بدعت
تعريف بدعت و مفهوم آن روشن شد. از نمونههاي بدعت، يكي هم اين است كه سيره گذشتگان معيار حق و باطل قرار گيرد. بعضيها بسياري از امور را تنها به اين دليل كه در زمان صحابه و تابعين نبوده است، بدعت ميشمارند.
معيار در تشخيص بدعت از سنت، رجوع به «ثقلين» است، چه آن را به قرآن و عترت تفسير كنيم و چه آن را قرآن و سنت بدانيم، پس اگر چيزي از قرآن و سنت دلالت ميكرد كه آن جزء دين است، بدعت نيست، وگرنه، پخش و اشاعه آن در ميان مسلمانان به اين عنوان كه جزئي از شريعت است، بدعت است.
جشن براي ميلاد پيامبر(صلي الله عليه و آله) يا برخاستن براي قرآن و بوسيدن آن اگر از سوي يك مسلمان به اين عنوان انجام گيرد كه جزء دين است، اينها بدعت نيست، چون اين گونه گرامي داشت براي پيامبر خدا يا قرآن، گر چه در شريعت اسلامي وارد نشده، ولي در اصول كلي دعوت كننده به تكريم و احترام پيامبر(صلي الله عليه و آله) ميگنجد.
خداوند خطاب به پيامبر(صلي الله عليه و آله) ميفرمايد:
{وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ}[2]
تو را بلند آوازه كرديم.
روشن است كه جشن گرفتن براي آن حضرت، بلند آوازه ساختن اوست كه خدا از آن خبر داده است. دوستي پيامبر و خاندان او، دعوتِ قرآن و سنت است، جشن گرفتن براي او، اظهار آن محبت است. برخاستن به احترام قرآن و بوسيدن آن نيز همين گونه است. در كتابهاي فقهي احكام ويژهاي در مورد قرآن است كه مسلمانان را به نگهداري آن و پرهيز از بياحترامي نسبت به آن فرا ميخواند.
عوامل پيدايش بدعت
پيدايش و گسترش بدعت در جامعه، عواملي دارد كه مهمترين آنها هواپرستي است. هواي نفس و شهرت طلبي نقش مهمّي در پيدايش اين تفكر داشته است و بدعتگذار هر چند مدعي نبوت نيست، ليكن كار او شعبهاي از ادعاي نبوت است.
اميرمؤمنان(عليه السلام) در خطبهاي خطاب به مردم فرمود:
«اي مردم! آغاز پيدايش فتنهها، هواي نفسي است كه پيروي ميشود و احكامي است كه بدعت گذاري ميگردد و در آن با قرآن مخالفت ميشود، كساني هم در آن مورد از بدعت گذاران حمايت ميكنند...».[3]
شهرتطلبي در زندگي انسان نقش مهمي دارد، اگر اين غريزه سر بر آورد، انسان را به ادعاي مقامها و منصبهاي ويژه پيامبران وا ميدارد. شايد برخي از مذاهب رايج در ميان مسلمانان در قرنهاي نخستين از همين غريزه سرچشمه گرفته باشد.
برتري طلبي نسبت به زيردستان، تعصّب ناپسند و تسليم بودن نسبت به غيرمعصوم، عوامل سه گانه مهم در پيدايش و گسترش بدعت و امور غيردينياند.