سجده
گفتن «آمین» پس از حمد از اختصاصات شیعه است که لازم است پس از قرائت فاتحه، «آمین» گفته نشود، برخلاف مذاهب دیگر که آن را سنت می‌دانند.[1] شیخ طوسی در «خلاف» گوید: گفتن آمین، نماز را باطل می‌کند، چه آهسته ب
گفتن «آمين» پس از حمد
از اختصاصات شيعه است كه لازم است پس از قرائت فاتحه، «آمين» گفته نشود، برخلاف مذاهب ديگر كه آن را سنت ميدانند.[1]
شيخ طوسي در «خلاف» گويد: گفتن آمين، نماز را باطل ميكند، چه آهسته باشد چه بلند، در آخر حمد باشد يا قبل از آن، از سوي امام باشد يا مأموم در هر حال.[2]
دليل بر اينكه آمين نه جزء نماز است و نه امري مستحب است، رواياتي است كه پيشتر آورديم، و در بحثِ دست روي دست نهادن
كه كيفيتِ نماز پيامبر(صلي الله عليه و آله) را بيان ميكرد، در تمام آن از اين لفظ خالي بود.
كه كيفيتِ نماز پيامبر(صلي الله عليه و آله) را بيان ميكرد، در تمام آن از اين لفظ خالي بود.
كسي كه آمين را جايز ميداند، استدلال ميكند كه آمين نسبت به دعاي قبلي است {اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ}.
چند نكته گفتني است:
اول: كسي كه سوره فاتحه ميخواند، به قصد تلاوت قرآن ميخواند نه به قصد دعا و مردم مأمورند اين سوره را بخوانند.
دوم: بر فرض كه آمين نسبت به دعاي قبلي باشد، ولي بسياري از نمازگزاران به خصوص غيرعربها هرگز به ذهنشان نميرسد كه در آيات سوره فاتحه دعايي است كه به آن آمين بگويند.
ائمه اهل بيت(عليهم السلام) يكي از «ثقلين»اند كه از كتاب خدا جدا نيستند و آنان گفتن آمين را حرام و مبطل نماز دانستهاند.
محمد حلبي گويد: از امام صادق(عليه السلام) پرسيدم: وقتي از خواندن سوره حمد فارغ ميشوم، آمين بگويم؟ فرمود: نه.[3]
قنوت در ركعت دوم
فقهاي شيعه معتقدند در هر نمازي قنوت و دعا در آن به آنچه نمازگزار بخواهد، مستحب است. شافعي نيز در كتاب اختلاف همين را گفته است.[4]
شيخ طوسي گفته است: قنوت در هر دو ركعت از همه نمازها، چه واجب چه مستحب، پس از قرائت و قبل از ركوع مستحب است. اگر نماز واجب چهار ركعتي باشد، يك قنوت در ركعت دوم ميخواند و اگر نماز جمعه است، دو قنوت بر امام است.
ائمه اهل بيت(عليهم السلام) كه يكي از ثقليناند، به استحباب آن در هر نمازي فتوا دادهاند. صدوق با سند خود از امام باقر(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: قنوت در همه نمازهاست.[5]
سجده بر زمين
شايد سجود، از روشنترين مظاهر بندگي و فروتني و تسليم بنده در برابر خالق باشد و بدين وسيله مؤمن بندگي خود را در پيشگاه خدا ابراز ميكند.
نزديك ترين حالت نزديكي بنده به پروردگارش حالت سجود است. براي اعلام بندگي و فروتني در برابر خدا، چيزي مانند سجده بر خاك و رمل و سنگ و سنگريزه نيست، چون در اينها فروتني بيشتر و آشكارتر نسبت به حصير و بورياست، تا چه رسد به سجود بر لباسهاي فاخر و فرشهاي نفيس و طلا و نقره. گرچه همه اينها سجود است، ليكن عبوديت در سجده بر خاك و زمين بيشتر متجلّي است.
شيعه به سجده بر زمين در سفر و حضر متعهّد است و از آن عدول نميكند مگر به سجده بر آنچه از زمين ميرويد، به شرط اينكه خوردني و پوشيدني نباشد و سجده بر غير زمين و غير آنچه را از زمين روييده است درست نميداند و اين پيروي از سنّتي است كه به صورت متواتر از پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) و اصحاب او نقل شده است.
حقيقت موضوع در ضمن بيان چند امر آشكار ميشود:
1. اختلاف فقها در شرايط آنچه بر آن سجده ميشود
مسلمانان اتفاق نظر دارند كه در نماز، در هر ركعت دوبار سجده واجب است، در اينكه براي چه كسي سجده ميشود نيز اختلافي ندارند، چون همه سجدهها براي خدايي است كه زمين و آسمان و همه هستي برايش سجده ميكنند.[6]
اختلاف در چيزي است كه بر آن سجده ميشود و پيشاني بر آن ميگذارند. شيعه اماميه معتقد است كه بايد بر زمين يا روييدنيهاي زمين كه خوراكي و پوشاكي نيستند مثل حصير و امثال آن سجده كرد، مذاهب ديگر در اين مسأله با شيعه اختلاف دارند. در اين مسأله شيعه
از امامان خويش كه همتايان قرآن كريم در حديث ثقلين معرفي شدهاند پيروي ميكند.
از امامان خويش كه همتايان قرآن كريم در حديث ثقلين معرفي شدهاند پيروي ميكند.
صدوق با سند خود از هشام بن حكم نقل ميكند كه از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: سجده بر چه چيز جايز است و بر چه چيز جايز نيست؟ حضرت فرمود: سجود جز بر زمين يا آنچه از زمين برويد جايز نيست، مگر آنكه خوردني يا پوشيدني باشد. پرسيد: فدايت شوم علت آن چيست؟ حضرت فرمود: چون سجود، خضوع براي خداي متعال است، پس سزاوار نيست بر آنچه خوردني و پوشيدني است سجده شود، چون مردم دنيا بنده چيزي هستند كه ميخورند و ميپوشند. ساجد در سجودش خدا را ميپرستد، سزاوار نيست در سجود پيشاني خود را بر چيزي بگذارد كه معبود فرزندان دنيا و فريفتگان آنند.[7]
پس ملامتي بر شيعه نيست اگر متعهدند بر زمين يا آنچه از زمين ميرويد سجده كنند، تا وقتي كه خوردني و پوشيدني نباشد، و به امامان خويش اقتدا ميكنند.
از امام باقر(عليه السلام) نيز روايت شده كه فرمود: سزاوار است نمازگزار پيشاني خود را بر زمين و صورت خود را بر خاك بگذارد، چون جلوهاي از فروتني در برابر خداست.[8]
موحّدي كه ميخواهد تا نهايت مراتب بندگي را ابراز كند،
براي خداي سبحان خضوع و سجود ميكند و پيشاني بر خاك و سنگ
و سنگريزه مينهد، تا با اين كار، خاكساري و بي قدري خود را
اظهار كند؛ سجده كننده بر تربت، آن را نميپرستد، بلكه با سجود بر آن در پيشگاه خدا كرنش ميكند و كسي كه اين را درك نكند كودن است و همه نمازگزاران را مشرك خواهد پنداشت و طبق اين نگاه، بايد آنكه بر فرش و پارچه و جز اينها سجده ميكند نيز عبادتگر اينها باشد. شگفتا!
براي خداي سبحان خضوع و سجود ميكند و پيشاني بر خاك و سنگ
و سنگريزه مينهد، تا با اين كار، خاكساري و بي قدري خود را
اظهار كند؛ سجده كننده بر تربت، آن را نميپرستد، بلكه با سجود بر آن در پيشگاه خدا كرنش ميكند و كسي كه اين را درك نكند كودن است و همه نمازگزاران را مشرك خواهد پنداشت و طبق اين نگاه، بايد آنكه بر فرش و پارچه و جز اينها سجده ميكند نيز عبادتگر اينها باشد. شگفتا!
2. سنت در سجود، در زمان پيامبر(صلي الله عليه و آله) و پس از او
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و اصحاب او مدّتي طولاني بر زمين سجده ميكردند و سختي زمين ريگزار و غبار خاك و رطوبت گِل را سالها تحمّل ميكردند و آن روز كسي بر پارچه و گوشه عمامه يا بر حصير و بوريا سجده نكرد. نهايت كاري كه براي آزرده نشدن پيشاني ميكردند، آن بود كه با دستهايشان سنگريزهها را كمي خنك ميكردند، آنگاه پيشاني بر آن مينهادند.
پس دو مرحله بر مسلمانان در آن زمان گذشته است:
1. مرحلهاي كه بر مسلمانان واجب بود تنها بر زمين، با انواع مختلفش سجده كنند، مثل خاك و رمل و حصير و گل و اجازهاي براي غير آن نبود.
2. مرحلهاي كه رخصت داده شد بر گياهان زمين مثل بوريا و حصير سجده كنند، به جهت آسانسازي و رفع مشقّت، و بيش از اين آنگونه كه برخي ادّعا ميكنند هيچ توسعهاي براي مسلمانان داده نشد. اينك توضيح مطلب:
1. به روايت شيعه و اهل سنت، پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمود:
«جُعِلَت لي الأرض مسجِداً وطَهُوراً.»[9]
زمين براي من سجده گاه و پاك كننده قرار داده شده است.
مراد از طهور، چيزي است كه بر آن تيمم ميشود چون كه خاك يكي از دو طهور است. شارحان ديگر حديث هم همين گونه گفتهاند.
2. جابر بن عبدالله انصاري گويد: همراه پيامبر(صلي الله عليه و آله) نماز ظهر ميخواندم، از شدت گرما مشتي از سنگريزهها را برداشته در كف دستم نگه داشته، سپس به كف دست ديگرم ميريختم تا سرد شود، سپس آن را براي نهادن پيشاني و سجود بر آنها بر زمين ميگذاشتم.[10]
3. خبّاب بن ارت گويد: از شدت گرماي زمين بر پيشاني و كف دستهايمان نزد رسول خدا(صلي الله عليه و آله) شكايت كرديم، آن حضرت توجه نفرمود.[11]
اين روايات نشان ميدهد كه در نماز، سنت بر آن جاري بوده كه تنها بر زمين سجده كنند. پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) هم به مسلمانان اجازه نداد به لباسهاي متصل يا جدا از نمازگزار سجده كنند و با آنكه نسبت به مؤمنان مهربان بود، بر آنان واجب ساخت كه پيشانيهايشان بر زمين نهاده شود، هرچند از شدت گرما ناراحت شوند.
4. خالد جهني گويد: پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) صهيب را ديد كه سجده ميكرد، به نحوي كه گويا از خاك پرهيز داشت. فرمود: اي صهيب، چهرهات را بر خاك بگذار.[12]
حديث گواه آن است كه سجده بر خاك، بهتر از سجده بر سنگريزه است، زيرا گذشت كه سجده بر سنگريزه در مقابل سجده بر غير زمين، جايز است.
5. امّ سلمه روايت كرده است: پيامبر(صلي الله عليه و آله) جواني به نام افلح را ديد كه هنگام سجده، زمين را فوت ميكند، فرمود: اي افلح، چهره بر خاك بگذار.[13]
6. از امير المؤمنين(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: «هرگاه يكي از شما نماز ميخواند، عمامه را از صورتش كنار بزند» يعني تا سجده بر روي گوشه عمامه نكند.[14]
7. پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) مردي را ديد كه به پهلوي صورت سجده ميكند و عمامه را بر روي پيشانياش بسته است، پيامبر(صلي الله عليه و آله) عمامه را از پيشاني او كنار زد.[15]
اين روايات نشان ميدهد كه مسلمانان آن روز تكليفي جز سجود بر زمين نداشتند و هيچ رخصتي جز خنك كردن سنگريزه نبود و اگر ترخيصي بود چنان نميكردند و پيامبر(صلي الله عليه و آله) دستور به خاكي كردن پيشاني و كنار زدن عمامه از پيشاني نميداد.
مرحله دوم: رخصت سجده بر حصير و سجاده حصيري
رواياتي هست كه نشان ميدهد پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) با وحي الهي
رخصت داد تا بر آنچه از زمين ميرويد سجده شود و بدين گونه
كار سجده را بر مسلمانان آسان ساخت و در گرما و سرما و هنگامتر
بودن زمين، سختي و مشقت را از آنان برداشت. اينك برخي از اين روايات:
رخصت داد تا بر آنچه از زمين ميرويد سجده شود و بدين گونه
كار سجده را بر مسلمانان آسان ساخت و در گرما و سرما و هنگامتر
بودن زمين، سختي و مشقت را از آنان برداشت. اينك برخي از اين روايات:
1. انس بن مالك گويد: رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بر خُمره سجده ميكرد.[16]
2. ام سلمه گويد: پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) بر خمره نماز ميخواند.[17]
3. عبدالله بن عمر گويد: پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) بر خمره نماز ميخواند.[18]
نماز خواندن بر خُمره ملازم است با سجود بر آن، چرا كه به خاطر گرما خمره را به عنوان زيرانداز استفاده ميكردند.
سجده بر لباس به خاطر عذر
به نظر ميرسد مرحله جواز سجده بر غير زمين و آنچه از
زمين ميرويد با مرحله سوم به خاطر عذر و ضرورت بود و اين
رخصت، پس از دو مرحله ياد شده صورت گرفته است، چون
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به شكايت اصحاب نسبت به گرما توجهي نميكرد و او
و اصحابش با تحمّل گرما و رنج بر زمين سجده ميكردند، ليكن
خداوند براي رفع حرج اجازه داد به خاطر عذر يا ضرورت بر جامه سجده كنند.
زمين ميرويد با مرحله سوم به خاطر عذر و ضرورت بود و اين
رخصت، پس از دو مرحله ياد شده صورت گرفته است، چون
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به شكايت اصحاب نسبت به گرما توجهي نميكرد و او
و اصحابش با تحمّل گرما و رنج بر زمين سجده ميكردند، ليكن
خداوند براي رفع حرج اجازه داد به خاطر عذر يا ضرورت بر جامه سجده كنند.
انس بن مالك گويد: هرگاه با پيامبر(صلي الله عليه و آله) نماز ميخوانديم و يكي از ما نميتوانست پيشاني بر زمين بگذارد، لباس خود را پهن كرده، بر آن سجده ميكرد.
در صحيح بخاري است: با پيامبر(صلي الله عليه و آله) نماز ميخوانديم، از شدت گرما يكي از ما كنار لباسش را زير پيشاني ميگذاشت، هر گاه يكي نميتوانست پيشاني خود را بر زمين بگذارد، لباسش را پهن ميكرد.
حاصل بحث
كسي كه در روايات تأمل كند، بي ترديد مييابد كه مسأله سجده در نماز دو يا سه مرحله داشته است. در مرحله اول، واجب بوده بر زمين سجده كنند و مسلمانان مجاز به سجده بر غير آن نبودند. در مرحله دوم رخصت سجده بر روييدنيهاي زمين آمد.
آنچه شيعه به آن پايبند است، همان چيزي است كه در سنت نبوي بوده و كوچكترين انحرافي از آن نداشته است.
راز استفاده از تربت پاك
بسيار پرسيده ميشود كه چرا شيعه تربت پاكي را در سفر و حضر همراه دارد و هميشه بر آن سجده ميكند نه بر چيز ديگر؟ چه بسا افراد ساده بپندارند شيعه براي آن سجده ميكند نه بر آن و سنگ و تربت را ميپرستد! اين بدان جهت است كه بعضي بين سجده بر تربت و سجده براي تربت فرقي نميگذارند!
جواب روشن است. نزد شيعه اين نيكوست كه خاك پاك و پاكيزهاي كه طهارتش مورد يقين است همراه باشد، از هر زمين كه باشد و از هر جاي جهان كه باشد، در اين مسأله همه جا يكسان است. اما اينكه چرا تربت بر ميدارند براي اطمينان از پاكي است، چون نميتوان به طهارت هر زميني كه انسان فرود ميآيد و نماز ميخواند يا سجده ميكند اطمينان يافت، به خصوص كه افراد گوناگوني از بشر، مسلمان يا غير مسلمان، مواظب پاكي و نجسي نيستند، يا بي توجه به آن همه جا در تردّدند و مسلمان در نمازش دچار زحمت ميشود. ناچار خاك پاكي كه به طهارت آن اطمينان دارد با خود بر ميدارد و هنگام نماز بر آن سجده ميكند.
اين قاعده نزد پيشينيان صالح، ثابت بوده، هرچند تاريخ از نقل آن غفلت كرده است. مسروق بن اجدع (متوفاق 62 هجري) در سفرهايش پاره خشتي از مدينه با خود همراه ميبرد و بر آن سجده ميكرد. تعهد شيعه نسبت به سجده بر خاك، تنها براي سهولت كار بر نمازگزار در سفر و حضر است، چون بيم آن ميرود كه زمين پاك يا حصير پاكي كه بر آن سجده كند نيابد و كارش مشكل شود.
اما راز اينكه شيعه سجده بر تربت سيدالشهدا(عليه السلام) را مستحب ميداند، اين است كه نمازگزار وقتي پيشاني بر خاك كربلا ميگذارد، به ياد فداكاري آن امام بيفتد كه جان خود و اهل بيت و ياران برگزيدهاش را در راه خدا و عقيده فدا كرد. از آنجا كه سجده بزرگترين ركن نماز است و طبق حديث، نزديكترين حالت بنده به پروردگار است، مناسب است با سجده بر اين تربت پاك، به ياد كساني باشد كه بدنهاي خود را قرباني حق كردند و روحهايشان به ملكوت اعلا پركشيد، تا خضوع و خشوع پيش آيد و اين تواضع براي آنان رفعت آورد و اين دنياي فريبنده و جلوه گر در نظر نمازگزار بي جلوه گردد.
علامه اميني ميگويد:
در اين كار، هيچ جاي ناراحتي و نگراني نيست و چيزي مخالف قرآن كريم و سنت خدا و رسول(صلي الله عليه و آله) ، يا خروج از حكم عقل و منطق نيست. اينكه شيعه، تربت كربلا را به عنوان سجده گاه قرار ميدهد، نه واجب شرعي و ديني است و نه از الزامات مذهب است. اين كاري است كه شيعه آن را استحسان عقلي ميشمارد و چيزي را براي سجود انتخاب ميكند كه از نظر عقل و منطق و حساب، اولويت دارد، همين. بسياري از مردمان اين مذهب در سفرها همراه خودشان غير از تربت كربلا، چيزي مثل حصير پاك و تميز كه اطمينان به پاكي آن دارند، يا سجادهاي بافته شده از حصير بر ميدارند و در نمازهايشان بر آن سجده ميكنند.[19]
[1] . انتصار، ص144.
[2] . الخلاف، ج 1، ص 333.
[3] . وسائل الشيعه، ج4، باب 17 از ابواب قرائت نماز، حديث 3.
[4] . انتصار، ص152؛ كتاب الأمّ، ج1، ص130 و 238؛ بداية المجتهد، ج1، ص134.
[5] . وسائل الشيعه، ج4، باب 1 از ابواب قنوت، حديث 1 و نيز روايات ديگر اين باب.
[6] . رعد: 15؛ فصلت: 37.
[7] . وسائل الشيعه، ج3، باب 1 از ابواب «ما يسجد عليه» حديث 1. روايات ديگري هم در همانجا هست كه همه ميرساند هدف از سجود، فروتني است و اين تنها در سجده بر زمين فراهم ميآيد.
[8] . مستدرك الوسائل، ج 4، باب 10، حديث 2.
[9] . صحيح بخاري، ج1، ص91؛ كتاب التيمم، حديث 2؛ سنن بيهقي، ج2، ص433 و صحاح ديگر.
[10] . مسند احمد، ج3، ص327؛ سنن بيهقي، ج1، ص439.
[11] . سنن بيهقي، ج2، ص105.
[12] . كنز العمال، ج7، ص465، شماره 19810.
[13] . همان، ص459، شماره 19776.
[14] . منتخب كنز العمال «چاپ شده در حاشيه مسند»، ج3، ص194.
[15] . السنن الكبري، ج2، ص105.
[16] . اخبار اصبهان، ج2، ص141 (خُمره حصيري كوچك به اندازه سجاده است).
[17] . مسند احمد، ج 1، ص302.
[18] . همان، ج2، ص92 ـ 98.
[19] . سيرتنا و سنتنا، ص166 ـ 167 چاپ نجف.