چرا محمد حنفیه ادعای امامت کرد؟
اگر پیامبر(صلی الله علیه و آله) به روشنی بیان کرده بود که خلفای بعد وی دوازده نفر هستند و اسم‌های آنها را به صراحت برده بود، چرا محمد حنفیه ادعای امامت می‌کرد؟ مگر وی این روایت را نشنیده بود؟ × پاسخ در اینکه پیامبر اسلام(صلی ال
اگر پيامبر(صلي الله عليه و آله) به روشني بيان كرده بود كه خلفاي بعد وي دوازده نفر هستند و اسمهاي آنها را به صراحت برده بود، چرا محمد حنفيه ادعاي امامت ميكرد؟ مگر وي اين روايت را نشنيده بود؟
× پاسخ
در اينكه پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) به خلفاي پس از خويش، بهطور شفاف و روشن در بيانها و به مناسبتهاي گوناگون اشاره كرده است، شك و ترديدي نيست. اينگونه روايتها با سند معتبر، هم در منابع شيعه آمده است و هم در منابع اهل سنت. در منابع شيعه از صحابي بزرگوار و جليل القدر، جابر بن عبدالله انصاري، روايت شده كه به «حديث لوح» معروف است. در اين حديث، اسامي همه امامان معصوم(عليهم السلام) بيان شده، حديث مفصل است و در بيشتر منابع حديثي شيعه آمده است.[1]
در منابع اهل سنت نيز به صورت كلي آمده كه از آن به حديث «اثني عشر خليفه» ياد ميكنند. در صحيح مسلم، از جابر بن سمره نقل شده است:
من همراه پدرم سمره، محضر پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) رسيديم، حضرت فرمودند: «إِنَّ هذا الْأَمْرَ لَا ينْقَضـِي حتي يمْضِـي فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةًقال ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِي عَلَيَّ قال فقلت لِأَبِي ما قال؟ قال كلهم من قُرَيشٍ»؛[2] «امر اسلام پايدار است تا اينكه دوازده خليفه من بيايند و بگذرند. پيامبر(صلي الله عليه و آله) يك جمله گفت كه من نشنيدم. به پدرم گفتم: پيامبر(صلي الله عليه و آله) چه فرمود؟ پدرم گفت: تمامي اين دوازده نفر از قريش هستند».
در حديث دوم آمده است: «لَا يزَالُ أَمْرُ الناس مَاضِيا ما وَلِيهُمْ اثْنَا عَشَـرَ رَجُلًا ثُمَّ تَكَلَّمَ النبي(صلي الله عليه و آله) بِكَلِمَةٍ خَفِيتْ عَلَيَّ فَسَأَلْتُ أبي مَاذَا قال رسول الله(صلي الله عليه و آله) فقال كلهم من قُرَيشٍ»؛ در روايت قبل، «دوازده خليفه» بود، ولي در اين روايت «دوازده مرد» آمده است. خيلي عجيب است. پيامبر(صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: دوازده نفر پس از من ولايت دارند. آنگاه حضرت(صلي الله عليه و آله) جملهاي را فرمود كه من نشنيدم. از پدرم پرسيدم كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) چه فرمود؟ پدرم گفت: پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: همه اينها از قريش هستند.[3]
بخاري، در صحيح خود از جابر بن سمره نقل ميكند:
از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) شنيدم كه فرمود: «يكُونُ اثْنَا عَشَرَ أَمِيرًا فقال كَلِمَةً لم أَسْمَعْهَا فقال أبي إنه قال كلهم من قُرَيشٍ»؛[4] «در آينده، دوازده نفر رياست و مسئوليت مردم را به عهده ميگيرند. سپس جملهاي را فرمود كه من نشنيدم. [از پدرم پرسيدم]؛ پدرم گفت: پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: تمام اين دوازده امير، از قريش هستند».
در روايتي كه احمد بن حنبل آن را از شعبي از مسروق نقل ميكند، آمده است: من با عبدالله بن مسعود در مسجد نشسته بوديم و عبدالله بن مسعود براي ما قرآن قرائت ميكرد، تا مردي آمد و پرسيد: «آيا پيامبر(صلي الله عليه و آله) به شما گفت: خلفاي پس از من چند نفر هستند؟ گفت: بله، به تعداد نقباي بني اسرائيل».[5]
اين در حقيقت، عصاره بحثهايي است كه در صحاح و مسانيد اهل سنت درباره اصل «خلفاي اثني عشر» آمده است. بنابراين، روايتهاي متعددي درباره خلفاي پس از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) وجود داشته و كسي از آن بيخبر نبوده است.
درباره محمد حنفيه نيز روايتهاي گوناگوني وجود دارد. برخي روايتها، وي را در خط ولايت و امامت و بدون لغزش در امر امامت دانستهاند، ولي روايتي نيز وجود دارد كه وي پس از شهادت امام حسين(عليه السلام)، ادعاي امامت داشته است. سپس با امام سجاد(عليه السلام) به نزد حجر الاسود رفته تا ميان آن دو داوري كند كه حجرالاسود نيز به امامت امام سجاد(عليه السلام) حكم ميكند. اين ماجرا باعث حيرت برخي شده كه چگونه محمد حنفيه از امامت امام سجاد(عليه السلام) خبر نداشته است؟
علامه مجلسي، حديث «حجرالاسود» را به خوبي توجيه كرده است. وي ذيل اين حديث ميفرمايد:
درباره محمد حنفيه، اخبار مختلفي وارد شده است. برخي از اخبار، بر جلالت قدر او دلالت دارد؛ چنانكه ميان شيعه مشهور است و برخي بر صدور برخي لغزشها از وي دلالت دارد؛ مانند همين روايت. ولي ممكن است، اين منازعه و مخاصمه او با امام چهارم(عليه السلام)، صوري و ظاهري و به دليل برخي مصالح باشد؛ ازجمله اينكه مبادا ضعفاي شيعه بگويند: «محمد بن حنفيه از علي بن الحسين(عليهما السلام) بزرگتر و به امامت سزاوارتر است». همچنين موضوع نيامدن او با برادرش امام حسين(عليه السلام) به كربلا، ممكن است به دستور خود امام، و به علت برخي مصالح بوده باشد.[6]