عبدالله بن سبا کیست؟
وهابیت برای بدنام جلوه دادن مکتب اهل بیت(علیهم السلام)، شخصی به نام عبدالله بن سبا را مطرح کردند و اصرار دارند که منشأ مکتب شیعه، به فردی به نام ابن سبا می‌رسد. مبلغان وهابی، این ادعا را در قالب شبهه در مکان‌ها و زمان‌های گوناگون به‌وی
وهابيت براي بدنام جلوه دادن مكتب اهل بيت(عليهم السلام)، شخصي به نام عبدالله بن سبا را مطرح كردند و اصرار دارند كه منشأ مكتب شيعه، به فردي به نام ابن سبا ميرسد. مبلغان وهابي، اين ادعا را در قالب شبهه در مكانها و زمانهاي گوناگون بهويژه در ايام حج مطرح ميكنند.
× پاسخ
عبدالله بن سبا فردي افراطي و در دوران حكومت امام علي(عليه السلام)، از اصحاب ايشان بود.[1] پس از مدتي وي از جانب امام علي(عليه السلام) ادعاي نبوت كرد و آن حضرت را خدا خواند.[2] به نقلي ديگر او ادعا كرد كه امام علي(عليه السلام) خداست يا كسي است كه خدا در او حلول كرده است. امام علي(عليه السلام) با شنيدن ادعاهاي او، از وي خواست توبه كند. پس از سه روز كه وي از توبه كردن خودداري كرد، حضرت دستور اعدام او را صادر كرد.[3] بنا به روايتهاي ديگر، برخي از اصحاب آن حضرت، با ادعاي توبه كردن عبدالله، نزد امام شفاعت كردند و امام او را به مدائن تبعيد كرد. ولي عبدالله پس از شهادت امام، ادعاي باطل خود را از سر گرفت.[4]
افسانهسرايان تاريخ و حديث اهل سنت، عبدالله بن سبا و پيروانش را يهودي زادهاي آتشافروز معرفي كردند و گفتهاند: وي عامل اصلي تمام اختلافهاي صدر اسلام در ميان مسلمانان بوده است. براساس اين ديدگاه كه مستند آن داستانهاي خيالي فردي مشهور به دروغگويي و جعل، به نام سيف بن عمر تميمي است، تمام اختلافهاي اصحاب واعتراضهايي كه به عملكرد عثمان داشتند و نيز جنگهاي امير مؤمنان علي(عليه السلام) با شورشيهاي جمل و صفين را عبدالله بن سبا سرپرستي كرده و او عامل اصلي اختلاف ميان اصحاب پيامبر(صلي الله عليه و آله) است. برخي او را مؤسس شيعه ميدانند و با اين ادعا، شيعه را وابسته به يهود معرفي ميكنند؛ درحاليكه اختلاف ميان اصحاب با عثمان و نيز جنگهاي امام(عليه السلام) با اصحاب جمل و صفين و نهروان، بدون هيچ گونه سوء تفاهمي ميان آنها و پس از بارها و ماهها اتمام حجت و فرصت به طرف مقابل در گرفت. اين در حالي بود كه حضرت علي(عليه السلام) به اقدام خود كاملا ايمان داشت و فريب خوردن جمع فراواني از اصحاب و بزرگان صدر اسلام، با توطئههاي يك تازهمسلمان يهوديزاده، بهگونهاي كه دست به كشتار يكديگر بزنند، بسيار باورنكردني و به روشني، در راستاي توجيه اشتباه اصحاب خطاكار است. در نهايت، ميتوان اين افسانه سرايي را در راستاي دفاع از نظريه باطل عدالت صحابه و توجيه كارهاي نادرست كساني دانست كه زيربناي مكتب اهل سنت قرار گرفتهاند.[5]