نظر وهابیت درباره جبر و اختیار چیست؟
نظر وهابیت درباره جبر و اختیار چیست؟ نظر علمای وهابیت مانند ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب و بن باز در این زمینه چیست و شیعه چه پاسخی به دیدگاه آنها دارد؟ × پاسخ ابن تیمیه که از او به عنوان امام و پیشوای وهابیت یاد می‌شود، در برابر
نظر وهابيت درباره جبر و اختيار چيست؟ نظر علماي وهابيت مانند ابن تيميه و محمد ابن عبدالوهاب و بن باز در اين زمينه چيست و شيعه چه پاسخي به ديدگاه آنها دارد؟
× پاسخ
ابن تيميه كه از او به عنوان امام و پيشواي وهابيت ياد ميشود، در برابر نقد علامه حلي، جبر را نفي ميكند و ميگويد: «علماي بزرگ اهل سنت مانند ثوري، اوزاعي، زبيدي و احمد حنبل و ديگران «جبر» را رد كردهاند».[1] وي با جهميه كه جبري محض بودند، مخالف است و اشاعره را نيز جبري ميداند. وي همچنين، راه حل جهميه را درباره جبر كه به «كسب» متوسل شدهاند، به باد استهزاء ميگيرد و اين معني در بيشتر آثار او ديده ميشود. از جمله در موارد متعدد، در «منهاج السّنة» به آن پرداخته است.[2] او در عين حال كه جبر مورد نظر جهميه و ابوالحسن اشعري را نفي و نقد ميكند، خود به اختيار انسان تصريح نميكند و براي رفع مشكل افعال اختياري انسان، بين «فعل» و «خلق» فرق ميگذارد. وي افعال انسان را فعل خود او،[3] اما مخلوق خدا ميداند و ازاينرو ميخواهد هم به اختيار معتقد باشد (زيرا افعال انسان فعل و عمل خود انسان است) و هم همه چيز را مخلوق و آفريده خدا بداند؛[4] يعني او خدا را خالق و انسان را فاعل يك فعل ميداند.
در نقد ابن تيميه ميتوان گفت كه چه تفاوتي ميان فعل و خلق وجود دارد و فعل انسان چگونه ميتواند از حوزه آفرينش الهي، خارج باشد و مستقل بماند؟ اين راه حل مانند كسب اشعري، نميتواند راه حل مشكل باشد؛ زيرا اشعريها نيز براي فرار از جبر، مسئله كسب را مطرح كردهاند كه تاكنون نيز مبهم مانده و راه برونرفت از آن را پيدا نكردهاند. تنها راه حل، همان چيزي است كه اهل بيت(عليهم السلام) آن را بيان كرده و آن، مسئله «الامر بين الامرين» است.
از آنجا كه محمد بن عبدالوهاب، جايگاه علمي ويژهاي در اين زمينه ندارد و در آثارش نيز چنين چيزي به صورت شفاف منعكس نشده است، نميتوان ديدگاه وي را به شكل روشن به دست آورد.
بن باز نيز از اختيار و جبر گفته سخن است و از سخن او درمييابيم كه وي جبر مطلق و همچنين اختيار مطلق را نميپذيرد و خود نيز راه حلي بيان نميكند و فقط به كليگويي اكتفا ميكند.[5]